ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : شنبه 29 ارديبهشت 1403
شنبه 29 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : دوشنبه 3 خرداد 1389     |     کد : 7698

دوشنبه 3 خرداد 10 جمادي الثاني 24 مه

وصول سر مقدس زيد بن علي(ع) به مصر در سال 122 هجري قمري...

وصول سر مقدس زيد بن علي(ع) به مصر در سال 122 هجري قمري
همان طوري كه در روز سوم صفر بيان كرديم، زيد بن علي بن الحسين(ع)، كه يكي از علويان مبارز و از آمران به معروف و ناهيان از منكر بود، در عصر هشام بن عبدالملك (دهمين خليفه اموي) در كوفه بر ضد خلافت و حكومت جائرانه بني اميه قيام كرد و در نبرد با سپاهيان خليفه به شهادت رسيد.
با اين كه ياران و فرزندانش، بدن مطهر وي را مخفيانه در تاريكي شب دفن نمودند، با اين حال يوسف بن عمر، عامل هشام در عراق، قبرش را يافت و بدنش را از قبر بيرون آورد. آن گاه سرش را از بدن جدا و به شام فرستاد و بدنش را در محله كناسه كوفه به دار آويخت.
پس از شهادت زيد، دشمني هاي هشام نسبت به آل علي بن ابي طالب(ع) زيادتر شد و اين خليفه نابكار، فشارهاي سنگيني بر آنان وارد نمود.
هشام بن عبدالملك، پس از دريافت سر زيد و نصب آن در شام، دستور داد آن را به مدينه بفرستند.
حاكم مدينه به مدت هفت روز آن را در مسجد النبي(ص) آويخت و اهالي اين شهر را به ديدن آن و شنيدن خطبه هاي سخنرانان حكومتي كه بر ضد اهل بيت(ع) سخن پراكني مي كردند، مجبور نمود. آن گاه، اين سر مطهر را به دستور هشام به مصر فرستاد.
ابوحكم بن ابي ابيض قيسي كه حامل سر زيد بود، در روز دهم جمادي الآخر، سال 122 قمري، آن را وارد مصر گردانيد و اهالي اين منطقه را براي ديدار از سر مقدس زيد و ترساندن مخالفان حكومت، تحت فشار قرار داد.
هم اكنون در حد فاصل قاهره و بركه قارون، در نزديكي مسجد ابن طولون، زيارتگاهي است، كه گفته مي شود سر زيد در آن مدفون است
اين أمر، مردم كوفه به ويژه شيعيان را نسبت به صداقت و راستگويي مأمون بدگمان كرد و آنان به تدريج نسبت به مأمون و عامل وي در عراق بي اعتنايي و سيّدي از سادات حسني به نام ابن طباطبا را پيشواي خويش قرار داده و آماده قيام گرديدند. ابن طباطبا، كه نام و نسبش: محمد بن ابراهيم، بن اسماعيل، بن ابراهيم، بن الحسن(مثني)، بن الحسن(مجتبي)، بن علي، بن ابي طالب (صلوات الله عليهم اجمعين) است، در روز پنج شنبه، دهم جمادي الثاني، سال 199 قمري قيامش را آغاز و آشكار نمود.
وي مردم را به "الرّضي من آل محمد(ص)" و عمل به كتاب (قرآن مجيد) و سنت نبوي دعوت نمود و عده كثيري به او پيوسته و وي را ياري نمودند.
از جمله كساني كه به او پيوسته و در اين حركت اعتراضي، بسيار جدي و پرتلاش بود، فردي است به نام سري بن منصور شيباني، معروف به ابوالسرايا.
پس از آشكار شدن قيام ابن طباطبا، مردم كوفه از وي استقبال و گروه، گروه با او بيعت كردند.
سليمان بن منصور دوانقي كه از سوي حسن بن سهل در كوفه حكومت داشت، ناگزير به فرار از اين شهر شد و از اين طريق، دست هواداران ابن طباطبا و ابوالسرايا را بازگذاشت.
حسن بن سهل، از سليمان بن منصور ناراحت و وي را سرزنش كرد و لشكري به استعداد ده هزار مرد جنگي به فرماندهي زاهر بن زهير به سوي كوفه گسيل داشت، تا قيام ابن طباطبا را سركوب و از گسترش آن جلوگيري نمايد. آنان در بيرون شهر كوفه، در آخر جمادي الثاني با هواداران ابن طباطبا به نبرد پرداختند و پس از جنگ و گريز زياد و كشته و زخمي شدن تعداد زيادي از طرفين، سرانجام سربازان زاهر بن زهير متحمل شكست سنگين و عقب نشيني گرديدند و سپاهيان ابن طباطبا آنان را تعقيب و از اموال و ابزارشان بسيار غنيمت گرفتند.
يك روز پس از عقب نشيني ذلت بار سپاهيان حسن بن سهل و پيروزي هواداران ابن طباطبا به سرداري ابوالسرايا، پيشواي انقلابيون كوفه، يعني ابن طباطبا، به طور ناگهاني درگذشت. گويند ابوالسرايا وي را مخفيانه و مرموزانه مسموم و از اين طريق وي را از سر راه خويش برداشت، تا خود به آرزو و آمالش برسد.
پس از درگذشت ابن طباطبا، كودك كم سن و سال ديگري از سادات حسيني را، كه نامش محمد بن محمد، بن يحيي، بن زيد، بن علي، بن الحسين، بن علي، بن ابي طالب (صلوات الله عليهم اجمعين) بود به پيشوايي خود برگزيدند، ولي فرماندهي و رهبري واقعي آنان را ابوالسرايا به دست گرفته بود و از آن پس، داعيان و هواداران خود را به شهرهاي اطراف فرستاد و مردم را به بيعت فراخواند.(1)
1- البداية و النهاية (ابن كثير)، ج 10، ص 266؛ تاريخ الطبري، ج7، ص 117

قيام ابن طباطبا در كوفه در سال 199 هجري قمري
پس از آن كه مأمون عباسي به سرداري طاهر بن حسين بر برادر خود امين پيروز گرديد و عراق و ساير بلاد اسلامي را در سيطره خويش درآورد، بنا به توصيه وزير و كارگزار اصلي خلافت خويش، يعني فضل بن سهل، دست طاهر بن حسين را از مناطق فتح شده كوتاه و تمامي آن نواحي را به حسن بن سهل، برادر فضل بن سهل واگذار نمود.
اين أمر، مردم كوفه به ويژه شيعيان را نسبت به صداقت و راستگويي مأمون بدگمان كرد و آنان به تدريج نسبت به مأمون و عامل وي در عراق بي اعتنايي و سيّدي از سادات حسني به نام ابن طباطبا را پيشواي خويش قرار داده و آماده قيام گرديدند.
ابن طباطبا، كه نام و نسبش: محمد بن ابراهيم، بن اسماعيل، بن ابراهيم، بن الحسن(مثني)، بن الحسن(مجتبي)، بن علي، بن ابي طالب (صلوات الله عليهم اجمعين) است، در روز پنج شنبه، دهم جمادي الثاني، سال 199 قمري قيامش را آغاز و آشكار نمود.
وي مردم را به "الرّضي من آل محمد(ص) " و عمل به كتاب (قرآن مجيد) و سنت نبوي دعوت نمود و عده كثيري به او پيوسته و وي را ياري نمودند.
از جمله كساني كه به او پيوسته و در اين حركت اعتراضي، بسيار جدي و پرتلاش بود، فردي است به نام سري بن منصور شيباني، معروف به ابوالسرايا.
پس از آشكار شدن قيام ابن طباطبا، مردم كوفه از وي استقبال و گروه، گروه با او بيعت كردند.
سليمان بن منصور دوانقي كه از سوي حسن بن سهل در كوفه حكومت داشت، ناگزير به فرار از اين شهر شد و از اين طريق، دست هواداران ابن طباطبا و ابوالسرايا را بازگذاشت.
حسن بن سهل، از سليمان بن منصور ناراحت و وي را سرزنش كرد و لشكري به استعداد ده هزار مرد جنگي به فرماندهي زاهر بن زهير به سوي كوفه گسيل داشت، تا قيام ابن طباطبا را سركوب و از گسترش آن جلوگيري نمايد. آنان در بيرون شهر كوفه، در آخر جمادي الثاني با هواداران ابن طباطبا به نبرد پرداختند و پس از جنگ و گريز زياد و كشته و زخمي شدن تعداد زيادي از طرفين، سرانجام سربازان زاهر بن زهير متحمل شكست سنگين و عقب نشيني گرديدند و سپاهيان ابن طباطبا آنان را تعقيب و از اموال و ابزارشان بسيار غنيمت گرفتند.
يك روز پس از عقب نشيني ذلت بار سپاهيان حسن بن سهل و پيروزي هواداران ابن طباطبا به سرداري ابوالسرايا، پيشواي انقلابيون كوفه، يعني ابن طباطبا، به طور ناگهاني درگذشت. گويند ابوالسرايا وي را مخفيانه و مرموزانه مسموم و از اين طريق وي را از سر راه خويش برداشت، تا خود به آرزو و آمالش برسد.
پس از درگذشت ابن طباطبا، كودك كم سن و سال ديگري از سادات حسيني را، كه نامش محمد بن محمد، بن يحيي، بن زيد، بن علي، بن الحسين، بن علي، بن ابي طالب (صلوات الله عليهم اجمعين) بود به پيشوايي خود برگزيدند، ولي فرماندهي و رهبري واقعي آنان را ابوالسرايا به دست گرفته بود و از آن پس، داعيان و هواداران خود را به شهرهاي اطراف فرستاد و مردم را به بيعت فراخواند.

به قتل رسیدن « مزيدُ الدّين عطارنيشابوري » شاعرو عارف در سال627هجري قمري
« مزيدُ الدّين عطارنيشابوري » شاعرو عارف بلند آوازه ايران زمين درحمله مغول به ايران در سال627هجري قمري بدست يكي ازمغولها به قتل رسيد. عطاردرقريه كَدكَن ازتوابع شادياخ نيشابور بدنيا آمد و بعد ازمرگ پدرش پيشه او را دنبال كرد كه داروفروشي بود. عطار درعطّاري پدرش ضمن كار، اطلاعات مفيدي درعلم طب كسب كرد. اين شاعرعارف بخشي ازايام عمرش را به رسم سالكان طريقت درسفرگذراند و ازمكه تا ماوراء النّهر بسياري ازمشايخ را زيارت كرد. ازآثار شيخ عطار«اسرارنامه، الهي نامه، مصيبت نامه، مَنطِقُ‌ الطّيرو تَذكِرةُ الاُولياء » را مي توان نام برد. منطق الطير نيزشامل بيش از4600بيت است. اين منظومه كم نظيركه بيانگر قدرت ابتكارو تخيّل شاعر دربكارگيري رمزهاي عرفاني و بيان مرتبه سلوك و تعليم سالكانست؛ ازجلمه شاهكارهاي جاويدان ادب پارسي است. آرامگاه عطاردرنزديكي شهرنيشابوراست و بناي آن درعهد تيموريان به فرمان اميرعلي شير نوايي وزيرباكفايت وقت مرمت شده است.

درگذشت عباس ميرزا نايبُ‌ السّلطنه وليعهد فتحعلي شاه قاجار در سال1349هجري قمري
عباس ميرزا نايبُ‌ السّلطنه وليعهد فتحعلي شاه قاجار در سال1349هجري قمري درشهر مشهد ازدنيا رفت. عباس ميرزا دردوران حكومتش درصدد تقويت ارتش و بهره گيري از پيشرفتهاي نظامي اروپاييان بود. به همين علت براي ساختن چندين قلعه نظامي و بناي كارخانه هاي ساخت باروت، مربيان نظامي و مهندسان فرانسوي را به ايران دعوت كرد. اما با وجود اين عباس ميرزا درجنگهاي ايران و روس شكست خورد و ضعف سياسي قاجارآشكارشد. شكست دراين جنگها به انعقاد قرارداد تركمانچاي منجرشد كه براساس اين قرارداد ننگين بخشي ازخاك ايران ضميمه روسيه تزاري شد و خاطره تلخ آن براي هميشه بنام قاجار درتاريخ ايران ثبت شد.


نوشته شده در   دوشنبه 3 خرداد 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode