ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه 21 ارديبهشت 1403
جمعه 21 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : سه شنبه 15 بهمن 1392     |     کد : 66761

انتظار

پیرزن، منتظر و دل نگران...

پیرزن، منتظر و دل نگران

باز آرام نمازش را خواند

سر سجاده نشست و با ذکر

رشته ی تربت خود را چرخاند

مدتی بود که با خود می گفت

حتماً امروز می آید دیگر

روزها رفت و نیامد از راه

نشد از آمدنش هیچ خبر

زود سجاده ی خود را برچید

باز از نور امیدی دلشاد

زد به موهای سپیدش شانه

کمی هم آب به گلدان ها داد

چای دم بود و سماور بی تاب

آب، قل قل توی آن می جوشید

پیرزن آمد و ظرفی پر سیب

با دو بشقاب روی میزش چید

رفت و از پنجره شد خیره به راه

تا که خورشید به مغرب کوچید

هیچ کس باز نیامد از راه

پیرزن از ته دل آه کشید


نوشته شده در   سه شنبه 15 بهمن 1392  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode