118 سال پيش در 28 شعبان سال 1311 هجری قمری «ملاحسينقلی همدانی» مشهور به «آخوند همدانی» از بزرگترين استادان درس اخلاق در حوزهعراق، در كربلا ديده از جهان فروبست.
طی دويست سال گذشته در عرفان شيعی كمتر شخصيتی به عظمت و استواری عارف بزرگوار و فرزانه، آيتالله آخوند ملاحسينقلی همدانی رسيده است و عرصه معارف اسلامی چنين شخصيتی را ميان استادان سير و سلوك الیالله كمتر به خود ديده است.
شخصيت بزرگواری كه عارفان پس از او تا كنون تحت تأثير عميق انديشههای بلند و آسمانی آن جناب بوده و هستند و همه كسانی كه پس از او آمدهاند در عرفان اسلامی، خود را وامدار او دانستهاند. آيتالله جناب آخوند ملاحسينقلی همدانی درجزينی به سال 1239 قمری در روستای «شوند» از توابع همدان ديده به جهان گشود.
پدرش رمضانعلی نام داشت و پيشه چوپانی برگزيده بود. وی علاقه فراوانی داشت كه فرزندانش به تحصيل علم بپردازند و در زمره عالمان درآيند. به همين جهت حسينقلی را برای تحصيل به تهران فرستاد.
از خانواده ايشان اطلاعات فراوانی در دسترس نيست، اما اين را میدانيم كه خاندان مرحوم رمضانعلی شوندی كه پدر ايشان است از اعقاب جابربن عبدالله انصاری صحابی معروف رسول خدا(ص) بودهاند كه قرنها در اين روستا زندگی میكردهاند و پيراهنی را كه حضرت علی(ع) به جابربن عبدالله انصاری عطا كرده بودند از او به يادگار داشتند.
ايشان در مدرسه مروی تهران از حوزه درس فقيه مشهور شيخ عبدالحسين تهرانی معروف به شيخ العراقين استفاده كرد و سپس رهسپار سبزوار شد و از محضر حكيم حاج ملا هادی سبزواری جرعههای جانبخشی نوش كرد و از فيض دروس حكمت و اخلاق وی بهرهمند شد.
پس از استفاده از محضر حاج ملا هادی سبزواری، بار خود را به سوی نجف اشرف بست و در پيشگاه امام همام مولی الموحدين(ع) مشغول به تحصيل شد و به درس خاتم فقيهان شيخ مرتضی انصاری حاضر شد.
مدتی در خدمت ايشان بود و اگرچه شيخ انصاری صاحب نفس قدسی و حالات و مشاهدات و كرامات بود، اما خداوند برای او چنين رقمزده بود كه به محضر صاحب كمالی، راه عبوديت حق را پيمايد و چنين شد كه به محضر سيد شوشتری راه يافت.
مرحوم ميرزا جواد آقا ملكی تبريزی: |
شيخ و پيشوای من در علوم حقه، برايم حكايت كرد كه از طالبان آخرت احدی به مقامی از مقامات دينی نرسيد، مگر آنانكه اهل تهجد و شب زندهداری بودند |
آيتالله سيدحسن صدر در تكمله «امل و الآمل» مینويسد: «سيره و روش او در قول و عمل و حتی در فتوی ندادن و قبول نكردن رياست رعيه همانند سيره سيد بن طاووس بود به گونهای كه حتی نماز جماعت را به صورت آشكار اقامه نمیكرد. ايشان فقه و اصول را از كتاب تقريرات بحث استادش شيخ انصاری كه خود نوشته بود، تدريس میفرمود و همچنين نماز جماعت را در خانهاش با عدهای از خواصش برگزار میكرد؛ آنانكه خود در تربيتشان كوشيده بود و از ظلمتهای جهل به نور معرفت هدايتشان كرده و با رياضتهای شرعی و مجاهدتهای عملی از هر آلودگی پاك كرده بود تا اينكه از بندگان صالح خدا شدند.»
مرحوم ميرزا جواد آقا ملكی تبريزی كه از شاگردان برگزيده مرحوم آخوند بود مینويسد: «شيخ و پيشوای من در علوم حقه، برايم حكايت كرد كه از طالبان آخرت احدی به مقامی از مقامات دينی نرسيد، مگر آنانكه اهل تهجد و شب زندهداری بودند.»
مرحوم آخوند ملاحسينقلی همدانی پس از يك عمر مجاهده با نفس و تربيت تشنگان معارف، در 28 شعبان سال 1311 قمری در كربلا و در حالی كه زائر حضرتش(ع) بود به ديار باقی شتافت و در چهارمين حجره صحن شريف (كه مرحوم سيد مرتضی كشميری نيز مدفون است) به خاك سپرده شد.*
*منابع: «فرزانه قبيله عشق» تأليف «محمدجواد نورمحمدی»؛ پايگاه اطلاعرسانی صدا و سيمای جمهوری اسلامی ايران.