ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : چهارشنبه 7 آذر 1403
چهارشنبه 7 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : دوشنبه 24 تير 1398     |     کد : 188624

ریچارد سوئین برن در گفتگو با مهر:

علوم انسانی از اومانیسم گذر و به عصر پسااومانیستی وارد شده است

پروفسور ریچارد سوئین برن استاد ممتاز دانشگاه آکسفورد معتقد است که علوم انسانی از عصر اومانیسم گذر کرده و به عصر پسااومانیستی وارد شده است.

پروفسور ریچارد سوئین برن استاد ممتاز دانشگاه آکسفورد معتقد است که علوم انسانی از عصر اومانیسم گذر کرده و به عصر پسااومانیستی وارد شده است.

خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه -جلال حیران نیا: علوم شناختی [Cognitive Science] مطالعه علمی ذهن [Mind] است. در این تعریف منظور از ذهن مجموع هر آنچه که نمودهای هوشمندی و آگاهی هستند مانند تفکر، ادراک، حافظه، احساس، استدلال و نیز تمام روندهای ناآگاهانه شناختی است.

گاهی علوم شناختی را به صورت «مطالعه علمی شناخت» نیز تعریف می‌کنند و شناخت را مجموع حالت‌ها و فرآیندهای روانی مانند تفکر، استدلال، درک و تولید زبان، دریافت حواس پنجگانه، آموزش، آگاهی، احساسات و… در نظر می‌گیرند. به طور کلی پرسش‌هایی مانند اینکه ذهن چگونه کار می‌کند یا مغز چگونه هوشمندی [Intelligence] را ایجاد می‌کند، از جمله پرسش‌هایی هستند که در این شاخه علمی بررسی می‌شوند.

علوم شناختی، مجموعه‌ای از رشته‌های تخصصی و حوزه وسیعی از دانش است. ده‌ها سال است که در دنیا در زمینه علوم شناختی تحقیقات مفصل و پر هزینه‌ای انجام می‌شود. برخی معتقد اند که این علوم به معنای تغییر پارادایمیک در حوزه علوم انسانی است و علوم انسانی غربی را از اومانیسم وارد پارادایمی می‌کند که می‌توان آن را پسااومانیسم نامید که در آن «انسان» سر جای خودش قرار می‌گیرد.

خبرنگار مهر در گفت‌وگو با پروفسور «ریچارد سوئین‌برن» به بررسی نسبت علوم انسانی و علوم شناختی پرداخته که در ادامه آمده است؛

«ریچارد سوئین‌برن» استاد فلسفه دین در دانشگاه آکسفورد و یکی از مهم‌ترین فیلسوفان دین معاصر انگلستان در دهه‌های اخیر محسوب می‌شود. اولین کتاب او در سال ۱۹۶۸ با عنوان «مکان و زمان» منتشر شد. اثر مهم بعدی او «مقدمه‌ای بر نظریه تأیید» بود. ارتقای او به مرتبه استادی در دانشگاه کیل در ۱۹۷۲ مقارن با تمرکز علمی وی بر فلسفه دین شد.

در سال ۱۹۸۵ مقام استاد ممتاز فلسفه دین مسیحی در دانشگاه آکسفورد به وی اعطا شد. او کتاب‌های «مسئولیت و کفاره» (۱۹۸۹)، «وحی» (۱۹۹۲)، «خدای مسیحی» (۱۹۹۴)، «مشیت و مسئله شر» (۱۹۹۴) را نوشته است. همچنین «توجیه معرفتی» (۲۰۰۱) و «قیام خدای مجسم» (۲۰۰۳) از کتاب‌های دیگر او هستند. سویین برن از سال ۱۹۹۲ عضو فرهنگستان بریتانیا است. همچنین در سال ۱۹۹۵ از کلیسای انگلستان جدا شد و به کلیسای ارتدکس یونان پیوست. یکی از مهم‌ترین آثار سوئین برن کتاب Is there a God است.

سوئین برن در خصوص نسبت علوم انسانی و علوم شناختی به خبرنگار مهر گفت: علوم شناختی به بررسی و مطالعه رفتار و تفکر آگاهانه انسان می‌پردازد. البته این علوم مختص مطالعه در خصوص انسان نیست و مطالعه حیوانات نیز در حیطه این علوم است.

وی در ادامه یادآور شد: علوم اعصاب جز اصلی تشکیل دهنده علوم شناختی است. از رهگذر این علوم نشان داده می‌شود که تا چه اندازه رفتار و تفکرات ما ناشی از فرایندهای فیزیکی و شیمیایی است که در مغز رخ می‌دهد.

استاد ممتاز دانشگاه آکسفورد در ادامه یادآور شد: این موضوع مرتبط با انسان‌های مختلف است، اما مهمترین موضوع ارتباط این موضوع با فلسفه است. فلسفه تلاش می‌کند تا تصویری کلی از چگونگی کارکرد جهان و هستی ارائه دهد.

سوئین برن تصریح کرد: بر این اساس نیاز است که بررسی شود تا چه اندازه فرآیندهای ذهنی در این شناخت نقش دارند و تا چه میزان مرتبط با فرآیندهای فیزیکی هستند و میان فرآیندهای ذهنی و فیزیکی نیز باید تمییز قائل شد. همچنین می‌توان بررسی کرد که تا چه میزان این فرایندهای ذهنی و فیزیکی که در سالهای اخیر پیشرفت نیز داشته اند در این شناخت مؤثر هستند.

سوئین برن در خصوص این موضوع که آیا علوم اعصاب کمکی به فلسفه داشته یا خیر نیز گفت: به طور مشخص علوم اعصاب به مسائل و موضوعاتی می‌پردازد که به طور سنتی توسط فلسفه مورد بررسی قرار می‌گرفت که این موضوع تشکیل شدن انسان از دو بعد جسم و روح است که فلسفه آن را از ابتدا مورد بررسی قرار داده است. همچنین این موضوع که انسان دارای اراده آزاد است که به طور سنتی توسط فلسفه مورد بررسی قرار می گرفته است.

استاد دانشگاه آکسفورد تصریح کرد: من تصور می‌کنم که علوم اعصاب می‌تواند تفاوتی را در خود علوم(science) به وجود آورد. دلیل این امر این است که فرآیندهای ذهنی وجود دارند که تقریباً از فرآیندهای فیزیکی کاملاً متفاوت هستند ولی در تعامل با این فرآیندها هستند.

وی افزود: باید توجه داشت که فرآیندهایی در جهان هستند که تنها به وسیله فرآیندهای فیزیکی قابل تفسیر نیستند. برای نمونه نظریه کوانتوم و نظریه نسبیت تنها با فرآیندهای فیزیکی قابل تبیین نیستند.

این فیلسوف دین معاصر در پایان گفت: من در نوشته‌ها و آثار خود اشاره کرده ام که ما از عصر اومانیسم گذر کرده و به عصر پسااومانیستی وارد شده ایم.


نوشته شده در   دوشنبه 24 تير 1398  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode