جام جم آنلاين: در حالي كه چند روزي از برگزاري مراسم چهلم استاد ايرج افشار ميگذرد و در اين مدت روزنامهها، نشريات تخصصي و برنامههاي راديويي و تلويزيوني درباره او بسيار نوشته و گفتهاند، اما همچنان حرفهاي زيادي باقي مانده است.
هرچند دوستان و نزديكانش معتقدند هر چه از او بگوييم، به دليل وسعت و تعداد كارهايش، بازهم كوششهاي اين ايرانشناس، ناگفته و مجهول ميماند. ايرج افشار را هركس با كتاب و تاريخ و فرهنگ ايران آشنايي داشته باشد، ميشناسد. بسياري از كارشناسان او را پس از علامه قزويني، سيدحسن تقيزاده و مجتبي مينوي، بزرگترين ايرانشناس عصر ما معرفي ميكنند. تاليف و تصحيح بيش از 300 عنوان كتاب و انتشار بيش از 2000 مقاله و يادداشت، كارنامه به جاي مانده از فعاليتهاي فرهنگي اوست كه اينك بخشي از ميراث مكتوب كشورمان به شمار ميآيد.
راهاندازي و تجهيز چند كتابخانه
كتابداري و جمعآوري كتابهاي باارزش از مهارتهاي افشار بوده است و اين امر خصوصا در تجهيز كتابخانههاي مختلف نمود پيدا ميكند. مثلا او كتابخانه دانشكده حقوق دانشگاه تهران را با همراهي محمدتقي دانشپژوه تجهيز كرد كه البته چند سال پيش بخشي از آن در آتش سوخت.
جواد بشري از كارشناسان كتابخانه، موزه و مركز مجلس شوراي اسلامي درباره استاد افشار ميگويد: «استاد را ميتوان ناجي نسخههاي خطي دانست. اعتبار نسخ خطي كتابخانه مركزي دانشگاه تهران نيز مديون اوست.
او طرح كتابداري تخصصي را در آمريكا گذرانده بود و طرح ساخت كتابخانه 8 طبقه مركزي دانشگاه تهران را در مركزيترين نقطه دانشگاه به رئيس وقت ارائه داد. پس از آن افشار و دانشپژوه به تجهيز كتابخانهاي خالي و آماده پرداختند و از سراسر جهان با نامهنگاري و اختصاص بودجه، كتاب و مجله و نسخ خطي خريداري كردند.»
البته بايد به اين صحبت بشري، تلاش ايرج افشار در تجهيز چند كتابخانه ديگر را نيز افزود. پس از احمد سهيلي خوانساري، او بود كه كتابخانه وقفي حاج حسين ملك به آستان مقدس علي بن موسيالرضا(ع) را سر و سامان داد و آن را به جامعه علمي شناساند.
اگر استاد افشار آن كتابخانه را در آن روزگار به جامعه دانشگاهي معرفي نكرده بود، شايد اين گنجينه از بين ميرفت و هيچ گاه محققان نميتوانستند از آن استفاده كنند.البته سخاوت ايرج افشار در اين جا بيش از پيش اثبات ميشود كه سالها پيش كتابخانه شخصياش را وقف عام كرد و اين وقفنامه را در مراكز متعددي براي اطلاع ديگران منتشر كرد.
گفتن از سابقه پژوهشي و آثار تحقيقي او اگرچه ارزشمند، اما شايد تكراري به نظر برسد. از اينرو درصدد برآمديم تا ويژگيهاي منحصر بفرد او در راه پاسداشت فرهنگ مكتوب ايران را از ديد دوستان و نزديكانش جويا شويم.
اخلاق و منش يك پژوهشگر
ناصرالدين حسنزاده كه مجموعهدار نسخ خطي است، درباره اولين ملاقات ايرج افشار از نسخههايش ميگويد: «استاد در سال 85 براي بازديد اسناد، اوراق و عكسهاي تاريخي به خانه من آمد و از ساعت 5/8 صبح تا ساعت 12 بدون وقفه به مطالعه آنها مشغول شد. هر بار كه از استاد خواهش كردم براي پذيرايي چند دقيقهاي استراحت كند، پاسخ ميداد براي ديدن اين اسناد آمده و حيف است كه زمان از دست برود و موفق به ديدن يكي از اين اوراق قديمي نشود.
وقتي گفتم كه حدود 15 سال است به جمعآوري اين منابع مشغولم، توضيح داد كه او طي 40 سال توانسته مطالب كتاب «قباله تاريخ» را جمعآوري كند. استاد افشار مجموعهداران را تشويق ميكرد و همين اشتياق ما را براي پيشبرد راه دشوار جمعآوري نسخهها افزايش ميداد.»
اكبر ايراني، مديرعامل مركز پژوهشي ميراث مكتوب، درباره انديشه و منش استاد افشار در زمينه پژوهش و جمعآوري اسناد فرهنگ و ادبيات ايران توضيح ميدهد: «چند نكته در زندگي استاد افشار باعث شد تا موفقيت و خير و بركت در جنبههاي مختلف زندگي او جاري شود. نكتههاي ظريفي كه امروزه بعضي از دانشمندان و اساتيد ما از آن غافلند و شايد به همين جهت است كه آثارشان نميتواند به پرباري تلاشهاي ايرج افشار و افراد مانند او باشد.»
