ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : چهارشنبه 13 تير 1403
چهارشنبه 13 تير 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 5 آبان 1387     |     کد : 1377

امام صادق (ع) از منظر بزرگان اهل سنت

پيشوايان مذاهب اهل سنت، عالمان نامدار اسلامى و صاحب نظران زبردست در باره‏ برجستگى‏هاى ‏علمى، عملى، اخلاقى، كرامت و عظمت امام جعفرصادق عليه السلام بسيار سخن گفته‏اند.در اين نوشتار به طور گذرا به‏ بيان برخى از اين اظهار نظرها و اعترافات پرداخته شده است.

درباره‏ عظمت امام صادق عليه السلام نه تنها توسط شيعيان به فراوانى سخن ‏گفته شده است، بلكه در اين باره جمع كثيرى از دانشوران و بزرگان ‏اهل تسنن و جماعت لب به سخن گشوده‏اند. پيشوايان مذاهب اهل سنت، عالمان نامدار اسلامى و صاحب نظران زبردست در باره‏ برجستگى‏هاى ‏علمى، عملى، اخلاقى، كرامت و عظمت آن امام هدايت، امام جعفرصادق عليه السلام بسيار سخن گفته‏اند. اينك در اين نوشتار به طور گذرا به‏ بيان برخى از اين اظهار نظرها و اعترافات مى‏پردازيم.


* ابوحنيفه و امام صادق عليه السلام

"نعمان بن ثابت ‏بن زوطى‏" معروف به "ابو حنيفه‏" (80 - 150ه. ق.) پيشواى فرقه‏ حنفى كه از نظر زمانى معاصر با امام ‏صادق عليه السلام بود، درباره‏ عظمت امام صادق عليه السلام اظهارات و اعترافات‏خوبى دارد. از جمله درباره‏ آن حضرت گفت:

"ما رأيت افقه من جعفر بن محمد و انه اعلم الامه‏"؛ من فقيه‏تر و داناتر از جعفر بن محمد نديده‏ام. او داناترين فرد اين امت است. (1)

در زمان امام صادق عليه السلام منصور دوانقى، خليفه‏ مقتدر عباسى، قدرت ‏سياسى را در اختيار داشت، او همواره از مجد و عظمت‏ بنى‏ على و بنى‏فاطمه به ويژه امام صادق عليه السلام رنج مى‏برد و براى رهايى از اين ‏رنج گاهى ابوحنيفه را تحريك مى‏كرد كه در برابر امام صادق عليه السلام بايستد؛ منصور عباسى او را به عنوان مهم‏ترين دانشوران عصر تكريم مى‏كرد تا شايد بتواند بر مجد و عظمت علمى امام جعفر بن ‏محمد عليه السلام فائق آيد.

در اين رابطه خود ابوحنيفه نقل مى‏كند و مى‏گويد:

"روزى منصور دوانقى كسى را نزد من فرستاد و گفت: اى ابوحنيفه! مردم شيفته‏ جعفر بن محمد شده‏اند، او در بين مردم از پايگاه ‏اجتماعى وسيعى بهره‏مند است، تو براى اين كه پايگاه جعفر بن محمد را خنثى كنى و در ديد مردم از عظمت او به خصوص از عظمت علمى ‏او بكاهى، چند مساله‏ پيچيده و غامض را آماده كن و در وقت ‏مناسب از او بپرس تا بلكه با ناتوان شدن جعفر بن محمد از پاسخ‏گويى، او را تحقير نمايى و ديگر، مردم شيفته‏ او نباشند و از او فاصله بگيرند.

در همين رابطه من چهل مساله‏ مشكل را آماده كردم و در يكى از روزها كه منصور در "حيره‏" بود و مرا طلبيد، به حضورش رسيدم. همين كه وارد شدم، ديدم جعفر بن محمد در سمت راستش نشسته است، وقتى كه چشمم به آن حضرت افتاد، آن چنان تحت تاثير ابهت و عظمت او قرار گرفتم كه از توصيف آن عاجزم. با ديدن منصور خليفه‏ عباسى آن ابهت‏ به من دست نداد، در حالى كه منصور خليفه ‏است و خليفه به جهت اين كه قدرت سياسى در اختيارش است ‏بايد ابهت‏ داشته باشد. سلام گفتم و اجازه خواستم تا در كنارشان بنشينم؛ خليفه با اشاره اجازه داد و در كنارشان نشستم. آن گاه منصور عباسى به جعفر بن محمد نگاه كرد و گفت:

ابو عبدالله! ايشان ابوحنيفه هستند.

