ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : شنبه 3 آذر 1403
شنبه 3 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : جمعه 5 بهمن 1397     |     کد : 186481

سلسله مباحث مهدویت-

برترین جهاد امت انتظار فرج است/ اولین، برترین و محبوب ترین عبادت

طبق روایات ائمه معصومین انتظار فرج، اولین، برترین و محبوب ترین عبادت است و از سویی جهاد افضل خواده شده است.

طبق روایات ائمه معصومین انتظار فرج، اولین، برترین و محبوب ترین عبادت است و از سویی جهاد افضل خواده شده است.

به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر جلسه سی و ششم از سلسله مباحث مهدویت است که توسط حجت الاسلام سیدمحمدباقر علوی تهرانی ایراد شده است.

بحث ما این است که این حقیقت دینی که بواسطه‌اش دین‌داری لازم است چیست؟ یک نکته بسیار مهم وجود دارد و آن این که مردم متوجه بشوند حقیقت دین چیست؟ من گاهی می‌شنوم می گویند من هر طور بخواهم با خدا نیایش می‌کنم، نیاز به نماز خواندن نیست. نمی‌دانم این آموزه غلط از کجا پیش آمده که تصوّر اینست که نماز خواندن صحبت کردن با خداست، لذا طرف می‌گوید من هر طور خواستم با خدا صحبت می‌کنم، اینها حرف‌های تصوّف است. یک بحث عرب و عجم هم پیش می آورند، خیلی متأسفم برای این جوز تفکرها، که هنوز فکر می‌کنند بحث بندگی بحث قومیّت است.

امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: اَوَّلُ مَن قاس اِبلیس اولین کسی که مقایسه کرد و قیاس کرد ابلیس بود، وَ استَکبَرَ وَاِلا ستِکبار و ابا کرد از بندگی خدا ، هُوَ اَوَّلِ مَعصَیّتهٍ اولین گناهی بود که عُصِیَ الله بِها که خدا بواسط آن نافرمانی شد، مشکل ابلیس در ربوبّیت حضرت حق نیست حضرت حق را به ربوّبیت قبول دارد، در عبودّیت است در توحید بندگی مشکل پیدا کرد و اّلاّ در ربوّبیت می‌گوید رب پرورگار منی، و رب مهمترین اسم از اسمای الهی است به حضرت حق با واژه رب می‌گوید: اُعفُتی مِنَ السُّجُود من را از سجده آدم معاف کنید مَنِ السُجُودِ لِآدَمَ مرا معاف کن ولی در مقابل وَ اَنَا اَعبُدُکَ عِبادَهً لَم یَعبُدکَها تورا در مقابلش یک جوری می‌پرستم که نپرسیده باشد تو را مَلَکُ مُقَّربَ جبرئیل و فرستادگان الهی تو. فقال الله تبارک و تعالی: لا حاجَهَ اِلی عِبادَتِک من هیچ احتیاجی به بندگی تو ندارم.

در یک حدیث قدسی خداوند به بندگانش می‌فرماید: بندگان من اگر همه‌ مثل خاتم الانیباء صلّی‌الله علیه و آله من را بپرستید به اندازه جَناح بَعُوضَه یعنی بال مگس به عزت و سلطنت من اضافه نمی‌شود و اگر همه‌تان مثل اشقی اشقیا مرا نافرمانی بکنید مَنِ الاولین و الاخرین به اندازه جناح بعوضه از عزت و سلطنت من کم نمی‌شود. این تفسیرش همین است لا جاجَهَ لی اِلیِ عِبادَتِک تو که یک نفری من اولین و آخرین به بندگی تو احتیاجی ندارم، اِنَّما اُریدُ اَن اَعبدُ مَن حَیثُ اُرید من اراده کردم پرستیده بشوم از آن راهی که می‌خواهم، لا مَن حَیثُ تُرید نه از آن راهی که تو می‌خواهی، فَاَبی اَن یَسجُدَ به لجاجت خودش باقی مانده و سجده نکرد. نکته‌ای که در حدیث شریف وجود دارد این است که دین من درآوردی نیست که من بگویم با خدا هر جور دلم بخواهد صحبت می‌کنم، با خدا هرجور دلت بخواهد صحبت بکن ولی باید خدا را بپرستی، پرستش خدا به هر شکلی که تو می‌خواهی حاصل نمی‌شود این حرف ابلیس است. و زیاد هم در جامعه می‌شنویم. آقا من نماز نمی‌خوانم حجاب رعایت نمی‌کنم ولی دروغ نمی‌گویم دروغ نگفتن و نماز خوندن هم وظیفه‌ات هست هیچ ربطی بهم ندارد این کار را باید انجام بدهی، آن کار را هم باید انجام بدهی. جایگزین هم نیستند اصلاً و ابداً. این یکی از بزرگترین مشکلاتی است که گریبان جامعه ما را گرفته است. جامعه ما نمی‌داند اخلاق شایسته است یا بایسته یعنی خوب است که اخلاق داشته باشیم یا باید اخلاق داشته باشیم؟ اخلاق یکی از ارکان دین است یکی از اجزای دین است یعنی ما چیزی نداریم که بی‌اخلاق باشد اما بی‌دینی نباشد، هر عمل غیر اخلاقی قطعاً غیر دینی است. اما جامعه به این سمت و سو رفته که رفتارهای اخلاقی را جدای از رفتارهای دینی کرده، نتیجه این شده که می‌گوید دین بدرد نمی‌خورد اخلاق بدرد می‌خورد. اخلاق هم جز دین است. مجموعه تعالیم و مفاهیم معارف وحیانی حضرت حق بسوی خانم الانبیاء صلّی‌الله علیه و آله بخشی در حوزه اعتقادات است که می‌شود اصول دین بخشی در حوزه عمل است که می‌شود ایدئولوژی، عمل‌ها بخشی‌اش مناسک است که پرستش است بخشی تعامل با اجتماع است که اخلاق است. بنابر این، این نکته را دقت بفرمائید که نمی شود هر طوری دلمان بخواهد خدا را بپرستیم. به این معنا وجود نازنین حضرت صادق علیه‌السلام اشاره فرمودند.

ـ طبق این نکته که: اَلا اُخِبرُکُم بَما لا یَقبَلُ الله عزَّ وَ جَّلَ مِنَ العِباد عَمَلاً اِلا بِه؟ می‌خواهید شما را خبر بدهم به آنچه خدای عز وجل هیچ عملی را مگر در سایه آن نمی‌پذیرد یعنی اگر آن زیر بنا درست شده باشد هر چقدر هم انفاق بکنید نمی‌پذیرد، هر چقدر با خدا نیایش کنید نمی‌پذیرد ما این را باید یاد بگیریم بندگی راهی است برای به کمال رسیدن من و این طبق نقشه‌ای است که خدا صادر کرده است نه طبق عقلانیت من، من بواسطه عقل و اختیارم می‌توانم نقشه انبیاء سلام‌الله علیهم اجمعین را در اختیار بگیرم و به کمال خودم برسم و محال است کسی بتواند بواسطه عقل خودش به کمال لایق و شایسته‌ای که حضرت حق اراده کرده برسد.

وجود نازنین حضرت صادق علیه‌السلام فرمودند: من خبر بدهم به شما از آن گوهری که هیچ عملی پذیرفته نمی‌شود مگر در سایه آن گوهر. ابا بصیر راوی حدیث است می گوید عرض کردم بله یا بن رسول الله صلّی‌الله علیه و آله حضرت فرموند: شَهادَهُ اَن لا اِله اِلّا الله توحید و اَنَّ مُحَّمداً عَبدُهُ وَ رَسوُلُه عبد و بنده بودن و رسالت حضرت ختمی مرتبت صلّی‌الله علیه و آله ، وَ الاِ قرار بِما اَمَرَ الله و اقرار کردن به آنچه خدا دستور داده یعنی رهآورد فرمایشات انبیاء خاصه وجود نازنین ختمی مرتبت همه‌اش وحی است چون در قرآن است چون در سینه مبارک حضرت است و از زبان مبارک خارج می‌شود، وَ وِلایَهٌ لَنا سرپرستی ما وَالبَداهَ مَن وَعدائَنا، خاصّه برائت و بیزاری جستن از دشمنان ما وَ التَسلیمِ لَهُم تسلیم ائمه سلام‌الله علهیم اجمعین بودن، وَ الوَرَع وَ الاِجهِتادِ وَ الطُمَائینهَ ورع یعنی احتیاط عقلی کردن جوری زندگی کردن که که با صخره گناه مواجه نشویم تا بخواهیم گناه را ترک کنیم یعنی یک قدم جلوتر یک جوری زندگی کن که اصلاً با حرام مواجه نشوی. این را می‌گویند ورع و رسیدن به این نقطه بسیار سخت است به همین دلیل می‌گویند دین‌داری کار سختی است.

وجود نازنین علی علیه‌السلام وقتی پیغمبر صلّی‌الله علیه و آله به ایشان خبر می‌دهند در ماه مبارک رمضان محاسن حضرت به خون فرقتان آغشته می‌شود، اولین س‍ؤالی که حضرت می‌کنند. اَوِ بسلامته دینی؟ آن موقع که دارم از دنیا می‌روم من علی علیه‌سلام، منی که دومین نفر جهان خلقت هستم، منی که قرار است در قیامت از همه شفاعت کنم، منی که گره گشا هستم، منی که همه هستی به طفیل وجود من است من از شما س‍ؤال می‌کنم که نفر اول هستی اَبِسَلامَتِه دینی من آن موقع دینم سالم است. یعنی دین‌داری کار سختی است. اگر نبود که علی علیه‌السلام چنین س‍ؤالی نمی‌کرد س‍ؤال: حضرت برای ماها این س‍ؤال را نپرسیده؟ پاسخ: نه برای خودش پرسیده چرا ما این احساس را می‌کنیم؟ منتهی او در یک فضائی دیگر هست. دین‌داری حضرت با ما قابل قیاس نیست و اِلاجتهاد دینی تلاش کردن در مسیر حضرت حق بودن، طُمَائنِینِه لازمه یقین است. شما به یقین برسید، اِلانِتطاُر للِقائِم یعنی نهمین رکن از ارکان دین آن چیزی که خداوند نمی‌پذیرد عمل را فکر در سایه آن انتظار و فرج و قائم علیه‌السلام است. بنابر این لازم است ما در باب انتظار قائم علیه‌السلام پژوهش بکنیم و به نتیجه برسیم دوتا نکته را بیان بکنم.

۱ـ اول: اِنتِظارُ قائِم علیه‌السلام بفرمایش علی علیه‌السلام اوَّلُ لِعبِادَهِ نخستین عبادت و بندگی خدا اِنتِظارِ الفَرَجَ بِالصبَّر منتظر بودن همراه با شکیبائی است.

۲ـ فرمایش دوم: قال علی علیه‌السلام: اَفضَلُ لعِبادَهِ اِنتِظارِ الفَرجَ نه اینکه اولین عبادت است بلکه برترین عبادت هم هست.

۳ـ از وجود نازنین حضرت امیر علیه‌السلام س‍ؤال کردند اَیُّ اَلاعمالَ اَحَّبُ اِلَی الله محبوت‌ترین عمل نزد خداوند چیست؟ قال: اِلانِتظارُ الفَرَج، و چهارمین حدیث که وجود نازنین پیامبر صلّی‌الله علیه و آله بیان می‌کند ـ اَفضَلُ الجهادِ اُمتَّی اِنتِظارُ الفَرَج.

 ما سه نوع جهاد داریم: جهاد با نفس که انسان در مقام تزکیه و تهذیب و سلوک برآید طبق آنچه محمد و آل محمد فرمودند (صلّی‌الله علیه و آله) این می‌شود جهاد اکبر، در معرکه جنگ بودن به دستور پیغمبر امام یا نایب خاص هر یک از این دو بزرگوار (سلام‌الله علیهم اجمعین) این می‌شود جهاد اصغر، و انتظار فرج می‌شود جهاد افضل، افضل الجهاد اُمتّی برترین جهاد امت من انتظار فرج است.

 ما باید برویم ببینیم آن آقائی که باید منتظرش باشیم کیست؟ از کدام سُلاله است؟ الان اگر نیست چرا نیست؟ الان که نیست هیچ فایده‌ای ندارد؟ یا فوایدی بر وجود نازنینش مترتب است؟ اینها همان بحث‌هایی می‌شود که ما داریم انجام می‌دهیم بنابر این، این نکته را دقت کنید دین من در آوردی نیست، غالباً کسانی که چنین حرف را می‌زند رفتارهای اخلاقی را جانیشن مناسک می‌کنند.

انسان موجودی است دارای چهار مسئولیت:

۱ـ مسئولیت نسبت به خودش که باید تهذیب نفس بکند، هم عقلش، هم قلبش و هم نفسش را، ما فقط مراقب جسم‌مان هستیم. جسم را خوب می‌پائیم، ولی نه به نفس کاری داریم نه به قلب کاری داریم و نه به عقل نه عقل‌مان را به کمال و رشد رساندیم، نه نفس‌مان را به تهذیب و نه قلب‌مان را شکوفا کردیم که بیت‌الله بشود.

  ۲ـ مسئولیت نسبت به جهان و طبیعت، باید مراقب باشیم. تو باید محیط‌زیست را مراقب بکنی و محیط‌زیست را مراقبت بکنی. یک موقع است می‌گوئی آب را مراقب باشید کم است. این می‌شود خواسته بشر، غلط است، آب را مراقب باش ولو تمام سدها پر باشد چون اسراف است این می‌شود بندگی.

۳ـ سومین مسئولیت نسبت به هم نوع است که تولید کننده اخلاق است من به شما نباید خیانت بکنم. من نباید به شما دروغ بگویم. فرق بین اخلاق مادی و اخلاق الهی در همین جاست. اخلاق الهی مسئولیت من نسبت به شماست چه شما از پس مسئولیت در مقابل من بربیآئید چه برنیآئید. ولی در اخلاق مادی ابزار اخلاق و اعمال اخلاق منفعت طلبانه است. من دروغ به تو نمی‌گویم که دروغ به من نگوئی، خیانت نمی‌کنم که خیانت نکنی در اسلام خلاف این است. اتفاقاً به ما می‌گوید صّل مَن قَطَعَک آن که از تو بریده برو با او رفاقت برقرار کن، کسی که به تو بدی کرده به او خوبی کن یعنی دنبال این نباش هر کاری می‌کنم تلافی جویانه باشد. تو مگر برای من داری این کار را می‌کنی؟ داری مسئولیت را انجام می‌دهی.

۴ـ چهارمین مسئولیت نسبت به خداست، نسبت بخدا باید بنده باشم حالا من هر چقدر هم که از پس اخلاق شما بربیایم، هر چقدر هم محیط‌زیست را بپایم ولی این جبران کننده مسئولیت من نسبت به حضرت حق نخواهد بود. جای خودش را دارد.

دوتا مطلب داریم: ۱ ـ این که ما بی خیال، زندگی را طی کنیم چون خدا کریم است این دخل بازی است این تشبیه است و تشبیه اسلامی نیست. مسیحی‌ها می‌گویند اصلاً آب در دلتان تکان نخورد چون حضرت عیسی علیه‌السلام به صلیب کشیده شد که شماها راحت باشید. یهودیان می‌گفتند ما چرا بجنگیم موسی علیه‌السلام تو برو با خدای خودت با فرعون بجنگ. این حرف آنهاست. این معنا نیست که ما هر جوری خواستیم زندگی بکنیم چون خدائی که می‌خواهد با ما مواجه بشود کریم است.

یا اَیُهّا اِلناسَ ما غَرَّک بِرَبِّکَ الکَریم، علی علیه‌السلام ذیل این آیه یک خطبه فرمایشات آسمانی دارد می‌فرماید: چه شده تو خواب رفتی؟ این حرف را خواب زدگی امت می‌داند، چرا از خواب بیدار نمی‌شوی؟ چرا این‌قدر که دلت برای دیگران می‌سوزد برای خودت دلت نمی‌سوزد؟ چرا این‌قدر که برای دیگران گریه می‌کنی برای خودت آشفته نمی‌شود؟

امام باقر علیه‌السلام می‌فرمایند شیطان می‌گوید بلائی سر مردم می‌آورم که امر آخرت برایشان آسان باشد یعنی بگویند که خدا کریم است همه چیز را حل می‌کند، این مسخره کردن خداست اما من تلاش می‌کنم به اندازه توانم قطعا نمی‌توانم آنچه را شایسته است انجام بدهم آنگاه خداوند می‌فرمایند من می‌بخشم، پس من یک تلاشی بکنم. به همین دلیل گفتند تو تلاش بکن در مسیر قرار بگیری بقیه‌اش را ما انجام می‌دهیم. اِن تَنضُرو الله یَنضُرکُم تو یک گام بردار من ده گام برمی‌دارم. تلاش با تمام توانم قطعاً قطعاً همراه با لغزش است قطعاً همراه با خطاست اما خداوند می‌فرمایند من باید درستش کنم درست می‌کنم.


نوشته شده در   جمعه 5 بهمن 1397  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode