حجتالاسلام علی الوندی پژوهشگر مسائل دینی و تاریخی اظهار کرد: علما نسبت به تفسیر منسوب به امام حسن عسکری(ع)، سه دیدگاه دارند. عدهای قائل به عدم اعتبار همه این کتاب شدهاند، برخی گفتهاند صددرصد معتبر است اما برخی گفتهاند که ما راه میانه را در پیش میگیریم.
به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «بررسی اعتبار تفسیر منسوب به امام حسن عسکری(ع)» امروز چهارشنبه ۱۱ اسفندماه از سوی دانشگاه معارف اسلامی با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین علی الوندی، پژوهشگر مسائل دینی و تاریخی برگزار شد.
در ادامه سخنان وی را میخوانید:
درباره تفسیر منسوب به امام حسین عسکری(ع) دیدگاههای مختلفی در طول تاریخ وجود داشته است از جمله محمدحسین ذهبی، از نگارندگان مباحث تفسیری اهل سنت که نگاهی متعصبانه دارد و اتهاماتی به واسطه این تفسیر به شیعه وارد میکند. آیت الله استادی، محسن داوری، آیتالله معرفت، علامه محمد هاشم خوانساری و... نیز مباحثی درباره تفسیر امام حسن عسکری(ع) داشتهاند. علما نسبت به این تفسیر، سه دیدگاه دارند و سه روش را اخذ کردهاند. عدهای قائل به عدم اعتبار همه این کتاب شدهاند، برخی گفتهاند صد در صد معتبر است اما برخی گفتهاند که ما راه میانه را در پیش میگیریم. این افراد میگویند باید با دقت بررسی شده و اگر توانستیم آن را معتبر بدانیم یا ضعفهای آن را جبران کنیم، پس باید روایات آن را بپذیریم.
موافقان و مخالفان تفسیر منسوب به امام حسن عسکری(ع)
سردسته کسانیکه قائل به عدم اعتبار است مرحوم ابن غضایری است که معتقد است سبک و سیاق احادیث و روایات با سبک معصومین سازگار نیست و سند راویان حدیث اضطراب دارد. همچنین معتقد است سخنان ضد و نقیض نیز به میزان زیادی در کلام راویان وجود دارد و برخی روایات با قرآن و مسلمات تاریخی در تضاد است. محقق تفرشی و محمدامین استر آبادی نیز سخنان وی را قبول دارند. شیخ میرزا ابوالحسن شعرانی، این تفسیر را منسوب به شخص دیگری میداند و معتقد است احادیث منکر و زشتی در آن وجود دارد. آیت الله خویی نیز مباحثی را درباره این تفسیر ذکر کرده و روایات آن را فاقد اعتبار میداند.
آنهایی که قائل به عدم اعتبار هستند معتقدند این تفسیر، برخی از خرافات، عجایب، اکاذیب و جعلیاتی دارد که با عقل، مسلمات تاریخی، سیره قطعی و سنت پیغمبر جمع نمیشود و قابل تطابق نیست. البته برخی نیز معتقدند که ما نمیتوانیم تضعیف ابن غضایری را بپذیریم چون کتاب «الضعفا» که وی نوشته ایرادات زیادی دارد لذا میتوانیم احتمال دهیم شیخ صدوق که به این کتاب اعتماد داشته است به منابعی دسترسی داشته که از نظر وی معتبر بودهاند. البته علامه شوشتری میگوید حجیت داشتن قول شیخ صدوق در اموری است که شکی در صحت آن نداشته باشیم.
ابومنصور طبرسی نیز به این موضوع اشاره و بحث اتصال سندی این تفسیر را با یک طیفِ سندی دیگر جبران میکند. ابن شهرآشوب نیز ناقل این کتاب میشود و محقق کرکی نیز روایاتی را در زمینه ولایت امیرالمؤمنین(ع) از این کتاب آورده است. محمدتقی مجلسی میگوید هر کسی با کلام اهل بیت(ع) آشنا باشد میداند این کتاب از سنخ کلام آنهاست و شهید ثانی نیز سخنان وی را تأیید می کند. فیض کاشانی نیز به آن اعتماد و به آن نقل روایت کرده است. سیدنعمت الله جزایری نیز ناقل آن بوده و قائل به اعتبار کتاب است. شیخ انصاری نیز از جمله کسانی است که معتقد به اعتبار تفسیر منسوب به امام حسن عسکری(ع) است.