او پاسخ داد: بلى، او را مى‏شناسم. سپس منصور به من نگاهى كرد و گفت: ابوحنيفه! اگر سوالى دارى از ابوعبدالله، جعفر بن محمد بپرس و با او در ميان بگذار. من گفتم: بسيار خوب. فرصت را غنيمت ‏شمردم و چهل مساله‏اى را كه از پيش آماده كرده بودم، يكى ‏پس از ديگرى با آن حضرت در ميان گذاشتم. بعد از بيان‏ هر مساله‏اى، امام صادق عليه السلام در پاسخ آن بيان مى‏فرمود:

عقيده‏ شما در اين باره چنين و چنان است، عقيده‏ علماى مدينه ‏در اين مساله اين چنين ا ست و عقيده‏ ما هم اين است.

در برخى از مسائل آن حضرت با نظر ما موافق بود و در برخى هم با نظر علماى مدينه موافق بود و گاهى هم با هر دو نظر مخالفت مى‏كرد و خودش نظر سومى را انتخاب مى‏كرد و بيان مى‏داشت.

من تمامى چهل سؤال مشكلى را كه برگزيده بودم يكى پس از ديگرى ‏با او در ميان گذاشتم و جعفر بن محمد هم بدين گونه‏اى كه بيان شد به جملگى آنها، با متانت تمام و با تسلط خاصى كه داشت پاسخ‏ گفت."

مالك ابن انس مي گويد: در طول ‏مدتى كه به خانه‏ آن حضرت آمد و شد داشتم، او را نديدم جز اين‏ كه در يكى از اين سه خصلت و سه حالت ‏به سر مى‏برد، يا او را در حال نماز خواندن مى‏ديدم و يا در حالت روزه‏دارى و يا در حالت‏ قرائت قرآن.

سپس ابوحنيفه بيان داشت:

"ان اعلم الناس اعلمهم باختلاف الناس‏" ؛ "همانا دانشمندترين مردم كسى است كه به آراء و نظريه‏هاى مختلف‏ دانشوران در مسائل علمى احاطه و تسلط داشته باشد." و چون‏ جعفر بن محمد اين احاطه را دارد، بنابراين او داناترين فرداست." (2)

همو درباره‏ عظمت علمى امام صادق عليه السلام بيان داشت:

"لولا جعفر بن محمد ما علم الناس مناسك حجهم" (3) ؛ اگر جعفر بن محمد نبود، مردم احكام و مناسك حجشان را نمى‏دانستند.


* مالك بن انس و امام صادق عليه السلام

مالك بن انس (97 - 179 ه .ق) يكى از پيشوايان چهارگانه‏ اهل ‏سنت و جماعت و رئيس فرقه‏ مالكى است كه مدتى افتخار شاگردى ‏امام صادق عليه السلام نصيب وى شد. (4) او در باره‏ عظمت و شخصيت علمى‏ و اخلاقى امام صادق عليه السلام چنين مى‏گويد:

"و لقد كنت آتى جعفر بن محمد و كان كثيرالمزاح و التبسم، فاذا ذكر عنده النبى(ص) اخضر و اصفر، و لقد اختلفت اليه زمانا و ما كنت اراه الا على ثلاث خصال: اما مصليا و اما صائما و اما يقراء القرآن. و ما راءيته قط يحدث عن رسول الله(ص) الا على ‏الطهاره و لا يتكلم فى ما لا يعنيه و كان من العلماءالزهاد الذين ‏يخشون الله و ما رأيته قط الا يخرج الوساده من تحته و يجعلها تحتى." (5)

"مدتى به حضور جعفر بن محمد مى‏رسيدم. آن حضرت اهل مزاح بود. همواره تبسم ملايمى بر لب‏هايش نمايان بود. هنگامى كه در محضر آن‏ حضرت نام مبارك رسول گرامى اسلام به ميان مى‏آمد، رنگ ‏رخساره‏هاى جعفر بن محمد به سبزى و سپس به زردى مى‏گراييد. در طول ‏مدتى كه به خانه‏ آن حضرت آمد و شد داشتم، او را نديدم جز اين‏ كه در يكى از اين سه خصلت و سه حالت ‏به سر مى‏برد، يا او را در حال نماز خواندن مى‏ديدم و يا در حالت روزه‏دارى و يا در حالت‏ قرائت قرآن.

من نديدم كه جعفر بن محمد بدون وضو و طهارت از رسول خدا حديثى نقل كند. من نديدم كه آن حضرت سخنى بى‏فايده و گزاف ‏بگويد. او از عالمان زاهدى بود كه از خدا خوف داشت. ترس از خدا سراسر وجودش را فراگرفته بود.

هرگز نشد كه به محضرش شرفياب شوم، جز اين كه زيراندازى كه‏ زير پاى آن حضرت گسترده شده بود، آن را از زير پايش برمى
داشت و زير پاى من مى‏گستراند."

مالك بن انس درباره‏ زهد و عبادت و عرفان امام صادق عليه السلام بيان ‏داشت:

به همراه امام صادق عليه السلام به قصد مكه و براى انجام مناسك حج از مدينه خارج شديم. به مسجد شجره كه ميقات مردم مدينه است، رسيديم. لباس احرام پوشيديم، در هنگام پوشيدن لباس احرام تلبيه‏گويى يعنى گفتن: "لبيك اللهم لبيك‏" لازم است. ديگران طبق‏ معمول اين ذكر را بر زبان جارى مى‏كردند."

مالك مى‏گويد: من متوجه امام صادق عليه السلام شدم، ديدم حال حضرت منقلب‏ است. امام صادق عليه السلام مى‏خواهد لبيك بگويد ولى رنگ رخساره‏اش متغير مى‏شود. هيجانى به امام دست مى‏دهد و صدا در گلويش مى‏شكند، و چنان كنترل اعصاب خويش را از دست مى‏دهد كه مى‏خواهد بى‏اختيار از مركب به زمين بيفتد. مالك مى‏گويد: من جلو آمدم و گفتم: اى‏ فرزند پيامبر! چاره‏اى نيست اين ذكر را بايد گفت. هر طورى كه ‏شده بايد اين ذكر را بر زبان جارى ساخت. حضرت فرمود:

"يابن ابى‏ عامر! كيف اجسر ان اقول لبيك اللهم لبيك و اخشى ان‏ يقول عزوجل لا لبيك و لا سعديك."

اى پسر ابى‏عامر! چگونه جسارت بورزم و به خود جرات و اجازه ‏بدهم كه لبيك بگويم؟ "لبيك‏" گفتن به معناى اين است كه‏ خداوندا، تو مرا به آن چه مى‏خوانى با سرعت تمام اجابت مى‏كنم و همواره آماده‏ انجام آن هستم. با چه اطمينانى با خداى خود اين‏طور گستاخى كنم و خود را بنده‏ آماده به خدمت معرفى كنم؟! اگر در جوابم گفته شود: "لا لبيك و لا سعديك‏" آن وقت چه كنم؟ (6)

همو در سخنى ديگر درباره فضيلت و عظمت امام صادق عليه السلام مى‏گويد:

"ما رأت عين و لا سمعت اذن و لا خطر على قلب بشر افضل من ‏جعفر بن محمد" (7) ؛ هيچ چشمى نديده است و هيچ گوشى نشنيده است و به قلب هيچ بشرى ‏خطور نكرده است، مردى كه با فضيلت‏تر از جعفر بن محمد باشد.

درباره‏ى مالك بن انس نوشته‏اند:

"و كان مالك بن انس يستمع من جعفر بن محمد و كثيرا ما يذكر من ‏سماعه عنه و ربما قال حدثنى الثقه يعنيه" ؛ مالك بن انس از جعفر بن محمد سماع حديث مى‏نمود و بسيار آن چه را كه از او سماع (گوش مي
كرد) مى‏كرد، بيان مى‏نمود و چه بسا مى‏گفت: اين حديث را مرد ثقه به من حديث كرده است كه مرادش جعفر بن محمد بود. (8)

حسين بن يزيد نوفلى مى‏گويد:

"سمعت مالك بن انس الفقيه يقول والله ما راءت عينى افضل من‏ جعفر بن محمد عليهماالسلام زهدا و فضلا و عباده و ورعا. و كنت اقصده‏ فيكرمنى و يقبل على فقلت له يوما يابن رسول الله ما ثواب من ‏صام يوما من رجب ايمانا و احتسابا فقال (و كان والله اذا قال ‏صدق) حدثنى ابيه عن جده قال رسول الله(ص) من صام يوما من‏ رجب ايمانا و احتسابا غفر له. فقلت له يابن رسول الله فى ثواب‏ من صام يوما من شعبان فقال حدثنى ابى‏ عن ابيه عن جده قال ‏رسول الله(ص) من صام يوما من شعبان ايمانا و احتسابا غفر له." (9)

ابوحنيفه بيان داشت:

"ان اعلم الناس اعلمهم باختلاف الناس‏" ؛ "همانا دانشمندترين مردم كسى است كه به آراء و نظريه‏هاى مختلف‏ دانشوران در مسائل علمى احاطه و تسلط داشته باشد." و چون‏ جعفر بن محمد اين احاطه را دارد، بنابراين او داناترين فرداست."

از مالك بن ‏انس فقيه شنيدم كه گفت: به خدا سوگند! چشمان من نديد فردى را كه از جهت زهد، علم، فضيلت، عبادت و ورع برتر از جعفر بن محمد باشد. من به نزد او مى‏رفتم. او با روى باز مرا مى‏پذيرفت و گرامى مى‏داشت. روزى از او پرسيدم: اى پسر پيامبر! ثواب روزه‏ ماه رجب چه ميزان است؟ او در پاسخ روايتى از پيامبر نقل كرد. به خدا سوگند هرگاه چيزى از كسى نقل كند درست و راست ‏نقل مى‏كند. او در پاسخ گفت: پدرم از پدرش و از جدش و از پيامبر نقل كرده است كه ثواب روزه‏ ماه رجب اين است كه گناهانش بخشيده‏ مى‏شود. سپس اين پرسش را در باره‏ روزه‏ ماه شعبان هم بيان كردم ‏و حضرت همان پاسخ را داد.


* ابن شبرمه و امام صادق عليه السلام

عبدالله بن شبرمه بن طفيل ضببى معروف به "ابن شبرمه‏" (72-144 ه .ق) قاضى و فقيه نامدار كوفه، درباره‏ امام صادق عليه السلام مى‏گويد:

"ما ذكرت حديثا سمعته من جعفر بن محمد عليه السلام الا كادان يتصرع له ‏قلبى سمعته يقول حدثنى ابى‏ عن جدى عن رسول الله" (10) ؛ به ياد ندارم حديثى را از جعفر بن محمد شنيده باشم جز اين كه در عمق جانم تاثير گذاشته باشد. از او شنيدم كه در نقل حديث ‏مى‏گفت كه از پدرم و از جدم و از رسول خدا اين روايت را نقل‏ مى‏كنم.

همو گفت:

"واقسم بالله ما كذب على ابيه و لا كذب ابوه على جده و لا كذب‏ جده على رسول الله" (11) ؛ به خدا سوگند! نه جعفر بن محمد در نقل روايات از پدرش دروغ ‏مى‏گفت و نه پدرش بر جدش دروغ مى‏گفت و نه او بر پيامبر . يعنى‏ آنچه كه در سلسله‏ سند روايات جعفر بن محمد وجود دارد جملگى ‏درست است.


* ابن ‏ابى ليلى و امام صادق عليه السلام

شيخ صدوق روايتى نقل مى‏كند كه محمد بن عبدالرحمان معروف به ‏"ابن ابى‏ ليلى‏" (74- 148 ه .ق) فقيه، محدث، مفتى و قاضى ‏بنام كوفه نزد امام صادق عليه السلام رفت و از آن حضرت پرسش هايى نمود و پاسخ‏هاى خوبى شنيد. سپس به امام خطاب كرد و عرض نمود:

"اشهد انكم حجج الله على خلقه" (12) ؛ شهادت مى‏دهم كه شما حجت‏هاى خداوندى بر بندگانش هستيد.

* عمرو بن عبيد معتزلى و امام صادق عليه السلام

"عمرو بن عبيد معتزلى‏" به نزد امام جعفر بن محمد عليه السلام مشرف شد، وقتى رسيد اين آيه را تلاوت نمود: "الذين يجتنبون كبائر الاثم و الفواحش.‏" (13)

سپس ساكت‏ شد. امام صادق عليه السلام فرمود: چرا ساكت ‏شدى؟ گفت: خواستم ‏كه شما از قرآن گناهان كبيره را يكى پس از ديگرى براى من بيان ‏نمايى. حضرت شروع كرد و به ترتيب از گناه بزرگ‏تر يكى پس از ديگرى را بيان نمود. از بس كه امام خوب و عالى پاسخ عمرو بن ‏عبيد را داد كه در پايان عمرو بن عبيد بى‏اختيار گريست و فرياد زد:

"هلك من قال براءيه و نازعكم فى الفضل و العلوم‏" (14) ؛ هر كس به راى خويش سخن بگويد و در فضل و علم با شما منازعه ‏كند، هلاك مى‏شود.

* جاحظ و امام صادق عليه السلام

"ابو بحر جاحظ بصرى‏" كه از دانشوران مشهور قرن‏ سوم بود، درباره‏ امام صادق عليه السلام بيان داشت:

"جعفر بن محمد الذى ملا الدنيا علمه و فقهه و يقال ان اباحنيفه من ‏تلامذته و كذلك سفيان الثورى و حسبك بهما فى هذاالباب" (15) ؛ جعفر بن محمد كسى بود كه علم و فقه آن حضرت جهان را پر كرده است ‏و گفته مى‏شود كه ابوحنيفه و سفيان ثورى از شاگردان او بودند. همين در عظمت علمى آن حضرت كافى است.


* عمر بن مقدام و امام صادق عليه السلام

"عمر بن مقدام‏" از علماى معاصر امام صادق عليه السلام درباره‏ آن حضرت‏ مى‏گويد:

"كنت اذا نظرت الى جعفر بن محمد علمت انه من سلاله النبيين و قد رأيته واقفا عند الجمره يقول سلونى، سلونى" (16) ؛ هنگامى كه جعفر بن محمد را مى‏ديدم، مى‏فهميدم كه او از نسل ‏پيامبران است. خودم ديدم كه در جمره‏ منا ايستاده بود و از مردم مى‏خواست كه از او بپرسند و از علم سرشار او بهره‏مند شوند ... .


* شهرستانى و امام صادق عليه السلام

ابوالفتح محمد بن ابى‏القاسم اشعرى معروف به "شهرستانى‏"(479-547 ه .ق) در كتاب گرانسنگ "الملل و النحل‏" درباره‏ ‏عظمت امام صادق عليه السلام مى‏نويسد:

"و هو ذو علم عزيز فى الدين و ادب كامل فى الحكمه و زهر بالغ ‏فى الدنيا و ورع تام عن الشهوات" (17) ؛ امام صادق عليه السلام در امور و مسايل دينى، از دانشى بى‏پايان و در حكمت، از ادبى كامل و نسبت ‏به امور دنيا و زرق و برق‏هاى آن، از زهدى نيرومند برخوردار بود و از شهوت‏هاى نفسانى دورى مى‏گزيد.



* ابن خلكان و امام صادق عليه السلام

ابن خلكان درباره‏ امام صادق عليه السلام مى‏نويسد:

"احد الائمه الاثنى عشر على مذهب الاماميه و كان من سادات‏ اهل‏البيت و لقب بالصادق لصدق مقالته و فضله اشهر من ان يذكر" ؛ او يكى از امامان دوازده
گانه‏ اماميه و از بزرگان اهل‏بيت رسول‏ خدا بود. به جهت صدق در گفتارش به لقب صادق شهرت يافت و فضل‏ او مشهورتر از آن است كه نيازمند به توضيح داشته باشد.

ابن خلكان همچنين مى‏نويسد: امام صادق عليه السلام در صنعت كيميا (شيمى) از مهارت خاصى بهره‏مند بود، ابوموسى جابر بن حيان طرطوسى، شاگرد ايشان بود. جابر كتابى شامل هزار ورق تاليف كرد كه تعليمات ‏جعفر بن محمد را در برداشت و حاوى پانصد رساله بود. (18)

"نعمان بن ثابت ‏بن زوطى‏" معروف به "ابو حنيفه‏" (80 - 150ه.ق.) پيشواى فرقه‏ حنفى كه از نظر زمانى معاصر با امام ‏صادق عليه السلام بود، درباره‏ عظمت امام صادق عليه السلام اظهارات و اعترافات‏خوبى دارد. از جمله درباره‏ آن حضرت گفت: "ما رأيت افقه من جعفر بن محمد و انه اعلم الامه‏"؛ من فقيه‏تر و داناتر از جعفر بن محمد نديده‏ام. او داناترين فرد اين امت است.

* ابن حجر عسقلانى و امام صادق عليه السلام

شهاب الدين ابوالفضل احمد بن على مصرى شافعى، مشهور به "ابن‏ حجر عسقلانى‏" (773-852 ه .ق) درباره‏ امام صادق عليه السلام مى‏گويد:

"جعفر بن محمد بن على بن حسين بن على بن ابى طالب فقيهى است‏ بسيار راست گفتار." (19)

ابن حجر در كتاب تهذيب التهذيب از ابى‏حاتم و او از پدرش نقل ‏مى‏كند كه درباره‏ امام صادق عليه
السلام بيان داشت: "لا يسأل عن مثله."

و نيز مى‏نويسد: ابن عدى گفته است:

"و لجعفر احاديث و نسخ و هو من ثقات الناس ... و ذكره ابن حبان ‏فى‏الثقات و قال كان من سادات اهل‏البيت فقها و علما و فضلا ... و قال النسايى فى‏الجرح و التعديل ثقه." (20)

براى جعفر بن محمد احاديث و نسخه‏هاى بسيار است. او از افراد موثق است. ابن حبان او را در زمره‏ ثقات قرار داده است و گفته‏ است: جعفر بن محمد از بزرگان اهل‏بيت رسول خدا است و ازجهت ‏فقه، علم و فضل مقام بالايى دارد. "نسايى‏" در جرح و تعديل، امام صادق عليه السلام را از افراد "ثقه‏" معرفى كرده است.

* صاحب "سير اعلام النبلاء" و امام صادق عليه السلام

صاحب "سير اعلام النبلاء" درباره‏ امام صادق عليه السلام مى‏نويسد:

جعفر بن محمد بن على بن حسين كه از فرزندان حسين بن على ريحانه‏ ‏رسول خدا است، يكى از بزرگان است كه مادرش "ام فروه‏" دختر قاسم بن محمد بن ابى‏بكر است و مادر ام فروه "اسماء" دختر عبدالرحمان بن ابى‏بكر است. به همين جهت است كه آن حضرت مى‏گفت: من از دو جهت ‏به ابوبكر منتسبم. او بزرگ بنى‏هاشم است. از محضر علمى او افراد بسيارى كسب فيض كردند، از جمله، فرزندش "موساى‏ كاظم‏"، "يحيى ابن سعيد انصارى‏"، "يزيد بن عبدالله‏"، "ابوحنيفه‏"، "ابان بن تغلب‏"، "ابن جريح‏"، "معاوية ‏بن ‏عمار"، "ابن اسحاق‏"، "سفيان‏"، "شبعه‏"، "مالك‏"، "اسماعيل بن جعفر"، "وهب بن خالد"، "حاتم بن اسماعيل‏"،"سليمان بن بلال‏"، "سفيان بن عينيه‏"، "حسن بن صالح‏"، "حسن بن عياش‏"، "زهير بن محمد"، "حفص بن غياث‏"، "زيد بن‏ حسن‏"، "انماطى‏"، "سعيد بن سفيان اسلمى‏"، "عبدالله بن‏ ميمون‏"، "عبدالعزيز بن عمران زهرى‏"، عبدالعزيز دراورى‏"، "عبدالوهاب ثقفى‏"، "عثمان بن فرقد"، "محمد بن ثابت ‏بنانى‏"، "محمد بن ميمون زعفرانى‏"، "مسلم زنجى‏"، "يحيى‏قطان‏"، "ابوعاصم نبيل‏" و ... (21)

همو در كتاب "ميزان الاعتدال‏" مى‏نويسد:

جعفر بن محمد يكى از امامان بزرگ است كه مقامى بس بزرگ دارد و نيكوكار و صادق است. (22)

* ابن حجر هيتمى و امام صادق عليه السلام

شهاب الدين ابوالعباس، احمد بن بدرالدين شافعى، معروف به "ابن ‏حجر هيتمى‏" (909 - 974 ه.ق) در "صواعق المحرقه‏" درباره‏ ‏امام صادق عليه السلام مى‏نويسد:

مردم از آن حضرت دانش‏هاى بسيارى فرا گرفته‏اند. اين علوم و دانش‏ها توسط مسافران به همه ‏جا راه يافت و سرانجام آوازه‏ ‏جعفر بن محمد در همه جا پيچيده شد. عالمان بزرگى مانند "يحيى ‏بن سعيد"، "ابن جريج‏"، "مالك‏"، "سفيان ثورى‏"، "سفيان ‏بن عينيه‏"، "ابوحنيفه‏"، "شعبه‏" و "ايوب سجستانى‏" از او حديث نقل كرده‏اند. (23)


* ميرعلى هندى و امام صادق عليه السلام

"ميرعلى ‏هندى‏" كه از علماى نامدار اهل ‏سنت است و در همين دوره‏ ‏معاصر مى‏زيست درباره‏ عظمت علمى و اخلاقى امام صادق عليه السلام مى‏گويد:

آراء و فتاواى دينى تنها نزد سادات و شخصيت‏هاى فاطمى رنگ فلسفى ‏به خود گرفته بود. گسترش علم در آن زمان، روح بحث و جستجو را برانگيخته بود و بحث‏ها و گفتگوهاى فلسفى در همه‏ اجتماعات رواج‏ يافته بود. شايسته‏ ذكر است كه رهبرى اين حركت فكرى را حوزه‏ ‏علمى‏اى كه در مدينه شكوفا شده بود، بر عهده داشت. اين حوزه را نبيره‏ على بن ‏ابى ‏طالب عليه السلام به نام امام جعفر كه "صادق‏" لقب ‏داشت، تاسيس كرده بود. او پژوهشگرى فعال و متفكرى بزرگ بود و با علوم آن عصر به خوبى آشنايى داشت و نخستين كسى بود كه مدارس‏ فلسفى اصلى را در اسلام تاسيس كرد.

در مجالس درس او تنها كسانى كه بعدها مذاهب فقهى را تاسيس‏ كردند، شركت نمى‏كردند بلكه فلاسفه و طلاب فلسفه از مناطق دور دست‏ در آن حاضر مى‏شدند.

"حسن بصرى‏" موسس مكتب فلسفى "بصره‏" و "واصل بن عطا" موسس ‏مذهب "معتزله‏"، از شاگردان او بودند كه از زلال چشمه‏ دانش او سيراب مى‏شدند. (24)



پى‏نوشت
ها:

1- شمس الدين ذهبى، سير اعلام النبلاء، ج ‏6، ص‏257/ تاريخ‏الكبير، ج 2، ص‏199 و 198، ح‏2183.

2- سير اعلام النبلاء، ج ‏6، ص 258/ بحارالانوار، ج‏47، ص‏217.

3- شيخ صدوق، من لايحضره الفقيه، ج 2، ص ‏519، طبع قم، نشر اسلامى.

4- سير اعلام النبلاء، ج ‏6، ص‏256.

5- ابن تيميه، التوسل و الوسيله، ص 52/ جعفريان، حيات فكرى و سياسى امامان شيعه، ص‏327.

6- شيخ صدوق، امالى، ص‏143، ح‏3.

7- شهيد مطهرى، سيرى در سيره‏ ائمه اطهار عليهم السلام، ص‏149.

8- شرح الاخبار فى فضايل الائمه الاطهار، ج‏3، ص‏299، ح‏1203.

9- امالى صدوق، ص 435 و436، ح 2.

10 و 11- همان، ص‏343، ح‏16.

12- من لايحضره‏الفقيه، ج 1، ص 188، ح‏569.

13- سوره نجم، آيه 32.

14- كلينى، كافى، ج 2، ص 287- 285.

15- رسائل جاحظ، ص‏106/ حيات فكرى و سياسى امامان شيعه، ص‏328.

16- سير اعلام النبلاء، ج‏6، ص‏257.

17- الملل و النحل، ج 1، ص‏147/ حيات فكرى و سياسى امامان ‏شيعه، ص 330.

18- وفيات الاعيان، ج 1، ص‏327/ سيره‏ پيشوا، ص‏353/ حيات فكرى‏ و سياسى امامان شيعه، ص 330.

19- تقريب التهذيب، ص 68.

20- تهذيب التهذيب، ج 2، ص 104.

21- سير اعلام النبلاء، ج‏6، ص 255 و256.

22- لغت نامه دهخدا، ج‏9، ص‏130- 323.

23- الصواعق المحرقه، ص 201.

24- مختصر تاريخ العرب، ص‏193/ سيره‏ پيشوايان، ص 352.

مذهب نيوز


نوشته شده در   يکشنبه 5 آبان 1387  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode