دوران سالمندی درباره دستاوردهای طول زندگی نیست، صحبت از رضایت از خود است که باید در این مرحله از زندگی هم مورد توجه قرار بگیرد. زندگی نزیسته به خشم و ناامیدی منجر میشود، چون حس میکنیم ناگاه به پایان خط رسیدهایم و از طول مسیر چیزی درک نکردهایم.
به گزارش ایسنا، مهدی سودآوری، روانشناس و مدرس دانشگاه، در یادداشتی در روزنامه خراسان نوشت: ««پیشنهاد خوبی است اما دیگر از ما گذشته...»، این جمله یکی از رایجترین پاسخهای سالمندان به درخواستهای اطرافیانشان درباره راههای لذتبردن بیشتر از زندگی است. سالمندی مرحلهای از چرخه زندگی است که مسائل رشدی خاص خود را دارد و اگر افراد با آنها آشنا نباشند، شادی و احساس خوب از شب و روزشان رخت برخواهد بست. حالا سوال این است که آیا افسردهشدن و بیحوصلگی در دوران سالمندی طبیعی و رایج است و چارهای برای مدیریت آن وجود ندارد؟ راههای افزایش رضایت در زندگی در این دوره چیست؟ و ... . اول اکتبر به عنوان روز و آغاز هفته جهانی سالمندان نامگذاری شده و به همین بهانه و در ادامه به این سوالات پاسخ خواهیم داد.
سالمندان چه کسانی هستند؟
به طور کلی نمیتوان سن دقیقی را برای دوران سالمندی تعریف کرد. به همین دلیل نظرات مختلفی در این زمینه وجود دارد. تحولات و نزدیکشدن به دوران پیری به صورت تدریجی اتفاق میافتد و ممکن است هر فرد برای خود و دیگران نظرات متفاوتی درباره دوران سالمندی داشته باشد. بنابراین سن مشخصی برای شروع دوران سالمندی تعریف نشده است اما بسیاری پس از ۶۵سالگی را شروع این دوران میدانند.
اگر زندگی را زندگی کنیم...
اریکسون، نظریهپرداز رشد، هدف دوران سالمندی را رسیدن به خرد توصیف میکند. او بیان میکند که اگر انسان مراحل زندگی را بهدرستی طی و زندگی را زندگی کرده باشد، در سالمندی به خصیصه خرد دست مییابد. زندگی را زندگیکردن به معنای تلاش در زندگی است. شاید به آنچه میخواستیم نرسیده باشیم اما آیا از تلاش خود راضی هستیم یا خیر؟
بهانههای اشتباه سالمندان برای دست از تلاش برداشتن
دوران سالمندی درباره دستاوردهای طول زندگی نیست، صحبت از رضایت از خود است که باید در این مرحله از زندگی هم مورد توجه قرار بگیرد. زندگی نزیسته به خشم و ناامیدی منجر میشود، چون حس میکنیم ناگاه به پایان خط رسیدهایم و از طول مسیر چیزی درک نکردهایم. در این حالت افسردگی، ناامیدی و لجبازی جای خرد و خوب پیرشدن را خواهد گرفت. این افراد به بهانه سن بالا دست از تلاش و یادگیری برخواهند داشت، زندگی خود را هدر شده و بدون هیچ فایدهای خواهند دید اما باید دانست که هیچگاه برای زندگیکردن دیر نیست.
ضرورت تعریف هویت جدید در سالمندی
سالمندان با شکلدادن هویت جدید برای خود، فارغ از والدینبودن یا هویت شغلی، میتوانند از دوران بازنشستگی خود استفاده بهتری کنند. اگر در سالمندی باز هم به همان هویت شغلی یا خانوادگی بچسبیم، احساس مفیدنبودن خواهیم کرد چون دیگر شغلی نداریم یا دیگر فرزندان نیاز به مراقبت ندارند. در این میان افرادی که وقت بیشتری با نوههای خود میگذرانند کار آسانتری در پیش دارند. آنها خود را در قامت مادر - پدربزرگ بازتعریف میکنند که بسیار نزدیک به نقش والدینی آنها در گذشته است.
مهمترین عامل سرزندهبودن سالمندان
مهمترین عامل سرزندهبودن سالمندان تعریفی است که از خود دارند، یک بازنشسته، مادری که فرزندانش خودشان والد شدهاند یا یک انسان که باید از آنچه در توان دارد استفاده کند. یادمان باشد که حسرت کارهای نکرده در سالمندی بسیار بیشتر از پشیمانی بابت اشتباهات است چون در آن سن مدرک تحصیلی، پول و ... دیگر اهمیتی ندارد. سلامتی و توان مالی متوسط که محتاج دیگران نباشی، برای آن سن کافی است. برای سالمندان نقش انتقال دانش و تجربه به نسل بعدی بسیار مهم است، چیزی که معمولا جوانترها آن را نصیحتکردن قلمداد میکنند. گوشکردن به سالمندان که قصه زندگی خود را بیان کنند، حس ارزشمندبودن و این را که زندگی آنها برای دیگران هم مهم است، به آنها خواهد داد.
یک توصیه به اطرافیان سالمندان
یکی از اصلیترین نیازهای روانی سالمندان این است که مورد توجه و محبت اطرافیانشان قرار بگیرند. سالمندی باعث ازکارافتادگی و ناتوانی فرد، کندشدن فعالیتهای او و همچنین بیخبری از اتفاقات جامعه میشود و به تبع آن، آنها فکر میکنند دیگر مورد توجه و علاقه اطرافیان بهخصوص فرزندانشان نیستند. همین مسئله باعث بروز مشکلات روحی مانند احساس تنهایی، افسردگی و اضطراب میشود، بنابراین باید با سالمندان ارتباط خوبی داشته باشید و توجه و محبت خود را بیش از گذشته به آنها نشان دهید.»