ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه 7 ارديبهشت 1403
جمعه 7 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 9 خرداد 1389     |     کد : 7787

«غيبت نُعماني» يادگار جاودانة مذهب اماميه

يكي از كهن‌ترين كتاب‌هايي كه در موضوع غيبت امام‌عصر(ع) به دست ما رسيده است كتابُ الغيبة عالم و محدّث بزرگوار «ابوعبدالله محمّدبن ابراهيم نُعماني» معروف به «ابن ابي زينب» است...

يكي از كهن‌ترين كتاب‌هايي كه در موضوع غيبت امام‌عصر(ع) به دست ما رسيده است كتابُ الغيبة عالم و محدّث بزرگوار «ابوعبدالله محمّدبن ابراهيم نُعماني» معروف به «ابن ابي زينب» است.
در نيمة اوّل سدة چهارم قمري، آن‌گاه كه غيبت حضرت مهدي(ع) به درازا كشيد، به ويژه پس از درگذشت آخرين نائب از نائبان چهارگانه ـ ابوالحسن سيمري ـ و پايان دورة غيبت صغري و فرا رسيدن غيبت كبري، آشفتگي فكري و تزلزل اعتقادي فراواني در تفكر شيعي پديد آمد؛ بسياري دچار شك و سرگرداني، و ترديد و پريشاني شده و برخي به اعتراف و حتّي به انكار برخاسته و تعدادي هم راه ارتداد در پيش گرفتند. از همين‌رو «نعماني» جهت استحكام بخشيدن به بنيان‌ها و باوري‌هاي شيعي و هم‌چنين براي پاسخ‌گويي به نيازهاي اعتقادي شيعيان در امر امامت و راز غيبت و در يك كلام هدايت مردم به سوي حق و حقيقت، كتاب جاودانة خود الغيبة (= غيبت) را تأليف كرد.

انگيزة نگارش كتاب
نعماني، انگيزة تأليف كتاب خود را در مقدّمه چنين آورده است:
من امروز گروه‌هايي را مي‌بينم كه به مذهب شيعه منسوبند و به پيامبر(ص) و خاندان او(ع) وابسته‌اند؛ به اصل امامت اعتقاد دارند و به آن چنگ زده‌اند...، اما متأسفانه دچار تفرقه و چند دستگي در مذهب شده‌اند... پاره‌اي دربارة امام غلوّ كرده، برخي بسيار كوتاه آمده‌، و جز اندكي بقيّه در مورد امام زمان خود و ولي‌امر و حجّت پروردگارشان به شك افتاده و دو دل شده‌اند، در حالي كه خداوند او را به علم خود برگزيده است.۱
من در رواياتِ منقول از امامان راستين(ع) به اين [سخن] برخوردم كه آنان امر كرده‌اند به كسي كه خداوند بهره‌اي از دانش به وي عطا كرده و به اسراري كه ديگران نمي‌دانند، آگاهش ساخته، تا آنچه را بر برادران ديني او مُشْتَبه گشته، برايشان روشن كرده و در سرگرداني‌ها و حيرت‌ها، آنان را به راهِ راست و درست هدايت كند و از وادي ترديد به سوي روشنايي و يقين بيرون كشد... پس خواستم به وسيلة ذكر رواياتي از پيشوايان دين به خداوند تقرّب جسته باشم...۲.
نُعماني در ادامه ذكر كرده ‌است:
من در اين كتاب آنچه را كه خداوند توفيق جمع‌آوري آن‌ را عنايت كرده، راجع به غيبت و مسائل مربوط به آن‌ ـ مطابق آنچه كه نزد من موجود بود ـ گردآوري كرده‌ام، زيرا همة آنچه كه در اين باره براي من روايت شده در دسترسم نبوده و حافظه‌ام نيز همة آن‌ها را از بَر ندارد. آنچه مردم در خصوص غيبت روايت كرده‌اند بسي بيشتر و گسترده‌تر از مقداري است كه براي من روايت شده و روايات من نسبت به آن‌ها خيلي ناچيز‌تر و كمتر است۳.

نعماني كيست؟
ابوعبدالله محمّدبن ابراهيم نعماني، معروف به ابن ابي زينب (۳۶۰ ق)، از مشايخ حديث اماميّه در قرن چهارم، متكلّم، مفسّر و محدّث شيعي است. تاريخ توّلد او دقيقاً معلوم نيست، چنانچه سال وفات و مكان دفن او چندان روشن نمي‌باشد. او از شاگردان و اصحاب خاصّ «كُليني» صاحب اصول كافي بوده و از آنجايي كه اين كتاب را نوشته به «كاتب» شهرت يافته است. نسخة او به «نسخة كافي نعماني» مشهور شده است. از نعماني چهار كتاب نام برده شده كه ظاهراً تنها همين كتاب الغيبه از وي باقي مانده و ديگر آثار وي با گذشت زمان از ميان رفته‌اند.
نعماني در اوائل غيبت صغري متولد شده و چنانچه از خود كتاب برمي‌آيد هنگام نگارش كتاب، هشتاد و چند سال از عمر شريف حضرت حجّت(ع) مي‌گذشته است.۴
در دائرةالمعارف بزرگ اسلامي دربارة وي آمده است:
... زادگاه او را شهر نعمانية مصر يا يمن يا حجاز دانسته‌اند، امّا آنچه درست مي‌نمايد اين است كه نعماني از شهر نعمانية عراق ـ ميان واسط و بغداد ـ بوده است.
از زندگي وي همين معلوم است كه در سال ۳۱۲ ق. به شيراز آمده و در آن شهر از ابوالقاسم موسي بن محمّد اشعري قمّي، حديث آموخته و در قم احتمالاً از «علي‌بن حسين بن بابويه» حديث شنيده است. پس از آن به بغداد سفر كرده و در آنجا از عالمان و محدّثان
” من در اين كتاب آنچه را كه خداوند توفيق جمع‌آوري آن‌ را عنايت كرده، راجع به غيبت و مسائل مربوط به آن‌ ـ مطابق آنچه كه نزد من موجود بود ـ گردآوري كرده‌ام. “
و فقيهان بنامي چون «محمّدبن همام اسكافي» و «ابن عقدة كوفي» و «محمد بن يعقوب كليني» حديث فرا گرفته است.
وي پس از چندي از بغداد آهنگ سفر به شام كرده، در سال‌هاي پاياني روزگارش به حلَب ـ كه شهري شيعه‌نشين بوده ـ رفته و تا پايان زندگاني در آنجا مانده است. وي در همان‌جا به نشر حديث و معارفِ شيعي پرداخته و در شام در گذشته است.
نعماني بيش از همه از ابن عقدة كوفي و كليني بهره گرفته است. از تعداد احاديثي كه وي از ابن عقده در كتاب غيبت خويش نقل كرده و نيز جملات احترام‌آميزي كه در مورد وي آورده، پيداست كه از اين استاد تأثير بسيار پذيرفته است. وي از شاگردان بسيار نزديك و مورد اعتماد كليني به شمار مي‌آيد.
نخستين كسي كه ـ هر چند به اختصار ـ از نعماني ياد كرده و موقعيّت وي را باز گفته «نجاشي» است كه در كتاب رجالِ خويش وي را ستوده و او را از بزرگان شيعه، عظيم القدر، شريف المنزله، صحيحُ العقيده و كثيرالحديث دانسته است. هم‌چنين «مجلسي» نيز او را از فقيهان بزرگ شمرده و فاضل، كامل و پرهيزگار خوانده است.۵

اهميّت غيبت نعماني از منظر بزرگان
اين كتاب از آغاز نگارش در طيّ ده قرن گذشته مورد توجه عالمان و محدّثان و علاقمندان به اين موضوع مهم واقع شده و تمام كساني كه در اين حوزه اثري تأليف كرده‌اند ناگزير از آن بهره برده‌اند، كه در اين جا به ديدگاه چند تن از برجستگان و بزرگان پيرامون اهميّت و اعتبار اين كتاب اشاره مي‌شود:
۱. شيخ مفيد در كتاب ارشاد خود بر آن صحّه نهاده، مي‌نويسد:
روايت ما دربارة غيبت بسيار است و محدّثان شيعه آن‌ها را تدوين كرده و در كتاب‌ها و تأليفات خود به تفصيل نقل كرده‌اند و از جملة آنان، محمّد بن ابراهيم نعماني است كه در كتاب غيبت خود آن نصوص و احاديث بسيار را گرد آورده است.۶
۲. سيّدبن طاووس: سيّد نيز در رسالة كشف المحجّة كه وصيت‌نامة وي به فرزندش است، خطاب به فرزندش ـ محمّد ـ اين‌گونه آورده است:
محمّد، فرزندم! اگر به كتاب‌هايي مانند كتاب غيبت كه شيعياني مانند شيخ صدوق و نعماني نوشته‌اند مراجعه كني، مي‌بيني كه همه يا بيشتر آنان، پيش از تولّد آن حضرت خبر داده‌اند كه او غيبت خواهد كرد.۷
همچنين شيخ مفيد و شيخ طوسي نيز در كتاب‌هاي غيبت خويش فراوان از كتاب نعماني روايت كرده و به روايت آن احتجاج كرده‌اند.۸
۳. محدّث نوري: از متأخّران و معاصران نيز محدّث نوري در مقدمة نجم‌الثاقب خود دربارة اعتبار اين كتاب آورده است:
كتاب غيبت نعماني از نفايس كتب مدوّنه در باب غيبت است.۹
۴. مرحوم استادعلي‌اكبر غفّاري ـ مصّحح كتاب ـ كه زحمات فراواني در احياي اين ذخيرة ذي‌قيمت متحمّل شده‌اند ـ و داستان‌ آن در ادامة مقاله خواهد آمد ـ در معرفي اين اثر ارزشمند نوشته‌اند:
اين كتاب يكي از خالص‌ترين ميراث‌هاي علمي ما و در موضوع خود يكي از بهترين كتاب‌هاي تأليف شده است و در نزد دانشمندان و نامداران مذهب ما، يكي از ستون‌هاي پابرجا و محكم و از ذخائر است و يادگار جاوداني مذهب ما محسوب مي‌شود.
موضوع اين كتاب ـ يعني امامت ـ از مهم‌‌ترين موضوعات اعتقادي نزد ما بوده، بلكه بايد آن‌را سنگ زير بنايي دانست كه كلية ستون‌هاي اعتقادي ما بدان متّكي است. من هرگز كتابي به پاية آن نديدم. نعماني پيش از ديگران شروع به تأليف كرد و گوي سبقت را از ديگران ربود. در هر عصري، علماء، روايت اين كتاب و تدريس آن را مورد توجه قرار داده‌اند و آن را از «اصول معتبره» شمرده‌اند، بدون آن كه كوچك‌ترين طَعني و يا غَمزي نسبت به نگارندة آن روا دارند، جملگي بر اعتبار و درستي كتاب اتّفاق كرده‌اند... من نمي‌توانم سخني بگويم كه از اداي حقّ بزرگ اين تأليف پر ارج برآيم و نمي‌دانم با چه عبارتي اهميّت و ارزش آن را بازگو كنم. اين كتاب در موضوع خود بي‌نظير است و از هنگام تأليف مورد استفادة دانشمندان اسلامي قرار گرفته است.۱۰
كتاب نعماني داراي ۲۶ باب و در مجموع ۴۷۸ روايت است و چنانچه پيش‌تر اشاره رفت جزء نخستين كتاب‌هايي است كه در موضوع غيبت به دست ما رسيده است.
اين كتاب موضوعات مهم و بنياديي را مانند: «معرفت امام غايب، سبب غيبت، وجوب حفظ اسرار آل محمد(ص) الهي بودن مسئلة امامت، تكاليف شيعه در عصر غيبت، تعداد امامان معصوم، ردّ بر مدّعيان
” اين كتاب از آغاز نگارش در طيّ ده قرن گذشته مورد توجه عالمان و محدّثان و علاقمندان به اين موضوع مهم واقع شده و تمام كساني كه در اين حوزه اثري تأليف كرده‌اند ناگزير از آن بهره برده‌اند. “
مناصب امامت و ولايت، مقولات صبر، انتظار فرج، علائم ظهور، صفات امام منتظر و خصوصيات لشكريان آن حضرت و ... در خود جاي داده است.
غيبت نعماني يك كتاب روايي محض است. در اين كتاب از جدل‌هاي كلامي، ايراد و اشكال‌هاي دامنه‌دار، و شُكوك و شبهات بيهوده خبري نيست. نعماني در زير عنوان‌هاي مطرح شده در كتاب تنها به نقل روايات بدون هيچ تفسير و تحليلي مي‌پردازد و از اين جهت با كتاب‌هاي غيبت بعد از خود، مثل غيبت مفيد و غيبت شيخ طوسي تفاوت‌ بنيادي دارد. غيبت‌هاي مفيد و طوسي، كلامي و برهاني بوده، يعني اولّ موضوعات را مطرح و آن‌گاه براي اثبات آن‌ها، استدلال مي‌كند. و اخبار و احاديث تنها براي تاييد و تسديد مطلب و قوّت بخشيدن به موضوع آورده مي‌شود. مثلاً شيخ طوسي در غيبت خود ابتدا با دلايل و اقامة برهان‌هايي، وجود امام عصر(ع) را اثبات كرده، سپس به شبهات فرقه‌هايي مانند اسماعيليّه، زيديّه، كيسانيّه... پاسخي در خورد مي‌دهد و اساس عقايد آن‌ها را متزلزل و باطل مي‌كند و در هر مورد روايات مناسبي را از باب نمونه نقل مي‌كند.

مصحح كتاب؛ مرحوم علي‌اكبر غفّاري
نام غيبت نعماني، با نام «استاد غفّاري» پيوند خورده است. نمي‌توان از نعماني و كتابش سخن گفت امّا از مصحّح مخلص و بي ادّعاي او حرفي به ميان نياورد و ذكر خيري نكرد. استاد غفّاري، احياگر بي‌ادّعاي ميراث شيعي و حديث‌پژوه سترگ و كتاب‌شناس بزرگ و استاد بي‌بديل تصحيح متون روايي، تفسير، تاريخي... براي اهل كتاب و مطالعه عموماً، و براي علاقمندان به معارف اسلامي و آموزه‌هاي شيعي خصوصاً، چهره‌اي نامي آشنا و شناخته شده است. كدام كتابخانه است كه قفسه‌هايي را به آثاري از استاد اختصاص نداده باشد؟ باري استاد غفّاري نيازي به تمجيد اين قلم ندارد و اگر اشارتي مي‌رود از باب اداي اندكي از حق استاد به دوش اهل كتاب است. در عظمت كار استاد همين بس كه او با تلاشي مؤمنانه و تكاپويي سخت‌كوشانه در طيّ نيم قرن صدها جلد كتاب از آثار و ذخاير ذي‌قيمت اسلامي و شيعي را تصحيح نمود و تعليق زد و ترجمه كرد و سامان بخشيد و براي آن‌ها فهرست نگاشت و مصادر روايات و عبارات را شناسايي كرد و به چاپ رسانيد و در يك عبارت احيا كرد. روحش شاد و تربتش از باران غفران الهي سيراب باد. استاد غفّاري خاطره‌اي زيبا از تصحيح كتاب غيبت نعماني نقل مي‌كند كه شنيدن آن خالي از لطف نيست. او مي‌نويسد:
چاپ و تنقيح غيبت نعماني بسيار مشكل بود، زيرا نسخه‌هاي مختلف را نمي‌توانستم پيدا كنم، خطّ كاتب هم بسيار سخت بود، با زحمت فراوان، نسخه‌هايي را فراهم كردم. وقتي كار به پايان رسيد، خبردار شدم يك فرد [بي مسئوليت] همان نسخة خطّي پر از غلط اوّلي را افست كرده و آن را منتشر كرده است. ناگزير شدم پانزده سال ديگر صبر كنم تا دو مرتبه [زمينه] و اقتضاء پيدا شود، لذا بعد از پانزده سال آن را منتشر ساختم۱۱.
سخن را با آرزوي ظهور سرشار از سرور آخرين ذخيرة الهي، و با اميد آن‌كه كتاب غيبت براي هميشه بسته شود و در فردا و فرداها از «ظهور و حضور» بگوييم و بنويسيم؛ با طلب رحمت و مغفرت براي مولّف و مصحّح، با دعايي از نعماني به پايان مي‌بريم:
از خدا مي‌خواهم كه به وجه كريم و مرتبة بلند خود بر محمّد(ص) و خاندانش درود فرستد و ما را در دنيا و آخرت در سخن درست خود پا بر جا نگاه دارد و زندگي و مرگ و رستاخيزمان را بر نعمت دين حق و دوستي اهل حق استوار بدارد... و ما را از ياواران دين خود در ركاب وليّ خويش قرار داده، ميان ما و آنان، به اندازة چشم برهم زدني، فاصله و جدايي نيفكند كه او بخشنده و كريم است.۱۲

پي‌نوشت‌ها
۱. نعماني، ابن ابي‌زينب، غيبت، به تصحيح استاد غفّاري، ترجمة محمد جواد غفّاري، نشر صدوق، صص ۳۰ ـ ۲۹.
۲. همان، صص ۳۵ ـ ۳۴.
۳. همان، صص ۴۴ ـ ۴۳.
۴. همان، ص ۳۶.
۵. دائرةالمعارف بزرگ اسلامي، ج ۲، صص ۶۶۱ ـ ۶۶۰.
۶. شيخ مفيد، الارشاد، ترجمه رسول محلاتي، ج ۲، ص ۴۸۴، دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
۷. سيّد بن طاووس، كشف المحجّه (فانوس)، ترجمه اسدالله مبشّري، ص ۸۱، دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
۸. نعماني، همان، صص ۹ ـ۸ به نقل از مقدّمه مصحّح.
۹. محدث نوري، نجم‌الثاقب، ص ۱۰، انتشارات مسجد مقدّس جمكران.
۱۰. نعماني، غيبت، صص ۸ ـ ۷، پيشگفتار مصحّح.
۱۱. نشرية كيهان فرهنگي، خردادماه ۶۵، هم‌چنين نعماني، همان، مقدمه، صص ۷ ـ ۶.
۱۲. نعماني، همان، صص ۵۱ ـ ۵۰.

نویسنده: عبدالحسین ترکی
مرجع : موعود / شماره 88


نوشته شده در   يکشنبه 9 خرداد 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode