ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه 11 ارديبهشت 1403
سه شنبه 11 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : دوشنبه 15 شهريور 1389     |     کد : 9187

اوضاع حجاز پيش از ظهور اسلام

خداوندِ حكيم، حضرت محمّد بن عبدالله (صلي الله عليه و آله و سلم) را ـ كه خاتم پيامبران و پايان بخش سلسله رسولان الهي است...

خداوندِ حكيم، حضرت محمّد بن عبدالله (صلي الله عليه و آله و سلم) را ـ كه خاتم پيامبران و پايان بخش سلسله رسولان الهي است ـ در زماني برگزيد كه جهل و بت‌پرستي، بيش‌تر گيتي ـ به ويژه جزيرةالعرب ـ را فرا گرفته بود. در اين روزگار، ظلم و ستم زندگي طبقاتي و ستم به طبقات پايين جامعه و ماليات‌هاي سنگين و كمرشكن بر توده‌هاي ضعيف و فقر فرهنگي و زنده به گور كردن دختران نوزاد در عربستان و سپري كردن عمر به پيكارهاي جاهلي و خونريزي‌هاي قومي و قبيله‌اي و بركنار ماندن از قسط و عدل، ابرهاي تيره‌اش را همه جا گسترانيده بود و ملت‌هايي كاملا ً گمراه پديد آمده بودند.
قرآن مجيد در آياتي چند، فضاي آن روزگار و وضع ناهنجار آن جامعه را ترسيم و به اين نكته گوشزد كرده است كه منّت‌گذاري خداوند در رابطه با بعثت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) بر اساس چه انگيزه‌هايي بوده است. او با برانگيختن پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) بر جهانيان منّت نهاد (منّت يعني نعمت بزرگ)؛ زيرا انساني از جنس آدميان با برنامه‌هاي علمي و حكمت‌آموز و انسان ساز و پاك و مهذِّب برانگيخت: لقد منّ اللّه علي المؤمنين إذ بعث فيهم رسولا ً من أنفسهم يتلوا عليهم اياته ويزكّيهم ويعلّمهم الكتاب و الحكمة وإن كانوا من قبل لفي ضلال مبين(1).
فرهنگ عرب جاهلي، چنين بود كه هنگام نويد نوزاد دختر، پدر او از شدت خشم و ناراحتي صورتش سياه مي‌شد و با همين حالت از قوم و قبيلهٴ‌ خود به جهت اين بشارت بد، متواري و پنهان مي‌شد. او با خود مي‌انديشيد كه آيا آن نوزاد دختر را با پذيرفتن ننگ و عار، زنده نگهدارد يا زنده به گورش پنهان كند: وإذا بشّر أحدهم بالأُنثي ظلّ وجهه مسودّاً و هو كظيم * يتواري من القوم من سوء ما بشّر به أيمسكه علي هون أم يدسّه في التّراب ألا ساء ما يحكمون(2).
در آن عصر، جنگ و خونريزي و پيكارهاي نامعقول و بي‌پايه، بيش‌تر اوقاتشان را به كام خود مي‌كشيد و دل‌هاشان از دشمني و ستيزه‌جويي همنوعان آكنده بود: ... و اذكروا نعمت الله عليكم إذ كنتم أعداءً فألّف بين قلوبكم فأصبحتم بنعمته إخواناً وكنتم علي شفا حفرة من النّار فأنقذكم منها كذلك يبيّن الله لكم اياته...(3)؛ و نعمت خدا را بر خود ياد كنيد، آن‌گاه كه دشمنان يك‌ديگر بوديد. پس، ميان دل‌هاي شما الفت انداخت تا به لطف او برادران هم شديد و بر كنار پرتگاه آتش بوديد كه شما را از آن رهانيد؛ اين‌گونه خداوند نشانه‌هاي خود را براي شما روشن مي‌كند.
در آن روزگار، گاهي زنانشان برهنه و عريان بر گرد خانهٴ‌ خدا طواف مي‌كردند و آنان نيز هنگام انجام مراسم كف مي‌زدند و صوت مي‌كشيدند و اين كردار زشت را عبادت مي‌شمردند: و ما كان صلاتهم عند البيت إلّا مكاءً و تصدية...(4).
تمدن آن روز عرب، چنان به انحطاط گراييده بود كه جهان عرب را در شمار عقب افتاده‌ترين ملّت‌ها قرار داده بود. سلاطين و كشورگشايان رغبتي به تسخير اين ريگستان و قوم وحشي يا نيمه وحشي نداشتند و مقرون به صرفه نمي‌ديدند كه يك بيابان خشك و بي‌آب و علف و شوره‌زاري را زير سلطه و فرمان خويش آورند.
حضرت علي (عليه‌السلام) كه نزديك‌ترين و آشناترين انسان به فرهنگ بي‌سامان و تاريك آن زمان است، چهرهٴ‌ زيباي فرهنگ اسلام و صفات درخشان پيامبر خاتم (صلي الله عليه و آله و سلم) و گوشه‌هايي از فضاي سياه و وحشتناك عرب جاهلي را اين‌سان بازگو مي‌فرمايد:
خداوند ـ تعالي ـ در حالي حضرت محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) را نذير و ترساننده بر جهانيان و امين بر تنزيل خود قرار داد كه شما اي گروه عرب، پيرو بدترين كيش‌ها بوديد و در بدترين جايگاه به سر مي‌برديد. در زمين‌هاي سنگلاخ و ميان مارهايي پر از زهر ـ كه از صدا نمي‌رميدند و مانند اين‌كه كر بودند ـ اقامت داشتيد و آب سياه لجن را مي‌آشاميديد و غذاي خشن (مانند آرد جو پرسبوس و آرد هستهٴ‌ خرما و سوسمار) مي‌خورديد و خون يك‌ديگر را مي‌ريختيد و از خويشاوندان دوري مي‌گزيديد و بت‌ها در ميان شما نصب شده بود و از گناهان اجتناب نمي‌كرديد: ... إنّ الله بعث محمداً (صلي الله عليه و آله و سلم) نذيراً للعالمين و أميناً علي التنزيل و أنتم معشر العرب علي شرّ دينٍ و فى شرّ دار منيخون بين حجارةٍ خشن و حيّاتٍ صمّ... (5).
خداوند ـ تعالي ـ پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را در زماني مبعوث فرمود كه هيچ يك از پيامبران باقي نمانده بودند؛ هنگامي كه دسته‌هاي گوناگون مردم در تاريكي جهالت و گمراهي طولاني به خواب رفته و فتنه‌ها در سرتاسر گيتي برپا شده و كارها در هم و بر هم، و آتش جنگ‌ها افروخته، و نور و روشنايي پنهان، و نادرستي‌هاي آن آشكار، و نشانه‌هاي هدايت و رستگاري محو و نابود، و پرچم‌هاي هلاكت و بدبختي آشكار شده بود و دنيا با منظرهٴ‌ بدي به اهلش مي‌نگريست و ثمره‌اش فساد و تبه‌كاري، و طعامش گوشت مردار، و شعارش خوف و ترس، و رويّه‌اش شمشير بود: أرسله علي حين فترةٍ من الرّسل و طول هجعةٍ من الأُمم و اعتزام من الفتن و انتشار من الأمور و تلظٍّ من الحروب، و الدّنيا كاسفة النّور، ظاهرة الغرور... (6).

1.سورهٴ‌ آل عمران، آيهٴ‌ 164.
2. سورهٴ‌ نحل، آيات 58 ـ 59.
3. سورهٴ‌ آل عمران، آيهٴ‌ 103.
4. سورهٴ‌ انفال، آيهٴ‌ 35.
5. نهج البلاغة، خطبهٴ‌ 26.
6.نهج‌البلاغة، خطبهٴ‌ 89.
وحي و نبوت، ص 382-385


نوشته شده در   دوشنبه 15 شهريور 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode