مسائل فقهی مرتبط با كرسی های آزادفكری
درباره حدود آزادی بیان در اسلام و محدودیت هایی كه مطرح است، … آزادی بیان در مسیر متخصص شدن صد در صد مطرح است. … فكر می كنم این جلسات حتما باید با حضور چند نفر از كارشناسان آن رشته و دانشجویانی كه در این بحث ها مطلع هستند باشد.
شبكه اجتهاد؛ حجت الاسلام محمد علی حیدری، از اساتید دانشگاه هستند كه از طرف یكی از اساتید برای مصاحبه پیرامون مسائل مرتبط به آزادی بیان در حوزه ی كرسی های آزادفكری به ما معرفی شدند. آن چه در ادامه می آید، نظرات این محقق و مدرس فقه رسانه در حوزه و دانشگاه است درباره ی مسائل فقهی مرتبط با كرسی های آزادفكری.
درباره حدود آزادی بیان در اسلام و محدودیت هایی كه مطرح است، در ابواب مختلف فقهی این محدودیت ها مطرح شده از بحث غیبت گرفته تا تهمت تا تجسس هركدام ابواب مختلف فقهی است. در رساله این ها مصداق های جدید دارد اما مقداری كه مربوط می شود به كرسی های آزاد اندیشی بیشتر به عنوان فقهی كتب ضاله مربوط است. حرمت نشر و حفظ كتب ضاله ادله ی مختلفی دارد. در فقه ما عنوان كتاب ضاله یعنی كتاب گمراه كننده از ابتدا به عنوان عام مطرح شده یعنی این طور گفتند كه كتاب گمراه كننده یا هر آنچه موجب گمراهی باشد. این مفهوم یك مفهوم عامی است كه شامل بسیاری از مصادیق جدید می شود. البته در عنوان فقهی كتاب ضاله برای متخصصین و كسانی كه در راستای متخصص شدن و عالم شدن گام بر می دارند تفاوتی ایجاد شده است. یعنی كسانی كه در مسیر تخصص هستند آزادند برای استفاده از بسیاری از چیزهایی كه برای عامه ی مردم این ها ضاله هستند و گمراه كننده. مثلا شما فرض كنید آرای ملحدین، استدلال های ملحدین –این ها استدلال می كنند، ولو استدلال های باطل – آشنایی با این استدلال ها و ورود به این بحث ها برای كسانی كه در مسیر تخصص هستند یعنی می خواهند در این مباحث وارد بشوند، یاد بگیرند و خودشان اهل نظر بشوند، برای این ها صد در صد جایز است و حتی برای گروهی از باب واجب كفایی، واجب می شود. عمده ی مسائلی كه در كتب فقهی درباره ی كتب ضاله بحث شده برای عامه ی مردم است نه برای متخصصین، لذا در بحث كرسی های آزاد اندیشی انسان مشاهده می كند كه محدودیت ها به حداقل می رسد، یعنی آزادی بیان در مسیر متخصص شدن صد در صد مطرح است. البته این جا محدودیت های دیگری هست مثل غیبت مثل تهمت یا تمسخر، عنوان هایی كه در فقه شیعه به دقت مورد نظر قرار گرفته این ها باید مراعات بشود. این كه مثلا روی غیبت تكیه می كنم چون الان مصادیق جدید دارد مثلا – البته این ارتباطی به كرسی آزاد اندیشی ندارد – دوربین های مخفی به خاطر كاركرد هایی كه دارد از مصادیق غیبت است. حالا باید آمد بررسی كرد كه ایا این ها از مستثنیات بحث غیبت است یا نه؟ ولی این كه این از مصادیق غیبت است جای هیچ شكی نیست. پس آزادی بیان در كرسی های آزاد اندیشی در اسلام هیچ محدودیت فقهی ای ندارد؛ هیچ محدودیت البته با دو شرط: شرط اول رعایت مسائل ثانویه مثل غیبت و … – كه البته توضیح درباره ی مصادیق این ها به بحث كامل و مفصل دیگری نیاز دارد – و شرط دوم این كه بحث ها برای متخصصین و برای كسانی كه در راستای متخصص شدن گام بر می دارند مطرح شود. البته باید یك بازتعریفی از بحث تخصص داشته باشیم. متاسفانه اشتباهی كه در محیط های علمی ما، دانشگاههای ما هست، دانشجوی هر رشته ای خودش را در مسیر متخصص شدن در رشته های دیگر می داند. مثلا یكی از رفقای ما برای پایان نامه ی دكتریش در رشته ی علوم سیاسی سوالی مطرح كرد، و گفت كه نیاز به منبع دارد، من خدمت ایشان گفتم كه این بحث در عرفان نظری هم مطرح شده ولی شما امكان استفاده از این منابع رو نداری. ایشان گفت، بله شما حوزوی ها همیشه ما دانشجوها رو دست پایین می گیرید، بنده دانشجوی رشته ی علوم سیاسی هستم در مقطع دكتری!! من عرض كردم شما دانشجوی رشته ی علوم سیاسی هستید لزوما نمی تونید از متون اسلامی، مثلا متون فلسفی استفاده كنید؛ شما نسبت به متون فلسفی هیچ فرقی نداری با انسان های مبتدی دیگر. مثلا مباحث كلام جدید برای بسیاری از دانشجوهای رشته های فنی ، پزشكی ، علوم اجتماعی و … حتما مباحث ضاله و گمراه كننده است؛ به غیر از آن عده ای كه علاوه بر رشته ی تخصصی خاص خودشون این مباحث رو هم به صورت جدی و تخصصی دنبال می كنند. این كه عرض می كنیم عنوان كتب ضاله برای كسانی كه در مسیر متخصص شدن هستند صدق نمی كند، منظور كسانی است كه در همان رشته ی تحصیلی مشغول تحصیل هستند یا موضوع مطالعاتی شان همان رشته ی خاص است. لذا این محدودیت ها باید حتما باشد، تا هیچ وقت از این جهت آسیبی ایجاد نشود.
