از دير باز تاكنون، قرآن پژوهان و سخن شناسان، معتقدند كه واژه هاي زيبا و شيواي قرآن ـ چون دانههاي تسبيح بلكه مانند اعداد رياضي ـ به گونهاي منظّم در كنار هم چيده شده اند. شگفت آن كه زير اين نظم و زيبايي، درياهاي وسيع و گستردهاي از معاني و محتواي بلند قرار گرفته كه عقل خردورزان را به دهشت افكنده است و ارقام و اعداد ميليوني و ميلياردي براي آن ذكر كردهاند كه ما در اين نوشته به ذكر دو نمونهٴ آن بسنده خواهيم كرد:
1. جنابذي در تفسير بيان السعادة، وجوه و احتمالات در پنج آيهٴ نخستينِ سورهٴ بقره: ألم * ذلك الكتاب لاريب فيه هدي للمتقين * ... أُولئك علي هدًي من ربّهم و أُولئك هم المفلحون را در چند صفحه محاسبه كرده و به رقم 11484205770240 رسانده، سپس ميافزايد كه اين تعداد معاني همگي از وجوهي است كه شاذ و نادر نيست و پيچيدگي ندارد، و چنانچه بخواهيم ساير وجوهي كه برخي ضعيف است را نيز بر آن بيفزاييم، به مراتب بيش از عدد فوق خواهد شد. به علاوه، وجوه تكراري را نيز حذف كرديم(1).
2. نمونه دوم، آيه اي است كه در عين زيبايي لفظ و بلاغت و فصاحت، اعجاب همگان را برانگيخته و معاني گسترده و فراوان آن، چشمها را خيره ساخته است: و اتّبعوا ما تتلوا الشياطين علي ملك سليمان و ما كفر سليمان ولكنّ الشياطين كفروا يعلّمون النّاس السحر و ما أُنزل علي الملكيْن ببابل هاروت و ماروت و ما يعلّمان من أحد حتّي يقولا إنّما نحن فتنة فلا تكفر فيتعلّمون منهما ما يفرّقون به بين المرء و زوجه و ماهم بضارّين به من أحد إلاّ بإذن اللّه ويتعلّمون ما يضرّهم و لاينفعهم و لقد علموا لمن اشتريه ماله في الاخرة من خلاق و لبئس ما شروا به أنفسهم لو كانوا يعلمون(2).
جناب علامه طباطبايي = در تفسير الميزان نوشته است:
مفسران در تفسير اين آيه، اختلاف عجيبي به راه انداختهاند؛ به گونهاي كه نظير آن را نمييابيم. مفسران اختلاف دارند كه:
1. مراد از اتّبعوا... چه كسانند؟ آيا يهوديان عهد سليمان يايهوديان زمان رسول(صلي الله عليه و آله و سلم) يا همهٴ يهوديان؟
2. آيا منظور از تتلوا اين است كه پيروي شيطان ميكني و به گفتهٴ او عمل ميكني يا به معناي اين است كه ميخواني يا به معناي اين است كه تكذيب ميكني؟
3. آيا مقصود از شياطين، شياطين جنّ است يا انس يا هر دو؟
4. واژهٴ علي در علي ملك سليمان آيا به معناي في (در) است به معناي در عهد ملك سليمان يا همان ظاهر علي به معناي اِستعلا و برتري طلبي است؟
5. جملهٴ ولكنّ الشياطين كفروا آيا شيطانها كافر شدند؛ چون سحر را بر مردم استخراج كردند يا چون سحر را به حضرت سليمان (عليهالسلام) نسبت دادند يا اينكه معناي كفروا همان سحروا است؟
6. آيا جملهٴ يعلّمون النّاس السحر بدان معناست كه رسماً سحر را به مردم آموختند يا راه استخراج آن را نشان دادند و گفتند كه سحر در زير تخت سليمان دفن شده است و مردم آن را بيرون آوردند و ياد گرفتند؟
7. جملهٴ و ما أُنزل علي الملكين چه معنايي دارد؟ آيا حرف ما، موصوله و عطف بر ماي موصوله در جمله ما تتلوا است يا آن كه موصوله است و عطف بر كلمه السحر، و معنايش اين است كه به مردم آنچه را بر دو فرشته نازل شد ياد دادند، يا آن كه حرف ما، موصوله نيست، بلكه نافيه، و واوِ پيش از آن استينافيه است، و جمله، ربطي به مطلب گذشته ندارد و معنايش اين است كه هيچ سحري بر دو فرشته نازل نشد و ادّعاي يهود بيهوده است؟
8. آيا منظور از اِنزال ما أُنزل، نازل كردن از آسمان است يا نازل كردن از بلنديهاي زمين؟
9. آيا مراد از ملكين دو فرشتهٴ آسماني است يا دو انسان زميني و دو مَلِك (به كسر لام) يعني دو پادشاه بودهاند يا دو انسان صالح و فرشتهخو؟
10. آيا مقصود از بابل همان بابل عراق است يا بابل دماوند يا از منطقهٴ نصيبين تا رأس العين؟
11. آيا منظور از ما يعلّمان همان معناي ظاهري آموزش است يا كلمهٴ علم به معناي اعلام است؟
12. آيا جملهٴ فلا تكفر بدان معناست كه با عمل سحر، كفر مَوَرز يا با آموختن يا با هردو؟
13. در معناي جملهٴ فيتعلّمون منهما اختلاف است كه آيا ضمير منهما به هاروت و ماروت بر ميگردد يا به سحر و كفر يا معنايش اين است كه مردم از دو فرشته به جاي آنچه تعليمشان دادند، علمِ بر هم زدن ميان زن و شوهر را آموختند؛ با آن كه اين دو از آن كار نهي كرده بودند؟
14. آيا جملهٴ ما يفرّقون به بين المرء و زوجه بدان معناست كه به وسيلهٴ سحر ميان زن و شوهر را برهم ميزدند و دشمني ايجاد ميكردند يا آن كه يكي از اين دو نفر را مغرور و به كفر و شرك وادار، و ميان زن و شوهر اختلاف ديني ايجاد ميكردند يا با سخنچيني و سعايت، بين آن دو را گلآلود ميكردند و سرانجام، جدايي ميافكندند؟
افزون بر آن، اختلافهاي ديگري نيز هم در خارج اين داستان وهم ذيل همين آيه دارند؛ مثلا ً آيا اين آيات در مقام بيان داستاني است كه در خارج واقع شده است يا منظور آن است كه مطلبي را با تمثيل بيان كند يا در صدد بيان معناي ديگر است؟ پس چنانچه احتمالهايي كه ذكر شد در هم ضرب كنيم، به عدد شگفتآوري نزديك به يك ميليون و دويست و شصت هزار احتمال: (4×93×4 2) ميرسيم!
به خدا سوگند! اين مطلب از عجايب نظم قرآن است كه يك آيهاش با مذاهب و احتمالهايي ميسازد كه عددش حيرتانگيز و محيّر العقول است و در عين حال، همچنان بر حسن و زيبايي خود پايدار و به زيباترين زيبايي آراسته است و خدشهاي بر فصاحت و بلاغتش وارد نميشود. نظير اين سخن نيز در تفسير آيهٴ أفمن كان علي بيّنة من ربّه ويتلوه شاهد منه و من قبله كتاب موسي إماماً و رحمة...(1) وجود دارد(2).
1. تفسير بيان السعادة، ج 1، ص 39 ـ 45.
2. سورهٴ بقره، آيهٴ 10
3. سورهٴ هود، آيهٴ 17.
4. تفسير الميزان، ج1، صص233 ـ 234.
وحي و نبوت، ص 306-310