محقق و نویسنده حوزه تاریخ گفت: حدیثی مهمتر است که راوی بیشتری داشته باشد و اصطلاحا تواتر بیشتری داشته باشد. هیچ حدیثی به اندازه حدیث غدیر راوی و تواتر ندارد.
به گزارش خبرگزاری مهر، «سایه روشن» ویژه برنامه فرهنگسرای اندیشه برای پرداخت به موضوعات اندیشهای است که در مناسبتهای مختلف برگزار میشود. جدیدترین قسمت از این برنامه به مناسبت عید غدیر با موضوع فرهنگ سیاسی مسلمانان صدر اسلام در نادیدهگرفتن غدیر و برپایی توطئه سقیفه برگزار شد که البته به دلیل جلوگیری از شیوع ویروس کرونا به صورت زنده از طریق صفحه اینستاگرامی فرهنگسرای اندیشه پخش شد.
مهمان ویژه این قسمت از ویژه برنامه «سایه روشن»، محمدحسین رجبیدوانی از اساتید باسابقه و شناختهشده حوزه و دانشگاه بود. او که دارای تالیفات متعددی در زمینه تاریخ صدر اسلام است به بررسی واقعه غدیرخم و ابعاد ناگفته فراموشی این واقعه پس از رحلت پیامبر پرداخت.
وی در ابتدای این جلسه با اشاره به محل واقعه غدیر خم و دور بودن آن از مکه گفت: پیامبر مکرم اسلام در حجالوداع دعوتی عام از تمام قبایل و گروهها کردند که در این حج شرکت کنند. ایشان میتوانست خبر ولایت امیرالمومنین را در منا، روز عید قربان یا دیگر نقاط در مکه اعلام کند اما اعلام خبر ولایت در جایی به نام غدیر خم دلیل مهمی دارد و آن هم این است که هیچکس نباید این خبر را خبری ساده و معمولی تلقی کند. اگر ایشان این موضوع را در مکه و در جریان حج اعلام میکردند مردم آن را به عنوان یک سفارش همانند دیگر توصیههای پیامبر اسلام تلقی میکردند و اهمیت چنین موضوع مهمی احساس نمیشد.
این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به شبهه اهالی سنت مبنی بر عبارت مولاه به معنای مودت و دوستی گفت: میگویند که مولاه به معنای دوست داشتن است؛ آیا منطقی است که پیامبر این همه جمعیت را جمع کند و فقط بگوید دوست حضرت علی علیهالسلام باشید؟ آیا این موضوع را نمیتوانست در همان مکه اعلام کند؟ پس صحبت از دوستی نیست و بحث نصب امیرالمومنین به ولایت وامامت است. علاوه بر این در روز غدیر و بعد از اعلام این خبر پیامبر با همه حاضران بیعت میگیرد که بیعت هم به معنای تعهد اخلاقی برای رهبری امت است.
چرا مهاجرین نمیخواستند حضرت علی به ولایت برسد؟
رجبیدوانی درخصوص نادیدهگرفتن واقعه غدیر توسط مهاجرین گفت: دقت داشته باشید که مهاجرین کسانی بودند که از اهالی مکه بوده و سپس مسلمان شده بودند و به مدینه مهاجرت کردند. آنان به دو دلیل چشم دیدن حضرت علی را نداشتند؛ اولین دلیل این بود که حضرت علی در جنگهای بدر، احد و خندق شماری از آنان که مسلمان نمیشدند و کافر بودند را کشته بود و از این منظر برایشان سخت بود که امیرالمومنین به ولایت برسد. علاوه بر این، قبیله بزرگ قریش از طایفههای مختلفی تشکیل شده است که همگی با هم رقابت داشتند. طایفه بنیهاشم یکی از آنان بود که حضرت رسول در آنجا به پیامبری برگزیده شد. برایشان بسیار سنگین بود که جانشین پیامبر هم از بنیهاشم باشد. این موضوع هم دلیل دومی بر این است که بسیاری از مهاجرین نمیخواستند حضرت علی به ولایت و جانشینی پیامبر برسد.
وی تاکید کرد: پیامبر گرامی اسلام از همه این حساسیتها باخبر بود و زمانی که آیه معروف «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ» به ایشان وحی شد، ایشان کمی تامل کرد تا فضا را برای اعلام این خبر آماده کند. پس از آن ادامه آیه یعنی «وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ» نازل شد تا پیامبر بداند که خداوند او را از شر دشمنان در امان نگه میدارد.
او در بخش دیگری از صحبتهای خود درخصوص فراموشی غدیر از سوی انصار گفت: وقتی پیکر پیامبر غسل داده میشد تا به خاک سپرده شود، شماری از اصحاب ایشان در جایی به نام سقیفه بنیساعده جمع شدند و برخلاف سفارش پیامبر موضوع خلافت را مطرح کردند. آنان چه کسانی بودند؟ انصار بودند؛ یعنی مردم مدینه که به پیامبر ایمان آورده بودند و خود را انصار نام نهادند. موضوع مهمی که وجود داشت این است که انصار برخلاف مهاجرین هرگز نسبت به امیرالمومنین بغض نداشتند و از دوستان ایشان به شمار میرفتند؛ با این حال سوالی که وجود دارد این است که چرا آنان ماجرای سقیفه را راه انداختند؟ در پاسخ به این سوال باید گفت که شهر مدینه از دو قبیله بسیار مهم به نام اوس و خزرج تشکیل شده است اما به دو دلیل که به نظرم رگههایی از جاهلیت در آن وجود دارد به سقیفه تن دادند؛ دلیل اول این بود که از حساسیتهای کینههای برخی از مهاجرین نسبت به حضرت امیر باخبر بودند و میدانستند که مهاجرین اجازه نخواهند داد که ایشان ولایت را به دست گیرد. موضوع دیگر این است که سفارشات پیامبر را به یاد میآوردند؛ پیامبر چندین مرتبه فرموده بودند که پس از من به انصار ظلمهایی میشود. آنان برایشان سوال بود که چه ظلمی به ما میشود؟ بنابراین احساس میکردند که حضرت علی برخلاف گفته پیامبر به مقام ولایت نمیرسد و احتمالا مهاجرین کسی را از بین خود برای خلافت برمیگزینند.
راهاندازی سقیفه رگههایی از جاهلیت را یادآوری کرد
وی اضافه کرد: برهمین اساس با خود گفتند حالا که قرار است حضرت علی به ولایت نرسد، باید جلسهای در سقیفه برگزار کنیم تا خودمان قدرت را به دست گیریم تا مهاجرین به ما حکمرانی نکنند. در این موضوع مشخصا رگههایی از جاهلیت دیده میشود. اشتباه بزرگ آنان این بود که از سفارش پیامبر غافل شدند و به جای آنکه به امر پیامبر عمل کنند، با خود گفتند که حضرت علی (ع) کنار زده شده است و باید خودشان قدرت را به دست گیرند. آنان سعد بن عباده انصاری را به خلافت برگزیدند غافل از اینکه مهاجرین عامل نفوذی در بینشان دارند و با زنده کردن دعوای قبیلهای اوس و خزرج ابوبکر را به عنوان خلیفه مسلمین اعلام میکنند.
رجبیدوانی با تاکید بر بیبصیرتی انصار گفت: مهاجرینی که در سقیفه ورود پیدا کردند و انصاری که آنان را یاری نمودند انگیزههای دنیایی، منفعتطلبی و قدرتطلبی داشتند اگرچه انصار در درجه اول با راهاندازی سقیفه بیبصیرتی کرد. میگفتند ما هم برای اسلام زحمت کشیدهایم و باید سهمی داشته باشیم. در حقیقت بیبصیرتی همراه با ترجیح منافع قومی و قبیلهای بر امر پیامبر (ص) باعث ایجاد این مشکل شد. دقت داشته باشید وقتی به ولایت خیانت شد فقط یک مشکل سیاسی پیش نیامد بلکه ارزشهای اسلامی از بین رفت، برادریهایی که پیامبر ایجاد کرده بود از بین رفت، اخلاص از بین رفت و منافع دنیایی بر آخرت ترجیح داده شد. میتوانم بگویم خیانت به ولایت مساوی با نابودی تمام ارزشهای اسلامی شد.
وی با اشاره به اهمیت عملکرد نخبگان گفت: نخبگان کسانیاند که به دلیل پایگاه اجتماعی قوی که دارند مورد احترامند و به افکار عمومی خط میدهند. نکته مهم این است که اگر آنان در مسیر سعادت جامعه قدم بردارند آن جامعه به سمت رستگاری پیش میرود اما اگر در بین آنان انحرافی به وجود بیاید باعث ایجاد تردید در بین مردم شده و جامعه را به انحراف میکشانند. به نظرم سقیفه را نخبگان پدید آوردند و در روزی که انصار با سعدبن عباده انتخاب شد مردم علیرغم اطلاعداشتن از غدیر با او بیعت کردند چرا که میدیدند بزرگان و نخبگانشان در صف بیعت هستند و گفتند حتما کار درستی است.
او در پایان با اشاره به حدیث غدیر گفت: دقت داشته باشید حدیثی مهمتر است که راوی بیشتری داشته باشد و اصطلاحا تواتر بیشتری داشته باشد. هیچ حدیثی به اندازه حدیث غدیر راوی و تواتر ندارد. متاسفانه دشمنان امیرالمومنین این حدیث را تحریف کردند و حرف از دوست داشتن زدند. البته آیهای که در آن روز نازل شد ماندگار شده است که خود سندی بر این ماجراست.