هياهوي زندگي مادي و دور شدن از اصالت انساني در عصر حاضر موجب شده تا بسياري از مردم دچار مشكلاتي از جنس بهداشت رواني شده و با بيماريهاي گوناگوني از جمله اختلالات اضطرابي، حس ناامني و ... درگير شوند.
در حال حاضر بيش از 15 درصد بيماران كلينيكهاي درماني را افرادي تشكيل دادهاند كه به دلايل گوناگون از جمله غرق شدن در زندگي مادي و به تبع آن فراموشي خدا، دچار اختلالات اضطرابي و يا هيستري شدهاند.
اضطراب حالتي نامطبوع، همراه با انتظاري نامطمئن از موضوعي زيانآور و موقعيتي است كه گاهي در زمان امتحان يا اعمال جراحي و ... ديده ميشود و بر اساس تجربه باعث اختلال در يادگيري و ايجاد خطاهاي بيشتر ميشود.
در تعريفي دقيقتر ميتوان گفت: اضطراب عبارت است از تشويشي فراگير، ناخوشايند و مبهم كه اغلب با علائمي مانند سردرد، تعريق، تپش قلب، درد قفسه سينه، ناراحتي مختصر معده، فقدان تمركز فكري، ضعف در ادراك، ناتواني در تحليل و ضعف حافظه و ... همراه است، علاوه بر آن اضطراب بر تفكر، ادراك و يادگيري فرد نيز اثر ميگذارد در حاليكه اضطراب طبيعي، پاسخي مفيد به واقعيتي تهديد كننده است.
همچنين هيستري يا همان اختلالات تجزيهاي و تبديلي كه شخص را وادار ميكند تا بهطور ناخودآگاه به تقليد از برخي بيماران، علائم بيماريها را در خود باور كند نيز از دسته مواردي است كه بسياري از روانشناسان و رواندرمانان را براي يافتن روش مؤثري جهت درمان اين بيماري بسيج كرده كه البته تاكنون نيز اين محققان راههاي متفاوت و گوناگوني را آزموده و درستي يا نادرستي آنها را امتحان كردهاند.
هيستري بيمار را مجبور ميكند تا ناراحتيهاي خود را به شكل ديگري بروز دهد بهعنوان مثال كودكي را در نظر بگيريد كه از ورود به مدرسه متنفر است اما هنگامي كه مجبور به رفتن مدرسه ميشود، هر صبح قبل از حركت، دچار دردهاي شديدي ميشود كه با معاينات پزشكي، مشكلي در او ديده نميشود ولي كودك به شدت احساس درد و رنج دارد.
روانشناسان و كارشناسان مختلف دنيا پس از امتحان بسياري از روشها از جمله "تنآرامي"، "موسيقيدرماني" و ... همگي در يك آزمون و خطاي ساده به اين مهم نائل آمدند كه تقويت "ايمان" در افرادي كه دچار عارضههايي همچون هيستري و اختلالات اضطرابي هستند يكي از روشهاي كمهزينه، بدون عارضه و قطعاً فوقالعادهاي است كه به سرعت بيمار را در مسير بهبودي هدايت ميكند و او را به انساني سرزنده و موفق مبدل ميسازد.
بيشتر مكاتب رواندرماني در اين مهم كه دليل اصلي بروز عوارض بيماريهاي رواني اضطراب است، اتفاقنظر دارند؛ ولي در تعيين عوامل اضطراببرانگيز، اختلافنظرهايي وجود دارد، اين مكاتب متفقاً هدف اصلي رواندرماني را، رهايي از اضطراب و به وجود آوردن احساس امنيت در نفس انسان ميدانند.
محققان و كارشناسان با بررسي تاريخ اديان، بهويژه دين اسلام تأكيد دارند كه ايمان به خدا در درمان اينگونه بيماريها و تحقق احساس امنيت و آرامش و پيشگيري از اضطراب و بيماريهاي رواني ناشي از آن، كاملاً موفق بوده است.
با توجه به اين مسئله ميتوان گفت، ايمان به خدا اگر از كودكي در نفس انسان استقرار يابد شخص نوعي مصونيت و پيشگيري از آسيب بيماريهاي رواني را لمس خواهد كرد.
آيه 82 سوره مباركه "انعام" مبني بر "الَّذِينَ آمَنُواْ وَلَمْ يلْبِسُواْ إِيمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلَئِكَ لَهُمُ الأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ " امنيت و آرامشي را كه ايمان در نفس مؤمن ايجاد ميكند، را چنين توصيف ميكند كه "كسانى كه ايمان آورده و ايمان خود را به شرك نيالودهاند آنان راست ايمنى و ايشان راهيافتگانند."
اصولاً آرامش و استقرار و امنيت نفس، براي مؤمن محقق ميشود زيرا ايمان راستينش به خداوند، او را نسبت به كمك و حمايت و نظر لطف خداوندي اميدوار ميسازد.
روزي مؤمن واقعي در دست خداست و مومن براين مهم واقف است، اوست ـ پروردگارـ كه ارزاق را بين مردم به اندازه تقسيم ميكند، بنابراين از فقر و تنگدستي نميترسد همانگونه كه در آيه 6 سوره "هود" آمده "و هيچ جنبندهاى در زمين نيست مگر [اينكه] روزياش بر عهده خداست و [او] قرارگاه و محل مردنش را مىداند همه [اينها] در كتابى روشن [ثبت] است."
مؤمن واقعي عقيده دارد كه حوادث خوب يا بدي كه براي مردم روي ميدهد آزمايشي از طرف خداوند است تا معلوم شود چه كساني در هنگام شادي و گشايش، سپاس ميگويند و يا به وقت گرفتاري، صبر پيشه ميكنند، همانطور كه خداوند در آيه 35 سوره "انبياء" در اينباره ميفرمايد "كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوكُم بِالشَّرِّ وَالْخَيرِ فِتْنَةً وَإِلَينَا تُرْجَعُونَ؛ هر نفسى چشنده مرگ است و شما را از راه آزمايش به بد و نيك خواهيم آزمود و به سوى ما بازگردانيده مىشويد."
مؤمن واقعي هيچ وقت دچار اضطراب ناشي از احساس ناخودآگاه گناه نميشود همان احساس گناهي كه بيشتر بيماران رواني از آن رنج ميبرند و خود معلول چند علت است.
شخص با ايمان نيز مانند هر انساني در معرض ارتكاب اشتباه قرار دارد، اما او به هنگام ارتكاب خطا، استغفار و توبه ميكند زيرا خداوند سبحان، توبه پذير و بخشندهگناهان است و آيه 110 سوره مباركه "نساء" نيز مبين همين مهم است كه "كسي كه كار بدي انجام دهد يا به خود ستم كند؛ سپس از خداوند، طلب آمرزش نمايد، خدا را آمرزنده و مهربان خواهد يافت."
اصولاً اعتراف مؤمن به گناه و توبه به درگاه خداوندي، او را از كوشش براي دور نگهداشتن فكر گناه از ذهن، بهمنظور رهايي از ناراحتي رواني ناشي از احساس گناه بازميدارد؛ كوشش براي دور نگهداشتن فكر گناه از ذهن، نهايتاً به سركوب ناخودآگاه آن منجر ميشود اما بايد توجه داشته باشيم كه سركوب فكر گناه باعث نميشود كه آن نيروي افعالي احساس پستي و حقارتي كه همراه فكر گناه وجود دارد، از بين برود بنابراين نيروي انفعالي مزبور به شكل اضطرابي مبهم و پيچيده در انسان بروز ميكند كه باعث رنج و ايجاد تشنج رواني در شخص ميشود.
كارشناسان، محققان و روانشناسان جهان غرب و اسلام معتقدند در قرآن نيروي معنوي وجود دارد كه در نفس انسان تأثيري شگرف بر جاي ميگذارد؛ اين نيرو باعث بيداري وجدان، تيزي احساس و شعور و صيقل روح انسان شده، ادراك و تفكرش را بيدار و بصيرتش را جلا ميبخشد، به همين دليل است كه انسان پس از اينكه در معرض تأثير قرآن قرار ميگيرد ناگهان تبديل به انساني ميشود كه گويا تازه آفريده شده است.
* ديدگاه روان شناسان درباره تاثير ايمان در كاهش اضطراب
يكي از نخستين كساني كه مسئله تهاجم اضطرابها و بيماريهاي مختلف رواني را مطرح كرد، "ويليام جيمز" فيلسوف و روانشناس آمريكايي بود، وي در اينباره ميگويد: "ايمان، نيرويي است كه بايد براي كمك به انسان، در زندگي وجود داشته باشد، فقدان ايمان، زنگ خطري است كه ناتواني انسان را در برابر سختيهاي زندگي اعلام ميدارد و ايمان، بدون شك مؤثرترين درمان اضطراب است."
"كارل يونگ" روانكاو نيز در اينباره ميگويد "در طول 30 سال گذشته، افراد زيادي از ملتهاي مختلف جهان متمدن با من مشورت كردند و من صدها نفر از بيماران را معالجه و درمان كردهام اما از ميان بيماراني كه در نيمه دوم عمر خود به سر ميبردند (يعني از 35 سالگي به بعد) حتي يك بيمار را نيز نديدم كه اساساً براي حل مشكلش نياز به آموزههاي ديني در زندگي نداشته باشد؛ فرد فرد آنها تنها وقتي كه به دين و ديدگاههاي ديني بازگشته بودند بهطور كامل درمان شدند."
علاوه بر روانشناسان و روانكاوان، بسياري از انديشمندان معاصر غربي نيز اين مسئله را گوشزد ميكنند كه مشكل انسان معاصر، اساساً به نياز وي به دين و ارزشهاي معنوي بازميگردد؛ مورخ معروف "آرنولوتوين بي" نيز در اين ميان معتقد است: "بحراني كه اروپاييان در قرن حاضر دچار آن شدهاند، اساساً به فقر معنوي آنها بازميگردد."
وي بر اين عقيده است كه تنها راه درمان اين فروپاشيدگي اخلاقي كه غرب از آن رنج ميبرد، بازگشت به دين است.
"ويل دورانت" ديگر مورخ مشهور نيز معتقد است: "در قرآن، قانون و اخلاق يكي است...، قرآن شامل مقرات درباره ادب، تندرستي، ازدواج، طلاق، رفتار با فرزند و بره و حيوان، تجارت، سياست، ربا، دين، امور زراعت، مجازات جنگ و صلح است... مدت 14 قرن، قرآن در حافظه اطفال مسلمان محفوظ مانده، خاطرشان را تحريك كرده، اخلاقشان را فرم داده و قريحه صدها ميليون مرد را صيقلي كرده است."
"گوته" شاعر و نويسنده معروف آلمانى نيز مىگويد: "ساليان دراز كشيشان از خدا بىخبر، ما را از پى بردن به حقايق قرآن مقدس و عظمت آورنده آن دور نگه داشتند؛ امّا هر قدر كه ما قدم در جاده علم و دانش نهاديم و پرده تعصب را دريديم، عظمت احكام مقدس قرآن، بهت و حيرت عجيبى در ما ايجاد نمود، به زودى اين كتاب توصيفناپذير، محور افكار مردم جهان مىگردد!"
"آلبرت انيشتين" فيزيكدان نيز بر اين عقيده است كه "قرآن كتاب جبر يا هندسه نيست؛ مجموعهاى از قوانين است كه بشر را به راه صحيح، راهى كه بزرگترين فلاسفه و دانشمندان دنيا از تعريف و تعيين آن عاجزند، هدايت مىكند."
همچنين پروفسور "آرتور آربرى" كه يكى از مترجمان مشهور قرآن به زبان انگليسى است، مىگويد: "زمانى كه به پايان ترجمه قرآن نزديك مىشدم، سخت در پريشانى به سر مىبردم؛ اما قرآن آنچنان آرامش خاطرى به من مىبخشيد كه براى هميشه به خاطر خواهم داشت. من در حالى كه مسلمان نيستم، قرآن را خواندم تا آن را درك كنم و به تلاوت آن گوش دادم تا مجذوب آهنگهاى نافذ و مرتعش كنندهاش شوم و تحت تأثير آهنگش قرار گيرم و به كيفيتى كه مسلمانان واقعى و نخستين داشتند، نزديك گردم تا آن را بفهمم."
