ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : يکشنبه 23 آذر 1404
يکشنبه 23 آذر 1404
 
 
  جستجو در سایت
 
  پرسش و پاسخ
موضوع :
 نوع پرسش :
عبارت جستجو :
کد سوال : 590
موضوع : پاسخ به سوالات دینی
تاریخ سوال : يکشنبه,2,آذر,1404 تاریخ پاسخ : يکشنبه,2,آذر,1404
پرسش کننده: نامشخص پاسخ دهنده: کاربر 1

سوال : آیا جایز است کسی وصیت کند که بعد از فوتش نصف مالش را برای مجالس ختم و سوگواری او مصرف کنند، یا آن که تعیین این مقدار جایز نیست، زیرا اسلام برای این موارد حد و حدود خاصی را معین کرده است؟

پاسخ :
وصیت به مال برای مصرف کردن در مراسم عزاداری و سوگواری موصی اشکال ندارد و شرعاً حد خاصی هم ندارد، ولی وصیت میت فقط نسبت به ثلث مجموع ترکه نافذ است و در زائد بر ثلث متوقف بر اذن و اجازه ورثه است.



کد سوال : 589
موضوع : پاسخ به سوالات دینی
تاریخ سوال : يکشنبه,2,آذر,1404 تاریخ پاسخ : يکشنبه,2,آذر,1404
پرسش کننده: نامشخص پاسخ دهنده: کاربر 1

سوال : عمل به احتیاط بهتر است یا تقلید؟

پاسخ :
چون عمل به احتیاط مستلزم شناسایی موارد و چگونگی احتیاط و صرف وقت بیشتر است، بهتر آن است که مکلّف در احکام دین از مجتهد جامع الشرایط تقلید کند.


کد سوال : 588
موضوع : پاسخ به سوالات دینی
تاریخ سوال : شنبه,1,شهريور,1404 تاریخ پاسخ : شنبه,1,شهريور,1404
پرسش کننده: نامشخص پاسخ دهنده: کاربر 1

سوال : آیا می‌توان گفت که ازنظر اسلام، تقویم موردپسند خدا، تقویم قمری است نه تقویم شمسی؟

پاسخ :
در حال بررسی می باشد یکی از نعمت‌های الهی که قرآن کریم بر آن تأکید کرده، نظام منظم زمان و حرکت دقیق اجرام آسمانی است. آیه شریفه «او شکافنده صبح است؛ و شب را مایه آرامش و خورشید و ماه را وسیله حساب قرار داده است؛ این، اندازه‌گیری خداوند توانای داناست»(۱) نشان می‌دهد که خداوند یکی از کارکردهای حرکت خورشید و ماه را حساب زمان و نظم بخشیدن به زندگی بشر قرار داده است. در این میان، اگرچه از منظر طبیعی و علمی، هم خورشید و هم ماه برای تعیین زمان کاربرد دارند، اما آنچه از مجموعه آیات قرآن و سنت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله برمی‌آید، این است که تقویم قمری، در حوزۀ دین و عبادات اسلامی، تقویم مورد تأیید خدا است و خداوند آن را معیار و مبنای مناسبات شرعی قرار داده است، بی‌آنکه تقویم‌های دیگر مانند شمسی یا میلادی را مردود یا غیرشرعی معرفی کند:



• «درباره هلال‌های ماه از تو سؤال می‌کنند؛ بگو: آن‌ها، بیان اوقات (و تقویم طبیعی) برای (نظامِ زندگی) مردم و (تعیینِ وقتِ) حج است.»(۲)

 این آیه به‌صراحت اشاره دارد که هلال‌های ماه، وسیله‌ای برای تعیین وقت عبادات، ازجمله حج، هستند. در آیه دیگر نیز به این مطلب اشاره شده که حج در ماه‌های قمری مشخص است: «حج، در ماه‌های معینی است؛ و کسانی که (با بستن احرام و شروع به مناسک حج)، حج را بر خود فرض کرده‌اند، (باید بدانند که) در حج، آمیزش جنسی با زنان و گناه و جدال نیست.»(۳)



• «تعداد ماه‌ها نزد خداوند در کتاب الهی، از آن روز که آسمان‌ها و زمین را آفریده، دوازده ماه است؛ که چهار ماه از آن، ماه حرام است؛ (و جنگ در آن ممنوع می‌باشد.) این، آیین ثابت و پابرجا (ی الهی) است! بنابراین، در این ماه‌ها به خود ستم نکنید (و از هرگونه خونریزی بپرهیزید) و...»(۴)

 در این آیه، شمار ماه‌ها نزد خداوند، دوازده عدد است؛ و در ادامه، به چهار ماه حرام (ذی‌القعده، ذی‌الحجه، محرم و رجب)(۵) اشاره می‌شود که هدف از تشریع و امضای آن، جلوگیری از جنگ‌های طولانی‌مدت در میان انسان‌ها است. وقتی چهار ماه خونریزی و جنگ ممنوع می‌شود، فرصتی برای تفکر و گفتگو و صلح ایجاد می‌گردد. این چهارماه، ماه‌های قمری مشخص در میان اعراب بودند و ازاینجا روشن می‌شود که منظور از دوازده ماه نزد خدا در ابتدای آیه نیز، ماه‌های قمری است.



• «(روزه، در) ماهِ رمضان است؛ ماهی که قرآن، برای راهنمایی مردم و نشانه‌های هدایت و فرق میان حق و باطل، در آن نازل شده است. پس آن‌کس از شما که ماه رمضان را درک کند روزه بدارد! و آن‌کس که بیمار یا در سفر است، روزهای دیگری را به‌جای آن، روزه بگیرد.»(۶)

 در این آیه، به این نکته اشاره می‌شود که نزول قرآن در ماه رمضان رخ داده است و خداوند دستور داده که مردم در این ماه روزه‌دار باشند؛ مگر اینکه مسافر و بیمار گردند.



نکته دوم: آیا تأیید تقویم قمری صرفاً امضای فرهنگ جاهلی است؟

برخی معتقدند قرآن صرفاً تقویم رایج زمان نزول خود، یعنی تقویم قمری رایج در میان عرب جاهلی را به رسمیت شناخته و این به معنای تقدس یا ترجیح ذاتی این تقویم نیست. به عبارتی، چون مردم آن زمان از تقویم قمری استفاده می‌کردند، قرآن نیز همان را تأیید کرده تا درک و اجرای احکام آسان‌تر باشد.



اما در برابر این دیدگاه، گروهی از مفسران و اندیشمندان(۷) بر این باورند که انتخاب تقویم قمری در اسلام تنها از باب تطابق با فرهنگ زمانه نبوده است، بلکه ویژگی‌هایی در آن وجود دارد که آن را برای کارکرد دینی مناسب‌تر می‌سازد:



• قابلیت عمومی و مردمی بودن:

 رؤیت هلال، امری است که برای عموم مردم ممکن است. نیازی به محاسبات پیچیده نجومی یا ابزار دقیق ندارد. حتی افراد روستایی یا کسانی که در مناطق دوردست زندگی می‌کنند، می‌توانند با چشم غیرمسلح ماه را ببینند و بر اساس آن، تکلیف دینی خود را مشخص کنند.



• انعطاف‌پذیری جهانی:

 تقویم قمری با گردش در فصول مختلف، عبادات را به همۀ زمان‌های سال می‌کشاند. برای مثال، روزه در ماه رمضان ممکن است در تابستان یا زمستان قرار گیرد و این، نوعی عدالت طبیعی در میان ملت‌ها ایجاد می‌کند. برخلاف تقویم شمسی که برخی عبادات، در یک فصل خاص، محدود می‌مانند.



• ارتباط مستقیم با طبیعت:

 حرکت ماه و رؤیت آن، انسان را به پدیده‌های طبیعی متوجه می‌کند. هر ماه، با طلوع و غروب‌های متفاوت، پیامی از گذر زمان دارد. درواقع، تقویم قمری انسان را به طبیعت نزدیک‌تر می‌سازد.



نتیجه‌گیری:

بر اساس آنچه گفته شد، می‌توان چنین جمع‌بندی کرد که اسلام تقویم قمری را برای عبادات و احکام شرعی، تقویمی مورد تأیید و مشروع می‌داند. بااین‌حال، استفاده از تقویم شمسی یا میلادی برای امور عرفی و غیرعبادی، منع شرعی ندارد و متناسب با اهدافی که داریم، می‌توانیم از آن‌ها نیز استفاده کنیم. البته با توجه به اینکه عبادات اسلامی ازجمله روزه، حج، عید قربان و عید فطر همگی بر اساس تقویم قمری هستند، حفظ و به‌کارگیری این تقویم، به حفظ هویت و انسجام دینی مسلمانان کمک می‌کند. استفاده صرف از تقویم شمسی یا میلادی ممکن است به‌تدریج موجب کم‌رنگ شدن این پیوند دینی شود.







پی‌نوشت‌ها:

۱. سوره انعام، آیه ۹۶: «فَالِقُ الْإِصْبَاحِ وَجَعَلَ اللَّیلَ سَکَنًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ حُسْبَانًا ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ».

۲. سوره بقره، آیه ۱۸۹: «یسْأَلُونَکَ عَنِ الْأَهِلَّهِ ۖ قُلْ هِی مَوَاقِیتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ».

۳. سوره بقره، آیه ۱۹۷: «الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ ۚ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِی الْحَجِّ».

۴. سوره توبه، آیه ۳۶: «إِنَّ عِدَّهَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِی کِتَابِ اللَّهِ یوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَهٌ حُرُمٌ ۚ ذَٰلِکَ الدِّینُ الْقَیمُ ۚ فَلَا تَظْلِمُوا فِیهِنَّ أَنْفُسَکُمْ ۚ وَقَاتِلُوا الْمُشْرِکِینَ کَافَّهً کَمَا یقَاتِلُونَکُمْ کَافَّهً ۚ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ».

۵. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت،‌دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق، ج۵۵، ص۳۳۹.

۶. سوره بقره، آیه ۱۸۵: «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًی لِلنَّاسِ وَبَینَاتٍ مِنَ الْهُدَیٰ وَالْفُرْقَانِ ۚ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیصُمْهُ وَمَنْ کَانَ مَرِیضًا أَوْ عَلَیٰ سَفَرٍ فَعِدَّهٌ مِنْ أَیامٍ أُخَرَ».

۷. برای مطالعه بیشتر، رک: نصیری گیلانی، علی، تقویم قمری و اراده حکیمانه الهی، لینک: https://nasirigilani.ir/speeches/1596/

 



کد سوال : 587
موضوع : پاسخ به سوالات دینی
تاریخ سوال : چهارشنبه,6,فروردين,1404 تاریخ پاسخ : چهارشنبه,6,فروردين,1404
پرسش کننده: سوران پاسخ دهنده: کاربر 1

سوال : آیا شب قدر قبل اسلام هم در تاریخ وجود داشت؟

پاسخ :
 شب قدر شبی است که قرآن در آن نازل شده است:

«إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیلَةِ الْقَدْرِ [قدر/۱] ما آن [قرآن] را در شب قدر نازل كردیم!»

و این شب از هزار ماه بهتر است:

«لَیلَةُ الْقَدْرِ خَیرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ[قدر/۳] شب قدر بهتر از هزار ماه است!»

شاید این دو ویژگی، ویژگی‌هایی باشند که قبل از اسلام وجود نداشته است. چون قطعا قرآن قبل از پیامبر خاتم(ص) نازل نشده بود و شاید به برکت همین نزول قرآن، ارج و شرافت شب قدر، تا بدین حد شده که از هزار ماه بهتر باشد. از همین رو بعضی مطابق حدیثی معتقد هستند که شب قدر مخصوص امت آخر الزمان است.

در تفسیر نمونه می‌گوید: «صریح روایات متعددی این است كه این از مواهب الهی بر این امت می‌باشد، چنان كه در حدیثی از پیغمبر اكرم(ص) آمده است كه فرمود: ان اللَّه وهب لامتی لیلة القدر لم یعطها من كان قبلهم: خداوند به امت من شب قدر را بخشیده و احدی از امتهای پیشین از این موهبت برخوردار نبودند.[۱]»[۲]

لازم به ذکر است که بعد از پیامبر(ص) و نزول قرآن نیز شب قدر، هر ساله تکرار می‌شود. در تفسیر نمونه می‌گوید: «تعبیر به فعل مضارع (تَنَزَّلُ) كه دلالت بر استمرار دارد، و همچنین تعبیر به جمله اسمیه"سَلامٌ هِی حَتَّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ" كه نشانه دوام است نیز گواه بر این معنی است. به علاوه روایات بسیاری كه شاید در حد تواتر باشد نیز این معنی را تأیید می‌كند.»[۳]

اما شب قدر خصائص دیگری دارد که منحصر به امت آخر الزمان نیست. بلکه برای هر دوره‌ای لازم است. مثل مقدر شدن سرنوشت بندگان، یا نزول فرشتگان بر حجت الهی، از این رو در احادیث به این نکته اشاره شده است که شب قدر از ابتدای خلقت وجود داشته است:

امام جواد علیه‌السلام می‌فرماید: خدای- جل ذكره- شب قدر را در ابتدای خلقت دنیا آفرید و در آن شب نخستین پیغمبر و نخستین وصیی كه باید باشد (آدم و شیث را) آفرید [وجود آنها را مقدر ساخت] و حكم فرمود كه در هر سال شبی باشد كه در آن شب تفسیر و بیان امور تا چنان شبی در سال آینده فرود آید، هر كه آن شب را انكار كند، علم خدای عز و جل را رد كرده، زیرا پیغمبران و رسولان و محدثان جز به وسیله حجتی كه درآن شب به آنها میرسد با حجتی كه جبرئیل علیه‌السلام (در غیر آن شب) برای آنها می‌آورد، قائم نشوند و به پا نایستند (زیرا برنامه رهبری خلق و برخی علوم خاصف را در آن شب به دست می‌آورند)

راوی گوید: عرض كردم: جبرئیل یا ملائكه دیگر نزد محدثان هم می‌آیند؟ فرمود: درباره پیامبران و رسولان كه شكی نیست و نسبت به غیر ایشان، ناچار باید از نخستین روز آفرینش زمین، تا پایان جهان حجتی برای اهل زمین بوده باشد كه خدای تعالی تفسیر امور را در آن شب بر محبوبترین بندگانش نازل فرماید.[۴]

[۱]. در المنثور" جلد ۶ صفحه ۳۷۱.
[۲]. تفسیر نمونه، ج۲۷، ص: ۱۹۰.
[۳]. تفسیر نمونه، ج۲۷، ص: ۱۹۰.
[۴]. الكافی، ج۱، ص: ۲۵۰.



کد سوال : 586
موضوع : پاسخ به سوالات دینی
تاریخ سوال : يکشنبه,26,اسفند,1403 تاریخ پاسخ : يکشنبه,26,اسفند,1403
پرسش کننده: نامشخص پاسخ دهنده: کاربر 1

سوال :
اگر انسان فراموش کند که بدن یا لباسش نجس است و در بین نماز یا بعد از آن یادش بیاید نما ز اوچه حکمی دارد؟


پاسخ :
 نمازش باطل است و باید نماز را دوباره بخواند و اگر وقت گذشته، قضا نماید.


