ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه 7 ارديبهشت 1403
جمعه 7 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : چهارشنبه 5 اسفند 1388     |     کد : 6612

تمهيد غيبت

امامت شش‌ساله امام ابومحمد حسن‌بن‌علي عليهما‌السلام كه بعد از شهادت امام هادي‌(ع) در سال‌254 آغاز شد و تا آغاز عصر غيبت صغري استمرار داشت را بايد آخرين مرحله از دوراني دانست كه به عصر سفارت و وكالت معروف شده است...


امامت شش‌ساله امام ابومحمد حسن‌بن‌علي عليهما‌السلام كه بعد از شهادت امام هادي‌(ع) در سال‌254 آغاز شد و تا آغاز عصر غيبت صغري استمرار داشت را بايد آخرين مرحله از دوراني دانست كه به عصر سفارت و وكالت معروف شده است.
مهم‌ترين حلقه اين دوران را البته بايد همين دوران شش‌ساله به شمار آورد چرا كه دوران مستقيم‌گذار و تمهيد و مقدمه‌چيني عصر غيبت در آن روي داده است. حساسيت اين دوران، گذشته از محدوديت زائد‌الوصف آن، در تغيير ذهنيت تجربه‌گرا و محسوس‌طلب شيعيان به ذهنيتي غيب‌محور كه كاملا با تعاليم قرآني سازگار است، متجلي مي‌شود؛ امري كه تنها از تلاش‌هاي ژرف و گسترده امام حكايت دارد.
مي‌توان اين تلاش‌ها را در 2محور خلاصه كرد؛ نخست تبيين مفهوم و ويژگي‌هاي غيبت كه از دوران ائمه پيشين ادامه داشت و به امام‌عسكري(ع) منتهي شد و دوم، بيان مقوله مراجعه به فقيه براي عصر غيبت. امام‌عسكري(ع) در اين‌باره نسبت به ائمه پيشين با تفصيل بيشتري سخن گفت و ويژگي‌هاي فقيه مورد مراجعه را نيز برشمرد. در اين جستار كه به مناسبت شهادت امام‌عسكري(ع) در هشتم ربيع‌الاول سال 260 هجري فراهم آمده، تلاش مي‌كنيم تا بخشي از تمهيدات امام براي عصر غيبت را بيان كنيم.
ولادت امام بنا به نقل شيخ‌مفيد در الارشاد در هشتم ربيع‌الآخر سال232 در مدينه روي داد؛ از اين‌رو آغاز امامت ايشان در سال254 هجري را بايد مقارن با 22‌سالگي ايشان بشمار آوريم. مادر ايشان ام ولدي، حديثه نام بود كه زني پرهيزگار و پاكدامن به شمار مي‌رفت.
شرايط آغاز امامت ايشان اما بسيار ويژه بود چرا كه از سويي امام‌هادي‌(ع) به‌علت تحت محاصره بودن در پادگان نظامي سامراء نتوانست تا ماه‌هاي پاياني امامت خود، فرزندش حسن را به‌عنوان امام معرفي كند و از سوي ديگر بنا به نقل نوبختي در فرق‌الشيعه برادر كوچك‌تر امام يعني جعفر‌بن‌علي بلافاصله پس از شهادت امام‌هادي(ع) ادعاي امامت كرد و توانست بخشي از شيعيان را گرد خويش فراهم آورد. از اين رو، امام تلاش كرد تا با علم و دانش گسترده خويش، امامت خويش را ثابت كند كه البته با توجه با فضاي سامراء امر بسيار پيچيده‌اي بود.
از روايات برجاي‌مانده از امام‌هادي(ع) درباره امامت فرزندش امام‌حسن‌عسكري(ع) كاملا برمي‌آيد كه جعفر به‌رغم علم به نصب برادر توسط پدر، اقدامات خويش را سامان داد چرا كه بنابه برخي از اين روايات، خود جعفر شاهد اين نصب بوده است. البته از گزارش‌هايي كه شيخ‌مفيد در الارشاد جمع‌آوري كرده است، اينگونه به‌نظر مي‌رسد كه ادعاي امامت تنها منحصر به جعفر نبود بلكه محمد يعني برادر ديگر امام نيز در اين ادعاي كاذب سهمي داشت. تمام اين امور را البته تنها مي‌توان بر موفقيت امام حمل كرد كه در آن شرايط بسيار سخت و ويژه از پس تمام اين ادعاهاي كاذب بر‌آمد و توانست به كار اصلي خويش كه تمهيد عصر غيبت بود بپردازد.
از اوضاع درون‌گروهي كه بگذريم، اوضاع سياسي عصر امام را طبعا بايد در سياست‌هايي كه از سوي خلفاي وقت به اجرا گذارده مي‌شد، مشاهده كرد. پس از معتز، ‌مهتدي خليفه شد كه براساس نقل مسعودي در التنبيه و الاشراف، چون عمر‌بن‌عبدالعزيز بود در ميان عباسيان. روشن است كه منظور مسعودي از اين تشبيه بيان عدالت مهتدي است. اما چندان نمي‌توان به اين گزارش وقعي گذارد؛ چرا كه گذشته از مشخص نبودن مفهوم عدالت در متون تاريخي، پيش از مهتدي نيز، هادي عباسي را به عمربن عبدالعزيز تشبيه مي‌كردند، با آنكه او نيز چون مهتدي چندان بهره‌اي از عدالت- لااقل در معناي سياسي آن- نداشت. شايد بتوان منظور مورخان را نوعي عدالت نسبي دانست كه از مقايسه خلفا با يكديگر حاصل آمده است. البته همين عدالت نيم‌بند نيز كار مهتدي را يكسره كرد و تركان دربار عباسي، پس از كشتن مهتدي، معتمد پسر متوكل را برتخت خلافت نشاندند.
در عصر معتمد، امور دولت عباسي يكسره مختل شد. چرا كه از سويي برخي بردگان به رهبري صاحب‌الزنج قيام كردند و از سوي ديگر نخستين حكومت مستقل ايرانيان پس از اسلام در خراسان به دست يعقوب ليث صفاري شكل گرفت كه مشكلات فراواني را براي عباسيان به بار آورد و حتي يك بار ممكن بود طومار سلسله عباسي توسط او در هم پيچيده شود. واكنش امام اما بسيار روشن بود. ايشان نه صاحب‌الزنج را تأييد كردند و نه يعقوب ليث را چرا كه از نظر امام ايشان در قيام‌هاي خويش انگيزه اسلامي نداشتند. همين امر هم سبب شد تا عباسيان در اين مدت ايشان را به واسطه اين قيام‌ها، آزار ندهند. از اين‌رو امام، به كار اصلي خويش كه تمهيد عصر غيبت بود، ‌پرداختند. يكي از شيوه‌هاي امام براي آماده‌سازي،‌ تربيت شاگرداني بود كه با امر غيبت آشنا بوده و بدان باور داشته باشند.
بسيار قابل توجه است كه در همين مدت بسيار كوتاه، امام توانست تا بيش از 100 شاگرد را با اين انديشه خاص تربيت كند. امام آنچنان در اين امر موفق بود كه برخي از شاگردان ايشان همچون ابوعمر و عثمان‌بن‌سعيد عمري توانستند نيابت خاص حضرت ولي عصر(عج) را به دست آورند. برخي ديگر نيز همچون عبدالعظيم‌بن‌عبدالله‌حسني و عبدالله‌بن‌جعفر‌حميري در مناظرات و اقناع شيعيان بلاد ديگر براي پذيرش اين امر دست داشتند.
تربيت شاگردان البته مانع آن نبود كه امام خود دست به كار شود و با نوشتن رساله و كتاب به سران قبايل و روساي شهرهاي ديگر به آگاهي بيشتر در اين باره كمك كند. برخي از اين نامه‌ها را ابن‌شهر‌آشوب در مناقب آل ابي‌طالب جمع كرده است. جالب آنكه محتواي اين نامه‌ها نشان از مناقشات اوليه شيعيان در اين‌باره دارد؛ مناقشاتي كه البته با پاسخ‌هاي سنجيده امام‌(ع) همراه شد.
ديگر اقدام امام همانگونه كه ذكر آن رفت، آشناسازي مردم بود با مفهوم مراجعه به فقيه جامع‌الشرائط. البته اين خصوصيات و شرائط با كمال دقت از سوي امام بيان شد. در حديثي از امام‌عسكري(ع) برخي از اين نشانه‌ها اينگونه بيان شده است: مخالفت با هواي نفس، مطيع امر مولا بودن كه به احتمال فراوان منظور از مولا، خدا و رسول و ائمه عليهم‌السلام هستند، حفاظت از نفس و جلوگيري از وقوع آن در شبهات و هلكات و دست آخر حافظ دين بودن كه نشانه اهتمام ويژه امام به واگذاري اين وظيفه پر‌اهميت به فقهاست.
از سوي ديگر امام مشخص مي‌كند كه تمام فقها از اين ويژگي‌ها برخوردار نيستند؛ بنابراين نقش مردم نيز بسيار پر اهميت خواهد بود، چرا كه انتخاب فقيه و پيروي از او بر عهده خود ايشان نهاده شده است و در اين ميان كسي به ايشان فقيه خاصي را تحميل نمي‌كند. اين بيان با تمام ايجاز و اختصار خود، حاوي يك نظريه كامل در باب عصر غيبت است؛ امري كه مهم‌ترين دغدغه امام را تشكيل مي‌داده است.
شايد دلايل حساس و پراهميت بودن اين مسئله نزد امام را فارغ از تكليف ايشان نسبت به تمهيد عصر غيبت، علم ايشان به وضعيت خاص امامت پس از خود بدانيم چرا كه ايشان از اين امر كه فرزندشان، اصولا فرصتي براي پرورش شاگرد و بيان افكار و باورهاي حق نمي‌يابند با‌خبر بوده‌اند و از اين‌رو تمام تلاش خود را به كار گرفتند تا در سال‌هايي اندك، بيشترين بهره براي جامعه شيعي به ارمغان آيد. البته امام به بيان نظري پايه‌هاي عملي و عيني عصر غيبت اكتفا نكرده و تلاش‌كردند تا به آن بعد عملي نيز بدهند. شايد بتوان گسترده كردن سازمان وكلا در عصر ايشان را يكي از ثمرات اين نظريه دانست چرا كه تا پيش از ايشان گستره اين سازمان شامل 4منطقه بزرگ جغرافيايي مي‌شد اما ايشان اين مناطق را به 5 محدوده بزرگ افزايش دادند. اين منطقه جديد عموما شامل خراسان و ماوراء‌النهر مي‌شد كه پيش از آن از مبلغين شيعي در آن ديار نشاني نبود.
گذشته از گسترش عمق جغرافيايي اين سازمان، وظايف آن نيز در عصر امام دستخوش تغيير شد. عمده اين تغييرات را بايد در سپردن شرعي امر هدايت و رهبري سياسي، قضايي و اقتصادي شيعيان مناطق مختلف به وكلا و نايبان ايشان دانست كه اثرات شگفت‌انگيزي را به بار آورد. بخشي از اين اثرات را اينگونه مي‌توان خلاصه كرد: 1- رسيدگي به امور اوقاف و مزار و سامان‌دادن به اين اماكن. اين امر گذشته از تعظيم شعائر سبب ايجاد نوعي درآمد مالي براي وكلا مي‌شد كه براي استمرار فعاليت‌هاي ايشان بسيار حياتي بود. 2- جمع‌آوري خمس و صدقات، ‌نذورات و هداياي شيعيان و ارسال آن به وكيل اصلي براي بازتوزيع آن ميان مسلمانان فقير و تهيدست. البته براساس روايت بر‌جاي‌مانده، اينگونه به‌نظر مي‌رسد كه تلاش مي‌شد تا اين اموال از محدوده جغرافيايي خاص وكيل خارج نشود. 3- ايجاد مدارس و مراكز علمي. شايد بتوان تشكيل حوزه‌هاي علميه متقدم قم و نجف را ثمره همين اقدام وكلا دانست.
هرچند اقدامات امام براي پي‌ريزي نظام عصر غيبت كه هدف اصلي ايشان، تمهيد اين عصر است، منحصر به امور پيش‌گفته نيست اما به‌نظر اين دو محور محدوده اصلي كار بزرگ ايشان را واگويه مي‌كند. شهادت ايشان نيز در هشتم ربيع‌الاول سال260هجري به دست خليفه معتمد عباسي، در واقع تأكيدي بر همين امر است.

همشهري آنلاين- سهند صادقي بهمني


نوشته شده در   چهارشنبه 5 اسفند 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode