«شب منوچهر صدوقی سها» به همت مجله فرهنگی و هنری «بخارا» وبا مشارکت «انجمن آثار و مفاخر فرهنگی» در «خانه اندیشمندان علوم انسانی» برگزار شد.
به گزارش خبرنگار مهر، «شب منوچهر صدوقی سها» به همت مجله فرهنگی و هنری «بخارا» وبا مشارکت «انجمن آثار و مفاخر فرهنگی» در «خانه اندیشمندان علوم انسانی» برگزار شد. در این مراسم که با حضور جمع زیادی از استادان حکمت وعرفان اسلامی و علاقهمندان به حوزه فلسفه برگزار شد، مهدی محقق، رئیس هیأت مدیره انجمن آثار ومفاخر فرهنگی، حکمت الله ملأ صالحی، عضو هیأت امنای بنیاد ایران شناسی، نصرالله حکمت، استاد فلسفه دانشگاه شهید بهشتی و حسن بلخاری، استاد دانشگاه تهران و رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی سخنرانی کردند. محمد رضا شفیعی کدکنی، نجفقلی حبیبی، شهین اعوانی، سیدموسی دیباج، عبدالرحیم گواهی، محمد جواد حجتی کرمانی، سید محمود دعایی، ناصر نقویان، محمد رضا نوراللهیان، قاسم تبریزی، غلامعلی رجایی، سید محمد صادق قاضی طباطبایی، صالح نیکبخت، سعبدالجبار کاکائی و حمید عجمی هم میهمان ویژه این مراسم بودند. همچنین پیام تصویری احمد مهدوی دامغانی، استاد بازنشسته دانشگاه هاروارد هم دراین برنامه برای حاضران پخش شد.
تألیف آثار متعدد فلسفی
مهدی محقق در ابتدای این مراسم گفت: یکی از امتیازات شریعت اسلام آن است که عالم را بر جاهل، برتری داده و اعلم را بر عالم مزیت داده است.پس هرچه بیشتر از دانشمندان تقدیر به عمل آوریم، کم است. اگر بخواهیم نسل جوان ما شیوه گذشتگان را در پیش بگیرند، باید اهل علم را گرامی بداریم.
او افزود: امروز جمع شدهایم از یکی از بزرگان، که هم در حقوق مهارت دارند و هم در فلسفه، تقدیر به عمل آوریم. استاد صدوقی سها، از نوادر کسانی است که به آن قسمت از تاریخ علم و فلسفه ایران توجه کردند که مهجور است. گفته شده مطالعات فلسفی در ایران، با ابن رشد ختم شد. اما این اشتباه است زیرا در ایران به برکت تشیع، در دورهای فلسفه بالیدن گرفت که فرنگیها از آن اطلاع ندارند. ما بعد از میرداماد، فلاسفه زیادی داریم از جمله حاج ملاهادی سبزواری که فلسفه را زنده نگه داشتند. فلسفه در وجود دانشمندان ایرانی عجین شده بود؛ حکیم کسی است که علم و حکمت (فلسفه) در وجودش مطرح باشد، این سنت از قدیم تا همین امروز در کشور ما بوده است. در تهران فیلسوفان بزرگی زیستهاند. در مدرسه سپهسالار، میرزا مهدی آشتیانی تدریس میکردند و میرزاحسن کرمانشاهی و میرزا ابوالحسن جلوه.
رئیس هیأت مدیره انجمن آثار و مفاخر فرهنگی تاکید کرد: صدوقی سها، بدون هیچ ادعایی و بیسرو صدا، آثار فلسفی فراوانی را تألیف به جامعه علمی ایران ارائه کرده است.
او در پایان گفت: فلسفه در ایران زنده است. اگر در مصر برخی سخن از فلسفه به زبان میآورند، در حقیقت تاریخ فلسفه میگویند، ولی در ایران فلسفه در وجود دانشمندان ما عجین شده است. در زمان ما فیلسوفان بزرگی زندگی کردهاند. در مدرسه سپهسالار قدیم که بنده افتخار طلبگی آنجا را دارم، میرزا مهدی آشتیابی فلسفه تدریس میکرد. در وقفنامه آن مدرسه آمده است که بهترین استاد فلسفه باید در اینجا تدریس کند. در وجود استاد صدوقی سها نیز فلسفه عجین شده است. ایشان طوری از مسائل فلسفه بحث میکند که انگار برای خودش این مسائل مطرح است.
نقد نظام دانایی
در ادامه این نشست حکمت الله ملاصالحی به ایراد سخن پرداخت و گفت: تمدن دوره جدید، بیشبترین تمدنهاست؛ این تمدن، تمدن روز است و شب ندارد. در ادبیات عرفانی ما آنقدر از وجه رازآمیز شب سخن گفته شده که موجب حیرت است اما در دوره جدید، هیچ رویدادی به شب نسبت داده نمیشود ولی آقای دهباشی، این وجه رازآمیز را زنده کرد. در اشعار مولانا هم شب نقش تعیین کنندهای در انسان بودن ما و انسان ماندن ما داشته است. حافظ، شبآگاهترین شاعر تاریخ ما است.
او ادامه داد: مولانا درباره نقش تعیینکننده شب در انسان بودن و انسان ماندن ما میگوید: بیگاه شد بیگاه شد، خورشید اندر چاه شد / خیزیدای خوش طالعان وقت طلوع ماه شد / ساقی به سوی جام روای پاسبان بر بام رو / ای جان بیآرام رو کان یار خلوتخواه شد».علاوه بر مولوی، حافظ شبآگاهترین شاعر تاریخ ماست. برخی غزلیات حافظ مکاشفات وجودی انسان را نمایانگر است: «دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند / واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند».همچنین میگوید: «دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند / گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند.
ملاصالحی تاکید کرد: تمامی ارزشهای ما، روی تاریخ زلزلهخیز بنا نهاده شدهاند. اگر همه ارزشهای ما روی این گسلهای زلزله خیز تاریخ هستند، چرا از بین نمیروند؟ روزگار ما، زلزلهخیزترین عصر تاریخ است. اندیشههای قطبی به موزههای تاریخ پیوستهاند. در چنین دورانی مشعلداران دانایی، با مجاهدت خویش، مشعل دانایی را زنده نگه میدارند. استاد صدوقی سها یک چنین شخصیتی است و این رسالت کمی نیست. شناخت، جسارت و دلیری به میدان آمدن و شناخت و نقد نظام دانایی و ارزشی دوره جدید، ویژگی دیگر ایشان است.
تاکید بر اصالت تفکر حکمای مسلمان
نصرالله حکمت سومین سخنران این نشست بود. او در ابتدای سخنان خود گفت: به اعتقاد من، صدوقیسها، یک استاد فلسفه به معنای رایج و متعارف آن نیست که مباحث فلسفی را میدانند و آنها را در قالب تکرار مکررات، مطرح میکنند. ایشان یک فیلسوف است و دغدغه فلسفه و تفکر دارد و در یک سلوک عقلی و فلسفی به سر میبرد.
او ادامه داد: صدوقیسها، بر خلاف آنچه مستشرقان میگویند، قائل به استقلال فلسفه اسلامی و اصالت تفکر حکمای مسلمان است و در کتاب اخیرش، «شناخت تاریخ استعلایی فلاسفه اسلامی»، این دغدغه را به خوبی نشان دادهاند. امروز فلسفه اسلامی دچار انسداد و انجماد شده است. صرف خواندن فلسفه اسلامی، به معنای جریان و نشاط آن نیست. ارتباط فلسفه اسلامی با زندگی امروز قطع شده است و نمیتواند درباره مسائل اجتماعی و سیاسی حرف بزند. این وضعیت هم عامل بیرونی دارد هم درونی. عامل بیرونی آن، مطالعات مستشرقان است که فلسفه اسلامی را حاشیهنشین فلسفه یونان و نوعی کلام میدانند که با مرگ ابنرشد، به پایان رسیده است. عامل درونی آنکه باعث انجماد فلسفه اسلامی شده، آن است که ما دست به چند تقلیل وحشتناک زدهایم.
استاد فلسفه دانشگاه شهید بهشتی افزود: جناب استاد صدوقیسها، با نوشتن آثاری، دغدغه خود درباره جریان فلسفه اسلامی را نشان میدهند. نکته دیگر، توجه ایشان به جوانبی از فلسفه اسلامی است که هیچکس به آن توجه نکرده است. ما گمان میکنیم بعد از صدرا فلسفه اسلامی تعطیل شده ولی ایشان دوره صدرا تا امروز را مطالعه کردند و فلاسفه را به ما شناساندند. نکته سوم آنکه ایشان درباره چگونگی اسلامیت این فلسفه بحث کردهاند. وجه دیگر شخصیت ایشان آن است که در حالی که امروز ارتباط بین استادان و متفکران فلسفه برقرار نیست و آنها با هم گفتگو نمیکنند و توجه به آرا دیگران ندارند، ولی استاد صدوقی به آرا دیگران توجه دارند.
حکمت در پایان سخنان خود گفت: نحوه تدریس فلسفه اسلامی در دانشگاههای کشور را هم مورد نقد قرار داد و گفت: چهل سال از انقلاب اسلامی ایران میگذرد و ما به فرزندانمان در دانشگاه آثاری را تدریس میکنیم که دیگران برای ما نوشتند. تاریخ فلسفه اسلامی را دیگران نوشتند و ما آن را ترجمه کردیم. وقتی دانشجویان این کتابها را میخوانند، خ حق دارند که از فلسفه فرار کنند. یک عامل درونی هم داریم که سبب شده فلسفه در زمستان به سر ببرد و آن اینکه ما دست به چند تقلیل وحشتناک زدیم. اولاً فلسفه اسلامی ای که از کندی آغاز میشود را دادیم به ملاصدرا و حکمت متعالیه تقلیل دادهایم سپس ملاصدرا را هم تقلیل دادیم به کتاب اسفار. کتاب اسفار را هم تقلیل دادیم به چند بحث خاص، آن هم با روایتهای محدود از چندتن از افراد. لذا معتقدم علامه طباطبایی کتاب «بدایه الحکمه» را برای تدریس دانشگاه ننوشته است و ما به خاطر فقر متون درسی، بدایه را تدریس میکنیم. تدریس بدایه در دانشگاه سم مهلک است. چرا؟ چون علامه طباطبایی این کتاب را برای طلاب نوشته است، اما امروز من باید برای دانشجویی که هگل و فوکو میخواند، بدایه تدریس کنم. این دانشجو نمیداند این فلسفه کدام مسئله را در عالم حل میکند. چهارصد سال است داریم تکرار میکنیم وجود اصیل است. انگار سوره حمد است که باید در هر نماز آن را تکرار کنیم! این تقلیل موجب انجماد فلسفه بهخصوص فلسفه اسلامی شده است.
فیلسوف وارسته
آخرین سخنران این برنامه حسن بلخاری بود. او درابتدای سخنان خود گفت: بحثم را با نام استاد صدوقی سها آغاز میکنم. میخواهم از کلمه «منوچهر» بگویم. کلمه «چهرهگشا» اصطلاحی است که در عصر صفوی برای نقاشان استفاده میکردند. چهره گشودن به معنای کشف بطن چهره است. نقاش مکلف به این است که به معنا بنگرد و نقش را از معنا وام بگیرد. کلمه «منوچهر» در اصل «مینوچهر» است یعنی آنکه چهره مینوی دارد. به عبارت دیگر، یعنی کسی که باطن مینوی دارد. بنا بر این معنا و به نقل فلسفه فلوطین، صورت از سیرت میزاید و ظاهر از باطن میزاید.لذا وقتی میگویند «منوچهر» صورت را به سیرت و ظاهر را به باطن وصل میکنند.
رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ادامه داد: دومین واژه، کلمه «صدوق» است. ظاهراً جد استاد صدوقی، شیخ صدوق است. باید عرض کنم ایشان قطعاً یکی از بزرگترین علمای رجال فلسفی هستند. در فلسفه کسی را نداریم که مانند ایشان سلسله حکماً را بشناسد وبیان کند. مسئله بعدی درخصوص جناب صدوقی سها بحث وارستگی ایشان است. مهمترین جانمایه حکمت، وارستگی از عمل است و تا عمل را خالصانه به پیشگاه حق تقدیم نکنیم ارزشی ندارد. این وارستگی را بنده در استاد صدوقی سها همواره مشاهده کرده ام.
استاد دانشگاه تهران در پایان سخنان خود بیان کرد: یک فعالیت علمی را در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی با مشارکت استاد صدوقی سها آغاز کردهایم که ایشان برمبنای این کار میخواهند ریشههای اسلامی فلسفه را بیان کنند، این البته به معنای یونانی زدایی از فلسفه نیست. در حقیقت ایشان میخواهند ریشه استدلالهای فلسفی را بر مبنای قرآن کریم و بیانات امامان معصوم (ع) بیان کنند.
در ادامه این برنامه پیام تصویری احمد مهدوی دامغانی، هم پخش شد که این استاد برجسته طی این پیام ضمن بیان نحوه آشنایی خود با صدوقی سها، نکاتی رادرباره شخصیت علمی و فلسفی این استاد حکمت و عرفان اسلامی بیان کرد.
اهمیت ساحت تفکر
درپایان این برنامه، منوچهر صدوقی سها، طی سخنانی گفت: با صراحت باید خدمت همه دوستان و استادان بهخصوص آقای علی دهباشی سردبیر محترم مجله بخارا که زحمت برگزاری این جلسه را کشیدهاند، عرض کنم که در خاطر من فقط شرمندگی است که میگذرد.اما آنچه مرا آرام میکند آن است که درحقیقت حکمای حاضردراین برنامه با بنده کاری ندارند، بلکه سخن از تکریم فکر و تفکر است که اهمیت دارد.
او در ادامه از استادان خود چون علامه محمد کاظم عصار، آیت الله محمد علی حکیم شیرازی، میرزا عبدالکریم روشن، آیت الله علی محمد جولستانی و…سخن گفت و درباره مقام علمی و نحوه تاثیرگذاری این استادان و فلاسفه عصر قدیم بر شاگردان وعرصه تفکر ایران سخنان مبسوطی رابیان کرد.
پس از سخنان صدوقی سها، به پاس خدمات علمی و فرهنگی این پژوهشگر و استاد حکمت و عرفان اسلامی، لوح تقدیر «موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران» و «انجمن آثار و مفاخر فرهنگی» با حضور «شهین اعوانی» و «حسن بلخاری» به او اهدا شد.