اتل متل یه مورچه
رفت تا به دریا رسید
کنار ساحل ايستاد
آب های دریا را دید
مورچه یه برگ درخت
تو آب دید و روش نشست
برگ درخت تو دریا
مثل یه قایق می گشت
یه فیل اومد تماشا
کنار ساحل ایستاد
پاش لغزید و شلپّی
تو آب دریا افتاد
فیله تو آب دریا
شنا کرد و شنا کرد
مورچه از روی اون برگ
فیله را خوب نگا کرد
برگ درخت رفت و رفت
تا که به ساحل رسید
مورچه از روی اون برگ
به سوی ساحل دوید
از آب دریا دور شد
رفت و به لونه ش رسید
تو رختخواب نرمش
دراز کشید و خوابید
مورچه ی شیطون بلا
خوابهای خیلی خوب دید
منم میرم به دریا
تو یه قایق می شینم
روی دریا می گردم
دریا را خوب می بینم