يكي از ظرائف ادبي و هنري قرآن كريم برهم زدن عمدي نظم است تا توجّه مخاطب را جلب و اين سؤال را در ذهن او پديد آورد كه چرا كتابي كه سراسر آن فصيح و بليغ است، نظم كلام را برهم زده است و از اين طريق به جستوجوي علّت بپردازد و از معارف نهفتهاي بهرهمند شود؛ مثلاً خداي سبحان درباره شكر نعمت و كفران آن چنين ميفرمايد: ﴿لئن شكرتم لأزيدنّكم ولئن كفرْتم إنّ عذابي لشديد﴾.(1) برپايه نظم ظاهري بايد گفته ميشد: «لئن شكرتم لأزيدنكم ولئن كفرتم لاُعذبنكم»، ولي چنين نشد تا پس از جلب توجّه و ايجاد سؤال، اين نكته را مخاطب دريابد كه زيادي نعمت براي شاكرانْ وعده صريح قطعي است، امّا عذاب پس از كفران، شايد در سايه رحمت الهي عفو شود. همچنين خلف «وعده» از خداوند قبيح است، ولي خلف «وعيد» نه، و شايد به دليل سبقت رحمت خدا بر غضبش واقع نشود.
در اين نوع تعبيرات كنايي، لطايف علمي و ظرايف تربيتي نيز هست. پس افزون بر ظرايف مستورْ سه نكته محوري بايد مورد نظر باشد:
1. وعده خدا تصريحي است و وعيد آن تلويحي.
2. وعيد الهي بر فرض كه تصريحي باشد، تخلّفپذير است. چون خلف وعده مخالف حكمت است، نه خلف وعيد، بلكه خلف وعيد مطابق با رحمت گسترده خداست.
3. چون وعيد انشاست نه اِخبار، تخلّف آن مستلزم كذب نيست؛ ولي خطوط اصيل تعذيب جنبه خبري دارد نه انشاء، پس تحقق آنها قطعي است.
در تبليغات امروزي همين روش بزرگنمايي يا ايجاد سؤال كه قرآن كريم چهاردهقرن پيش با ادبيات ويژه خود آن را پديد آورده،رايج است؛ مثلاً در پارچه نوشتههاي بزرگداشت شهيدان، همه جملات را با يك رنگ مينويسند، ولي كلمه شهيد را با رنگ سرخ يا با خطي درشتتر ثبت ميكنند. سخنرانان گاهي به بعضي از كلمات كه ميرسند، آن را با صداي بلندتر و شدّت بيشتري ادا ميكنند تا اهميّت مضمون آن را به مخاطبان گوشزد كنند.
قرآن كريم گاهي در ميان جملهاي كه همه كلماتش را مرفوع آورده است، يكباره نظم را برهم ميزند و كلمهاي را منصوب ميآورد تا انسان توقف كند و به نكته لطيف و ظريف آن پي برد. همه اينها از اعجاز قرآن سرچشمه ميگيرد كه هزار و چهارصد سال پيش مردي امّي و درس نخوانده چنين كتاب جاودانهاي را به ارمغان آورده كه از ابتكارات و دقايق علمي و هنري لبريز است؛ ﴿لكن الراسخون فيالعلم منهم والمؤمنون يؤمنون بما أُنزل إليك وما أُنزل من قبْلك والمقيمين الصلوةوالمؤتون الزكوة والمؤمنون بالله واليوم الاخر أُولئك سنؤتيهم أجراً عظيماً﴾.(2) نصب «مقيمين» اهميت اقامه نماز را ميرساند كه ستون دين است.
1 ـ سوره ابراهيم، آيه 7.
2 ـ سوره نساء، آيه 162.
هدايت در قرآن، ص 225-227.