کد سوال : 585
موضوع : پاسخ به سوالات دینی
تاریخ سوال : شنبه,8,دي,1403 تاریخ پاسخ : شنبه,8,دي,1403
پرسش کننده: نامشخص پاسخ دهنده: کاربر 1

سوال :
مسیحیت عیسی را «کلمه» می‌داند چون معتقد است عیسی، انسان و پیامبر -که کلمات خدا را دریافت و ابلاغ می‌کند- نیست؛ بلکه تجسد و آشکارگی خدا بر روی زمین است! او وجودش کلمه است، نه اینکه کلمه را دریافت کند. این در حالی است که پیامبر اسلام این نگاه را به حضرت عیسی ندارد و او را همچون سایر پیامبران، انسان و پیامبر و دریافت کننده کلمه خدا می‌داند؛ اما عجیب اینجاست که با این حال، پیامبر اسلام به تبع مسیحیت و کتاب مقدس آن‌ها، عیسی را کلمه خدا نیز می‌خواند! چطور شده که پیامبر اسلام، مرتکب چنین تناقضی در توصیف عیسی شده است؟! از سویی او را انسان و پیامبر و دریافت کننده کلمه خدا می‌داند و از سوی دیگر همچون مسیحیان او را کلمه خدا می‌خواند!


پاسخ :
مفهوم «کلمه» و آنچه در سنت مسیحی از آن با عنوان «لوگوس»(۱) یاد می‌شود، یکی از آموزه‌های اصیل و اساسی جامعه مسیحیت بوده و شاخه‌ای با عنوان «مسیحیت شناسی مبتنی بر لوگوس»(۲) را پدید آورده است. برخی از متکلمان مسیحی (مثل تیموتی نَسطوری، یوحنای دمشقی، به طریق یوحنای اول و...)، ادعا می‌کردند که چون در قرآن، حضرت عیسی کلمۀ خداوند نامیده شده و از طرفی دیگر چون در انجیل یوحنا نیز وی کلمۀ خداوند (لوگوس) معرفی شده است، پس بین مسیحیان و مسلمانان در این زمینه هیچ اختلافی وجود ندارد و مسلمانان هم همان عقیدۀ الهیات مسیحی در مورد الوهیت عیسی علیه‌السلام رادارند.(۳) اما باید دید که آیا معنای «لوگوس» که به «کلمه» ترجمه شده است، معادل معنای «کلمه» در قرآن کریم است؟ با این مقدمه به سراغ سؤال یاد شده رفته و پاسخ آن را در قالب چند نکته تقدیم می‌کنیم: نکته اول: «لوگوس» واژه‌ای یونانی به معنای «من می‌گویم» است که در طول زمان، معانی مختلفی را به خود گرفته است.(۴) اما دو معنای «عقل» در فلسفه یونان باستان و «کلمه»، در سنت سامی برجسته‌تر گردیده است. سابقۀ استعمال لوگوس در عهد عتیق به‌طور خاص و در یهودیت به‌طور اعم به حدود ۲۵۰ ق.م یعنی به زمان ترجمۀ سَبعینی عهد قدیم(۵) در اسکندریه در زمان بطلمیوس دوم(۶) برمی‌گردد.(۷) در مسیحیت، مسئله لوگوس و مطالبی که حول آن شکل گرفته است، مبتنی بر هجده آیه از انجیل یوحنا (آخرین انجیل از اناجیل چهارگانه که چند دهه بعد از حضرت عیسی نگاشته شده) است که به نوعی حکم مقدمه این انجیل را داشته و با این عبارت آغاز می‌شود که: «در آغاز کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود».(۸) به نظر می‌رسد که یوحنا، در انجیل خودش، آموزه کلمه و لوگوس را از یونانیان، به‌ویژه از فلسفه رواقیون یونان برگرفته و با آمیختن آن با آموزه‌های نوین مسیحی، به مفهوم جدیدی دست یافته است که قبل از او در هیچ کدام از مکاتب دینی و فلسفی، سابقه نداشته است.(۹) عالمان نخستین کلیسا نیز با تکیه بر نگاه یوحنا، به تبیین و توضیح مفهوم لوگوس پرداخته و بر جنبه‌های فلسفی آن افزودند.(۱۰) نکته دوم: لوگوس در کتاب یوحنا، به لحاظ مفهومی، تفاوت عمده‌ای با مفهوم لوگوس در عهد عتیق داشته و به جهت «تجسد بخشی»(۱۱) به آن و تبلور آن در شخص عیسی مسیح علیه‌السلام، با فلسفه رواقی یونان نیز، مخالفت پیدا می‌کند. درواقع، در آثار متفکران یونانی رایج‌ترین معنای لوگوس، حکمت و عقل، همچنین منطق و کلام است، ولی لوگوس در انجیل یوحنا، از معنی عقل به معنی کلمه تغییر جهت داده و از نظر متکلمان مسیحی، در عیسی علیه‌السلام متجلی شده است.(۱۲) با توجه به فرازهای ابتدایی انجیل یوحنا می‌توان گفت ازنظر مسیحیان، مسیح همچون حکمت، عامل خلقت است،(۱۳) مسیح پیام و کلام خدا (لوگوس) به بشر است(۱۴) و نقشه و هدف الهی برای بشر بوده و در مسیح، تفکر خدا پدیدار می‌گردد.(۱۵) در جمع‌بندی آراء آباء کلیسا باید گفت که همه آن‌ها غیر از ایرنائوس(۱۶) اولاً به این‌همانی حکمت و کلمه معتقد بودند، ثانیاً نقش دوگانه لوگوس قبل از تجسد که واسطه خلقت و نظم بخشی بر امور است و بعد از تجسد که واسطه معرفت به خداوند پدر است، در نزد همه آباء به چشم می‌خورد.(۱۷) نکته سوم: در زبان عربی، «کلمه» به معنای لفظ و زخم آمده(۱۸) و در قرآن کریم در چند آیه، خداوند تبارک و تعالی، حضرت عیسی علیه‌السلام را با این وصف یاد کرده است.(۱۹) اما باید توجه داشت که کلمه در قرآن کریم به صورت مفرد و جمع در مصادیق مختلفی ازجمله، «وحی»(۲۰)، «توحید»(۲۱)، «وعده الهی»(۲۲)، «نعمت الهی»(۲۳)، «سنت و قوانین الهی»(۲۴)، «امتحان الهی»(۲۵) و... به کار رفته است. درنتیجه، واژه کلمه و سایر مشتقات آن در قرآن کریم می‌تواند دارای مصادیق متعددی باشد که ازنظر علامه طباطبایی (ره) می‌توان همه ایشان را در یک معنا خلاصه کرد و آن این است که ازنظر قرآن کریم، هر آنچه به نحوی آشکار، بر ذات خداوند تبارک وتعالی، دلالت داشته و هستی او را به واضح‌ترین صورت متجلی می‌سازد، «کلمه» نامیده می‌شود.(۲۶) اما در اینکه چرا خداوند تبارک و تعالی، حضرت عیسی علیه¬السلام را به‌عنوان کلمه خود یاد کرده است، نظرات گوناگونی وجود دارد، اما اکثریت مفسران معتقدند، کلمه بودن حضرت عیسی از آن جهت است که وی به‌واسطه کلمه خداوند یعنی «کُن» و نه چیز دیگر پای در این جهان گذاشته است.(۲۷) همچنانکه در قرآن کریم به این خصیصه اشاره شده و می‌فرماید: «درواقع، مَثل عیسی نزد خدا همچون مَثل [خلقت‌] آدم است [که‌] او را از خاک آفرید؛ سپس بدو گفت: «باش»؛ پس وجود یافت».(۲۸) درنتیجه، کلمه بودن حضرت عیسی علیه‌السلام برای خدا به جهت خلقت بی‌واسطه ایشان به امر الهی است. همچنانکه کلام هر کس، بدون واسطه از زبان او خارج می‌شود. بگذریم از اینکه، در آیات قرآن، بارها تصریح شده که حضرت عیسی علیه‌السلام برخلاف آنچه مسیحیان می‌انگارند، فاقد جنبه الوهی است؛(۲۹) و در نتیجه، واژه «کلمه» در قرآن، فاقد معنایی است که در الهیات مسیحی و انجیل یوحنا مورد نظر است. نتیجه: از آنچه بیان شد روشن می‌شود که هرچند ازنظر صوری و ظاهری، میان کلمه دانستن حضرت عیسی علیه‌السلام در قرآن کریم و انجیل یوحنا، شباهت وجود دارد، اما به لحاظ محتوایی و مفهومی این دو واژه معانی مختلفی دارند و اصطلاحاً مشترک لفظی هستند و آنچه قرآن کریم از واژه «کلمه» برای حضرت عیسی علیه¬السلام اراده کرده است، تفاوت چشم‌گیری با آنچه مسیحیان و آباء کلیسا از آن می‌فهمند، دارد؛ چراکه منظور از کلمه بودن حضرت عیسی علیه‌السلام در قرآن، خلقت ایشان به‌واسطه کلمه «کُن» و بدون وساطت پدر است و برخلاف آنچه مسیحیان معتقدند، در قرآن کریم، هیچ مفهوم الوهی و جنبه ربوبی برای حضرت عیسی علیه‌السلام محترم دانسته نشده و حضرتشان، همچون تمامی پیامبران الهی، حداکثر بنده‌ای از بندگان خداوند یکتا هستند. به‌ویژه آنکه اساساً، متجسد دانستن لوگوس، بدعت جناب یوحنا، (صاحب چهارمین و آخرین انجیل چهارگانه) بوده و در هیچ‌کدام از اناجیل همدید پیش از او، چنین مفهومی وجود ندارد!

کلمات کلیدی: لوگوس، کلمه الهی، مسیحیت، انجیل، حضرت عیسی علیه‌السلام، قرآن

پی‌نوشت‌ها:

۱. Logos ۲. Logos Christology 3. عبدی، ولی بررسی مقایسه‌ای لوگوس مسیحیت با کلمه در قرآن، مجله علوم قرآن و حدیث، بهار و تابستان ۱۳۹۱ ش، شماره ۸۸، ص۹۸. ۴. Kerferd,G.B, “Logos The Encyclopedia of Philosophy, ed. by Paul Edwards,Macmillan 1972 vol.p. 83-84 ۵. Septuagint ۶. Ptolemy II ۷. Russell D.S The Jews from Alexander to Herod Oxford University Press First Pub. 1967 Repr. 1972. p.19-20. 8. کتاب مقدس، عهد جدید، انجیل یوحنا، باب ۱، فراز ۱-۲. ۹. Wolfson, Harry Ausryn, The Philosophy of the Church Fathers, Harvard University Press, 1964. p.305-308 10. عبدی، ولی نگرشی تحلیلی و انتقادی به مفهوم لوگوس از یونان باستان تا آباء کلیسا، فلسفه و کلام، سال ۴۵، بهار و تابستان ۱۳۹۲ ش، شماره ۹۰، ص۱۱۹-۱۲۵. ۱۱. Incarnation ۱۲. May, Herbert G. and Bruce M. Metzger. The New Oxford Annotated Bible with the Apocrypha. 1977. 13. کتاب مقدس، عهد جدید، انجیل یوحنا، باب ۱، فراز ۳-۱۰. 14. کتاب مقدس، عهد جدید، انجیل یوحنا، باب ۱، فراز ۱-۱. 15. عبدی، بررسی مقایسه‌ای لوگوس مسیحیت با کلمه در قرآن، ص۱۰۲. 16. چراکه ایرنائوس به این‌همانی حکمت و روح‌القدس باور داشت. 17. عبدی، ولی نگرشی تحلیلی و انتقادی به مفهوم لوگوس از یونان باستان تا آباء کلیسا، ص۱۲۵. 18. ابن منظور، لسان العرب، به اهتمام سید جمال‌الدین میردامادی بیروت، دارالفکر- دارصادر، ۱۴۱۴ ق، چاپ سوم، ج۱۲، ص۵۲۲-۵۲۵. 19. سوره آل‌عمران، آیات ۳۹ و ۴۵؛ سوره نساء، آیه ۱۷۱. 20. نظیر سوره بقره، آیه ۲۵۳؛ سوره شوری، آیه ۵۱. 21. نظیر سوره مبارکه آل‌عمران، آیه ۶۴. 22. نظیر سوره هود آیه ۱۹ و سوره اعراف، آیه ۱۳۷. 23. نظیر سوره لقمان آیه ۲۷. 24. نظیر سوره انعام آیه ۳۴. 25. نظیر سوره بقره، ۱۲۴. 26. ر.ک علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۶۷۷-۶۷۹ به نقل از عبدی ولی بررسی مقایسه‌ای لوگوس مسیحیت با کلمه در قرآن، مجله علوم قرآن و حدیث، سال ۴۴، بهار و تابستان ۱۳۹۱ ش، شماره ۸۸، ص۱۰۴. 27. زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ ق، چاپ سوم، ج۱، ص۲۷۶. 28. سوره آل‌عمران، آیه ۵۹. 29. سوره مائده، آیات ۷۵-۷۶.

سایت پاسخگو



کد سوال : 584
موضوع : پاسخ به سوالات دینی
تاریخ سوال : دوشنبه,7,آبان,1403 تاریخ پاسخ : دوشنبه,7,آبان,1403
پرسش کننده: نامشخص پاسخ دهنده: کاربر 1

سوال : آیا نمازی که در یکشنبه ماه ذیقعده روایت شده است را می‌توان بدون غسل انجام داد؟ به عبارت دیگر آیا غسل شرط صحت این نماز است؟

پاسخ :
این نماز را بدون غسل هم می‌توان بجا آورد. غسل در اینگونه عبادات مستحبی شرط کمال است نه شرط صحت.



کد سوال : 583
موضوع : پاسخ به سوالات دینی
تاریخ سوال : پنجشنبه,5,مهر,1403 تاریخ پاسخ : پنجشنبه,5,مهر,1403
پرسش کننده: نامشخص پاسخ دهنده: کاربر 1

سوال : یا هنگام خواندن اذان و اقامه، باید بی حرکت بود و طمأنینه کامل داشت؟ یا می توان حرکت کرد و راه رفت؟

پاسخ :
راه رفتن اشکال ندارد؛ هر چند مستحب است هنگام گفتن اذان رو به قبله بایستد و هنگام گفتن اقامه بدن آرام باشد.


کد سوال : 582
موضوع : پاسخ به سوالات دینی
تاریخ سوال : دوشنبه,11,تير,1403 تاریخ پاسخ : دوشنبه,11,تير,1403
پرسش کننده: نامشخص پاسخ دهنده: کاربر 1

سوال : کسی که جهت قبله را نمی داند، برای اقامه نماز چه وظیفه ای دارد؟

پاسخ :
کسی که می خواهد نماز بخواند، باید برای پیدا کردن قبله کوشش نماید تا یقین کند که قبله کدام طرف است و می تواند به گفته دو شاهد عادل که از روی نشانه های حسی شهادت می دهند، یا به قول کسی که از روی قاعده علمی قبله را می شناسد و محل اطمینان است، عمل کند و اگر اینها ممکن نشد، باید به گمانی که از محراب مسجد مسلمانان یا قبرهای آنان یا از راه های دیگر پیدا می شود، عمل نماید؛ حتی اگر از گفته فاسق یا کافری که به واسطه قواعد علمی قبله را می شناسد گمان به قبله پیدا کند، کافی است و کسی که برای یافتن جهت قبله هیچ راهی ندارد و گمان هم به هیچ طرف نمی رود، بنا بر احتیاط واجب باید به چهار طرف نماز بخواند و اگر برای چهار نماز وقت ندارد، به هر اندازه ای که وقت دارد نماز را تکرار کند.



کد سوال : 580
موضوع : پاسخ به سوالات دینی
تاریخ سوال : پنجشنبه,16,فروردين,1403 تاریخ پاسخ : پنجشنبه,16,فروردين,1403
پرسش کننده: نامشخص پاسخ دهنده: کاربر 1

سوال : وقت نیت روزه رمضان چه زمانی است و آیا باید حتما بر زبان جاری شود؟

پاسخ :
همه مراجع: وقت نیت روزه رمضان از شب تا قبل از اذان صبح است و نیت روزه لازم نیست به زبان جاری شود همین‌که بداند می‌خواهد برای انجام فرمان خداوند متعال روزه بگیرد کافی است.



 
12345678910...