انسانْ متفكرِ مختار است و طبق انتخاب آزادانه خود مهتدي يا ضال. مركز اهتدا يا ضلالت او نيز همان قلب اوست كه حقيقت وي را تشكيل ميدهد و در مستفيض شدن يا محروم ماندن او تأثير به سزايي دارد. زيرا ديگر قوا و اعضا، ابزار و مطيع اويند و حقّ تعيين سرنوشت او را ندارند. چون هر مقيدي محكوم مطلق خويش است و كمال و نقص او به همان موجود عالي و مطلق وي نسبت دارد، مگر آنكه بر اثر جهاد دروني نسبت عوض شود؛ يعني عقل امير مقهور شهوت و غضب و اسير شود كه در اينحال اميرِ غاشم و ظالم حكمرواي مطلق است و اسير مظلوم حكمپذير مقيّد.
طبق آياتي از قرآن كريم هدايت تكويني ويژه، بهره قلب مؤمن است؛ ﴿و من يؤمن بالله يهد قلبه﴾(1) و راه هدايت ويژه تكويني، شرح صدر و سعه وجودي قلب است؛ چنانكه كيفر تبهكاري كه قلب او گناهكار است؛ ﴿و من يكتمها فإنّه اثم
قلبه﴾(2)، همان بستن صدر و ضيق وجودي دل اوست.
درباره گروه نخست چنين فرمود: ﴿فمن يرد الله أن يهديه يشرح صدره للاسلام﴾.(3) درباره گروه دوم نيز فرمود: ﴿و من يرد أن يضلّه يجعل صدره ضيّقاً حرجاً كأنّما يصّعّد في السّماء﴾(4) اطلاق و تعين وجود يا ظهور، در اختيار مبدأ وجود يا منشأ ظهور است. پس قلبي كه شايسته هدايت تكويني باشد، از فيض سعه وجودي يا اطلاق ظهوري برخوردار ميشود، و دلي كه بر اثر ﴿ران علي قلوبهم ما كانوا يكسبون﴾(5)، شايسته آن وجود يا اين ظهور نباشد، در تنگناي طبيعت قرار ميگيرد و همواره گرفتار ضيق صدر و ضنك معيشت است.
نشان شرح صدر از زبان معصومي كه خود مشروح الصدر است، چنين بيان شده است: «التّجافي عن دار الغرور و الإنابة إلي دار الخلود و الاستعداد للموت قبل حُلول الفوت».(6)
چنين انساني هم مهتدي است، هم توان هدايت ديگران را دارد؛ ﴿ألم نشرح لك صدرك﴾(7) و ﴿كتاب أنزل إليك فلا يكن في صدرك حرج منه لتنذر به و ذكري للمؤمنين﴾.(8) زيرا پيامد وسعت هستي موجودي، افاضه به ديگران است و چون در جهاد اصغر شرح صدر لازم است، پس از دريافت فرمانِ ﴿اذهب إلي فرعون إنّه طغي﴾، درخواستِ ﴿ربّ اشرح لي صدري ٭ و يسّر لي أمري﴾(9) طرح ميشود و
پاسخِ ﴿قال قد أوتيت سؤلك يا موسي﴾(10) سبب رفع نياز و پيدايش شرح صدر او ميگردد.
در جهاد اكبر شرح صدر بيشتري بايسته است، چنانكه اشارت رفت و براي هدايت يافتهاي كه از شرح صدر برخوردار است، چيزي توان فرسا نيست. زيرا سعه وجودي او همه ناملايمات را زير پوشش خود قرار داده، آنرا حل ميكند؛ ﴿ألا بذكر الله تطمئنّ القلوب﴾.(11)
1 ـ سوره تغابن، آيه 11.
2 ـ سوره بقره، آيه 283.
3 ـ سوره انعام، آيه 125.
4 ـ همان.
5 ـ سوره مطففين، آيه 14.
6 ـ بحارالأنوار، ج95، ص63.
7 ـ سوره انشراح، آيه 1.
8 ـ سوره اعراف، آيه 2.
9 ـ سوره طه، آيات 26 ـ 24.
10 ـ سوره طه، آيه 36.
11 ـ سوره رعد، آيه 28.
هديت در قرآن، ص 252-254.