محمدحسنین هیكل یكی از برجسته ترین روزنامه نگاران عرب و مصر در قرن 20 ، در سال 1923 در قاهره به دنیا آمد. او در زمان پادشاه مصر ، آغاز كرد. در زمان جمال عبدالناصر ، در ردیف یكی از نزدیكترین روزنامهنگاران به ناصر در آمد. در زمان ریاست جمهوری انور سادات، به انتقاد از سیاستهای این دولت پرداخت. از حسنین هیكل كتابهای زیادی به نگارش درآمده است. مصاحبههای تاریخی او به دلیل عدم ظاهر سازی معروف هستند.
جمعه 2 دی 1357/22 محرّم 1399. پاریس، نوفل لوشاتو.
سؤال: حركت اسلامی را در مقایسه با زمان پیامبر چگونه میبینید؟.
جواب: حركت كنونی ایران نمونهای است از حركت صدر اسلام؛ كه در یك مدت كوتاهی، تأثیری بسیار عمیق و طولانی بر جای خواهد گذاشت.
- با وجود روحیه یأس و ناامیدی كه در مردم ملاحظه میشد، گسترش این حركت جدید از چه چیزی ناشی میشود؟.
- این یأس در عموم كشورهای اسلامی بود؛ برای اینكه تبلیغات غربی و تبلیغات اجنبی به قدری شدید شده بود كه تمامی اهالی ممالك اسلامی را تحت سیطره آنها برده بود؛ و از این جهت احتمال نجات در مردم اصلًا وجود نداشت. حالا با این حركت و نهضتی كه پیدا شد، احتمال آن است كه سایر ممالك هم متصل و ملحق بشوند؛ نه تنها احتمال، بلكه نزدیك به اطمینان است، كه مسلمین از این سیطره نجات یابند؛ و از خداوند، نجات و تحقق آمال مسلمین را آرزو دارم.
- آیا پیش بینی میكنید كه حركت اسلامی ایران استمرار پیدا كند و به سایر كشورها نیز سرایت نماید؟.
- استمرار این جنبش از ناحیه مسلمانان ایران- قطعاً- خواهد بود؛ اما ایران محتاج به كسانی است كه از خارج كمك كنند؛ كمك تبلیغاتی كنند، نویسندگان بزرگ، ادای دِین كنند. در چنین مشكلاتی به واسطه قلمهای توانای خود، مسائل را مطرح، به مردم خود و به سایر مردم جهان برسانند، و این از موجبات تقویت روحی مردم ایران خواهد بود، تا آنها هم در استمرار خود ثابت قدم بشوند
- من در سالهای 1950 و 1951 (در اوج مبارزات مردم، علیه انگلیسیها) در ایران بودم و اولین كتاب خود را درباره ایران نوشتم. (ایران، بر قله آتشفشان (پس از كودتای 1332) نظر شما در مورد تفاوت مبارزات، در آن سالها و مبارزات كنونی چیست؟ و چرا امپریالیسم جنبش را در آن سالها شكست داد؟.
- نظر من این است كه جنبش فعلی خیلی عمیقتر است، تا جنبش زمان مرحوم دكتر مصدق. جنبش در آن وقت صرفاً سیاسی بود؛ و الآن در جنبش جنبه دینی غلبه دارد. در مملكت ایران، مردم همه مسلمان هستند. اقشار زیادی از سیاست بیخبرند؛ اما به دین علاقه دارند. تمام دهات- كه خوب است بروید و ببینید- همین شعارهای شهر را میدهند و درخواستهای آنان را دارند. تمام مردم از كوچك- طفل دبستانی- تا پیرمردِ در حال نَزْع(جان دادن)، یكصدا همین مطلب را میگویند. این درخواستها و شعارها به طوری ملی شده است، كه كسی نمیتواند مناقشه كند. این جنبش دارای یك معنای اسلامی- سیاسی است؛ و جنبش گذشته فقط سیاسی بود. جنبش كنونی عمقش بیشتر، و امید به پیروزیاش بیشتر است؛ امید كه این نهضت را نتوانند خاموش سازند.