دیدگاهها درباره سندیت
انتقاد دیگری که وارد شده این است که به گفته ابن غضایری در کتاب «الضعفا»، هیچ گونه اعتباری به آن نیست. حتی برخی این کتاب را به خود ایشان نسبت دادهاند و پیرامون آن اقوال ضد و نقیض زیادی وجود دارد و بسیاری از بزرگان این کتاب را متعلق به ابن غضایری نمیدانند. نکته دیگر اینکه شیخ صدوق هنگام نقل قول از استرآبادی، راوی تفسیر امام حسن، همواره از وی به نیکی یاد کرده اما واقعیت این است که صرف روایت شیخ صدوق از کسی دلیل بر توثیق او نیست. البته عدهای نیز معتقدند که این تفسیر منسوب به ابومحمد حسین عسکری است نه والد ایشان. همچنین علامه محقق داماد گمان کرده تفسیری که استرآبادی آن را روایت کرده است غیر از تفسیری است که ابوعلی حسن بن خالد برقی آن را روایت کرده است در حالیکه این توهمی باطل است. در کلام ابن غضایری این کلام منسوب به ابوالحسن الثالث الهادی ذکر شده است اما شاید بتوان گفت منشأ توهم وی لقب هادی برای هم امام هادی و هم امام حسن عسکری باشد.
موضوعی که بسیار محل حرف و حدیث است، سند این کتاب است. در نسخههای مختلف دیدگاههای گوناگونی درباره سندیت این کتاب وجود دارد. از شیخ صدوق تا معصوم را که بررسی کنیم باید سه طبقه راویان را مورد تحلیل قرار دهیم که اول شیخ صدوق سپس محمد ابن قاسم استر آبادی و در نهایت ابویعقوب یوسف بن محمد و ابوالحسن علی ابن محمد هستند. در ثقه بودن شیخ صدوق کسی حرفی ندارد و همه رجالیون متفق القول هستند که او ممتاز و برجسته است. استرآبادی نیز شخصی است که صدوق روایات زیادی را از وی نقل میکند ولی تعابیر مختلفی را نیز برای استاد خودش در کتابها در هنگام نقل روایت استفاده میکند. درست است توثیق یا ضعفی در کتب رجالی در مورد وی وجود ندارد اما یک عده گفتهاند که وی ثقه و مورد اعتماد است چون شیخ صدوق به ایشان اعتماد کرده است اما گروهی دیگر وی را تضعیف کردهاند و لذا تفسیر منسوب به امام حسن عسکری را از طریق او معتبر نمیدانند که از جمله آنها علامه حلی، میرداماد، و آیت الله خویی هستند.
اشکالهای وارد به تفسیر منسوب به امام حسین عسکری(ع)
آیتالله خویی میگوید هیچ نصی بر توثیق محمد ابن قاسم استر آبادی از یکی از متقدمین وارد نشده است. درباره ابویعقوب یوسف بن محمد و ابوالحسن علی ابن محمد نیز گفتهاند که از شخصیتهایی بودهاند که این تفسیر را از امام شنیدهاند. این دو، طبق نظر رجالیون متقدم، مجهول الهویه هستند و هیچ توثیق و جرحی ندارند. علامه حلی، محقق داماد و آیت الله خویی قائل به عدم اعتبار این دو شخصیت هستند. کسانیکه قائل به توثیق این افراد هستند معتقدند اینها هفت سال ملازم امام بودهاند، شیعه امامیه و همچنین مورد اعتماد شیخ صدوق بودهاند و به همین دلیل باید به اقوال آنها اعتماد کرد.
فارغ از همه این مسائل اگر متن این کتاب را بررسی کنیم چند عامل برای ضعف کتاب وجود دارد که اولین بحث، اضطراب و اختلاط در متن روایت و دوم، تعارض برخی مطالب با قرآن کریم است از جمله در صفحه ۱۲۳ این کتاب و در تفسیر آیه ۲۲ سوره بقره مطالبی بیان شده که از اسرائیلیات است و با آیه ۹ و ۱۰ سوره فصلت مخالفت دارد. همچنین در این تفسیر، تعارض با روایات قطعیه و روایات معصومین(ع)، مسلمات تاریخی و اشتمال بر غلو و افراط و عجایب غیرمعقول نیز وجود دارد.