عبدالله نصری، شاگرد علامه جعفری و استاد دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه علامه جعفری صاحب ابتکار فراوان در فلسفه و عرفان و حوزههای دیگر علمی است، گفت: علامه جعفری فیلسوفی مستقل و مربوط به آینده است.
عبدالله نصریبه گزارش ایکنا، عبدالله نصری، استاد دانشگاه علامه طباطبایی و از شاگردان علامه جعفری، ۲۰ آبان در مراسم بزرگداشت علمی و معنوی علامه جعفری، گفت: در عصر حاضر فیلسوفان بزرگی داریم؛ علامه طباطبایی را میتوان یکی از این بزرگان دانست که حدود ۲۰۰ کتاب و رساله و چندهزار مقاله در باب آراء و اندیشه و شخصیت ایشان نوشته شده است.
وی افزود: البته کتاب جامعی که بتوان نظام جامع فکری ایشان را تبیین کنیم نداریم. همچنین علامه جعفری یکی دیگر از این فلاسفه بزرگ در جامعه ما محسوب میشوند. البته کسانی مانند رفیعی قزوینی و سیدجلال الدین آشتیانی و ...میرزامهدی آشتیانی که استاد علامه جعفری و مرحوم شهید مطهری بودند هم از شخصیتهای فلسفی معاصر محسوب میشوند.
نصری با بیان اینکه از شخصیتهای جدید فلسفی با عنوان فیلسوفان نوصدرایی یاد میشود، افزود: البته برخی از این افراد صرفا شارح آراء ملاصدرا نبودند بلکه خودشان صاحب آراء و نظریات مستقلی هستند البته شارح بودن ملاصدرا هم رتبه کمی نیست و متاسفانه کمتر آثاری به فلاسفه جدید پرداختهاند.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه اصول فلسفه و روش رئالیسم نقطه عطف در تاریخ فلسفه ما محسوب میشود، گفت: علامه بحث را در این اثر از معرفتشناسی شروع کرده که در غرب به خصوص از دوره کانت به بعد از اهمیت زیادی برخوردار است ولی فلاسفه ما آثار پراکنده در باب معرفتشناسی دارند و باب مستقل همانطور که در مورد فعلیت و قوه دارند نداشتهاند، در حالی که معرفتشناسی اهمیت فوقالعاده دارد. در جلد دوم این کتاب دو مقاله بسیار مهم است و عمدتا در مقاله ششم هم بر ادراکات اعتباری تاکید دارد.
وی اضافه کرد: شخصیتهایی چون علامه طباطبایی فقط تکرارکننده سخنان ملاصدرا نیست بلکه مطالب جدیدی افزوده است از جمله مباحث انضمامی وارد فلسفه شد؛ مرحوم شهید مطهری وقتی زن در اسلام را نوشت مبانی حقوقی و فلسفی مرتبط با مباحث زنان را بحث کردند و همینطور در باب حقوق بشر و فلسفه سیاسی هم نیازمند این کار هستیم.
طرح مباحث جدید فلسفی از سوی علامه جعفری
نصری با بیان اینکه فلاسفهای چون علامه طباطبایی با اینکه مباحث جدید مطرح کرد ولی فضای کلی و کانتکس آنها مبانی صدرایی بود، تصریح کرد: با ظهور علامه جعفری چرخشی آغاز میشود، یعنی اگر مبنای فلسفه صدرا، اصالت وجود است علامه جعفری با مباحث انسانشناسی شروع میکند و به تعبیر دقیقتر مبنای فکری علامه جعفری روی «من» است. ایشان توانسته یک سیستم فکری ارائه دهد که البته باید تبیین و تنقیح شود. علامه جعفری وارد حوزه مباحثی شده که جدید هستند و فلاسفه به آن نپرداختهاند؛ مثلا بحث معنای زندگی مسئله جدیدی است.
شاگرد علامه جعفری اضافه کرد: علامه جعفری مطالبی بیان کرده است که بسیار ابتکاری و مبنایی است؛ کتاب«آریگویی به زندگی» را تالیف کردهایم که اندیشههای نیچه و ... و هم آراء اندیشمندان تحلیلی را بیان کرده و بحث معنای زندگی را از منظر این فیلسوف بیان کردیم که انصافا مطالب دقیقی را طرح کرده است که دیگران بیان نکردهاند. اگر او در غرب زندگی کرده بود خدا میداند چقدر کتاب و مقاله در مورد همین دیدگاه وی در باب معنای زندگی نوشته بود ولی ما توجهی نداریم.
نصری اظهار کرد: یکی از مباحث مهم دیگر در آراء ایشان فلسفه تمدن و فرهنگ است. مطالبی از ابن خلدون در این موضوعات وجود دارد ولی بسیار کم است اما اندیشه علامه جعفری در باب تمدن و رابطه علم و دین خیلی مهم است. مسئله علم و دین در المیزان به صورت مصداقی و بر اساس اندیشه داروینیسم و تکامل انواع مطرح شده است ولی بحث مستقلی در باب رابطه علم و دین وجود نداشت که علامه جعفری به آن پرداخته است.
وی افزود: یا بحث وجدان در بین متفکران ما مطرح نشده بود و علامه جعفری در سال ۱۳۴۴ برای اولین بار مطرح کرد و اینکه روش وی در پرداختن به آن چیست خودش هم مهم است یعنی حتی از نظر روش فلسفی هم بررسی کتاب وجدان وی مهم است که از روش پدیدارشناسی استفاده کرده است و نه استدلال و برهانی که در منطق ارسطو وجود دارد.
توجه به فلسفه موسیقی و هنر
نصری گفت: متفکران ما عمدتا در باب فلسفه هنر و موسیقی باب مستقل و محوری قرار ندادهاند و مطالب پراکنده در آثار آنها دیده میشود ولی علامه جعفری در اینجا صاحبنظر بوده و حرفهای گذشتگان را تکرار نکرده است همچنین خود فلسفه مطالب قدیمی و مهمی دارد؛ مانند جبر و اختیار و علامه جعفری در اینجا هم ورود و خروج متفاوتی دارد که حتی با ابن سینا و ... هم تفاوت دارد.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی اظهار کرد: علامه جعفری با اینکه شاگرد فقه و اصول آیتالله خویی بوده باز راه استاد خود را پیش نبرده و مسائل جدیدی مطرح کرده است و وقتی آرای وی را با دیگران مقایسه کنیم به جایگاه مهم ایشان در فلسفه اسلامی پی خواهیم برد؛ در همین جبر و اختیار آرایی مطرح کرده که با آرای اصولیون قابل قیاس نیست.
وی افزود: در بحث عرفان هم عرفان کنونی ما مبتنی بر ابن عربی است و ابن عربی آنقدر بر تاریخ تفکر ما غلبه دارد که عرفان خراسان تحت تاثیر اندیشههای عرفانی بوده است. اندیشمندان وقتی میخواهند مثنوی را شرح دهند گویی برای مولوی استقلالی قائل نیستند و مولوی را در کانتکس ابن عربی تفسیر میکنند. بنده با علامه جعفری همین بحث را داشتم و ایشان معتقد بود که فضای فکری مولوی با ابن عربی تفاوت دارد.
نصری بیان کرد: علامه جعفری معتقد بود که ۲۰۰ شرح بر مثنوی نوشته شده که بر اساس آراء ابن عربی است و تا کی باید این روند تداوم یابد، مولوی رومی مطالبی دارد که میتوان اساس علوم انسانی باشد. حالا این دید نسبت به مولوی را با دیدگاه برخی از فقهای معاصر خودمان مقایسه کنیم. برخی از فقهای معاصر ما در چند سال قبل نسبت به برگزاری کنگره و تولید فیلمی درباره او موضع گرفتند و کسان دیگری هم هستند که به شدت با مولوی مخالفند ولی علامه جعفری ده هزار صفحه مطلب درباره او نوشته و نقد خود را هم به راحتی بیان کرده و در عین حال عظمت برای مولوی قائل است.
قلم سنگین علامه جعفری در مباحث فلسفی
شاگرد علامه جعفری تصریح کرد: در مجموعه آثار ایشان در جلد اول بحث عرفان وجود دارد؛ تعریف و تقسیمبندی که ایشان از عرفان دارد کاملا متفاوت و جدید است و وی در برابر مطالبی مانند شطحیات عرفا موضع گرفته و تحلیل خاص خود را ارائه میدهد و راه خودش را رفته است یا در مباحث معرفتشناسی، ۸۰۰ صفحه مطلب دارد. در این مباحث حتی از زوایهای وارد شده که با مباحث معرفتشناسی علامه طباطبایی و مرحوم شهید مطهری تفاوت دارد؛ نه اینکه دیدگاه آنها را قبول ندارد بلکه از زاویه متفاوتی به این بحث نگریسته است.
وی اظهار کرد: یا علامه جعفری بحث از فلسفه تاریخ میکند و نوآوری و ابتکار در این بحث هم دیده میشود یا وقتی بحث حقوق بشر مطرح است ورود و خروج وی به این مسئله روش و تحلیل خاصی دارد. مراد این است که کلی مباحث علامه جعفری مطرح کرده است که چقدر در آن ابداعات و ابتکارات وجود دارد و به ندرت میتوانیم فیلسوف و متفکری بیابیم که مانند ایشان این همه ابداعات و ابتکارات وجود داشته باشد. به نظر من ایشان فیلسوف آینده است و هنوز حوزه علمیه و دانشگاههای ما به ایشان توجه لازم را نداشتهاند.
نصری با بیان اینکه البته سبک و سیاق نگارش وی هم یکی از دلایل عدم برقراری ارتباط با آثار ایشان است، تصریح کرد: ایشان وقتی کتاب جبر و اختیار را منتشر کرد یک نسخه برای آقای طالقانی و نسخهای برای مهندس بازرگان فرستاد و نظر آنان را جویا شد. هر دو پاسخ دادند که ما چیزی از این اثر نفهمیدیم و اینکه وی طرفدار جبر است یا اختیار. واقعا این کتاب، دشوار است و البته خدا توفیقی داد که این کتاب را ویراستاری مجدد انجام دهیم و جملات را مرتب و منظم کنیم تا خواننده بتواند با آن روبرو شود. هدف از تدوین و تنظیم آثار ایشان هم همین است. یعنی وقتی کسی وارد شرح نهجالبلاغه ایشان میشود گویی در دریای مطلب غرق است. بنده گاهی این نکته را به وی متذکر شدم و ایشان فرمود من گاهی مطلب به ذهنم القاء میشود و باید بنویسم تا فراموش نشود و خوشبختانه برخی آثار ایشان در حال تدوین و تنظیم است مثلا کتاب ۲۷ جلدی نهجالبلاغه در ده جلد تدوین وتنظیم شده است.
فیلسوف آینده
نصری بیان کرد: علامه جعفری فیلسوفی مستقل و فیلسوف آینده است. ویژگی دیگر آن این است که تنها در چارچوب فلسفه مطالعه نمیکرد و نمیاندیشید و بلکه به اندیشههای غربی هم توجه داشت در صورتی که برخی بزرگان ما به این اندیشههای توجهی نداشتند؛ مرحوم شهید مطهری هم کسی بود که از اندیشههای غربی استفاده خوبی برد و به آن آشنا بود؛ علامه جعفری هم از اندیشه غرب مسئله پیدا میکرد و تلاش داشت تا از منظر فلسفه اسلامی مثلا به بحث معقولاتی که کانت مطرح کرده بپردازد.