قرآن كريم، تعليم و تربيت را از اهداف فرستادن پيامبران دانسته است: كما أرسلنا فيكم رسولا ً منكم يتلوا عليكم اياتنا ويزكّيكم ويعلّمكم الكتاب و الحكمة و يعلّمكم ما لم تكونوا تعلمون(1)؛ آن سان كه در ميان شما فرستادهاي از خودتان روانه كرديم تا آيات ما را بر شما بخواند و شما را پاك كند و به شما كتاب و حكمت آموزد و آنچه را نميتوانستيد بدانيد به شما ياد دهد.
جملهٴ ويعلّمكم ما لم تكونوا تعلمون از معارف و حقايقي خبر ميدهد كه فكر و انديشهٴ انسان، با همهٴ پيشرفت او در علم و صنعت از دسترسي به آنها ناتوان است و تنها از طريق نبوّت و دست آوردهاي وحي، ميتوان بر آنها آگاه شد. اگر پيامبران الهي نباشند، خردهاي اوّلين و آخرين، از ادراك درياي ژرف توحيد ومعاد بيبهرهاند.
عقل از كجا بفهمد كه قيامت، پنجاه ايستگاه و موقف دارد و.... عقل و دانش بشري، هر قدر كه پيشرفت و تكامل يابد، باز نميتواند از اين نوع معارف اطلاع يابد؛ حتي عقل پيامبران اولوا العزم يا عقل مهتر آنان، حضرت محمّد بن عبداللّه (صلي الله عليه و آله و سلم) كه عقل كل است. ازاينروست كه خداي سبحان خطاب به آن حضرت فرمود: ...و أنزل الله عليك الكتاب و الحكمة و علّمك ما لم تكن تعلم و كان فضل اللّه عليك عظيماً(2)؛ خداوند، كتاب و حكمت بر تو نازل فرمود و آنچه را تو، اي محمد(صلي الله عليه و آله و سلم) نميتوانستي بفهمي (با صرف نظر از وحي) به تو آموخت و تفضّل خداوند بر تو همواره بزرگ بود. پس، اگر عنايت پروردگار نبود، پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله و سلم) توان يادگيري برخي مسايل فراطبيعي را نداشت.
قرآن، در جاي ديگر، خطاب به ايشان ميفرمايد: وكذلك أوحينا إليك روحاً من أمرنا ما كنت تدري ما الكتاب و لا الإيمان ولكن جعلناه نوراً نهدي به من نشاء من عبادنا وإنّك لتهدي إلي صراط مستقيم(3)؛ وهمينگونه، روحي از امر خودمان به سوي تو وحي كرديم. تو نميتوانستي بداني كه كتاب چيست و ايمان كدام است؛ ولي آن را نوري قرار داديم كه هر يك از بندگان خود را بخواهيم، به وسيلهٴ آن راهنمايي ميكنيم، و به راستي، تو به خوبي به راه راست هدايت ميكني.
بديهي است كه فعل ماضي منفي ما كنت تدري، هرگونه توان فهميدن را سلب ميكند. بنابراين، تنها فضل و وحي الهي است كه سبب ميشود تا دريچههايي از جهان غيب به روي انسان باز شود و معارف ناب و حقايق نامتناهي به بشر روي آورد و خرد او را بارور کند.
1. سورهٴ بقره، آيهٴ 151.
2.سورهٴ نساء، آيهٴ 113.
3. سورهٴ شوري، آيهٴ 52.
وحي و نبوت ، ص 169-171