اما در مورد آیه ی شریفه ی ” فبشرعبادی الذین یستمعون القول فیتبون احسنه” متاسفانه تفسیر اشتباهی صورت می گیرد. این آیه ی شریفه خطاب به متخصصین است نه مردم عادی، نه كسانی كه آگاهی لازم را ندارند. خود آیه ی شریفه می فرماید “فیتبعون احسنه” یعنی شخص بتواند بین نیكو و نیكوتر انتخاب كند. من همیشه این مثال را می زنم ، می گویم شما فرض كنید شخصی بیماری خاصی دارد، شورای پزشكی تشكیل می شود و پزشكان مختلف از رشته های تخصصی پزشكی شور و مشورت می كنند كه در این مقطع ایشان باید عمل جراحی بشوند یا نه، فرض كنید به من روحانی هم بگویند شما هم بیاید حرف ها رو گوش كنید ، نظر نهایی رو شما بدهید ، بنده كه اهل تخصص نیستم اصلا استدلال ها رو متوجه نمی شوم لذا من اصلا نمی توانم آن جا نظر نیكو و نیكوتر رو تشخیص بدهم. حالا دانشجویی كه رشته ی مثلا پزشكی است، به ایشان بگویند ما بحث های عرفان نظری رو می آییم مطرح می كنیم، شما هم كه دانشجو هستید، اهل فضلید ، شما بیاید بهترین رو انتخاب كنید! اصلا انتخاب بهترین برای این افراد صدق نمی كند. لذا این آیه شریفه فقط در حوزه ی تخصص معنی پیدا می كند علتش هم همین است كه وقتی می شود از احسن پیروی كرد كه انتخاب از روی آگاهی باشد. وقتی آگاهی نیست، پیروی از احسن هم معنا ندارد.
فكر می كنم این جلسات حتما باید با حضور چند نفر از كارشناسان آن رشته و دانشجویانی كه در این بحث ها مطلع هستند باشد. اگر نقد جدی صورت بگیرد، یعنی اگر كسی در جلسه صحبت می كند در همان جلسه چند نفر از او سند بخواهند، وارد بحث جدی بشوند، در حضور تمام دانشجوها، این طور كسی این جرئت را پیدا نمی كند كه بحث بدون سند ارائه بدهد یا با روش های ژورنالیستی بخواهد به هدفش برسد. من با تجربه ای كه در حوزه ی علمیه دارم، فكر می كنم اگر محیط نقد جدی باشد، این مسائل شاید پیش نیاید، هرچند به مقدار كمی شاید اجتناب ناپذیر باشد، كه آن را هم باید از هزینه های این بحث به حساب بیاوریم. سال های سال است كه در حوزه ی علمیه كرسی های آزاد اندیشی یعنی همین دروس خارج فقه و اصول وجود دارد. در آن جا شخص – واقعا – چیزی كه به نظرش می آید ارائه می دهد و محیط هم محیط نقد است یعنی این انتظار هست كه ایشان در مقابل سوالی كه طلبه ها از او می پرسند بتواند سند ارائه بدهد و پاسخ گو باشد. در صورتی كه كسی در فقه و اصول بحث پخته ای نداشته باشد، خود به خود، از گردونه این رقابت بیرون می رود و حذف می شود.
این ظرافت ها حتماً باید اعمال و مراعات شود.
منبع: برگرفته از سایت كرسی های آزادفكری