ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : دوشنبه 18 تير 1403
دوشنبه 18 تير 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : پنجشنبه 13 آبان 1389     |     کد : 11024

نوسازی حركت جامعه در رویكرد به فقه ضرورتی جدی است

حضرت آیت الله سبحانی در پیامی به همایش ملی فقه و مسائل مستحدثه گفت: تنها حوزه ها نیستند كه باید فقه آل محمد (ص) را گسترش دهند، جامعه نیز باید افق های نگاه فقهی خود را به سمت حكمت جویی فقهی كه در لسان شریعت از آن به علل الشرایع نام به میان آمده رونق بخشد.

 
حضرت آیت الله سبحانی در پیامی به همایش ملی فقه و مسائل مستحدثه گفت: تنها حوزه ها نیستند كه باید فقه آل محمد (ص) را گسترش دهند، جامعه نیز باید افق های نگاه فقهی خود را به سمت حكمت جویی فقهی كه در لسان شریعت از آن به علل الشرایع نام به میان آمده رونق بخشد.
به گزارش شبكه اطلاع رسانی اجتهاد، حضرت آیت الله جعفر سبحانی از مراجع تقلید در پیامی به همایش ملی فقه و مسائل مستحدثه مازندران كه از سوی حسن مبینی قرائت شد، گفت: تنها حوزه ها نیستند كه باید فقه آل محمد (ص) را گسترش دهند كه جامعه نیز باید افق های نگاه فقهی خود را به سمت حكمت جویی فقهی كه در لسان شریعت از آن به علل الشرایع نام به میان آمده رونق بخشد.
متن این پیام بدین شرح است: علم فقه از آن جهت در زمره علوم عملی می‌گنجد، همواره در معرض پویش و گسترش قرار داشته است. هر چند در توضیح دلایل این گسترش پذیری تاریخی می توان به عوامل متعددی اشاره نمود، ولی در صدر همه این عوامل، عامل مواجهه فقه با پدیده های نو شونده و روز آمد جای گرفته است. مواجهه فقیه با مسائل نوآمد نقش گلوگاهی را ایفا می كند كه فرایندهای فقهی با بهره‌گیری از شناخت آنها به تعیین مسیر خود در فضاهای جدید همت می گمارد.
آنچه این عامل مهم را همواره رونق و قوت بخشیده است، این كه فقیهان بی تفاوت باقی ماندن و به پاسخ روی نیاوردن در برابر مسائل جدید را قبل از هر چیز، با رسالت های دینی و فلسفه وجودی فقه ناسازگار می دیده اند بدین ترتیب باید اذعان كرد:
اولا: تاریخ، همواره شاهد جریان پیوسته و فراگیر اجتهاد و افتاء در قبال مباحث نوآمد و به تعبیر فقهی مسایل مستحدثه بوده است.
ثانیا: مواجهانی از این دست، نه تنها به توسعه خروجی های فقهی و بسط دامنه های آن به مسائل نو انجامیده است كه در فرایندی پیوسته به گسترش ادبیات روش شناختی فقهی نیز منتهی شده است، به تعبیر دیگر در عمل نه تنها دایره افتاء كه شیوه ها، اندیشه ها و نظریه های پیرامون آن نیز بسط و ارتقاء یافته است. به بی راهه نرفته ایم اگر فقه را در زمره پیوسته ترین دانش ها با مناسبات پیرامونی طبقه بندی كنیم.
ثالثا: در كنار امعان نظر در این نكته مهم و دقیق روش شناختی باید به ماهیت قدسی فقه نیز اشاره ای جدی و جانمایه دار داشته باشیم. فقه، در معنای دقیق كلمه، به كشف حكم خدا در قبال مباحت مرتبط با زندگی فردی و جمعی انسان مبادرت می ورزد. به دیگر سخن، نفس عمل فقیهانه، اگر چه انسانی است، اما فقه از آن جهت كه دغدغه شناخت نسبت به وضعیت ها و موقعیت هایی را دارد كه در نهاد خویش ربانی هستند. از این خاستگاه است كه منابع فقه را نه تجربه و علم بشری كه كلام وحیانی متبلور در قرآن و سنت تشكیل می دهند. بدین ترتیب سنخ شناسی فقه تفاوتی جدی با دیگر دانش ها می‌باشد. این دانش از یك سوی به جد با مناسبات عصری در آمیخته است و از این خاستگاه عمیقا با مسایل مستحدثه مرتبط می‌گردد و از سوی دیگر اصولا دغدغه‌ای فرابشری و ربانی دارد. چنین وضعیت دقیقی برخوردی فنی، عالمانه و دانش پایه را با عرصه فقه، طلب می‌كند. در واقع رویكرد به فقه باید از دل سنتی عالمانه و مبتنی بر روشمندی ویژه برخیزد و در امتداد زنجیره ای از تاملات دقیق اندیشانه فقیهان این عرصه شكل گیرد. این جا است كه می توان رابطه فقه و تاریخ پربار آن را نیز مشاهده و رصد نمود.
چهارم: مشعر به آن چه آمد می توان مباحث فقهی را در یك طبقه بندی به سه دسته اصلی تقسیم نمود:
- مسایل كهن و پایه‌ای فقهی
- مسایل عصری و مستحدثه اعصار پیشین، كه امروزه دیگر لباس تو را بر تن ندارند
- و مسایل مستحدثه معاصر
دسته نخست در صدر مباحث پر اهمیت فقهی می نشینند و به دلایل مضمونی و روشی از اهمیتی متفاوت با دیگر حوزه ها برخوردار می گردند. در واقع مراجعه به دیگر حوزه های فقهی نمی تواند فارغ از بنیادهایی رخ دهد كه در تجربه علمی و عملی مواجهه اصیل فقیهانه با این گروه از مباحث به دست می آید. این بخش عمده تراث به جای مانده از ائمه (ع) در عرصه فقه آموزی تلقی می گردد و با ادبیات «القاء الأصول» شناخته شده است.
دسته سوم(یعنی مسائل مستحدثه معاصر) نیز جایگاه جدی خود را دارند و پس از دسته اول از بیش ترین اهمیت برخوردار می‌گردند. چه آن كه پاسخگویی فقه به این گروه از مباحث به كار آمدی هر چه بیشتر فقه می انجامد و رسالت های در پی فقه اندیشی را در زمان حال و دوره كنونی پاسخگو می گردند.
اما دسته دوم عمدتا از آن جهت اهمیت می یابند كه منطق مواجهه جانمایه دار به مباحث نوشونده و عصری را به ما نشان می دهند. به دیگر مراجعه ما به این دسته، در بخش قابل توجهی از مواقع، از جنس تاملات فنی در حوزه علم جای می گیرد و به دلیل شناخت امری مشعر به امر دیگر و وضعیتی منجر به موقعیتی تازه تر انجام می گیرد.
به این ترتیب باید گفت كه نگاه به مباحث مستحدثه از یك سوی، به طراز تاریخ و توجهات آن در دو حوزه مسایل پایه ای فقه(دسته نخست ) و تجربه فقیهان گذشته در مواجهه با مباحث مستحدثه(دسته دوم) وابسته است و از سوی دیگر به تاملات منجر و منتهی به فهم شرایط جدید پیش روی فقه نظر دارد.
آنان كه به بهانه عصری بودن فقه، پرداخت به مسائل گذشته را غیر مهم و یا غیر ضروری می پندارند، چشم به روی این حقیقت پوشیده دانسته اند كه روش شناسی فقهی در دل تاریخ این مسائل نهفته مانده اند، و با احیای این مسائل و به بحث گذاشتن آنها است كه روند دستیابی به مضامین روشی فقه هموار می گردد.
پنجم: امروز كه جامعه در سایه رهنمودهای مقام معظم رهبری در مسیر پویایی و رشد علمی و به تبع آن شكوفایی های عملی و اجتماعی قرار گرفته است، نیاز به فقه و حضور حداكثری آن در جامعه و مسائل نوپیدای آن از هر وقت دیگری بیشتر می نماید. امروزه چهار گستره مضمون سازی جدید فقهی، شیوه شناسی فقهی، ادبیات گستری فقهی، و نوسازی حركت جامعه در رویكرد به فقه ضرورتی جدی یافته است تنها از این رهگذر است كه جامعه تحول یافته ایران اسلامی می تواند به نیازهای حقوقی خود دست یابد.
سخن نهایی این كه این تنها حوزه ها نیستند كه باید فقه آل محمد ص را گسترش دهند كه جامعه نیز باید افق های نگاه فقهی خود را به سمت حكمت جویی فقهی كه در لسان شریعت از آن به علل الشرایع نام به میان آمده رونق بخشد.

منبع: خبرگزاری رسا


نوشته شده در   پنجشنبه 13 آبان 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode