ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه 14 ارديبهشت 1403
جمعه 14 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 19 ارديبهشت 1389     |     کد : 7510

ارجاع متشابهات به محكمات در بُعد عمل

عقل عملي بايد عهده‏دار تصميمات، نيّتها و اراده‏هاي انسان باشد و قواي عامله طبيعت بايد با تبعيت از عقل عملي، تحت فرمان او بخش اجرا را متعهّد شود...

عقل عملي بايد عهده‏دار تصميمات، نيّتها و اراده‏هاي انسان باشد و قواي عامله طبيعت بايد با تبعيت از عقل عملي، تحت فرمان او بخش اجرا را متعهّد شود و به خوبي آن را سامان دهد. عقل عملي در عرصه انفعالات انسان، قبول و نكول او را به گونه‏اي رهبري مي‏كند كه بينشهاي محكم، مقبول او شود و تمايلات محكم فطري، مبناي تصميمات انسان قرار گيرد و براساس حكمت عملي، در برابر طغيان شهوت و طوفان غضب و گردباد مقام‏طلبي، از روح انسان حفاظت كند. نمونه‏اي از رهبري عقل عملي درباره غضب را مي‏توان در ياران و پيروان راستين رسول خداصلي الله عليه و آله و سلم ديد كه آنان را در برابر دشمنان دين، سرسخت و بي‏گذشت و شديد و در مقابل مؤمنان و در ميان ياران، نرم و متواضع و رحيم مي‏كرد: ﴿مُحَمَّدٌ رَسولُ‏اللّهِ والَّذينَ مَعَهُ اَشِدّاءُ عَلَي الكُفّارِ رُحَماءُ بَينَهُم﴾. اگر شهوت و غضب و جاه‏طلبي به امامت عقل عملي عمل كند، انسان در خوراكيها بجا اشتها دارد و در پوشيدنيها بجا مي‏پوشد و در مقام و جاه بجا رغبت مي‏كند و در غضب بجا جهاد مي‏كند و شمشير مي‏زند و بجا مي‏كشد يا كشته مي‏شود؛ ولي اگر اين متشابهات به امامت محكمات تنظيم نشود، شخص طبق فرمان شهوت و غضب كار مي‏كند؛ خواه حق باشد يا باطل. براي تفهيم هر چه بهتر اين مطلب مي‏توان از مثالي كه علماي اخلاق ذكر كرده‏اند، مدد جُست: اگر شكارچي‏اي بر اسبي سوار شود و سگ شكاري هم به دنبال داشته باشد، هر كدام از اين سه موجود خواسته‏اي دارند. آيا زمام اين برنامه را بايد به دست كدام يك از آنها سپرد؟ اگر به اسب سپرده شود تا برنامه‏ريزي كند، هرجا علف سبز و خرّم ببيند، به آن سو مي‏رود و به فكر چريدن و خوردن خويش است و به فكر خطر سقوط سرنشين خود نيست، زيرا اسب، شهوت خوردن دارد و برنامه سفر را براساس آن شهوت تنظيم مي‏كند؛ نه بر معيار عقل. چنانچه تنظيم برنامه به دست سگ شكاري باشد، او هر صيدي را ببيند، به آن سمت هجوم مي‏برد و خود را به هر كوه و درّه و دشتي مي‏كشاند و به فكر سلامت اسب و سواركار نيست. اين حيوان بر اساس درّندگي و تهاجم حمله مي‏كند و قهراً خود، اسب و اسب سوار را به درّه هلاكت مي‏فرستد، زيرا سگ غضب دارد و عقل ندارد؛ ولي اگر برنامه اين كاروان به دست انسان سواركار كه عاقل است سپرده شود، سلامت خود و اسب و سگ شكاري را تأمين مي‏كند. انسان عقلي دارد كه به منزله شخص شكارچي است و شهوتي دارد كه به منزله اسب شكارچي است و غضبي دارد كه به منزله سگ شكاري اوست. اگر انسان برنامه كار را به دست شهوت دهد، هم قدرت غضب، اين نيروي كارساز الهي، نابود مي‏شود و هم قدرت عاقله. جواني كه در دوران جواني به فكر بوالهوسي و شهوتراني است، هم عاقله را ويران مي‏كند و از فراگيري علوم و دانشهاي سودمند بازمي‏ماند و هم قدرت غضب و دفاع از حق را سركوب مي‏كند و از ناموس، دين و مرز و بوم ميهن اسلامي حمايت نمي‏كند و نيروي غضب را فقط براي تأمين شهوت خود به كار مي‏گيرد و صرفاً جواني شهوترانِ بي‏اعتنا خواهد بود. چنانچه برنامه كار را به دست قدرت قهر و غضب بسپارد، انساني مهاجم و مزاحم خواهد شد. او مي‏كوشد خوي درّندگي خود را ارضا كند، در نتيجه هم از لذّتهاي حلال و هم از فراگيري دانش محروم مي‏شود و از تهذيب نفس و تزكيه روح طرفي نمي‏بندد و چون غضب او عاقلانه نيست، به فكر انفجار و تخريب و ترور و هتك مي‏افتد؛ نه حمايت از شرع و شرف؛ ولي اگر زمام برنامه را به عقل بدهد كه هويت انسان را مي‏سازد، سلامت هر سه قوّه تأمين مي‏شود. رهبري عقل عملي سبب خواهد شد تا از ميان بينشها بهترين و محكم‏ترين بينش انتخاب و پذيرفته شود و از ميان تمايلات، فطري‏ترين و طبيعي‏ترين آن تحت تدبير حكمت عملي رود و بدين ترتيب در وادي عزم و تأثير بر جوارح و نيز در عرصه فعل، عزمي راستين و محكم شكل مي‏گيرد. بسياري از مردم براثر ابهام معناي انسانيت، سعادت، شقاوت و كمال و نقص انسان در انگيزه‏هاي عملي، در حدّ تصميمهاي متشابه براساس ظن و تمايلات طبيعي به سر مي‏برند؛ امّا اگر انسان درست تفسير شود، هرگز در اين بُعد، زمامداري را به ميل و هوس نمي‏سپرد، بلكه گرايشهاي محكم و فطري را حاكم مي‏گرداند و بينشهاي محكم را بر مي‏گزيند، در نتيجه عزمي راستين رقم مي‏خورد، لذا معصومان(عليهم‌السلام) سفارش كرده‏اند كه در انگيزه‏ها براساس ميل و هوس حركت نكنيد.(1) نمي‏شود انسان اهل هوا و هوس و نيز حرص و آز باشد و با اين حال، جبرئيل بخواهد در دل او نفوذ كند. اگر هوا بيرون رود جبرئيل مي‏آيد و با آمدن جبرئيل اهريمن بيرون مي‏رود: «ديو بگريزد از آن قوم كه قرآن خوانند».(2) خلوت دل نيست جاي صحبت اغيار ٭٭٭٭ ديو چو بيرون رود فرشته درآيد(3) ميل گرايان راه سعادت را نمي‏پيمايند، چون ميل كنترل‏پذير نيست و معيار علمي ندارد. قرآن كريم از تبهكاراني كه محكوم به سقوط و هبوطاند، چنين ياد مي‏كند: ﴿اِن يَتَّبِعونَ اِلاّالظَّنَّ وما تَهوَي الاَنفُسُ﴾(4)؛ يعني انديشه‏شان در حدّ ظن و گمان است و انگيزه‏شان در اندازه هوا و هوس و ميل است و محكوم به سقوطاند. عمل براساس اراده‏هاي متشابه و حيواني، نتيجه شوم همين پندارگرايي و هوس مداري است كه دامنگير بسياري از افراد عادي است و تفسير انسان به انسان و اهتمام بدان، راه حل آن را مي‏نماياند.

 1. ر.ك: بحار الأنوار، ج67، ص73.
2. ديوان حافظ، ص261، غزل 193.
3. همان، ص314، غزل 232.
4. سوره نجم، آيه 23. تفسير انسان به انسان، ص 330-333.


نوشته شده در   يکشنبه 19 ارديبهشت 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode