بیشتر مشخصاتی که برای سیمای ظاهری امام مهدی (ع) ذکر شده، به طور مشترک، در روایات شیعی و سنی آمده است و از این جنبه اشتراک نظر زیادی میان فرق اسلامی وجود دارد.
به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر برشی از کتاب «معرفت امام زمان» اثر ابراهیم شفیعی سروستانی است که در ادامه میخوانید؛
نویسنده ارجمند کتاب مکیال المکارم، در بخش چهارم کتاب خود، جمال و زیبایی حضرت مهدی (ع) را یکی از ویژگیهای آن حضرت میشمرد و مینویسد:
بدان که مولای ما حضرت صاحبالزمان (ع)، زیباترین و خوش صورتترین مردم است؛ زیرا شبیهترین مردم به پیامبر اکرم (ص) است. [۱]
از بررسی روایات و مطالعه حکایتهای نیکبختانی که توفیق زیارت آن امام را یافتهاند، برمیآید که قامت و رخسار نازنین امام عصر (ع) در کمال زیبایی و اعتدال بوده و سیمای مبارکش، دلربا و خیرهکننده است.
همین قامت رعنا و رخسار دلربا موجب شده است هزاران عاشق دلسوخته در آغاز هر صبح بازاری و التماس از خدای خود چنین بخواهند:
أَللّهُمَّ أَرِنیِ الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَ الغُرَّةَ الحَمیدَةَ وَ اکْحُلْ ناظِری بِنَظْرَةٍ مِنّی إِلَیْهِ. [۲]
خداوندا! آن چهره زیبا و جمال دلآرا را به من بنمای و چشمان مرا با یک نظر به او روشنایی بخش.
آن حضرت، افزون بر همه زیباییهای ظاهری، جامع همه کمالات روحی و سجایای اخلاقی نیز هست. همین امر موجب شده که ایشان از نظر خلق و خو، شبیهترین مردم به پیامبر باشد.
از آنجا که آشنایی بیشتر با صفات و خصال یوسف زهرا، حضرت مهدی (ع) راهی برای شناخت مدعیان دروغین به شمار میآید و افزون بر این میتواند موجب انس و ارتباط شیعیان با آن عزیز غایب از نظر باشد، با بهرهگیری از کلمات معصومان (ع) و حکایتهای نقل شده از تشرّف یافتگان، به بررسی این موضوع میپردازیم. باشد تا به مصداق «وصف العیش نصف العیش»، ما هم از آن جمال دلآرا بهرهمند شویم.
سیمای ظاهری
روایات فراوانی در توصیف جمال دلآرای آخرین حجت خدا، حضرت مهدی (ع) وارد شده است که در مجموع آنها را به دو بخش میتوان تقسیم کرد:
الف) روایاتی که به توصیف کلی سیرت و صورت آن حضرت، بسنده و از ایشان به عنوان شبیهترین مردم به رسول خدا (ص) یاد کردهاند که از آن جمله به روایات زیر میتوان اشاره کرد:
۱. از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده است که پیامبر گرامی اسلام فرمود:
المَهْدِیُ مِنْ وُلْدِی، إسْمُهُ إسمی، و کُنْیَتُهُ کُنْیَتی، أشْبَهُ النّاسِ بی خَلْقا و خُلْقا.... [۳]
مهدی از فرزندان من است. اسم او، اسم من و کنیه او، کنیه من است. او از نظر خَلق و خُلق، شبیهترین مردم به من است.
۲. احمد بن اسحاق بن سعد قمی میگوید: از امام حسن عسکری (ع) شنیدم که میفرمود:
ألْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی لَمْ یُخْرِجْنی مِنَ الدُّنْیا حَتّی أَرانِیَ الخَلَفَ مِنْ بَعْدی، أشْبَهَ النّاسِ بِرَسُولِ اللّهِ (ص) خَلْقا و خُلقا.... [۴]
سپاس از آن خدایی است که مرا از دنیا نبرد تا آنکه جانشین مرا به من نشان داد. او از نظر آفرینش و اخلاق، شبیهترین مردم به رسول خدا (ص) است.
با توجه به این روایات، همه خصال و صفاتی را که در قرآن و روایات به پیامبر گرامی اسلام نسبت داده شده است، به وجود مقدس امام مهدی (ع) نیز میتوان نسبت داد. روایاتی که به توصیف ویژگیهای ظاهری پیامبر اکرم (ص) پرداختهاند، فراوانند. در اینجا به یکی از آنها اشاره میکنیم. در روایتی که از امام محمد باقر (ع) نقل شده، ویژگیهای ظاهری پیامبر خاتم چنین توصیف شده است:
رخسار پیامبر خدا، سپید آمیخته به سرخی و چشمانش سیاه و درشت و ابروانش به هم پیوسته و کف دست و پایش پر گوشت و درشت بود؛ بدان سان که گویی طلا بر انگشتانش ریخته باشد. استخوان دو شانهاش بزرگ بود. چون به کسی روی میکرد، به خاطر مهربانی شدیدی که داشت، با همه بدن به جانب او توجه میکرد. یک رشته موی از گودی گلو تا نافش روییده بود، انگار که میانه صفحه نقره خالص، خطی کشیده شده باشد. گردن و شانههایش مانند گلابپاش سیمین بود. بینی کشیدهای داشت که هنگام آشامیدن آب نزدیک بود به آب برسد. هنگام راه رفتن محکم قدم برمیداشت که گویا به سرازیری فرود میآید. باری، نه قبل و نه پس از پیامبر خدا کسی مثل او دیده نشده است. [۵]
ب) روایاتی که خصال و سیمای امام مهدی (ع) را به تفصیل بیان کرده و ویژگیهای آن حضرت را یک به یک برشمردهاند. برخی از روایاتی که در این زمینه وارد شده، به شرح زیر است:
۱. پیامبر گرامی اسلام، امام مهدی را شبیه خود معرفی کرده و در توصیف او میفرماید:
بِأَبِی وَ أُمِّی سَمِیِّی وَ شَبِیهِی وَ شَبِیهِ مُوسَی بْنِ عِمرَانِ، عَلَیْهِ جُیُوبُ [جَلابِیبُ] النُّورِ تَتَوَقَّدُ مِنْ شُعاعِ الْقُدْسِ. [۶]
پدر و مادرم به فدای او که همنام من، شبیه من و شبیه موسی زاده عمران است. بر [بدن] او نوارهایی [جامههایی] از نور است که از شعاع قدس روشنایی مییابد.
۲. آن حضرت در روایت دیگری در توصیف چهره فرزندش، امام مهدی (ع) میفرماید:
اَلْمَهدِیُّ مِنْ وُلْدِی وَجْهُهُ کَاْلقَمَرِ الدُّرِیِّ.... [۷]
مهدی از فرزندان من است. چهره او مانند ماه درخشنده است.
۳. پیامبر اعظم (ص) در روایتی، پیشانی و بینی امام مهدی (ع) را اینگونه توصیف میکند:
اَلْمَهدِیُّ مِنِّی أَجلَی الجِبْهَةِ أَقْنَی الأَنْفِ.... [۸]
مهدی از من است، پیشانی گشاده و بینی کشیده دارد.
۴. در روایت دیگری که از پیامبر خاتم (ص) نقل شده، رنگ چهره و اندام امام مهدی (ع) چنین توصیف شده است:
اَلْمَهْدِیُّ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِی لَوْنُهُ لَوْنُ عَرَبِیٍّ وَ جِسْمُهُ جِسْمُ إِسرائِیلی عَلی خَدِّهِ الأَیْمَنِ خالٌ کَأَنَّهُ کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ.... [۹]
مهدی مردی از فرزندان من است رنگ [چهره] او رنگ عربی [۱۰] و اندام او اندام اسرائیلی [۱۱] است بر گونه راست او خالی است که همانند ستاره درخشان است.
۵. با توجه به همه ویژگیهای یاد شده است که پیامبر اسلام در وصف امام مهدی (ع) میفرماید:
المَهْدِیُّ طاوُوسُ أَهْلِ الْجَنَّةِ. [۱۲]
مهدی، طاووس اهل بهشت است.
۶. امام باقر (ع) از پدرش و جدش روایت میکند که روزی امام علی (ع) در حالی که بالای منبر بود، فرمود:
یَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدی فی آخِرِالزَّمانِ أبْیَضُ اللَّونِ، مُشْرَبٌ بِالحُمْرَةِ، مَنْدَحُ [مَبْدحُ] البَطْنِ، عَریضُ الفَخْذَینِ، عَظیمُ مَشاشِ المِنْکَبَینِ، بِظَهْرِهِ شامَتانِ؛ شامَةٌ عَلی لَونِ جِلْدِهِ و شامَةٌ عَلی شِبْهِ شامَةِ النَّبِیِّ (ص).... [۱۳]
از فرزندان من در آخرالزمان، مردی ظهور میکند که رنگ [صورتش] سفید متمایل به سرخی و سینهاش فراخ و رانهایش ستبر و شانههایش قوی است و در پشتش دو خال است، یکی، به رنگ پوستش و دیگری، مشابه خال پیامبر اکرم درود خدا بر او و خاندانش باد.
۷. امام رضا (ع) نیز در بیان صفات و ویژگیهای امام عصر (ع) میفرماید:
إنَّ القائِمَ هُوَ الذَّی إِذا خَرَجَ کانَ فی سِنِّ الشُّیُوخِ وَ مَنْظَرِ الشَّبابِ، قَوِیّا فی بَدَنِه حَتّی لَوْ مَدَّ یَدَهُ إِلی أعْظَمِ شَجَرَةٍ عَلی وَجْهِ الأَرْضِ لَقَلَعَها و لَوْصاحَ بَیْنَ الجِبالِ لَتَدَکْدَکَتْ صُخُورُها. [۱۴]
قائم کسی است که در سن پیرمردان و با چهره جوانان قیام کند و نیرومند باشد تا بدانجا که اگر دستش را به سوی بزرگترین درخت روی زمین دراز کند، آن را از جای برکند و اگر بین کوهها فریاد برآورد، صخرههای آن فروپاشد.
۸. حضرت رضا (ع) در روایت دیگری، در پاسخ اباصلت هروی که از ایشان پرسید: «نشانههای قائم شما هنگام ظهور چیست؟» میفرماید:
عَلامَتُهُ أَنْ یَکُونَ شَیْخَ السِّنِّ، شابَّ المَنْظَرِ، حَتّی أَنَّ النّاظِرَ إِلَیهِ لَیَحْسَبَهُ ابْنَ أرْبَعینَ سَنَةً أوْ دُونَها و إِنَّ مِن عَلاماتِه أَنْ لایَهْرَمَ بِمُرُورِ الأَیّامِ وَ اللَّیالِیَ حَتّی یَأتِیَهُ أَجَلُهُ. [۱۵]
نشانهاش این است که در سن پیری است، ولی منظرش جوان است، به گونهای که بیننده میپندارد چهل ساله یا کمتر از آن است. نشانه دیگرش آن است که به گذشت شب و روز پیر نشود تا آنکه اَجَلش فرا رسد.
۹. ابراهیم بن مهزیار نیز که به شرف ملاقات امام مهدی (ع) رسیده است، در بیان خصال آن امام میگوید:
او جوانی نورس و نورانی و سپید پیشانی بود با ابروانی گشاده و گونهها و بینی کشیده و قامتی بلند و نیکو چون شاخه سرو. گویا پیشانیاش ستارهای درخشان بود و برگونه راستش، خالی بود که مانند مشک و عنبر بر صفحهای نقرهای میدرخشید. بر سرش، گیسوانی پرپشت و سیاه و افشان بود که روی گوشش را پوشانده بود. سیمایی داشت که هیچ چشمی برازندهتر و زیباتر و با طمأنینهتر و باحیاتر از آن ندیده است. [۱۶]
۱۰. علی بن ابراهیم بن مهزیار اهوازی که بیست مرتبه به شوق دیدار امام مهدی (ع) به حج مشرف شد و سرانجام نیز به توفیق دیدار آن حضرت دست یافت، در گزارش دیدار خود چهره و قامت دلربای امام را اینگونه توصیف میکند:
... وَ هُوَ کَأُقْحُوانَةِ أُرْجُوانِ قَدْ تَکاثَفَ عَلَیْهَا النَّدی وَ أَصابَهَا أَلَمُ الهَوی [۱۷] وَ إِذا هُوَ کَغُصْنِ بانٍ أَوْ قَصِیبِ رَیْحانِ، سَمْحٌ، سَخِیٌّ تَقِیٌّ نَقِیٌّ لَیْسَ بالطَّویلِ الشّامِخِ وَ لا بالقَصیرِ اللاّزقِ بَلْ مَرْبُوعُ القامَةِ، مُدَوَّرُ الهامَّةِ، واسِعُ الصَّدْرِ، صَلتُ الجَبینِ، مَقْروُنُ الحاجِبَیْنِ، عَلی خَدِّهِ الأَیمَنِ خالٌ کأَنَّهُ فُتاتُ المِسْکِ عَلی رَضْراضَةِ عَنْبَرِ. [۱۸]
[رخسار] او [در لطافت] مانند [گلهای] بابونه [و در رنگ، مانند] ارغوان بود که بر آن شبنم نشسته و [شدت سرخیاش را] هوا شکسته است. او در این حال، همچون شاخه درخت «بان» [۱۹] یا ساقه ریحان [خوشبو] بود. نرمخو، بخشنده، پرهیزکار و پیراسته بود. او میانه بالا بود، نه بسیار بلند قد و نه بسیار کوتاه قد. صورتی گرد، سینهای فراخ، پیشانی سفید و ابروانی به هم پیوسته داشت. بر گونه راست او خالی بود؛ چون دانه مشک که بر قطعه عنبر ساییده باشد.
گفتنی است بیشتر مشخصاتی که برای سیمای ظاهری امام مهدی (ع) ذکر شده، به طور مشترک، در روایات شیعی و سنی آمده است و از این جنبه اشتراک نظر زیادی میان فرق اسلامی وجود دارد. [۲۰]
[۱]. سید محمدتقی موسوی اصفهانی، مکیال المکارم فی فواید الدعا للقائم (ع)، ترجمه: سید مهدی حائری قزوینی، چاپ دوم: تهران، دفتر تحقیقات و انتشارات بدر، ۱۴۱۲ ه. ق، ج ۱، ص ۱۳۲.
[۲]. «قسمتی از دعای عهد»، بحارالانوار، ج ۹۹، ص ۱۱۱؛ شیخ عباس قمی، مفاتیحالجنان.
[۳]. کمال الدین و تمام النعمة، ترجمه: منصور پهلوان، چاپ اول: قم، سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، ۱۳۸۰، ج ۱، باب ۲۵، صص ۵۳۴ و ۵۳۵، ح ۱.
[۴]. همان، ج ۲، باب ۳۸، ص ۱۱۸، ح ۷.
[۵]. الکافی، ج ۱، ص ۴۴۳.
[۶]. بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۳۳۷، ح ۲۰۰.
[۷]. همان، ج ۵۱، ص ۹۱.
[۸]. همان، ص ۹۰.
[۹]. همان، ص ۹۵.
[۱۰]. رنگ عربی، گندمگون یا سفید است. در برخی روایات وارد شده است که رنگ چهره امام مهدی (ع) همانند رنگ چهره پیامبر اکرم (ص)؛ یعنی سپید آمیخته به سرخی است.
[۱۱]. مراد از اندام اسرائیلی، اندام فرزندان یعقوب (ع) است که به داشتن قد بلند و اندام رشید مشهور بودند.
[۱۲]. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۹۱.
[۱۳]. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۵۷، ص ۵۶۰، ح ۱۸.
[۱۴]. همان، باب ۳۵، ص ۶۹، ح ۸.
[۱۵]. همان، باب ۵۷، ص ۵۵۸، ح ۱۲.
[۱۶]. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۳، ص ۴۴۶، ح ۱۶.
[۱۷]. علامه مجلسی (ره) در شرح عبارت یاد شده مینویسد: «فیروزآبادی گوید: «أُقْحُوان» به معنای «بابونه» و «أُرجُوان» به معنای رنگ سرخ است». شاید معنای عبارت یاد شده این باشد که او در لطافت مانند [گلهای] بابونه و در رنگ مانند ارغوان است؛ زیرا بابونه سفید است. بعید نیست که عبارت در اصل چنین بوده باشد: «[و هو] کأقحوانه و أرجوان [قد تکاثف] علیها [الندی] و أصابهما [ألم الهوی]»؛ [او] مانند بابونه و ارغوان بود که بر آنها [شبنم نشسته] و [نسیم هوا] آنها را حرکت داده است.» یا اینکه «ارجوان» بدل «اقحوان» بوده است و نسخهنویسان آنها را با هم جمع کردهاند.
تعبیر «قد تکاثف علیها الندی؛ بر آن شبنم نشسته بود» به عرق نشسته بر گونههای آن حضرت و عبارت «أصابها ألم الهوی» به شکسته شدن رنگ سرخ گونه ایشان و کم شدن شدت آن، یا به مخلوط شدن رنگ سفید یا سرخ گونه آن جناب با گندمگونی، اشاره دارد؛ یعنی در بیان گندمگون بودن چهره آن جناب نهایت ادب را به کار برده است. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲.
[۱۸]. کتاب الغیبة (طوسی)، صص ۱۶۰ و ۱۶۱؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۳، صص ۴۶۸ و ۴۶۹، ح ۲۳ (با اندک تفاوتی در متن روایت)؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۱، ح ۶.
[۱۹]. «بان» درختی است نازک و خوشنما که از تخم آن روغن گیرند و بسیار نافع و خوشبو است. در اشعار فارسی نیز این واژه به کار رفته است. رودکی میگوید: از زلف تو بوی عنبر و بان آید / زان تنگ دهان هَزار چندان آید. قامت بلند و زیبا را نیز به این درخت تشبیه میکنند. علیاکبر دهخدا، لغتنامه، ج ۳، ص ۴۳۰۱، فرهنگ فارسی معین، ج ۱، ص ۴۶۹؛ خلیل جرّ، فرهنگ لاروس، ترجمه: سیدحمید طبیبیان، چاپ نهم: تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۷، ج ۱، ص ۴۲۵.
[۲۰]. ر. ک: الهیئة العلمیة فی مؤسسة المعارف الإسلامیة، معجم أحادیث الإمام المهدی (ع)، تحت اشراف: علی کورانی، چاپ اول: قم، مؤسسة المعارف الإسلامیة، ۱۴۱۱ ه. ق، ج ۱، ص ۱۰۸، ح ۶۱؛ ص ۱۱۳، ح ۶۵؛ ص ۱۲۶، ح ۷۱؛ ص ۱۳۰، ح ۷۲؛ ص ۱۶۲، ح ۹۰ و ص ۳۳۸، ح ۲۲۲.