نصر: دكتر محمد اصغري، استاد تمام گروه فلسفه در دانشكده ادبيات و زبان هاي خارجي دانشگاه تبريز هستند. گروه فلسفه يكي از قديمي ترين گروه هاي آموزشي دانشكده ادبيات دانشگاه تبريز است كه اساتيد برجسته اي مثل دكتر محمود نوالي، دكتر يحيي يثربي، دكتر قوام صفري و ديگر اساتيد در آن تحصيل و تدريس كرده اند.
اكنون اين گروه داراي هشت عضو هيئت علمي است و بيش از 200 دانشجو در مقاطع مختلف تحصيلي در رشته فلسفه دارد و همچنين 6 گرايش فلسفه (فلسفه در مقطع كارشناسي، 3 گرايش فلسفه هنر و فلسفه غرب و فلسفه معاصر در مقطع ارشد 3 گرايش در مقطع دكتري فلسفه معاصر ، فلسفه عصر جديد و فلسفه يونان و قرون وسطي) بوده و همچنين اين گروه داراي يك مجله معتبر جهاني به نام پژوهش هاي فلسفي (journal of Philosophical Investigations) كه دكتر محمد اصغري سردبير اين مجله هستند.
دكتر محمد اصغری در نشستی با محمد فرجپور باسمنجی از چاپ دوم كتاب خودش مي گويد.که چکیده گفتگوی اين نشست تقدیم دوستداران فلسفه می شود.
كتاب درآمدي بر فلسفه هاي معاصر غرب نوشته دكتر محمد اصغري در 633 صفحه توسط انتشارات پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي به قيمت 285 هزار تومان در اسفند 1401 روانه بازار كتاب فلسفي ايران شده است.
دكتر محمد اصغري، استاد تمام فلسفه دانشگاه تبريز، كتاب ها و مقالات متعددي منتشر كرده و نويسنده اي است كه براي او نوشتن امري حياتي و مهم در امر آموزش فلسفه است. او درباره نوشتن كتاب مي نويسد: نوشتن كتاب براي يك نويسنده هم دشوار است هم آسان؛ دشوار است چرا كه دغدغه فهم مخاطب از مطالب كتاب را دارد و اينكه تا چه حد موفق شده تصويري روشن و گويا از مطالب كتاب به ذهن خوانندهاش منتقل كند و اين خود يك بحث عميق هرمنوتيكي و كاملاً فلسفي است و خود ميتواند موضوع چندين كتاب باشد. آسان است چرا كه خودش در سفر فكري قرار دارد و تجربه زيسته اين سفر را روايت ميكند و لذا گويي به گفته سقراط، البته از زبان دريدا، حقيقت در ديالوگ آشكار ميشود ولي اين مطالب كه مينويسم ديالوگ نيست؛ بلكه كپي ديالوگ است يعني نوشتار. پس من الان سخن خود را نقض كردم! البته باكي نيست اين نقص نيست بلكه حسن است چرا كه دوام ديالوگ به نوشتار است و اين كار من را آسان ميكند.
نويسنده اين كتاب مي گويد كه سعي كرده ام به زبان روشن و گويا فلسفه هاي معاصر غرب را در قالب انديشه هاي فيلسوفان برجسته براي خواننده ايراني اعم از دانشجويان و اساتيد براي تمامي عموم مردم كه علاقه مند به فلسفه هستند بيان كنم. مكاتب و جريان هاي بانفوذ فلسفي مثل پديدارشناسي، اگزيستانسياليسم، هرمنوتيك، پست مدرنيسم، پراگماتيسم و فلسفه هاي تحليلي و پسا تحليلي را براي خواننده ايراني به زبان گويا و روشن معرفي كنم. ايشان در ادامه مي گويند كه اين كتاب حاصل 15 سال تدريس فلسفه هاي معاصر غرب در گروه فلسفه دانشگاه تبريز است كه در مقاطع مختلف تحصسلي رشته فلسفه در قالب دروس فلسفي تدريس شده و اكنون بعد از سال در سال 1399 اولين نسخه آن توسط انتشارات پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي چاپ و روانه بازار كتاب ايران شد و در همان سال اول مورد استقبال گسترده علاقه مندان به فلسفه و مباحث فلسفي قرار گرفت. اين كتاب در سه بخش به بررسي و تحليل فلسفه هاي اروپايي و آمريكايي پرداخته است. در سال 1401 نيز به چاپ دوم و ويرايست دوم رسيد.
دكتر اصغري در ادامه به تفاوت چاپ اول و چاپ دوم كتابش اشاره مي كند و مي افزايد كه در ويراست دوم سه فيلسوف به جمع هجده فيلسوف نسخه اول اضافه شده و جمعاً بيست و يك فيلسوف در چاپ دوم گنجانده شده است. ايشان به اسامي اين فيلسوفان اشاره مي كند و مي گويد كه چارلرز سندرس پيرس ، جان سرل و هيلاري پاتنم سه فيلسوفي هستند كه در نسخه جديد اضافه شده اند. همچنين در مقدمه كتاب به ريشه هاي فكري و فلسفي فلسفه هاي معاصر غربي اعم از اروپايي و آمريكايي اشاره كرده و معتقد است كه پنج متفكر سهم مهمي در تكويل و شكل گيري فلسفه هاي معاصر مثل پديدارشناسي، پست مدرنيسم، اگزيستانسياليسم، فلسفه تحليلي و فلسفه هاي پراگماتيستي آمريكايي دارند و آن پنج متفكر عبارتند از كانت، هگل، ماركس، نيچه و فرويد.
او مي افزايد در اين كتاب سعي كرده ام نفوذ فيلسوفان بر انديشه يك فيلسوف و نفوذ خود آن فيلسوف بر ساير فيلسوفان را بيان كنم. دليل اين كار اين است كه بتوان پيوستگي فكري متفكران را به آساني رد يابي كرد. او در اين كتاب به آينده فلسفه نيز اشاره كرده و قسمت آخر كتاب را با تيتر «آينده فلسفه» به پايان رسانده است.
نويسنده در اين قسمت مي نويسد: «با نگاهی به تحولات فلسفی در قرن بیستم میبینیم که جریانها و مکاتب و جنبشهای فلسفی اوایل قرن بیستم در اواخر قرن بیستم دچار دگردیسی و پوستاندازی شدیدی شدند و حتی برخی از این جریانها و مکاتب مثل اگزیستانسیالیسم تقریباً از صحنة فلسفی کنار رفتند. برخی دیگر از این جریانهای فلسفی با نقدهای کوبندة فیلسوفان پرورشیافته درون این سنتهای فلسفی از آرمانهای بلندپروازانة خود دست کشیدند. اگر بخواهیم مثالی بیان کنیم، حتماً باید به فلسفة تحلیلی اشاره کنیم. شاهدیم که فلسفة تحلیلی در دستان و ویتگنشتاین دوم و کواین و نيز دونالد ديويدسن به جریان پساتحلیلی با رگههای پراگماتیستی تبدیل شد. پراگماتیسم کلاسیک در دستان رورتی و پاتنم بهروزرسانی شد و دیگر روشها و مسئلة ذهن در کانون توجه پراگماتیسم جدید قرار نگرفت و در عوض توجه به زبان و بیاعتمادی به علمگرایی و روش علمی جایگزین آنها شد. نسخة جدید پراگماتیسم با مبانی پستمدرنیستی و هرمنوتیکی توجه خود را به مسائل اجتماعی و فرهنگی بشر معطوف ساخته است.»
دكتر اصغري به تفكر نوظهور بين رشته اي و نقش علوم مختلف در تعامل با يكديگر در شكل دهي زندگي بشر اشاره مي كند و معتقد است اتفاق ديگري كه در حال وقوع است اين است كه ظهور تفكر بين رشتهاي و كم رنگ شدن مرزهاي علوم و درهمتنيدگي علوم و رشتهها و ظهور انديشه كل گرايانه در اين نوع رشته ها نويدبخش آن است كه تقدم و تأخر علوم كه در فرهنگ گذشته امر مسلم تلقي ميشد و غالباً علم فيزيك به عنوان علم برتر بين علوم تجربي دانسته ميشد، اكنون و در آيندهاي نزديك نيز ديگر نقش اصلي را ايفا نخواهد كرد. در اين ميان فهم تفكر بين رشتهاي يك فهم فلسفي است. فلسفه همواره در تغيير و تحولات علوم حضور پررنگي داشته و دارد و تفكر بين رشتهاي اساساً تفكري فلسفي است تا علمي. امروزه فلسفه ذهن قرن بيستم در كنار علم اعصاب، زيستشناسي، علوم شناختي و هوش مصنوعي در روزگار ما خبر از فلسفه ذهني دارد كه نه تنها ماهيتي متفاوت با فلسفه ذهن سنتي دارد بلكه يافتههاي حيطه فلسفه ذهن معاصر عمدتاً ماهيتي كاربردي دارد كه هوش مصنوعي و ربات هاي هوشمند از دل چنين فلسفهاي پابه عرصه هستي گذاشتهاند. سوالات فلسفي سنتي اكنون در بستر تفكر بين رشته اي تنها ماهيتي متفاوت پيدا كرده اند بلكه جواب هاي اين سوالات نيز بيش از آنكه يقيني باشد بيشتر آميخته به احتمالات خواهند بود. به همين دليل فلسفه آينده ما براي هميشه از جستجوي يقين، از جستجوي حقيقت عيني، از تقدم ذهن بر عين يا تقدم عين بر ذهن دست خواهد كشيد و روش توصيف از سنخ پديدارشناختي و هرمنوتيكي جاي روش تبيين علي و معلولي و منطقي از نوع دو ارزشي P يا Q را ميگيرد. اما كماكان پرسشهاي فلسفي مطرح خواهند شد كه از يونان باستان تا امروز مطرح شدهاند ليكن انتظار نخواهيم داشت كه پاسخهاي قطعي بيابند و از همه مهمتر اينكه گاهي صورت سوالها عوض شده و ميشوند. اگر زماني پرسيده ميشد كه «علم بهتر است يا ثروت؟» اكنون معلوم شده كه چنين سوالي بر اساس منطق دو ارزشي P يا Q بوده و ماهيت سوال استبدادي است و مخاطب را مجبور ميكند يكي را انتخاب كند و حق انتخاب را از او سلب ميكند. اما در مقابل اين سوال، سوالي به شكل دموكراتيك مطرح ميشود و آن اين است «به نظر تو چه رابطهاي بين علم و ثروت است؟» پاسخ به اين سوال به تعداد مخاطبان اين سوال است و لذا به اندازه فهم هر كسي پاسخي به اين سوال داده ميشود. بنابراين، فلسفه در زمانه ما نسبت به زمانه گذشته خودش تساهل و مداراي بيشتر از خود نشان ميدهد و ديگر ادعا نميكند كه دنبال حقيقت عيني و مطلق است بلكه با كنار گذاشتن اين تلقي از حقيقت و استقبال از ديدگاهها و منظرهاي متفاوت نيچهايوار خودش ميرود هر چه بيشتر فضاي تساهل و مدارا را در گفتگوي فلسفي بين انسانها در فرهنگهاي مختلف جهاني مهيا سازد. امروز ما به سمت تفكر بين فرهنگي و ديالوگ فرهنگي ميرويم. ما امروز تفكر مشرق زمين را از مكتب كيوتو تا مكتب شيكاگو و مكتب ماربورگ و مكاتب نوظهور در آمريكا و اروپا ميتوانيم رديابي كنيم.
كتاب درآمدي بر فلسفه هاي معاصر غرب از هوسرل تا رورتي اكنون به عنوان كتاب درسي نيز در برخي از گروه فلسفه دانشگاه هاي ايران در مقاطع مختلف تحصيلي در رشته فلسفه تدريس مي شود.مزید اطلاع علاقه مندان، ويراست دوم كتاب درآمدي بر فلسفه هاي معاصر غرب: از هوسرل تا رورتي توسط انتشارات پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي با قيمت 200 هزار تومان در اسفند 1401 منتشر شد . علاقه مندان مي توانند از طريق سامانه كتاب پژوهشگاه علوم انساني (https://books.ihcs.ac.ir/ ) اين كتاب را به راحتي تهيه كنند.