همانگونه كه «معروف» درجاتي دارد، «معرفت» نيز داراي مراتبي است. «معروف» به مادي و محسوس، مثالي و ملكوتي، عقلي و تجرّدي و همچنين صُقْع ربوبي قسمت ميشود و برترين «معروف»، هويت واجب تعالي است كه اكتناه آن، مقدور جز او نيست و هيچ موجودي ديگر حتي انبيا و اولياي الهي را به آن مقام منيع راهي نيست.
سلطان علوم و معارف، وحي معصومان(عليهمالسلام) است، چنان كه سلطان «معروف»ها هويت الهي است. همانگونه كه ذات خدا بيمانند است، علم او به خود و نيز آگاهياش به مظاهر خويش هم بينظير است و آنچه بر تارُك معرفتها و معروفهاي جهاني ميتابد، بيمانند بودن خدا در همه شئون خويش است: ﴿لَيسَ كَمِثلِهِ شيءٌ﴾.(1)فخر رازي گفته است: «سلطان العلوم و المعارف هو معرفة الله سبحانه».(2) البته طبق تحليل ياد شده، سلطنت جامع (جمع سالم، نه مكسّر) وقتي پديد ميآيد كه بهترين علم (وحي معصوم) به بهترين معلوم (اسماي حسناي الهي) تعلّق گيرد و هرچه فاقد يكي از اين دو عنصر محوري باشد، پايينتر از آن خواهد بود.
معرفت نيز از نگاهي به حصولي و حضوري قسمت ميشود. در شناخت حصولي، سه روش معرفتي هست: حس و ادلّه تجربي؛ عقل و براهين عقلي؛ نقل و شواهد روايي متّكي به عقل.
شناخت حضوري نيز دو روش دارد: كشف و شهود كه خودش اقسام و مراتبي خاص دارد و با تزكيه و تحوّل وجودي شناسنده قرين است؛ شناخت وحياني.
روش وحي ملكه روشهاست؛ آنگاه روش شهود عارف عادل و سپس روش فلسفي كلامي و روش رياضي است و پايينترين روش، همانا روش حسّي و تجربي است.قرآن كريم روشهاي ياد شده را ترسيم و انسان را به حركت براساس همه آنها ترغيب ميكند. البته به كار گرفتن همه اين روشها براي همگان مقدور نيست؛ امّا انسان عادي نيز در پي تجربه، حس و استقرا كه گام نخست شناخت است، ميتواند به برهان عقلي و دليل نقلي دست يابد و پس از به كار بستن اين سه روش، با ايمان قلبي به وجود وحي و مخاطبان مستقيم (پيامبران الهي) و رهآوردهاي آن (كتابهاي آسماني) از برترين روش معرفت نيز بهرهمند شود.
1. سوره شوري، آيه 11.
2. التفسير الكبير، مج9، ج17، ص84.
تفسير انسان به انسان، ص85-87 .