استاد بازنشسته معارف اسلامی دانشکده الهیات دانشگاه تهران معتقد است ابنسینا چه در فلسفه نظری و چه در فلسفه عملی متأثر از عقاید دینیاش بوده است.
دکتر نجفقلی حبیبی در گفتگو باخبرنگار مهر درمورد موضوع مقالهاش در همایش روز جهانی فلسفه گفت: من موضوع نسبت دین و فلسفه در فلسفه ابنسینا را مورد بررسی قرار دادهام. هم فلسفه نظری و هم فلسفه عملی ابنسینا با دین ارتباط دارند. فیلسوفها مباحث نظری راجع هستی، معاد و خدا دارند. اینها جزء مباحث فلسفه نظری هستند اما با مسائل دینی ارتباط برقرار میکنند.
وی افزود: یک کسی مثل ابن سینا میآید میگوید من معاد روحانی را با همین طریقی که تجرد نفس را اثبات میکند میتوانم بهعنوان یک مبحث فلسفی و نظری اثبات بکنم و اثبات هم میکند. اما در رابطه با معاد جسمانی میگوید من قادر نیستم آن را اثبات کنم ولی چون پیامبر راستگو از جانب پروردگار این مسئله را بیان کرده من به آن ایمان دارم ولی اثبات نمیکنم. بدینگونه در باب معاد یک راهی باز میشود بین دین و فلسفه. نه فقط ابنسینا بلکه دیگران هم مثل ملاصدرا با زبانی دیگر این مسئله را گفتهاند.
این استاد بازنشسته معارف اسلامی دانشکده الهیات دانشگاه تهران در ادامه تصریح کرد: ابن سینا در مباحث نظری فلسفه راجع به راههای اثبات واجب الوجود بحث میکند. علاوه برآن درباب صفات واجبالوجود یا خواص واجب یا ممکن که در کلام بحث میشود در فلسفه خود بحث میکند. میخواهیم ببینیم بحثهای ابنسینا در این قسمت چه ارتباطی با دینشناسی وی دارند.
این محقق و پژوهشگر خاطرنشان کرد: در بحثهای عملی هم میخواهیم ببینیم که ابنسینا برای مسائل خانواده، جامعه، حکومت و اخلاق چه مواضعی دارد و آیا بحثهای نظری وی رابطهای با مباحث شریعت و دین او دارند. باید ببینیم که او این رابطهها را چگونه تنظیم میکند.