"ارنست رنان" فيلسوف معروف فرانسوى نيز مىگويد: "در كتابخانه من هزاران جلد كتاب سياسى، اجتماعى، ادبى و ... وجود دارد كه هر كدام را بيش از يكبار نخواندهام؛ اما يك جلد كتاب هست كه هميشه مونس من است و هر وقت خسته مىشوم و مىخواهم درهايى از معانى و كمال به رويم باز شود، آن را مطالعه مىكنم، اين كتاب، قرآن - كتاب آسمانى مسلمانان - است."
غوغاي زندگي آنچنان تب و تاب مادي به خود گرفته كه توجه هر انسان غافل را به خود جلب ميكند و افكار و ذهن انسانها را متشتت كرده به استخدام خود درميآورد، در اثر غفلت از خدا و توجه بيش از حد به ماديات، قلب انسان به تدريج سياه و مكدر ميشود و در اين حال زندگي معنوياش را سخت و تيره ميكند.
انسان از خود بيخود شده و احساس پوچي و بيهودگي سراسر زندگي او را فراميگيرد؛ در اين ميان تنها چيزي كه ميتواند به او آرامش داده و انسان را از دلهره خلاصي بخشد، توجه به خدا و راز و نياز با اوست و اين راز و نياز (عبادت) هرچه در خلوت و دور از جمعيت انجام شود نشاط بيشتري به انسان ميدهد كه آيه 70 سوره "اسرا" نيز مويد اين مطلب است.
*تاثير عبادت بر فرد
در آغاز اسلام نيز پيامبر (ص) با استفاده از همين برنامه روحاني، مسلمانان را پرورش داد و شخصيت آنان را آنقدر بالا برد كه گوئي ديگر انسانهاي سابق نيستند؛ يعني از آنها انسانهاي تازهاي با ماهيت تازه آفريد.
در اثر عبادت انسان به مقامي ميرسد كه قرآن مجيد از او بدينگونه تعبير ميكند كه "تنها كساني به آيات ما ايمان ميآورند كه هر گاه متذكر(بياد خدا) شوند به سجده رخ بر خاك نهند و تسبيح و تنزيه پروردگار كنند و به كبر و نخوت هرگز سر از فرمان حق سرپيچي ننمايند (شبها) پهلو از بستر خواب حركت دهند ( و در دل شب ) خداي خود را با بيم و اميد بخوانند و از آنچه روزي آنها كرديم انفاق ميكنند، هيچكس نميداند كه پاداش نيكوكارياش چه نعمتها و لذتهاي بينهايت و روشني دل و ديده است كه در عالم غيب براي او ذخيره شده است." (سوره سجده آيه 16-18)
"بهراد" مرد ميانسالي كه 21 سال از بهترين دوران زندگي خود را در باطلاق اعتياد سپري كرده است نيز تاكيد دارد: زماني كه اين ماده افيوني را به عنوان مرهم دردهايم انتخاب كردم ايمانم از يك تار مو هم نازكتر بود و در زمان بيماريم خدا را به كل فراموش كرده بودم.
اين مرد ميانسال دوري از پروردگار و سستي در ايمان را عامل بيماري خود به اعتياد ميداند و معتقد است، به لطف خدا و با تقويت ايمان واقعي از گنداب اعتياد رها شده است.
"بهراد" كه چندي پيش جشن 3 سالگي خود را با عنون 3 سال پاكي برگذار كرد ميگويد: ازآغاز اين زندگي دوباره تاكنون، هميشه و همه جا خدا را در ظريفترين لحظات زندگي خود يافتهام و باور دارم كليد رهايي همه مردم از مشكلات بيماريها فقط در دستان اين قادر مطلق است.
با استناد به اين مضامين ميتوان گفت كه عبادتهاي فردي و جمعي تأثير زيادي بر از بين بردن استرس يا همان فشار رواني ميگذارد و آنچه ذكر آن ضرورت دارد اين است كه عبادت مومن فقط براي رها شدن از مشكلها نيست بلكه چون عبادت را ميشناسد و خداوند را شايسته نيايش ميداند او را ميپرستد و در پرتو اين پرستش به آرامش ميرسد.
با در نظر گرفتن اين مسئله كه "موسيقيدرماني" يك روش درماني سالم و كم هزينه است، بايد گفت، يكي از صداهاي دلنشين و جذاب، آواي دلنشين و عرفاني قرآن كريم است، كلام الهي با قدرت نفوذ فراوان خود، آنچنان بر روح و جسم اثر ميكند كه گويي بعد از شنيدن آن انسان تازه متولد شده و احساس سبكي، سرزندگي و رهايي از قيد و بندهاي مادي ميكند، هراس و نگراني را از دل ميزدايد و در فرد شنونده ايجاد آرامش ميكند.
همانگونه كه خداوند در سوره "رعد" آيه 28 ميفرمايد "الَّذِينَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛ همان كسانى كه ايمان آوردهاند و دلهايشان به ياد خدا آرام مىگيرد آگاه باش كه با ياد خدا دلها آرامش مىيابد."
* نقش قرآن در روان درماني
مطالعات انجام شده با مضمون تاثير آواي قرآن بر اضطراب و درد بيماران تحت عمل جراحي يا آزمونهاي تشخيصي، بيانگر تأثير مثبت آواي قرآن بر بهداشت روان و جسم است. لذا براي برخورداري از آثار معنوي قرآن، بهرهگيري از اين كلام الهي بهعنوان يك روش تسكيندهنده مفيد و قابل دسترسي براي كاهش اضطراب پيش از آزمون دانشجويان پيشنهاد ميشود چراكه نظم آهنگ واژگان قرآن، نغمه دلكش و نوايي دلپذير ميآورد؛ نوايي كه احساسات آدمي را برميانگيزد و دلها را شيفته خود ميكند.
در ميان تمام ادياني كه در طول تاريخ به وجود آمدهاند، قرآن به نحو مطلوب و بينظيري موفق شد كه تغييرات بسيار مؤثري در شخصيت مسلمانان و جامعه اسلامي به وجود آورد و در مدتي كوتاه از مسلمانان، افرادي باشخصيت، انساني كامل، متعادل، آرام و مطمئن بسازد كه آنها نيز توانستند با نيروي خارقالعاده اين تغيير، دنيا را تكان دهند و مسير تاريخ را دگرگون سازند، حال اين سؤال پيش ميآيد كه قرآن، چگونه توانست روان عربها را درمان كند و شخصيت آنها را تغيير دهد زيرا قرآن آرامش و امنيت را، راه دستيابي به سلامت روان ميداند و در حدود ششهزار و 236 آيه در زمينه پرورش صحيح انسان و حفظ بهداشت روان در آن ثبت شده است.
نماز لفظ و واژهاي است كه در متون ديني ما بهعنوان "صلاة" از آن ياد شده و داراي معاني متعددي بوده كه يكي از آن معاني، همين عمل مخصوص است كه به نام "نماز" در دين اسلام تشريح شده است.
البته قابل تأكيد است كه آنچه به نماز معني ميبخشد حركات ظاهري آن نيست بلكه آن روح نماز است و خداوند نمازگزاري را كه با حضور قلب، بدون ريا و خودنمايي به مناجات بپردازد را تعالي و كمال ميبخشد.
بنابراين قيام به ظاهر آن، تحركي در نمازگزار ايجاد نخواهد كرد و از سوي ذات باري به اين نماز اقبال و توجهي نيست، چنانچه در آيات چهار تا شش سوره "ماعون" خداوند اين قبيل از نمازگزاران را وعده عذاب سختي داده است: "فَوَيلٌ لِّلْمُصَلِّينَ* الَّذِينَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ* الَّذِينَ هُمْ يرَاؤُونَ؛ پس واى بر نمازگزارانى كه از نمازشان غافلند، آنان كه ريا مىكنند."
نماز در بهترين حالت يك روش زندگي و سيره فراگيري است كه اخلاق، ارزشها و فضايل رفتاري را دربرميگيرد، از اين طريق است كه فرد مؤمن به نماز با برونريزي هيجاني خود و با تخليه از همه ناپاكيها و افكار منفي گام به سوي پالايش رواني خود برميدارد، پالايش رواني يك نتيجه مشخص دارد و آن سلامت روحي و رواني فرد است، اين جهتگيري معنوي ميتواند آثار گستردهاي در وحدت دادن به شاكله خانواده داشته باشد.
بسياري از روانشناسان و روانپزشكان دريافتهاند كه خواندن دعا و داشتن يك ايمان محكم به دين، باعث رفع نگراني، تشويش و يا حس ترس كه موجب بيشتر بيماريهاست، ميشود، چراكه رويگرداني از مشكلات زندگي و اشتغالات فكري كه در حين نماز ايجاد شده و گاهاً تا مدتي پس از نماز هم ادامه دارد و توجه كامل به خداوند با تمام اعضا و حواس، باعث به وجود آمدن حالتي از آرامش رواني ميشود، آنچنان كه خداوند ميفرمايد: "الا بذكر الله تطمئن القلوب"
براين اساس ميتوان گفت چون احساس به يك تكيهگاه محكم و امنيت و آرامش در پناه آن تنها عنصري است كه ميتواند به افراد يك جامعه اعتماد و اطمينان بخشيده و او را از اضطرابهاي دروني و تشويشهاي ذهني رها سازد؛ معضلات روحي و رواني كه هويت او را در معرض خطر انداخته و ثبات شخصيت او را از كفش ربوده و خلأ عظيمي را در او ايجاد كرده ناشي از نداشتن يك ملجأ و دست نيافتن به يك پناهگاه دائمي و مستحكم است.
از آنجا كه امسال با نگاه تيزبينانه رهبر معظم انقلاب به نام نوآوري و شكوفايي مزين شده است لازم است تا مسئولان و متوليان امر ترويج فرهنگ قرآني با شيوههايي نو و ابتكاري زمينه مهجوريتزدايي از قرآن را فراهم كنند تا چون سال گذشته كه موضوع اتحاد ملي و انسجام اسلامي به دليل جهل و تحجر عدهاي با بيمهري روبهرو نشود و در سايهسار ساحت حضرت آيتالله خامنهاي شاهد شيرين شدن كام مردم از ثمره اين نامگذاري در امر ترويج كلام الهي و كتاب رسول خدا باشيم.
*منابع و مآخذ:
1.قرآن مجيد؛
2.روشهاي پرورش احساس مذهبي نماز؛
3.تاريخ تمدن ويل دورانت؛
4.رابطه راهبردهاي مقابلهاي مذهبي با تنيدگي؛
5.اسلام و افكار انديشه؛
6.مجموعه مقالات نخستين همايش انسان معاصر، دين و كاركردهاي آن؛
7.پاسخ ما به مشكلات جوانان؛
8.نقش الگوها در پيشگيري از تعارضهاي رواني در كودكان و نوجوانان؛
9.راه تكامل؛
10.ضرورت ارزيابي مستمر از تأمين نيازهاي اساسي و بهداشت رواني دانشآموزان؛
11.حقيقت اسلام در نظر ديگران؛
12.بررسي رشد اجتماعي و سلامت رواني در دانشآموزان داراي پدر و فاقد آن؛
13.نماز در سيماي خانواده؛
14.اسلامشناسي غرب؛
15.عوامل مؤثر در رشد گرايشهاي مذهبي در كودكان و نوجوانان تهران
16.مكتب اسلام سال 14 ش 2 و 4؛
17.بررسي رابطه ميان نگرشهاي مذهبي، مهارتهاي مقابلهاي و سلامت رواني در دانشجويان
18.اسلام در زندان اتهام؛
19.فرهنگ برليان؛
20.تأثير تلاوت قرآن در كاهش اضطراب و ايجاد امنيت رواني؛
21.معراجالسعاده؛
22. پژوهش مجيد ملك محمدي
سايت مذهب نيوز