- ما هم امیدواریم كه این جنبش پیروز شود. من واقعاً از اینكه شما به من فرصت چنین بحثی را داده اید مفتخرم؛ اما همه ما از خود میپرسیم كه آیا این جنبش به اهداف خود میرسد؟ بسیاری از ما نگرانیم كه این جنبش ممكن است به اهداف خود نرسد؛ دشمنان ما نسبت به گذشته خیلی ورزیده تر هستند. مسئله تنها شاه نیست؛ ایران یك كشور بزرگ صادركننده نفت است؛ ایران پلیس منطقه و محافظ منافع امپریالیستهاست؛ عضو یك پیمان نظامی است. در آن موقع كه من در ایران بودم عوامل رهبری سیاسی در جنبش بودند، و عوامل رهبری مذهبی هم بودند. الآن سرتاسر رهبری جنبش، اسلامی است. در آن زمان رهبری سیاسی و مذهبی از هم جدا بودند (كه مقصود كاشانی و مصدق است)؛ اما حالا این رهبری (سیاسی- دینی) واحد است و یك رهبری وجود دارد. اما دشمنان نیز الآن متحدند؛ تمامی منطقه را زیر نفوذ خود دارند. حالا كه این جنبش در ایران رخ داده است دنیای غرب غافلگیر شده است ..
چند سال قبل من شاه را در ایران ملاقات كردم. همه تصور میكردند كه اوضاع تثبیت شده است.
سؤال این است كه چرا این وضع اتفاق افتاد؟ چگونه اتفاق افتاد؟ و این توسعه عظیم جنبش از كجا ناشی میشود؟.
- این قدرت، ناشی از اسلام است. در زمان كاشانی- مصدق، اصلْ سیاست بود. جنبههای سیاسی جنبش قوی بود. در زمان كاشانی، هم به وی نوشتم و هم گفتم، كه باید جنبههای دینی را توجه كنید. نتوانستند و یا نخواستند. ایشان به جای تقویت جنبههای دینی و به جای آنكه جهات دینی را به جهات سیاسی غلبه بدهند، خودشان سیاسی شدند؛ رئیس مجلس شدند، كه اشتباه بود. من گفتم كه باید برای دین كار كنند نه آنكه سیاسی بشوند.
اما حالا جنبش در همه جهات، دینی است، اسلامی است؛ سیاست هم داخل آن است. اسلام، دین سیاسی است؛ سیاست در بطن این جنبش است. خوب است حالا هم سری به ایران بزنید و ببینید- از نزدیك- كه امروز چیست و آن روز چه بود. مشكلات زیاد است؛ ابرقدرتها هستند، و همه نگرانیها را از جنبش ما دارند؛ اما كاری نمیتوانند بكنند، مگر بخواهند به زور، نیرو پیاده كنند. ما ضعیف هستیم و از نظر نظامی نمیتوانیم با آنها مقابله كنیم؛ وگرنه آنها با دست دولتها، با كودتای نظامی، با دولت نظامی و غیره- حتی با كودتای نظامی و از بین بردن خود شاه هم- نمیتوانند موفق بشوند. عمق جنبش به حدی است، كه این مسائل حل شده است؛ دولت نظامی و حكومت نظامی حل شده است؛ مردم اعتنایی ندارند. امروز مردم برای اسلام فریاد میزنند، آن روز برای نفت بود؛ فرق است وقتی كه مردم برای منفعت، جنبش میكنند یا برای خدا. جنبش در آن روز مادی بود، و جنبش امروز معنوی است؛ لذا كاملًا شبیه صدر اسلام است، و ما به موفقیت آن امیدوار هستیم.
نه اینكه نگرانی نداریم. البته در چنین مبارزهای نگرانیهایی هست؛ همه مراكز سیاسی دنیا به ایران توجه دارند؛ میخواهند جنبش ایران را خرد كنند. نه اینكه ندانیم و نگران نباشیم؛ اما ما احراز تكلیف شرعی كرده ایم؛ احراز امر الهی داریم؛ این همان منطق صدر اسلام است؛ همان منطق است كه اگر كشته شویم به بهشت میرویم، اگر بكشیم به بهشت میرویم؛ اگر شكست بخوریم به بهشت میرویم، اگر شكست بدهیم به بهشت
میرویم؛ لذا از شكست نمیترسیم؛ لذا ما ترسی نداریم. قضیه ما سیاسیِ صرف نیست؛ ما بامنطق اسلام پیش میرویم، ازشكست ترس نداریم. رسول اكرم- صلی اللَّه علیه وآله- هم در بعضی غزوات شكست خورد. ما با شمشیر خدا به جنگ میرویم؛ ترس نداریم. نهضت ادامه خواهد یافت.
- چگونه این وضع اتفاق افتاد؟ ناظرینی كه به ایران نگاه میكنند و اوضاع ایران را بررسی میكردهاند، نمیتوانند این حركت عظیم را باور كنند. این اولین نمونه در تاریخ است؛ خصوصاً تنها نمونهای است كه از راه دور جنبش، رهبری و كنترل میشود. عظمت این جنبش از كجا ناشی میشود؟
- جزیره ثبات و آرامش ایران همراه با اختناق بود. هر اختناقی انفجاری را به وجود میآورد. اختناق همگانی به دنبالش انفجار همگانی است. مردم از هر جهت در فشار بودند؛ همه انتظار خروج از این فشار را داشتند؛ و همه امیدشان رفتن شاه شده بود. اگر متوجه و مطلع باشید و به یاد بیاورید، در زمان رضاخان بعد از آن همه فشارها، وقتی نیروهای متفقین از سه طرف به ایران حمله كردند و ایران را اشغال كردند، تمام زندگی مردم، همه چیز مردم در خطر افتاد؛ اما چون رضا شاه رفت، همه خوشحال بودند؛ چرا كه فشار و اختناق باعث یك رنج بزرگی شده بود كه برای رهایی از آن رنج بزرگ رنجهای دیگر را تحمل میكردند. این حالت اختناق و رنج عمومی در زمان این شاه بیشتر شد. جهات متعددهای پیش آمد كه مردم به شدت در رنج بودند. سازمانیها ساواكیها و سایر مراكز و عمال دولتی، چنان با مردم رفتار كردند كه برای همه یك عقده شد، و این عقده عمومی شد؛ به طوری كه همه منتظر یك نیشتر بودند كه این عقده بشكافد و همه بیرون بریزند. این عقده را روحانیت بیرون ریخت. من زبان مردم را میفهمم و نهادهای جامعه را میشناسم. با زبان مردم صحبت میكنم و از نهان آنها سخن میگویم. تمام نقاط ضعف پنجاه ساله را- كه حاضر در قضایا بودهام- انگشت میگذارم؛ مطلع بودم، ناظر بودم. همه مردم در حال انفجار بودند، همه منتظر بودند. این حالت استبدادی، انفجار را به فعلیت رساند؛ قیام روحانیت باعث انفجار شد.
- گفتهاند كه احتمال نمیرود امریكاییها در ایران دخالت نظامی كنند. اگر ارتش نتواند با مردم مقابله
كند و آنها منافع خود را در خطر قطعی ببینند، آیا احتمال دخالت نظامی نمیدهید؟
- اینها از هجومهای سابقی كه در ایران شده است تجربه آموختهاند؛ میدانند كه با حمله نظامی ممكن است پیش ببرند، اما بقا و دوام ندارد. در مملكتی كه تمامی ملت مخالفند، مهاجم ممكن است پیش ببرد، اما نمیتواند باقی بماند. تمامی ملت، آنها را از بین میبرند. آنها كارشناس دارند اوضاع را بررسی كرده و میكنند، و این قضایا را میدانند ... این كار را نمیكنند؛ اگر بكنند كاملًا شكست خواهند خورد.
- از اینكه وقت شما را گرفتهام پوزش میطلبم. هر وقت مایل بودید كه بحث پایان یابد بفرمایید..
- دو مطلب است كه باید به شما تذكر بدهم.
نكته اول: در این نهضت- كه یك نهضت اسلامی است- یك ملت مظلوم، در برابر این جبارها كه میخواهند همه ملت را از بین ببرند، قیام كرده است. چه شد كه علمای «الازهر» با ملت مخالفت، و با شاه موافقت كردند؟ با علمایی كه با زور و جور موافقت كردند- علیه مظلومین- چه میشود كرد؟
نكته دوم: از شما كه یك نویسنده توانایی هستید، میخواهم كه اگر میتوانید بروید ایران را ببینید. این مظالم را بررسی كنید؛ از تمامی طبقات سیاسی، بازاری، رعایا، ارتشیها- خصوصاً افسران در درجات پایین و جوان- ادارات دولتی، كارمندان دولت، هركس كه میخواهید انتخاب كنید و از آنها سؤال كنید وضع چه بود و چه شد و وضع اكنون چطور است؟ بعد كه مطلب به دست آمد، كتابی- مثل سفر قبلی خودتان- درباره ایران بنویسید و منتشر كنید. كه امر پشتیبانی از ملت ایران و ادای دِین شما میباشد.
- من شاه را در سال 1975 ملاقات كردم؛ بحث زیاد و شدید و تندی با او داشتم. وقتی به او گفتم كه سؤال زیادی از شما دارم، او نیز گفت سؤالات زیادی از شما دارم. او میدانست كه دوست عبدالناصر بودم و راجع به عبدالناصر سؤالات زیادی از من كرد. شاه وقتی از خودش و انقلاب شاه و ملت و آرزوهایش صحبت میكرد، به او گفتم چرا هر كجا میروید با مخالفت جدی جوانان كشور روبه رو هستید و با مخالفت و نفی رژیم شاه روبهرو میشوید؟ جوانان، آینده مملكت هستند؛ آنها چرا با شما مخالفند؟ من احتیاج ندارم بروم ایران تا بدانم وضع چگونه است؛ من اوضاع را میدانم. من دوست نزدیك عبدالناصر بودم و با رژیم شاه مخالفت داشتیم. اما درباره علما؛ این اولین جنبش در اسلام است كه علناً ضد رژیم، قیام كرده است. آنچه كه جنبش را مهم كرده است، همین است كه اولین حركت ضد دولت است ..
علمای «الازهر» متأسفانه كاملًا مطیع اوامر دولتند؛ از زمان عثمانیها چنین بوده است؛ بلكه از ابتدای خلافت چنین بوده است. دولت همه چیز را كنترل میكند؛ به همین دلیل است كه برخی از كمونیستها میگویند، و به ما حمله میكنند، كه مذهب، وسیله و ابزار دولت برای اجرای اغراض وی میباشد..
- یكی از خصوصیات مذهب شیعه، همین است كه در هیچ عصری از اعصار، تابع دولت نبوده است؛ و در برابر دولتها ایستاده است. بزرگان خود را به كشتن داده است. چنین مذهبی است كه میتواند معرف اسلام باشد و اسلام را ارائه دهد، و در برابر سایر تزهای كمونیستها عرض اندام كند و نشان بدهد كه دین افیون جامعه نیست و علما تابع دولتها نیستند.
- قبول میكنم كه این حركت، حركتی است مذهبی. برنامه شما بعد از رفتن شاه چیست؟ این برنامه باید یك برنامه سیاسی باشد. انتقال از یك حركت خالص مذهبی به یك حالت سیاسی و یا سیاسی- مذهبی، چگونه انجام پذیر است؟.
- مذهب ما یك مذهب سیاسی است. علمای مذهب از سیاست اطلاع دارند. در مملكت ما قحط الرجال نیست؛ رجال دانشمندِ مسلمانِ مدیر، در همه رشتهها داریم. بعد از رفتن شاه، یك دسته دزد میروند و یك دسته امین و كاردان به جایشان خواهند نشست.
- یك سؤالِ شاید كمی شخصی دارم كه مطرح كنم؛ چه شخصیت یا شخصیتهایی- در تاریخ اسلامی یا غیراسلامی- غیر از رسول اكرم (ص) و امام علی (ع) شما را تحت تأثیر قرار داده است وروی شما مؤثر بوده است؟ و چه كتابهایی- بجز قرآن- در شما اثر گذاشته است؟.
- من نمیتوانم به این سؤال الآن جواب بدهم. احتیاج به تأمل دارد. كتابهای زیادی ما داریم؛ شاید بتوان گفت در فلسفه: ملاصدرا، از كتب اخبار: كافی، از فقه: جواهر. علوم اسلامی ما خیلی غنی هستند؛ خیلی كتب داریم. نمیتوانم برای شما احصا كنم .
منبع: صحیفه امام، جلد 5، صفحات 271-266