شهوت خودش ميرسد، غضب خودش تكامل پيدا ميكند اما مسائل انسانياش را تو بايد آبياري كني.
مسائل الهي، معنوياش را تو وظيفه داري كه به فعليت برساني. اين وظيفه توست كه اينها را كه خودش تكامل پيدا كرده، گام به گام بيايي تا به اين سن و مهارش كني.
اينجاست كه آدم وقتي ديد ساخته شده و اسكلتش ساخته شده است، تا حدودي احساس ايمني ميكند. روكاريهايش اشكال ندارد، محكمكاري را تو كرده باش؛ عمده اين است.
يكي از آفات جواني ماجرا جويي آنهاست. حواست را جمع كن! چه در بعد خشم او و چه شهوت او كه يك وقت فريب نخورد. مراقبت بايد باشد. نهاينكه ديگر حالا رهايش كني و بروي! باز هم مراقبت ميخواهد.
جو حاكم و شعارها ممكن است احساسات او را تحت تأثير قرار دهد.
بچه اينگونه است كه احساساتي است، لذا ايمني كامل ندارد. يك وقت اشتباه نكنيد كه تمام شده است و دست را روي هم بگذاريد! خير! جوهاي كاذب هم فراوان است؛ كساني كه مثلا اهداف شيطاني دارند، با امكاناتي كه در دست دارند، او را فريب ندهند.
اين جوان به طور طبيعي كه نميفهمد كه اين جو ساختگي است. عوامل پشت پرده را كه نميفهمد. متوجه نميشود كه جو را ساختهاند. يك وقت ميبيني كه اين هم رفت بين آنها.
بايد طوري جوان را تربيت كرد كه جو زده نشود. بايد شعور به او داد تا تحتتأثير هر جوي قرار نگيرد. خيال نكند اين جوها همهاش صادق و طبيعي است، خودجوش است. نه! به او بفهمان كه گاهي اين جوها ساختگياند.
به او بفهمان كه اگر اين طرف و آن طرف كردند، بعد امثال تو را به داخل جمعيت نكشانند! جوزده نشو! شعارزده نشو! مراقب باش!
بالاخره بايد از اينها مراقبت بكنيم. ميخواهم بگويم اينگونه نيست كه جوان بعد از اين سن ايمني كامل پيدا بكند. اتفاقاً يك نوع خطراتي آنجا دارد كه حالا من به يكي از آنها اشاره كردم.
مسئله اين است كه جوزده نشود؛ چون در معرض خطر است. به او بفهمان! به او شعور بده! او را به اينجا برسان و از او مراقبت هم بكن.