امام میفرماید وقتی خدا و عهد با او را فراموش کردند یا فراموش بکنند، در اصل آن را کنار گذاشتهاند. خالق نیز بر همین مبنا و اساس، دیدگاه آنان را حذف میکند و کنار میگذارد.
خالق وصف ناشدنیحسین روحانی صدر؛ کارشناس ارشد تاریخ اسلام دریاداشتی که در اختیار ایکنا قرار داده است نوشت؛
پیروان دین نبوی خواسته یا ناخواسته پرسشهای فراوانِ متنوعی نسبت به مقام خالق و فرجام کار مخلوق را پیش رویشان داشته و دارند. پرسشگری و رهیافتهای حاصل از آن، تعدد مذاهب و تکثر عقاید را به دنبال داشته و تا این زمان حد توقفی نداشته است. این دایرۀ گسترده با ورود آرا و خاستگاههای دیگر گروههای غیردینی و حتی پیروان ادیان چالشهای پیش رو را برای گروندگان به اسلام موجب شد. بنابراین، امام رضا علیه آلاف التحیه والثنا با گذشت دو سده از این حرکت باید برای شیعیان پاسخهای مناسبی منطبق با وحی و با عنایت به همان سلسله مراتبی که خود به تعلیم آن اصرار فرمودهاند، که شیعیان ما برای رسیدن به نتیجه مطلوب باید به ما متمسک شوند یا از ما بپرسند و ما از پیامبر و پیامبر نیز به واسطه کلام وحی یا همان قرآن از پروردگار که خالق همه چیز است، انتقال فرمایند. پس امام، قرآن را کتابی زنده یا کلامی حاضر و ظاهر و محور معرفی فرمودهاند.
در بندهای هیجده تا بیستِ توحید شریف صدوق، سوال کنندگان از امام که یا در مناسک حج و به قول نسل جدید، کنگره عظیم حج، خدمتشان رسیدهاند یا در خراسان وجودشان را درک کردهاند، پرسشهایشان را طرح کردهاند. در این دو بند شاید سوال کنندگان حجازی بوده باشند و سوالاتشان منطبق بر گزیده آیاتی باشد که گمان تصویرسازی از صفات مورد بحث در آنها وجود داشته است؛ از جمله این صفات در میان سیزده آیه، میتوان به مصادر لغاتی، چون نسیان، حجاب، مکر، سخره، استهزا، خدعه، توجه نمود. جالب آنکه الفاظ فوق خطابشان مستقیم یا غیرمستقیم، به افراد دودل، سست اعتقاد یا همان منافقین برمیگردد.
امام برای این نگرش مادی یا ظاهری نسبت به این الفاظ، پاسخهای صمیمانهای دارند. اگر فراموشی را مبنای نگاه آیه به گروهی از جامعه در نظر بگیریم، میتوان برخورد پروردگار را به عنوان حذف قلمداد کنیم؛ یعنی کارکرد لفظی نسیان در آیاتی همچون: «الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَیَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» (حشر: ۱۹)؛ «وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» (اعراف: ۵۱)؛ «الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَهْوًا وَلَعِبًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا فَالْیَوْمَ نَنْسَاهُمْ کَمَا نَسُوا لِقَاءَ یَوْمِهِمْ هَذَا وَمَا کَانُوا بِآیَاتِنَا یَجْحَدُون» (مریم: ۶۴)؛ «وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّکَ لَهُ مَا بَیْنَ أَیْدِینَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَیْنَ ذَلِکَ وَمَا کَانَ رَبُّکَ نَسِیًّا» (مطففین: ۱۵)؛ «إِنَّ الْمُنَافِقِینَ یُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا کُسَالَى یُرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا یَذْکُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِیلًا (اسراء: ۴۳)
امام میفرماید وقتی خدا و عهد با او را فراموش کردند یا فراموش بکنند، در اصل آن را کنار گذاشتهاند. خالق نیز بر همین مبنا و اساس همین دیدگاه آنان را حذف میکند و کنار میگذارد. در مورد مکر هم به همین منوال است، که «وَمَکَرُوا وَمَکَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ» (سوره بقره: ۲۱۰)؛ وقتی حیله و نیرنگ به کار ببرند، خالق آنان را به همان حالتی که هستند رها میکند؛ پس صفت مکر در خدا نیست، چون او صفت ندارد، صفت از ویژگیهای مخلوق است؛ و با صراحت بیشتری استهزا در آیۀ «اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَیَمُدُّهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ» (نساء: ۱۴۲) را به قراردادن مسخره کنندگان یا غرق نمودنشان در چنین فکری تبیین میکند. یادآوری این نکته که خاستگاه اصلی این نوع آیات ترسیم جایگاه انسانها در قیامت است، ضروری است. حتی در پاسخ به این پرسش که خدا و فرشتگان صفدرصف به عرصه محشر آیند، که اشاره به کریمۀ «وَجَاءَ رَبُّکَ وَالْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا» (آل عمران: ۵۴) است، حضرت فرمودند هنگام صدور امر از سوی پروردگار فرشتگان گروهگروه آمادۀ اجرا هستند، و این پردازش لفظی از آیه را موثر از همان آموزههای غیرتوحیدی معرفی فرمودند. البته مشخص نیست چرا عموم مفسران مترجمان و محققان از پذیرش سر باز زده و میزنند که اعتقادات توحیدی شیعه نیز در پرتو چنین بیمهری قابل انعکاس نبوده است.