ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : شنبه 15 ارديبهشت 1403
شنبه 15 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : دوشنبه 23 فروردين 1389     |     کد : 7153

قدم‌هاي خاكي دم آتشين

تواضع، بارزترين فصل مميز مردان خداست از ديگران. ماندگارترين افراد هر دوران، آنهايي بوده‌اند كه هميشه خود را كوچك‌ترين و كمترين خلق خدا شناخته‌اند در حالي كه بودي بسيار بيشتر از نمودشان داشته‌اند...

تواضع، بارزترين فصل مميز مردان خداست از ديگران. ماندگارترين افراد هر دوران، آنهايي بوده‌اند كه هميشه خود را كوچك‌ترين و كمترين خلق خدا شناخته‌اند در حالي كه بودي بسيار بيشتر از نمودشان داشته‌اند.
يكي از مرداني كه آراستگي تام داشت به اين وجه مميزه، آيت‌الله ميرزا‌جواد آقا تهراني بود. كمتر كسي در دوران حيات «ميزا‌جواد آقا تهراني» از مقام علمي او با خبر بود و جايگاه ايشان را در علوم ديني و به‌ويژه تفسير قرآن، مي‌شناخت. كمتر كسي از كتبي كه او تاليف كرده بود و با اسامي مستعار به چاپ رسانده بود، آگاه بود. با اين حال، محبوب همه بود و در خانه‌اش به روي همه باز بود و هرگز نمي‌گذاشت دردمندي از خانه‌اش نااميد برگردد. در وجود او، علم و ايمان و اخلاق، گويي يكجا جمع شده و شخصيتي بزرگ را ساخته بود. نوشتار حاضر همانطور كه در روز‌هاي پاياني اسفندماه سال گذشته وعده شده بود اختصاص يافته است به درنگي در زندگي و آثار اين عالم وارسته و استاد اخلاق عملي، آيت‌الله ميرزا‌جوادآقا تهراني.
با اينكه «آيت‌الله» بود، هرگز نمي‌گذاشت كسي او را به اين نام بخواند؛ به همان لقب متواضعانه «ميرزا» راضي بود. به گفته نزديكان و همنشينانش، همه وجود و شخصيت علمي‌اش، نتيجه تدبر و غور در مفاهيم قرآن و احاديث بود.
به اين تدبر و تعقل تنها معتقد صرف نبود و اعتقادش با پايبندي به حقايق قرآني و به‌عمل‌بستن آنها در زندگي‌اش همراه بود. ميرزا‌جوادآقا از مصاديق آيه «‌ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات سيجعل لهم الرحمن ودا» بود و دليل محبوبيتش اين بود كه تواضع و وارستگي داشت و بي‌ادعا و بي‌توقع بود.
ولادتش در سال‌1283 شمسي در شهر تهران و در خانواده‌اي شناخته‌شده و معتمد اتفاق افتاد. پس از گذراندن تحصيلات مقدماتي در تهران، عازم قم شد تا دروس حوزوي را در آنجا ادامه دهد. مقدمات و مقداري از سطوح را در شيراز فرا گرفت و به نجف سفر كرد. اقامتش در نجف 2سال طول كشيد و در محضر آيت‌الله حاج‌شيخ‌مرتضي طالقاني، آيت‌الله سيد‌شهاب‌الدين مرعشي نجفي و آيت‌‌الله حاج شيخ محمدتقي آملي علم‌آموزي كرد.
قصدش اين بود كه در نجف بماند و تحصيلاتش را در همان سامان به سرانجام برساند اما نامه‌اي از مادرش به او رسيد. او از پسرش خواسته بود به تهران بازگردد. ميرزا با اين باور كه تحصيل علم واجب و اطاعت از مادر اوجب است، نجف را ترك كرد و به تهران بازگشت. مقصد او بعد از رسيدن به تهران و ازدواج در آن شهر، مشهد بود؛ شهري كه تا زمان فوتش در آن ماند. در حوزه علميه شهر مشهد بود كه دروس سطح را به سرانجام رساند. دروس خارج فقه و اصول و معارف را در طول 10سالي كه نزد «آيت‌الله‌العظمي غروي اصفهاني» بود، فراگرفت. آيت‌الله اصفهاني تأثير زيادي روي شخصيت و مشي علمي ميرزاجوادآقا گذاشت و روش علمي و سلوك معنوي او كاملا تأثير‌پذيرفته از شخصيت استادش بود.
پس از اينكه تحصيلاتش تمام شد و سطوح عالي علوم حوزوي را طي كرد، تدريس و تاليف را آغاز نمود و تا آخر عمر به تدريس اشتغال داشت. جالب اينكه ميرزا‌جوادآقا موضوعاتي را براي تدريس درنظر مي‌گرفت كه نياز جامعه بود و در اين زمينه، به مصلحت مسلمانان و طلاب توجه مي‌كرد. زماني دروس خارج فقه و اصول مي‌گفت و معارف آموخته از استادش، آيت‌الله اصفهاني را به همان سبك و سياق استاد، تدريس مي‌كرد، دوره‌اي را به درخواست طلاب، به تدريس شرح منظومه سبزواري همت مي‌گماشت و در دوره‌اي ديگر به تفسير قرآن مي‌پرداخت و دليل اين انتخاب‌هاي مختلف را اقتضاي خاص هر دوره بر‌مي‌شمرد. اخلاق خاص او حين تدريس اين بود كه به بزرگان علمي و ديني كه آراي آنها را بيان و احيانا نقد مي‌كرد، توهين نشود. هنگامي كه بر كلام كسي نقدي وارد مي‌كرد، آن را ناشي از كم‌دانشي خود مي‌دانست و براي درك بهتر آن، از شاگردانش مي‌خواست به او كمك كنند. كاملا حق را مي‌پذيرفت و بر عقايد خودش بي‌جهت اصرار نمي‌ورزيد و هنگامي كه در مباحثات، مجاب مي‌شد، به راحتي مي‌گفت «من اشتباه مي‌كردم».
ميرزا‌جوادآقا در سال‌هاي آخر عمرش كه با دوران دفاع مقدس همزمان بود، با وجود سالخوردگي و با بدني نحيف و پشتي خميده، چندين بار به جبهه رفت و جنگيد. آن‌قدر پشتش خميده بوده كه زماني كه قرار شده خمپاره بزند، مجبور شده يك چهارپايه زير پا بگذارد تا قدش به خمپاره‌انداز برسد. او آن روز 14خمپاره به نام چهارده معصوم مي‌اندازد كه تمام‌شان هم به هدف مي‌خورد. ميرزاجوادآقا ارزش جهاد در راه خدا را خوب دريافته بود و دركي كه از جايگاه والاي مجاهد في‌سبيل‌الله داشت، باعث شد كه در دوران پيري، لباس رزم بپوشد و همراه جوانان در جنگ حاضر شود.
ميرزا‌جوادآقا كه مدتي بود به بيماري كبدي مبتلا شده بود، در آبان ماه سال‌1368 در مشهد درگذشت. از هيچ كسي نخواسته بود كه براي بهبودش دعا كند. حتي در روزهاي آخر بيماري هم مي‌گفته كه هيچ ناراحتي و دردي ندارد و تنها ناراحتي او، نگراني از قيامت و حساب و كتاب است. آرامگاهش در مشهد نيز بنا به خواسته خودش، بدون سنگ قبر و بي‌نام و نشان است.
دوراني كه ميرزا‌جوادآقا تهراني از محضر آيت‌الله غروي اصفهاني كسب فيض مي‌كرد، دوران شكل‌گيري شخصيت او بود. او در تدريس از مشي استادش تبعيت مي‌كرد و تفسيرش از معارف، همواره به سبك استادش بود. او مانند استادش به «مكتب تفكيك» گرايش داشت و بعد از فوت استاد، مدرس اين مكتب شد. اين مكتب، ميان معارف عقلي و فلسفي و آموزه‌هاي معرفتي و وحياني، تفكيك قائل مي‌شود. تفكيكيان معتقدند براي وصول به حقيقت و شناخت حقيقي دين، بايد به معارف وحياني خالص و ناب رجوع كرد و جز اين، راه ديگري نمي‌توان يافت كه با طي مسير در آن بتوان از خطر انحراف فكر مصون ماند.
ميرزا‌جوادآقا تاليف كتاب را از وظايف شرعي و اجتماعي خودش مي‌دانست و تقريبا از همان زماني كه تدريس را آغاز كرد، به تاليف كتب در موضوعات مختلف هم روي آورد. در انتخاب موضوع براي تاليف كتاب نيز مثل تدريسش، اقتضاي زمان را در نظر داشت. تاليف 2كتاب در رد كمونيسم و ماترياليسم، اين عقيده او را به‌خوبي نشان مي‌دهد. او كتاب «بررسي در پيرامون اسلام» را در دوره‌اي تاليف كرد كه عقايد احمد كسروي طرفداراني پيدا كرده بود.
هدف ميرزا‌جوادآقا در اين كتاب، مردود اعلام كردن عقايد كسروي بود. در كتاب ديگرش، «فلسفه اسلامي و بشري»، به كمونيسم و ماترياليسم مي‌پردازد و اصول اين دو مكتب را نقد مي‌كند و زير سؤال مي‌برد. كتاب «عارف و صوفي چه مي‌گويند» ميرزا‌جوادآقا اختصاص به عرفان و تصوف دارد؛ در اين كتاب ابتدا اصول تصوف و عرفان به تفصيل بيان مي‌شود و سپس ميرزا ديدگاه‌ها و نظريات خودش را درباره عرفان و تصوف مطرح مي‌كند. سه كتاب «ميزان المطالب»، «آيين زندگي و درس‌هاي اخلاق اسلامي» و «بهايي چه مي‌گويد» ديگر آثار ميرزاجوادآقا تهراني هستند كه در زمان حيات او منتشر شده‌اند.
تسلط ميرزا‌جوادآقا بر تفاسير مختلف و تبحر ايشان در علم تفسير قرآن و احاديث، موجب شده كه از او بيشتر از همه به‌عنوان «مفسر قرآن» ياد شود. ميرزا‌جوادآقا به تلازم قرآن و عترت در تفسير اعتقاد داشت؛ زيرا به عقيده او توجه به قرآن و مفاهيم آن، بدون درنظرگرفتن عترت، انسان را دچار اشتباهات متعدد مي‌كند و موجب گمراهي او مي‌شود. ميرزا خود موفق به تاليف كتابي در تفسير قرآن نشد اما به‌تازگي يك كتاب تفسير كه شرح تقريرات او در زمان تدريسش است، توسط شاگرد او حجت‌الاسلام محمد‌باقر عبداللهيان در 2جلد منتشر شده است.
اين كتاب «مصباح‌الهدي» نام دارد و شامل تفسير سوره‌هاي حمد و بقره است. حجت‌الاسلام عبداللهيان پيش از فوت ميرزاجواد‌آقا، پيش‌نويس كتاب را به ايشان عرضه كرده و محتواي آن را به تأييدشان رسانده است. ويژگي تفسير مصباح‌الهدي اين است كه تفسيرگر در آن، روايات متعددي كه با تفسير آيات مختلف ارتباط داشته‌اند را ذكر كرده و از اين روايات در بيان تفسير استفاده كرده است.

همشهري آنلاين- ريحانه سادات هاشمي


نوشته شده در   دوشنبه 23 فروردين 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode