پیامبر اکرم(ص) با تربیت الهی و ربانی خود، رسالت یافت تا جامعه گمراه و فرو غلتیده در غرقاب جاهلیت را به سوی خدا برَد.
به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین محمدباقر سعیدیروشن، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در یادداشتی که اختصاصی برای ایکنا نوشته، به توصیف برخی صفات پیامبر(ص) اعظم پرداخته است.
محمد کافرینش هست خاکش/ هزاران آفرین بر جان پاکش
وجود مبارک حضرت محمد(ص) والاترین گوهر هستی در آفرینش است که دست تدبیر الهی او را برای عصر خاتمیت، اکمال شریعت، اتمام نعمت و گستره رحمت بر همه کائنات، تقدیر نمود. شخصیت والای پیامبر اکرم جایگاهی بیبدیل در قرآن کریم دارد که نیازمند تاملی در خور است. عبارات گوناگون قرآن در وصف پیامبر خاتم حاکی از ارتباط خاص و عمیق دو سویه میان خدای متعال و حضرت محمد(ص) دارد. از سویی یک جان بیقرار است که تمام صحنههای زندگی او در مدار تلاش و جهاد مستمر به سوی خدا و تربیت و ساخت جامعهای الهی و توحیدی است و از سوی دیگر کردگار جهان و محبوب مطلوبی است که دست تدبیر و لطف و عنایت ویژه او پیوسته این وجود قائم لله و فانی فیالله را به سمت هدف پیش میبرد. در این فرصت برخی از خصوصیات پیامبر اکرم (ص) به اشاره بیان میشود.
خداوند حضرت محمد(ص) را از اصل و ریشهای پاک آفرید تا بتواند با وجود نوری خود راه انسان به کمال و سعادت را بنماید. «حتی افضَت کرامه الله سبحانه و تعالی الی محمد(ص) فاخرجه من افضل المعادن منبتا و اعز الارومات مغرساً من الشجره التی صدح منها انبیائه و انتجب منها امنائه» (نهج البلاغه، خطبه ۹۴) خداوند نهال وجود حضرت محمد را در اصیلترین و عزیزترین سرزمینها غرس کرد و شاخههای هستی او را از همان درختی که پیامبران را از آن آفرید به وجود آورد. از همان شجرهای که امینان درگاه خود را از آن برگزید.
تربیت الهی و زیست والا
پیامبر اکرم(ص) در کودکی پدر و مادر خویش را از دست داد. با این همه دست عنایت خدا در گام به گام زندگی همراه او بود. الم یجدک یتیما فآوی ..» (الضحی،۶) و او را برای رسالتی عظیم تربیت کرد. شرح صدری به وی بخشید که جهانی از دشواریها، و مشقتها نتواند او را پای بیافکند. .«أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ...»(الشرح،۱) آیا سینهات را [به نوری از سوی خود] فراخ نکردیم؟ بر اساس تدبیر و تربیت الهی، محمد(ص) امین جامعه شد.
مظهر رحمة للعالمین
او همای رحمت خدا بر همه جهانیان است. قرآن رسالت پیامبر اکرم(ص) را، به مثابه رحمت فراگیر معرفی میکند تا همه جهانیان بر محور وجودی آن حضرت گرد آیند و خدا را بندگی کنند. وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ، ما تو را نفرستادیم مگر این که رحمت برای جهانیان باشید (انبیا،۱۰۷) قرآن در آیات گوناگون نمونههای رحمت بی اندازه پیامبر نسبت به مردم را باز میگوید. «لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ» (توبه، ۱۲۸) براستی که برای شما پیامبری از جنس خودتان آمد که درد و رنج شما بر او دشوار است و به هدایت شما حریص و علاقهمند و نسبت به مؤمنان دلسوز و مهربان است.
صاحب خُلُق عظیم
پیامبر اکرم(ص) چنان متأدب به آداب الهی و تعامل انسانی تعالی یافت که آفریدگار جهان و رسالتبخش محمد(ص) آن وجود گرامی را دارای خلق عظیم موصوف کرد. «انّک لعلی خُلُقٍ عظیم» (قلم، ۴) ای پیامبر(ص) به تحقیق که تو بر خلق و خوی بزرگی آراسته شدهای. ملکات وجودی محمد(ص) ثبات و پایداری در حق، و صبر در برابر آزارها و ناملایمات و گذشت در حقوق شخصی خود و فروتنی در برابر دیگران بود. (المیزان، ج ۱۹ ص ۳۶۹) دلدادگی او به خدا ورای وصف است. «كان رسول الله اخشى الناس لربه، و اتقاهم له، و اعلمهم سبه، و اقواهم فى طاعته، و اصبرهم على عبادته و اكثرهم حُبّا لمولاه و ازهدهم فيما سواه» (بحارالانوار، ج۱۵، ص۱۱۷) رسولالله خداترسترين مردم نسبت به پروردگار، و با تقواترين در پيشگاه خداوند، و آگاهترين آنان به پروردگار و قویترين همه انسانها در طاعت معبود، و پایدارترين مردم در عبادت خداوند، و شیفتهترین انسانها نسبت به مولا، و زاهدترين همه مردم نسبت به غير خدا بود.
داعی الی الله و سراج منیر الهی
پیامبر اکرم(ص) با تربیت الهی و ربانی خود، رسالت یافت تا جامعه گمراه و فرو غلتیده در غرقاب جاهلیت را به سوی خدا برَد. «يا أَيُّهَا اَلنَّبِيُّ إِنّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً. وَ داعِياً إِلَى اَللّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِيراً» (احزاب، ۴۵- ۴۶) ای پیامبر! به راستی ما تو را شاهد [بر امت] و مژدهرسان و بیمدهنده فرستادیم. و تو را دعوت کننده به سوی خدا به فرمان او و چراغی فروزان [برای هدایت جهانیان] قرار دادیم. جهان در روزگار ولادت و بعثت پیامبر اکرم از جهات گوناگون فکری، اعتقادی، اجتماعی و اخلاقی وضعیتی نابسامان داشت. جاهلیت نماد ضعف فکری، انحطاط اخلاقی، و عصبیت عاری از هرگونه فرزانگی در بینش و منش بود.
امام علی(ع) باورهای آن دوره را چنین ترسیم میکند: و اهل الارض یومئذ ملل متفرقه و اهواء متشتته و طریق (طوائف) متشتته (نهج البلاغه، خطبه ۱) در آن عصرمردم دارای مذاهب پراکنده و خواستههای گوناگون و جمعیتهای گسسته بودند. همچنین آن امام همام زندگی دشوار آن روزگار را این گونه توصیف میکند: و انتم معشر العرب علی شر دین و شردار منیخون بین حجاره خشن و حیات صم تشربون الکدر و تأکلون الجشب، تسفکون دماء کم و تقطعون ارحامکم (خطبه ۲۶) (نهج البلاغه، خطبه ۲۶) خداوند رسول خدا را فرستاد، در حالی که شما مردم عرب بدترین آیین را داشتید و در بدترین سرزمینها و میان سنگهای خشن و مارهای خطرناک زندگی میکردید، آبهای آلوده مینوشیدید و غذاهای ناگوار میخوردید، پیوسته خون یکدیگر میریختید و پیوند خویشاوندی را قطع مینمودید.
پامبر اکرم وقتی به رسالت آمد که جهان در تاریکی، ظلم و بیداد و بی نظمی فرو هشته بود: ارسله علی حین فتره من الرسل و طول هجعه من الامم و انتشار من الامور و تلظ من الحروب، والدنیا کاسفه النور ظاهره الغرور علی حین اصفرا و ایاس من ثمرها و اغورار من ورقها و من مائها قد درست منار الهدی و ظهرت اعلام الردی فهی متجهعمه فی وجه طالبها ثمرها الفتنه و طعامها الجیفه و شعارها الخوف و دثارها السیف (نهج البلاغه، خطبه ۸۹) آن گاه خداوند رسالت را بر عهده پیامبر اکرم(ص) گذارد که زمانی دراز از بعثت پیامبران پیشین گذشته بود و مردمان در خوابی عمیق فرو رفته بودند. فساد و تباهی جهان را فرا گرفته بود و کارهای خلاف در میان مردم منتشر بود و آتش جنگها زبانه میکشید. دنیا بی نور و پر از مکر و فریب گشته بود. برگهای درخت زندگی به زردگی گراییده و امید باروری از آن قطع شده بود و آب حیات به زمین فرو رفته بود. نشانههای هدایت به کهنگی گراییده و پرچمهای هلاکت و بدبختی آشکار شده بود. دنیا با قیافه زشت به اهلش مینگریست و با چهرهای عبوس با طالبانش روبه رو بود. میوه درخت دنیا فتنه بود و طعامش مردار. در درون وحشت و اضطراب و در برون شمشیر حکومت میکرد. قرآن کریم در یادکرد گذشته مردم آن دوران میگوید: درپرتگاه سقوط و لبه گودال آتش بودید «إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ كُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ اَلنّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْها »(آلعمران، ۱۰۳)
پیامبر خدا و نقش اصلاح فکری جامعه
رسالت اصلی پیامبر این بود که جامعه را از جهل و گمراهی نجات دهد. گمراهی در فکر و تلقّی و برداشت از زندگی و هدف آفرینش و گمراهی در عمل، رفتار، و در متن زندگی. پیغمبراکرم جهاد بی وقفهای را در کار بست تا جامعهای را به وجود بیاورد که مردم با کانون آفرینش عالم ارتباط جویند و زندگی خود را در پیوند ایمانی باخدا سامان دهند و رفتارشان با یکدیگر متناسب با ارزشهای متعالی انسانی و اسلامی رشد بیابد.
پیامبر اکرم در زدودن جهل و بتپرستی، انحراف فکری و پندارهای خرافی، اثبات توحید و همه کاره بودن خدای در همه امور جهان، اثبات حیات پس از مرگ، اثبات نبوت و مأموریت از ناحیه خدا، سختیهای بی شمار و مشقتهای فراوان کشید. اما هرگز خسته و نومید نشد و از پای ننشست تا نهال توحید را در جان آدمیان بنشاند. «فبلغ رسالات ربه غیر وانٍ و لا مقصّرٍ و جاهَد فی الله اعداءه غیر واهنٍ و لا معذّرٍ» (نهج البلاغه، خطبه ۱۱۶)
اخلاق اجتماعی و جهاد برای ایجاد یک جامعه منسجم
جامعه معاصر پیامبر اکرم یک جامعه قبیلهای مبتنی بر قدرت و ثروت بود. در این جامعه نظم اجتماعی نه بر منطق و عقل و قانون و عدالت و حقوق افراد، بلکه بر پایه زور و عصبیت و نابخردی تعریف میشد. براین اساس گاهی در امور بی ارزش، منازعات بی پایان جریان داشت. بر این اساس یکی از محورهای جهاد مستمر پیامبر اکرم تلاش طاقتفرسا برای از میان بردن این رفتارهای جاهلانه و تعصبآلود و پای برجا بود. پیامبر اکرم(ص) بسیار تلاش کرد تا عصبیّتهای بی منطق را برطرف کند. تکیه بر ارزشهای مشترک انسانی، نفی تفاخر به اصل و نسب، عفو و اغماض، محبّت به دیگران، از پایههای رفتاری پیامبر بود.
پیامبر اکرم با هواهای نَفْسانی و تعصّبات درونی و پندارهای باطل که بر ذهن آنان حاکم بود و آنها را از درون ریشهکن میکرد مبارزه کرد. در پرتو جهاد او مدد الهی برپیامبر فرود میآمد. خدای متعال در این خصوص اشاره دارد: «لَو اَنفَقتَ ما فِی الاَرضِ جَمیعًا ما اَلَّفتَ بَینَ قُلوبِهِم وَلکِنَّ اللهَ اَلَّفَ بَینَهُم« (انفال، ۶۳) هیچ ثروتی جز اخلاق کریمانه پیامبر خدا و مدد الهی نمیتوانست این قبایل متخاصم را با یکدیگرآشتی دهد و یک جامعه منسجم و متّحد بوجود آورد. رسول خدا با سجایای اخلاقی بی بدیل خود این دلها را به هم وصل کرد، از آنها یک مجموعه مستحکم به وجود آورد.
جامعهای که گویی پایههای این بنا را با سرب ریختهاند «اِنَّ اللهَ یُحِبُّ الَّذینَ یُقاتِلونَ فی سَبیلِه؛ صَفًّا کَاَنَّهُم بُنیانٌ مَرصوص» (صف،۴) این جمع استوار مبتنی بر اخوت که پیامبر بوجود آورده بود، در تمام جنگها با وحدت و یکپارچگی مسلمین و با ایمانی که در دل یکایک اینها رسوخ داشت، پیغمبر پیش میرفت و پیروز میشد. عاطفه بی حد و رأفت بی اندازه او شامل دوست و دشمن میشد و همه را مقهور خود میساخت. این محبت و عطوفت و رحمت معجزهگون همان مظهر رحمت الهی بود.
جهاد برای حفظ انسجام جامعه اسلامی
اشاره شد که مخاطبان و معاصران پیامبر اکرم مردمی عاری از فرهنگ و خردورزی و برخوردار از روانی ستیزهجوی و کینورز بود. رسول خدا با صبر و تحمل و با رفتار پر از گذشت و سرشار از عقل و عاطفه و رأفت و رحمت، موفق به صید این دلها شد و این انسانهای پراکنده را گرد یک آیین و مرام آورد. با این همه رسوخ انحرافات فکری و عادتهای رفتاری، گاه آتش خشم کینههای جاهلی را در جامعه نوپای اسلامی شعلهور میساخت.
از سوی دیگر عموم مردم متوسط پیش از تربیت کامل به ملکات والا و دستیابی راسخ به آثار ارزشهای الهی، پایی لرزان به هر دو سوی ایمان و کفر دارند. چنین انسانهایی نفاق را پیشه میسازند تا به پندار خویش هم از مزایای مومنان برخور باشند و هم از بهرههای کفرپیشگی محروم نمانند. از این رو یکی از ابتلائات امت نوتأسیس پیامبر اکرم مواجهه با نفاق و منافقان بود. این دو خصیصه دشواری کار پیغمبر اکرم را چندان برابر میکرد.
در این شرایط آن حضرت هم با دشمنان بیرونی و مشرکان عنود مواجه بود، هم با منافقان درون جامعه اسلامی و همچنین مسلمانانی که هنوز ارزشهای ایمانی و توحیدی رنگ پایدار وجودشان نشده بود و گاه و بی گاه هوای دوران جاهلی بر مغزشان خطور میکرد و در رفتارشان بروز مییافت. از این رو یکی از سختترین مبارزات پیغمبر اکرم(ص)، جهاد و قیام در حفظِ انسجامِ جامعه اسلامیِ آن روز بود که این مبارزه از دشوارترین مبارزات پیغمبر بود. این مبارزه بیش از آن که جنبه زبانی و گفتاری داشته باشد در کار پیامبر خدا تجسم مییافت و جامعه اسلامی را متعادل نگه میداشت.
عبادتهای خالصانه و خاضعانه او، فروتنی و گذشت و چشمپوشی از زشتکرداری بدکاران از سوی دیگر، مخاطبان را به آزرم میکشاند. و البته آن جا که امر الهی بود در اظهار و اجرای حکم الهی بی هیچ مجاملهای اقدام میکرد؛ خواه آن مزاحم راه خدا عموی مشرک باشد یا منافق مدعی اسلام و موسس مسجد ضرار. آن جا که امر خدا بود نزدیکترین کسان خویش را از دم تیغ میگذراند و حد خدا را جاری میکرد و جاذبه بیاندازه او در مدار حق با دافعه باطل پیشگان ستیزهورز، آمیخته بود.
با این همه مدار رفتار او با دوست و دشمن حق و عدل، و مروت و مدارا بود نه کینهورزی و انتقامگیری. او در مواجهه رویاروی با دشمن در معرکه نبرد توصیه میکرد که: به زنان و کودکان رحم کنند، با جنگ جویان دشمن مردانه رفتار کنند، آب را بر آنان نبندند، غذا را از آنها منع نکنند، تسلیمشدگان را بپذیرند، اظهار کنندگان به اسلام را قبول کنند. محبّت و عطوفت او نسبت به دیگران، نه از سر ضعف و ترحم، بلکه یک رویه انسانی سازنده و الهی بود. خشونت در عرب بر کشته دشمن هم رحم نمیورزید و آن را مثله میکرد. چشم را درمیآورد، بینی را میبرید، لبها و گوشها را میبرید. اما پیغمبر خدا(ص) مُثلهکردن را ممنوع کرد و بدین گونه کینهورزی را دفع کرد. آری این حق مداری، و این مروت و انسانیت و این گذشت و خویشتنداری پیامبر(ص) سبب انعقاد و تداوم یک جامعه ایمانی متعادل بود.
اقتدار، عزت و امنیت
زحمات پیوسته رسول اکرم(ص) در طریق رسالت الهی توحیدی جامعهای یک پارچه توأم با عزت و عدالت و امنیت و اخوت را پدید آورد که ستیزههای درونی از میان رفت. «دفَن الله به الضغائن و اطفأبه الثوائر الّف به اخواناً» (ر.ک. نهج البلاغه، خطبه، ۹۶) و نتایج و پیامدهای اجتماعی این بنای نو، بارش نعمتهای الهی، اقتدار و عزت و امنیت پایدار در زندگی مسلمانان شد. «.. بنگرید که چگونه نعمت و آسایش پر و بال کرامت خود را بر آنها گسترد و نهرهای مواهب خود را بر آنان جاری کرد و آیین حق با همه برکات خود آنها را فراگرفت. پس در میان نعمتها غرق شدند و در زندگی خرّم و شادمان شدند. امور آنان در سایه قدرت کامل استوار شد و در سایه عزتی پیروز شدند و حکومتی پایدار نصیبشان شد. پس آنان زمامدار جهانیان شدند و سلاطین روی زمین گشتند و مالک و فرمانروای کسانی شدند که قبلاً برایشان سیطره داشتند.(نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲)
پیامبر خدا(ص) الگوی بی همسان برای همه تاریخ
پیامبر خاتم به مثابه آینه تمامنمای الهی در زمین رسالت خویش را با همه وجود و توان به فرجام آورد. او که هماره فانی در وجود پروردگار خود بود و هرگز روی خوش به دنیا نشان نداد و از دنیا رخت برکشید در حالی که خشتی بر خشت ننهاد. (المیزان، ج ۶ ص ۳۰۲- ۳۲۱) اما او راه رسیدن به مبدأ بیکران هستی و با خدا بودن و زیست عادلان و متوازن انسانی را برای بشریت به ودیعه نهاد.
امروز ما مسلمانان به ویژه رسالتی سنگین برعهده داریم تا منطق و مرام حکیمانه او را بشناسیم و سیره استوار او را بپوییم تا سعادت دنیا و قرب ابدی خویش را فراهم آوریم. «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا» به طور یقین زندگی رسول خدا(ص) برای شما و آنان که به خدا و روز قیامت امید دارند، سرمشقی نیکوست».(احزاب، آیه ۲۱). به پیامبر پاک و پاکیزهات(ص) تأسّى جوى؛ زیرا در او سرمشقى است براى آن کس که مىخواهد تأسّى جوید و پیوندى است عالى براى آن که بخواهد به او پیوند جوید. محبوبترین بندگان نزد خدا کسى است که به پیامبرش تأسّى جوید و در پى او گام بردارد. او به اندازه نیاز از دنیا بهره گرفت و هرگز تمایلى به آن نشان نداد. اندامش از همه مردم لاغرتر و شکمش از همه گرسنهتر بود. دنیا به وى عرضه شد، ولى آن را نپذیرفت. او مىدانست چه چیزى مبغوض خداست؟ آن را مبغوض مىشمرد، چه چیز نزد خدا حقیر است آن را حقیر مىدانست و چه چیز نزد او کوچک است آن را کوچک مىدید و اگر در ما چیزى جز محبّت به آن چه مورد خشم خدا و رسولش باشد، و نیز بزرگ شمردن آن چه خدا و رسولش آن را کوچک شمردهاند وجود نداشته باشد، همین امر براى مخالفت ما با خدا و سرپیچى از فرمانش کافى است.(نهج البلاغه، خطبه، ۱۶۰)