ايراني، مديريت زمان را كه مهمترين ويژگي استاد ايرج افشار است، تابع عوامل زير ميداند: تربيت درست خانوادگي، به كارگيري صحيح آموزهها و آزمودهها، دورانديشي، تعقل و دوري از سياستزدگي، داشتن آرامش فكري و امنيت خاطر روحي، نداشتن غم نان و محتاج نبودن به اين و آن، داشتن انگيزه قوي و اميدواري بالا، داشتن ايمان و اعتقاد راسخ به نفس كار، پايداري و استقامت و شكيبايي در مشكلات.
نكته: كتابداري و جمعآوري كتابهايباارزش از مهارتهاي افشار بوده است و اين امر خصوصا در تجهيز كتابخانههاي مختلف نمود پيدا ميكند
اخلاقيات ايرج افشار مهمترين امري است كه اكبر ايراني بر آن تاكيد ميكند و ميگويد: «تلفن منزل استاد هرگز قطع نبود و همواره به تماسهاي مختلف پاسخ ميگفت. اگر شخصي سوالي مربوط به تحقيقات ايشان در حوزه ايرانشناسي ميپرسيد، حتما ارجاعات لازم را به او ميداد.»دكتر ايراني به ثروت خانوادگي افشار و بنياد موقوفات پدرشان اشاره ميكند و ميگويد: «افشار اگرچه بيچشمداشت تحقيقاتش را انجام ميداد، اما به اين معنا نبود كه از اتفاقها و رفتارهاي افراد پيرامونش غافل باشد. مثلا ما چندين بار از استاد درخواست كرده بوديم كه بعضي كتابهاي ما را تصحيح كند يا مقدمهاي بر آنها بنويسد كه به دليل دست تنگ بودن در پرداخت حقالتحريرشان كوتاهي كرده بوديم. پس از مدتي كه استاد افشار از وضعيت مالي ما آگاه ميشد، تماس ميگرفت و ميگفت كه به اين حق التحريرها نيازي ندارد و دليل تلفن زدنش هم اين بوده كه ما خود را مديون او حس نكنيم.»
عبدالرحمن عمادي، پژوهشگر و ايرانشناس نيز با اشاره به علاقه استاد به كتاب و مطالعه ميگويد: «ايرج افشار فردي بسيار مرتب و بااخلاق بود. او در زندگي شخصياش هيچ آلودگي نداشت و حتي به مجالس معمولي هم رفت و آمد نميكرد. علاقه او فقط به كتاب، تحقيقات و... بود و از غيبت و بدگويي نيز پرهيز ميكرد. او بسيار علاقهمند بود تا بيشتر با افراد باسابقه در زمينه ادبيات فارسي و فرهنگ ايراني معاشرت كند و از اين راه بر معلومات خود و ديگران بيفزايد.»
پدر كتابشناسي ايران
ايرج افشار تحصيلات ابتدايي را در دبستان زرتشتيان و شاپور تجريش به انجام رساند. سپس وارد دبيرستان فيروز بهرام شد و سال 1324 ديپلم خود را در رشته ادبي دريافت كرد.
از سال 1324 تا 1328 خورشيدي در دانشكده حقوق دانشگاه تهران در رشته قضايي تحصيل و از سال 1329 به عنوان دبير در دبيرستانهاي تهران شروع به تدريس كرد. در سال 1330 به تشويق محمدتقي دانشپژوه به كتابداري در كتابخانه دانشكده حقوق دانشگاه تهران پرداخت و سال بعد مجله «فرهنگ ايرانزمين» را بنيان گذاشت. از ميان همكاران او در تأسيس اين مجله ميتوان به محمدتقي دانشپژوه، منوچهر ستوده، مصطفي مقربي و عباس زرياب خويي اشاره كرد.
از سال 1333 تا 1337 سردبير مجله سخن و از سال 1337 تا 1357 مدير و سردبير مجله راهنماي كتاب بود. همچنين از سال 1337 به تدريس در دانشسراي عالي وابسته به دانشگاه تهران پرداخت.
سال 1341 به رياست كتابخانه ملي ايران و سال بعد از آن به رياست مركز تحقيقات ايرانشناسي دانشگاه تهران رسيد. سال 1342 فهرستنگاري مجموعه كتابهاي چاپي فارسي دانشگاه هاروارد آمريكا را به انجام رساند. او كه از سال 1344 تا 1358 رئيس كتابخانه مركزي دانشگاه تهران بود، 10 سال هم با عنوان دانشياري و سپس استادي رشته تاريخ در دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران تدريس ميكرد.
از ايرج افشار كه به عنوان پدر كتابشناسي ايران ياد ميشود، تحقيقات ارزشمندي درباره ايرانشناسي و كتابشناسي به يادگار مانده كه در نشريات معتبر ايراني و خارجي منتشر شده است.
ايرج افشار كه چند سالي دچار بيماري شده بود، از شامگاه 12 اسفند سال گذشته در بخش مراقبتهاي ويژه بيمارستان جم تهران بستري شد و در روز 18 اسفند 1389 در 85 سالگي درگذشت.
پژوهشهاي ايرانشناسي، دفتر تاريخ، رياض الفردوس خاني، فرهنگ ايران زمين در 30 جلد، نامههاي تهران، گلگشت در وطن (سفرنامه)، فهرست دستنويسهاي فارسي در كتابخانه ملي اتريش، فهرست مقالات فارسي در 6 جلد و... بخشي از تاليفات و تصحيحات اين ايرانشناس بزرگ است كه در حال حاضر به عنوان معتبرترين كتابها و مراجع دانشگاهي ايران مورد استفاده استادان و دانشجويان رشتههايي چون تاريخ، ميراث فرهنگي و ادبيات فارسي قرار ميگيرد.
حورا نژادصداقت / جامجم