ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : دوشنبه 5 آذر 1403
دوشنبه 5 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : دوشنبه 23 مرداد 1402     |     کد : 201645

حجت‌الاسلام خسروپناه بیان کرد:

تنها راه نجات نسل جوان از زیست‌جهان پسامدرن «عرفان» است

دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی ضمن اشاره به اینکه ما امروز با دو زیست‌جهان انقلاب اسلامی و پسامدرن مواجهیم تصریح کرد:

دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی ضمن اشاره به اینکه ما امروز با دو زیست‌جهان انقلاب اسلامی و پسامدرن مواجهیم تصریح کرد: نه فلسفه مشا می‌تواند جوانان را از این زیست‌جهان پسامدرن خارج کند، نه مباحث کلامی می‌تواند، تنها را همین است که از طریق عرفان محبت خدا را در دل جوانان ایجاد کنیم.

به گزارش ایکنا، پیش‌همایش «سالک الی الله؛ تبیین سیره و اندیشه آیت‌الله ناصری دولت‌آبادی»، عصر شنبه ۲۱ مرداد در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد.

در این نشست حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه؛ دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید؛

بزرگداشت آیت‌الله ناصری احیای یک مکتب عرفانی است. مرحوم سیدعلی قاضی استاد مرحوم قوچانی بودند و مرحوم قوچانی استاد آیت‌الله ناصری بودند. این سلسله عرفانی اگر نبود چالش فقاهت و عرفان یا عرفان و اخلاق یا عرفان و سیاست می‌ماند. این سلسله نشان داد می‌توان هم فقیه بود، هم عالم اخلاقی و هم عارف و  هم سیاستمدار و اینها را با هم جمع کرد. نماد عظیم آن در شخصیت حضرت امام جلوه کرد که از بزرگان فراوانی در عرفان بهره بردند. ایشان نشان داد می‌شود یک نفر سیاستمدار باشد در عین حال در اوج عرفان و خلوص باشد و کاملا تابع فقه باشد.

قرآن می‌فرماید: «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ؛ بگو (ای پیغمبر): اگر خدا را دوست می‌دارید مرا پیروی کنید تا خدا شما را دوست دارد و گناه شما را ببخشد، و خدا آمرزنده و مهربان است.». این خیلی آیه عجیبی است و دارد به ما فرمول می‌دهد. آیه می‌فرماید اگر محب خدا شدید لازمه آن است که ولایت خدا را بپذیرید. اگر کسی ولایت خدا را بپذیرد خدا محب او می‌شود و او محبوب خدا است. این بزرگوار این آیه را در عمل نشان دادند و یادمان دادند که این مسیر هست البته آنقدر تعلقات دنیا زیاد است، آنقدر اعتبارات و شئون فردی و سازمانی زیاد است که نمی‌گذارد و مانع سلوک الی الله است.

این بزرگان نشان دادند می‌توان عالی‌ترین درجه فقاهت و عرفان را کسب کرد و به نفی شئونات هم رسید. آنچه برخی در کتب عرفان نشان دادند این بزرگان در عمل نشان دادند.
محبت خدا را در دل جوانان ایجاد کنیم

الآن ما با دو زیست‌جهان مواجهیم؛ یک زیست‌جهان انقلاب اسلامی، یک زیست‌جهان پسامدرن. کسانی که در زیست‌جهان پسامدرن می‌روند و گرفتارش می‌شوند با گرایش نهیلیستی و ابتذال مواجهند و زندگی برایشان معنادار نیست و وضع فجیعی پیدا می‌کنند. تنها راهی که می‌تواند این نسلی که زیست‌جهان انقلاب اسلامی که دنبال توحید و تمدن است را رها کردند و دنبال زیست‌جهان پسامدرن رفتند را از این زیست‌جهان جدا کرد همین راه عرفانی است.

بنده به عنوان یک طلبه عرض می‌کنم نه فلسفه مشا می‌تواند جوانان را از این زیست‌جهان پسامدرن خارج کند، نه مباحث کلامی می‌تواند، تنها راه همین است که از طریق عرفان، محبت خدا را در دل جوانان ایجاد کنیم ولی برای اینکه محبت خدا دچار انحراف نشود راهش همین مکتب سیدعلی قاضی طباطبایی و امثال آیت‌الله ناصری است. این راه تجربه هم شده است. برخی مربیان توانستند نسل فرورفته در زیست‌جهان پسامدرن را با این تفکر نجات دهند. قدر این مکتب را بدانید و فقط نگاه تاریخی و تکریمی نداشته باشید. راه درمان و نجات این نسل که دچار پوچ‌گرایی و ابتذال اخلاقی هستند همین مکتبی است که الآن درباره یکی از بزرگانش صحبت می‌کنیم.   
خاطره مواجهه صدوقی سها با علامه طباطبایی

در ادامه نشست منوچهر صدوقی سها، استاد عرفان اسلامی سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید؛

بنده خدمت آیت‌الله ناصری رسیده بودم و با ایشان ارتباط قلبی داشتم ولی چون اعاظم اهل معرفت چندان راضی نیستند درباره‌شان صحبت شود، از مناقب ایشان سخن نخواهم گفت. بنده دو بار هم خدمت علامه طباطبایی رسیدم. یک‌بار در زدم در را باز کردند سلام عرض کردم، پرسیدند برای چه آمدید، گفتم برای زیارت شما آمدم، چنان هندسه چهره ایشان شکست که من هنوز پشیمانم چرا این حرف را زدم. دلیلش این است که خود را هیچ می‌دانستند.

از زمان قطب الدین رازی مبنایی برای ما پیدا شده است به این صورت که گفته می‌شود علاقه‌مندان دریافت حقایق چهار مکتب دارند حکمت مشا، حکمت اشراق، عرفان و کلام. حکمت مشایی عبارت است از اینکه حقایق وجود دریافته شود بر مبنای عقل لابشرط به دین. حکمت اشراق به عقل چندان بها نمی‌دهد و دریافت حقایق بر مبنای شهود است، کلام همان حکمت مشا به شرط شی است یعنی دریافت حقایق بر مبنای عقل به شرط موافقت با دین، عرفان دریافت حقایق بر مبنای شهود مقید به دین است.

آیه ۸۳ سوره مائده می‌فرماید: «وَإِذَا سَمِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ؛ و چون آیاتی را که به رسول فرستاده شده استماع کنند می‌بینی اشک از دیده آنها جاری می‌شود، زیرا حقانیت آن را شناخته‌اند؛ گویند: بارالها، ما ایمان آوردیم، پس نام ما را در زمره گواهان صدق (او) بنویس» این تعریفی که برای عرفان کردیم از این آیه شریفه بیرون می‌آید چون ما گفتیم عرفان شهود حقایق است این آیه هم می‌فرماید «مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ». این عرفان جنبه نظری‌اش بر جنبه عملی‌اش می‌چربد ولی یک مطلب مهم وجود دارد و آن اینکه چون مبنای عرفان نظری شهود است، مبتنی بر عمل است.

عرفان و تصوف به دو مکتب تقسیم می‌شوند: زاهدانه عاشقانه، قبضی بسطی، مناجاتی خراباتی، گریان خندان. بر این اساس عرفا یا مناجاتی هستند یا خراباتی. آیت‌الله ناصری با هر دو تیپ مربوط بودند. در میان مشایخ ایشان هم از سید هاشم حداد اسم می‌آید، هم سیدمحمد کشمیری فرزند سیدمرتضی کشمیری از ارکان مکتب مناجاتی. تربیت سلوکی سیدمحمد در خدمت پدرشان بوده است نتیجتا مرحوم ناصری با یک واسط به سید علم الهدی مرتضی کشمیری متصل می‌شدند.


نوشته شده در   دوشنبه 23 مرداد 1402  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode