ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : پنجشنبه 13 ارديبهشت 1403
پنجشنبه 13 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 19 ارديبهشت 1389     |     کد : 7503

ما را كافي است

شيعيان را تا نيمه نخست قرن چهارم هجري، ‌حاجت به تدوين مسانيد فراگير و مجامع روايي گسترده نيفتاد؛ چه اينكه ائمه عليهم‌السلام را در ميان خويش مي‌ديدند و اصول و مسانيد اصحاب ائمه كه در بلاد پراكنده بودند ايشان را كفايت مي‌كرد...


شيعيان را تا نيمه نخست قرن چهارم هجري، ‌حاجت به تدوين مسانيد فراگير و مجامع روايي گسترده نيفتاد؛ چه اينكه ائمه عليهم‌السلام را در ميان خويش مي‌ديدند و اصول و مسانيد اصحاب ائمه كه در بلاد پراكنده بودند ايشان را كفايت مي‌كرد.
مقصود از اصول اما كتاب‌هاي كوچك و دست‌نويسي است كه به دست اصحاب و شاگردان ائمه مانند زراره‌بن‌اعين، ‌محمد‌بن مسلم، ابوبصير اسدي، يونس‌بن‌عبد‌الرحمان، محمد‌بن‌ابي عمير و... گرد آمده است و حاوي مطالب منسجم اعتقادي، ‌فقهي، اخلاقي و تاريخي است. تعداد اين اصول بنا به تصريح محدثان به چهارصد و اندي اصل مي‌رسد كه اندكي پيش از تدوين مجامع و كتب فراگيري چون «كافي» ثقه‌الاسلام كليني، «من لا يحضره الفقيه شيخ صدوق» و «استبصار و تهذيب» شيخ طوسي رو به وادي فراموشي گذاشتند.
البته علت اصلي اين امر را بايد در پراكندگي اين كتب و پراكندگي موضوعاتي ديد كه اين رساله‌هاي كوچك بدان مي‌پرداختند. از اين ‌رو بايد كتبي چون كافي را احياكننده و استمرار‌دهنده حيات معنوي اين دستنوشته‌هاي كوچك و بزرگي ديد كه از دستبرد روزگار مصون نماندند؛ هرچند بررسي اين رساله‌ها و اصول پراكنده در نظم حقيقي‌شان حاوي نكاتي بود كه اينك به سبب فقدان نظم قديمي ميسر نيست؛ اهميت كليني و كافي كه اين جستار به سبب بزرگداشت او فراهم آمده است البته منحصر به اين فائده نيست؛ از اين‌رو ادامه گفتار را به اشاراتي در اين باب اختصاص مي‌دهيم.
درباره زمان تولد محمد‌بن‌يعقوب‌بن‌اسحاق، البته هيچ‌يك از مورخان، محدثان و رجاليون، تاريخي را ذكرنكرده‌اند و اين البته با توجه به مكانت و نيز رياست عامه شيخ كليني نسبت به فقهاء و محدثان نيمه نخست قرن چهارم اندكي غريب مي‌نمايد. كليني خود نيز به اين موضوع اشارتي نكرده است. در عين حال اين تاريخ بايد پس از نيمه اول قرن سوم باشد؛ در سال‌هايي ميان دهه60 تا دهه 70 قرن سوم هجري. درباره محل تولد ايشان البته اطلاعات بيشتري در دست داريم. قريه كلين در نزديكي ري - كه البته نبايد آن را با روستاي كلين در ورامين كه اينك در شهرستان پاكدشت واقع شده است، اشتباه گرفت - محل تولد كليني است. پسوند لقب‌گونه رازي براي ايشان نيز از همين روست.
تحصيلات مقدماتي كليني در ري و قم نزد اساتيد بزرگي چون احمد‌بن‌ادريس‌بن‌احمد اشعري قمي، سعد‌بن‌عبدالله بن‌ابي‌خلف اشعري قمي، علي‌بن‌ابراهيم قمي، سهل‌بن‌زياد ادمي رازي، ‌علي‌بن‌محمد رازي كليني و ابوجعفر محمد‌بن‌يحيي عطار اشعري قمي و... بود. برخي از ايشان همچون علي‌بن‌ابراهيم صاحب تفسير و محمد‌بن‌يحيي از مشايخ روايي او نيز محسوب مي‌شوند. كليني البته به محدثين و فقهاي قم اكتفا نكرد و براي استماع حديث، سفرهاي گسترده‌اي را آغاز كرد. او خراسان، مصر و بغداد را براي اين امر زير پا نهاد. دست آخر در زمان المقتدر بالله، خليفه عباسي (295-320ق) در باب‌السلسله بغداد ساكن و در آن ديار به تدريس و تعليم مشغول شد.
اين عصر را كه تا پايان عمر كليني در 329ق ادامه مي‌يابد بايد دوران كاهش نفوذ خليفه بغداد و افزايش روزافزون نفوذ و سلطه تركان به شمار آورد. همين امر البته به سود محدثان و فقهاي شيعه كه پيش از آن از كينه‌توزي‌هاي خليفه قدرتمند در امان نبودند، شد. پرورش محدثان و فقهاي بزرگ به دست كليني نيز از ديگر نتايج همين فضاست؛ بنابراين مي‌توان از اين دوره با عنوان عصر محدثان ياد كرد. اين دوره از حدود سال 300 تا نيمه اول قرن پنجم قمري به طول مي‌انجامد و بزرگ‌ترين ويژگي‌‌اش تدوين كتب حديثي است. همين ويژگي سبب شد كه متون فقهي نيز متأثر از اين عامل به زبان حديثي به نگارش درآيند. در اين دوران متن فتاوي و رساله‌هاي عمليه را عينا متن روايت تشكيل مي‌داد كه با نظم و ترتيب خاص ابواب فقهي سامان يافته بود.
اين فرايند البته به تطور و گسترش علم حديث و شكل‌گرفتن شاخه‌هايي مانند رجال و درايه نيز كمك كرد. كليني خود در اين باره بزرگ‌ترين تغيير را سبب شد. او شيوه خاص تاليف و نگارش احاديث موثق را با توجه به اصول ماخوذه و وثاقت نسبي راويان و اطمينان به ملاقات روات با يكديگر بنا كرد كه پس از آن به الگويي واحد در رويكرد محدثان تبديل شد؛ از همين رو، خود او نزد علماي رجال به‌عنوان اوثق و اثبت كه به معناي موثق‌ترين و دقيق‌ترين محدث است، مشهور شد؛ عناويني كه سبب شد تا لقب ثقه‌الاسلام به نحو انحصاري براي او پديد‌ آيد. شيوه خاص كليني در نقل احاديث البته به تدوين مهم‌ترين موسوعه حديثي تاريخ شيعه يعني «الكافي» نيز منجر شد. كليني خود در مقدمه اين كتاب كه در سه بخش اصول عقائدي، فروع فقهي و روضه كه مجموعه‌اي متنوع از احاديث اخلاقي است، به ذكر علت نگارش اين كتاب اشاره كرده است.
او در مقدمه، ابتدا به سخن يكي از شيعيان كه از اختلاف احاديث و عدم‌وجود معيار و محكي براي شناسايي حديث سقيم از حديث صحيح، شكايت مي‌كرده و تقاضاي تدوين كتابي كه جامع فنون دين و احاديث صحيحه باشد را داشته است اشاره مي‌كند؛ سپس مي‌نويسد: «و قد يسر‌الله و له الحمد تاليف ما سئلت و ارجو ان يكون بحيث توخيت؛ خدا را شكر كه تاليف چنين كتابي را كه تو درخواست كردي ميسر ساخت. اميد دارم اين كتاب چنان باشد كه تو انتظار داري.» (مقدمه كافي)
كليني از همين رو نام كتاب را كافي مي‌نهد. ظاهرا اين نام ماخوذ از شيوه پاسخگويي او به درخواست‌كننده نگارش كتاب بوده است: «قلت انك تحب ان يكون عندك كتاب كاف يجمع فيه من جميع فنون علم‌الدين؛ گفتي كه دوست داري تا نزد تو كتابي كفايت‌كننده باشد كه در آن جميع فنون علم دين جمع است.» (همان)
شيوه خاص كليني در جمع‌آوري 15176 حديث در اين كتاب به‌گونه‌اي است كه علاوه بر ارائه احاديث صحيح و موثق، نوع خاصي از شيوه متقدم رجالي را نيز عرضه مي‌كند؛ به اين صورت كه ابتدا به نقل رواياتي مي‌پردازد كه در سلسله سند آن راويان موثق‌تري وجود دارد. سپس نوبت به رواياتي مي‌رسد كه راويان ايشان از درجه وثاقت كمتري برخوردارند. البته اين به معناي تقسيم چهارگانه متاخر احاديث براساس تقسيم روايات به چهار عنوان صحيح، موثق، حسن و ضعيف كه يك تقسيم‌بندي بسيار متاخر محسوب مي‌‌شود نيست. اما بي‌شك توانسته است تا زمينه شناخت راويان را براي علماي رجال تسهيل كند. اين شيوه در كتب متاخري مانند جامع الاحاديث الشيعه كه در عصر مرجعيت آيت‌الله العظمي برجرودي و تحت اشراف ايشان فراهم آمد نيز به تاسي از ثقه‌الاسلام كليني تكرار شده است.
تقسيم‌بندي كليني در كافي بسيار هوشمندانه و به حسب اعمال و باورهاي مكلف است. بخش اول به اصول عقائد اختصاص دارد. اين بخش كه مشتمل بر 8 كتاب است و عناويني همچون عقل و جهل، فضيلت علم، توحيد، حجت (كه شامل شرح حال ائمه و خمس نيز هست) ايمان و كفر، دعاء، فضيلت قرآن و العشره را در بر مي‌گيرد، شامل 3785 حديث است كه حدود يك‌چهارم كافي را به‌خود اختصاص داده است. ب
خش دوم به فروع فقهي اختصاص دارد كه از طهارت آغاز و به ايمان، نذور و كفارات ختم مي‌شود. كتبي مانند صلات، صوم، حدود، ديات، شهادات، قضا و وصايا نيز در اين ميان قرار دارند. نظم خاص كليني براي سامان‌دادن به كتب فقهي البته تنها تا زمان نگارش كتب فقهي گسترده همچون المبسوط و الخلاف شيخ طوسي دوام آورد. اين بخش 10794 حديث دارد. بخش سوم نيز كه به روضه شهرت دارد شامل يك كتاب، تعدادي خطبه، رسائل ائمه عليهم‌السلام، تواريخ، قصص، مواعظ و ظرائف حكمي است؛ اين بخش بالغ بر 597 حديث است.
از اين‌رو كافي به 35كتاب گوناگون قابل تفكيك است؛ امري كه پيش از تدوين آن به هيچ‌روي سابقه نداشته است. نكته‌اي كه در مورد بخش روضه كافي قابل ذكر است، دقت كمتر شيخ كليني به اسانيد و وثاقت روات است. اين امر را مي‌توان از سويي ناشي از تسامحي دانست كه معمولا فقها در نقل ادله سنن روا مي‌داشته‌اند و البته مي‌توان آن را به سبب تقدم كتاب كافي، منشأ اين امر دانست. كافي پس از نگارش به سبب اهميت فوق‌العاده‌‌اش همواره مورد توجه شارحان و مفسران بوده است. شروحي مانند مرآه العقول علامه مجلسي، الرواشح‌السماويه ميرداماد، شرح ملامحمد صالح مازندراني و شرح آخوند صدرالمتألهين كه مكررا تجديد چاپ شده است را بايد محصول همين اهميت دانست.
ثقه‌الاسلام كليني پس از عمري تلاش و كوشش علمي و تربيت طيف گسترده‌اي از فقها و محدثان - امري كه لقب مجدد‌الشيعه در قرن چهارم را براي او به ارمغان آورد – در سال 329 قمري كه سال پاياني غيبت صغراست، در بغداد وفات كرد و در همان ديار به خاك سپرده شد.

تعقل يكي از عناصر حديث شيعه است
مطلبي كه از پي مي‌آيد برگرفته و چكيده‌اي است از گفت‌وگوي بلندي با آيت‌الله جعفر سبحاني درباره جايگاه شيخ كليني در ميان محدثان شيعه و نقش «كافي» در تدوين و تنظيم احاديث معتبر آن.
در دوراني كه مرحوم كليني زندگي مي‌‏كرد، يعني بين سال‌هاي 250 يا 255 تا 329 ق (كه سال 329 ق را نجاشي ضبط كرده و همان صحيح است) شيعه 3مركز حديثي بزرگ داشت. يكي «كوفه» بود، كه در آنجا محدّثان شيعه، فراوان بودند. شاگردان به‌اصطلاح ائمّه پيشين، افرادي را تربيت كرده بودند كه محدّث به تمام معنا بودند؛ مانند علي بن ابراهيم و پدرش هاشم كه از كوفه به قم و ري آمدند و احاديث اهل كوفه را نقل كردند. مركز دوم «ري» بود و مقداري هم «قم».
امّا در كنار اينها، اينكه آيا مركزي هم در مدينه بوده يا نه، نياز به تحقيق بيشتري دارد. در واقع اين سه مركز، «المراكز» بوده‌‏اند. در اين ميان، سهم مرحوم كليني در احياي حديث شيعه، از همه بيشتر بوده است. او كسي است كه دومين جوامع حديثي را نوشته است. جوامع حديثي اوليه، در دست ما نيستند تا بدانيم چگونه بوده ‌اند؛ مگر المحاسن برقي. وقتي مرحوم كليني، صدوق و شيخ طوسي جوامع دوم را نوشتند، نه‌تنها آن اصول‌ بلكه جوامع اوليه هم متروك شد. چرا؟ چون دسترسي به اينها بيشتر و نظم اينها بهتر بود.
اين كتاب، آنطور كه از كلام نجاشي استفاده مي‌شود، در مساجد كوفه و بغداد، رواج داشته و حديث آن را مي‌‏خواندند، تصحيح مي‌كردند و اجازه روايت و قرائت مي‌‏دادند كه نشان از اقبال عظيم محدثان آن زمان، نسبت به اين كتاب بوده است. از مزاياي ديگر اين كتاب، اين است كه احاديث آن غالبا مسند است؛ مقطوع و مرسل، كم دارد. اوايل سند احاديثش هم غالبا مشايخ ايشان هستند و كمتر حديثي است كه از غيرآنها نقل شده باشد.
البته گاهي مراجعه‌كنندگان اشتباه مي‌كنند و خيال مي‌‏كنند كه اوّلِ سند برخي از احاديث الكافي، مقطوع است، در حالي كه مقطوع نيست بلكه عطف بر سند حديث قبلي است كه نقل كرده است؛ مثلاً وقتي مي‌‏گويد «حسن بن محبوب»، قبلاً سندي به حسن‌بن محبوب دارد. البته گاهي مقطوع هم پيدا شده است؛ ولي از مزاياي اين كتاب، اين است كه سند رواياتش تكميل است و ما را به زحمت نمي‌اندازد، برخلاف مرحوم صدوق و مرحوم شيخ طوسي كه روايات را از صاحب كتاب ذكر كرده‌‏اند و اسانيدشان را به صاحب كتاب، در مشيخه نقل كرده‌اند.
كليني، يك محدّث كامل‌العيار است كه به حديث و علوم حديث، كاملاً وارد بوده و دليلش همين كتابي است كه مرحوم كليني تأليف كرده است؛ امّا بر اينكه نقل مي‌‏كنند «الكافي كافٍ لشيعتنا» نبايد تكيه كنيم. در الكافي بعضي روايات هست كه با اصول ما سازگار نيست. اگر اين كتاب را واقعا بر وكلاي حضرت عرضه كرده‌‏اند و هم خدمت حضرت برده‌‏اند، بالاخره حضرت هم بر آن روايات انگشت مي‌گذاشتند. به هر حال، ما به اين گفته‌‏ها و شنيده ‏ها خيلي تكيه نمي‌‏كنيم؛ ولي الكافي، كتابي است كه اكثريت آن از صحت و اتقان، برخوردار است و از آن كتاب و از كليني، تجليل و تكريم مي‌كنيم.
دوران كليني، دوران استيلاي اهل حديث بود. معتزله، از صحنه بيرون رفته بودند، چون متوكّل كه آمد، اينها را مستأصل كرد. اشعري در سال 305ق در مسجد بصره گفت كه بگويند كه من توبه كردم و جزو اهل حديث هستم. بازار، بازار اهل حديث بود و عباسيون، تا قرن پنجم و ششم، مروّج اينها بودند. القادر باللّه‏، جزوه‌‏اي درباره عقايد نوشته بود كه هر جمعه بايد ائمه جمعه، اين را براي مردم بخوانند و از مردم، تصديق بگيرند. يكي، اين بود كه «خلق القرآن» كفر است و هكذا و هكذا. دوران، دوران اين چيزها بود.
ولي مي‌دانيد كه حديث شيعه، هميشه با عقل و تفكر، آميخته است؛ يعني در حديث شيعه، «تعقّل» يكي از عناصر است. اگر شما كتاب التوحيد مرحوم صدوق را با التوحيد ابن خُزَيمه، مقايسه كنيد ـ با وجود اينكه خيلي فاصله سني ندارند؛ ابن خزيمه در سال 311ق و صدوق، در سال 381ق درگذشته است ـ مي‌‏بينيد كه هر دو حديثي هستند، ولي در كتاب صدوق، عنصر تعقّل، خيلي بيشتر است و در آن، كمتر. كليني در چنين دوراني زندگي مي‌‏كرده و لذا گاهي هم بحث‏‌هاي كلامي را آورده است.
همشهري آنلاين- سهند صادقي بهمني


نوشته شده در   يکشنبه 19 ارديبهشت 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode