ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : يکشنبه 30 ارديبهشت 1403
يکشنبه 30 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : شنبه 20 شهريور 1389     |     کد : 9294

آمد ؟ کی در زد ؟

آمد ؟ کی در زد ؟ ...

آمد ؟ کی در زد ؟

تابستان

تق تق تق

کی آمد ؟

کی در زد ؟

به باغ ما کی سر زد ؟

تابستان

با خورشید و آفتاب داغ

رسید و گفت : منم ، منم

خورشید خانم یواشکی

نشسته روی دامنم

تابستان از راه رسید و دویدیم

تا که به سایه ای خنک رسیدیم

ما دویدیم توی اتاق

خنده کنان ، خوشحال و شاد

مادر جونم فوری به ما

لباس تابستانی داد

وای که چقدر قشنگ و زیبا شدیم

مهمان تابستان و گرما شدیم

دنبال هم صف کشیدند

گل و گیاه و سبزه ها

سبزی و سیب زمینی داد

مزرعه قشنگ ما

نگاه کنید ، سیب زمینی چه ها شد !

بزرگ تر از مشت من و شما شد !

تابستان از راه که رسید

انگور دانه دانه داشت

او مهربان بود و با خود

گرمک و هندوانه داشت

نشستیم و حسابی خوردیم از آن

داد کشیدیم : چه خوبی ، ای تابستان !

گرما رسید از راه و ما

همه دویدیم سوی آب

ماهی شدیم ، یکی یکی

شالاپ ، پریدیم توی آب


نوشته شده در   شنبه 20 شهريور 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode