دعا، همّت را بلند، اراده و تصمیم را استوار، و انسان را در برابر حوادث بزرگ و مصایب جانکاه مجهّز و بیمه میسازد.
به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر برشی از کتاب «عالیترین مکتب تربیت و اخلاق یا ماه مبارک رمضان» اثر آیت الله صافی گلپایگانی است که در ادامه میخوانید؛
رمضان، ماه دعا
وَقالَ رَبُّکُمْ ادْعُونِی اسْتَجِبْ لَکُم انَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَن عِبادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ
یکی از وظایف و برنامههایی که روزهداران در ماه رمضان اجرا مینمایند، دعا و مناجات و طلب حوائج از خداوند قاضی الحاجات است.
خواندن دعا و طلب خیرکردن از خداوند در هر زمان، مستحب و توان بخش روان و از اسباب نشاط دل، انبساط خاطر و تجدید قوای فکری و روحی است.
«دعا» رافع غم و اندوه، غذای مقوّی روح، برطرف کننده ناراحتیها، سبب خوشبینی و امید به آینده و نجات از کابوس ناامیدی است.
دعا، خواندن پروردگار و یاری خواستن و حاجت طلبیدن از اوست که انسان فطرتاً از این نعمت بزرگ و رحمت واسعه الهی، بهرهمند است.
بشر- هر چه هم قوی و نیرومند باشد- در شداید و سختیها به وجود خدا- که برتر از همه و بینیاز از همه و کارساز همه است- رو میآورد و به او پناهنده میشود و رفع سختیها و بلاهایی را که به آن گرفتار شده را از او میطلبد. فطرتش او را به سوی خدا رهبری مینماید و غیر از خدا کارسازی نمییابد:
قُلْ ارَءَیْتَکُمْ انْ اتَیکُمْ عَذابُ اللهِ اوْ اتَتْکُمُ السّاعَةُ اغَیْرَاللهِ تَدْعُونَ ان کُنْتُمْ صادِقِینَ بَلْ ایَّاهُ تَدْعُونَ
اگر افتی بدام ابتلاییبه جز او از که میجویی رهایی
انسان در پستی و بلندیهای زندگی و حوادث روزگار و در برابر پیشامدهای سخت و ناگوار به مواردی میرسد که غیر از دعا هیچگونه تکیهگاهی برای خود نمییابد و فقط دعا میتواند ضعف و ناتوانی روحی او را جبران کند.
یکی از چیزهایی که هر بیمار و گرفتار به آن شایق و مایل است «دعا» است.
هر شخص بیمار و هر انسان مبتلا و ناراحت مایل است دوستی داشته باشد که دردهای خود را با او بگوید و او را از ناراحتیهای خود آگاه ساخته، گرفتاریهای خود را برایش شرح دهد و آن چه را بر سرش آمده یکایک برای او بازگو کند و به اصطلاح، «عقدهگشایی» نماید.
علم روان شناسی این را یکی از راهکاریهای تخفیف آلام و سبک شدن اضطراب، نگرانی و ناراحتی روحی شناخته است.
اگر شخصی غصّه و اندوه خود را در دل نگاه داشته و پنهان کند و یا کسی را نیابد که غم دلش را آن چنان که هست به او بگوید، در آتش اضطراب و خیالاتِ غم افزا میسوزد و دنیای وسیع را بر خود تنگ و تاریک میبیند.
یکی از فواید دعا این است که مؤمن، با خدای مهربان و شنوا، رازها، غصّهها و رنجها و افسردگیهایش را در میان میگذارد و گرفتاریهای خود را بیکتمان شرح میدهد؛ و از او چارهجویی میکند و میداند که خدا از هرکس به او نزدیکتر است؛ ناله و صدایش را میشنود و او را پاسخ میگوید.
بنده مؤمن، پس از دعا احساس میکند که آلام درونیاش تخفیف یافته و سنگینی بار اندوه و فشارهای روحیاش سبکتر شده است.
راستی اگر دعا نبود و اگر بندگان راه به دعا نمیبردند و ناچار بودند راز دل و غصّههای خود را بازگو نکنند، چقدر زندگی ناگوار و تلخ میشد و عقدههای روحی، آنان را آزار میداد.
ما باید به خاطر وجود نعمت «دعا»، حمد خدا را به جای آوریم و این نعمت را عزیز و گرامی بداریم.
در دعای «ابی حمزه» است که:
الْحَمْدُ للهِ الَّذِی ادعُوهُ فَیُجِیبُنِی وَان کُنتُ بَطِیئاً حِینَ یَدعُونِی
حمد برای آن خدایی است که او را میخوانم؛ پس مرا جواب میدهد، هر چند من در جواب او- وقتی مرا بخواند- کُند هستم.
و در همان دعا میخوانیم:
الْحَمدُللهِ الَّذِی اسْئَلُهُ فَیُعْطِیَنِی وَانْ کُنتُ بَخِیلا حِینُ یَسَتَقْرِضُنِی
حمد، مخصوص خدایی است که از او میخواهم، پس مرا عطا میکند؛ هر چند وقتی از من وام بخواهد بخل میورزم.
و در فرازهای دیگری از این دعای زیبا میخوانیم:
الْحَمدُللهِ الَّذِی انادِیهِ کُلَّما شِئتُ لِحاجَتِی وَاخلُو بِه حَیثُ شِئتُ لِسِرِّی بِغَیرِ شَفِیع فَیَقضِی لِی حاجَتی
سپاس مر خدای را که هر زمان بخواهم برای نیازم او را ندا میکنم و برای راز گفتن با او خلوت مینمایم؛ بدون این که شفیعی داشته باشم، پس حاجتم را برمیآورد.
الْحَمْدُللهِ الَّذِی ادْعُوهُ وَلا ادْعُو غَیرهُ وَلَو دَعُوتُ غَیرَهُ لَم یَستَجِب لِی دُعائِی
سپاس از آن خدایی است که او را میخوانم و غیر او را نمیخوانم و اگر غیر او را بخوانم، دعایم را مستجاب نمیکند.
دعا، همّت را بلند، اراده و تصمیم را استوار، و انسان را در برابر حوادث بزرگ و مصائب جانکاه مجهّز و بیمه میسازد.
حضرت سیدالشّهدا علیه السّلام در آغاز روز عاشورا- که میبایست به استقبال آن همه بلا و مصیبت برود و آن شداید و سختیها هر کدامش برای این که تهمتنان جهان را از پای در آورد و به خاک ذلّت و تسلیم بنشاند، کافی بود- روی به درگاه خدا آورد، و با این جملههای پر معنی خدا را خواند و از او تأیید و قوّت خواست و در آن میدان شداید و نوائب، سر مویی از صراط مستقیم منحرف نشد و لحظهای از هدف و مقصد عالی خود دیده بر نداشت.
اللّهُمَّ انتَ ثِقَتِی فِی کُلِّ کَرب وَانْتَ رَجایی فِی کُلِّ شِدَّةٍ وَانتَ لِی فِی کُلِّ أمْرٍ نَزَلَ بِی ثِقَةٌ وَ عُدَّةً کَم مِن هَمٍّ یَضْعفُ فِیهِ الفُؤادُ وَتَقِلُّ فِیه الحِیلةُ وَیَخْذُلُ فِیه الصَّدِیقُ وَیشمتُ فِیه العَدُو انزَلتُهُ بِکَ وَشَکَوتُهُ الَیکَ رَغبَةً مِنّی الَیْکَ عَمَّن سِواکَ فَفَرَّجتَه عَنِّی وَکَشَفتَه وَکَفَیتَنِیه فَانتَ وَلِیّ کُلِّ نِعْمَةٍ وَ صاحِبُ کُلِّ حَسَنَةٍ وَمُنْتَهی کُلِّ رَغْبَةٍ.
در جملههای روح بخش این دعا دقّت کنید تا دریابید سلاحی که حسین علیه السّلام به آن مسلح بود، سلاحی بود که اگر تمام دنیا، سپاه و لشگر میشد و با سپاه کوفه هم دست میشدند، نمیتوانستند حسینِ حقیقت و فضیلت را بشکنند و شهامت و شجاعت و استقامت او را متزلزل سازند و او را از مقصد و هدفی که دارد به جای دیگر و نقطه دیگر متوجّه نمایند.
آری، خدا پشتیبان، مددکار و امید و مقصد و منتهای حسین علیه السّلام بود، که توانست از آن میدان بلا، شرافتمندانه و سربلند بیرون آید و ذلیل و زبون و تسلیم کفّار نگردد؛ و دین خدا را با بذل جان خود و جوانان و یارانش یاری نماید.
دعا، وسیله تهذیب باطن و نشان از شعور دعا کننده به فقر و نیازش به خدا و باعث رسوخ صفت تواضع و فروتنی و افتادگی و پرهیز از تکّبر و گردنکشی است.