ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : يکشنبه 30 ارديبهشت 1403
يکشنبه 30 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : چهارشنبه 5 اسفند 1388     |     کد : 6609

چهار شنبه 5 اسفند 10 ربيع الاول 24 فوريه

رحلت عبدالمطّلب، جدّ پيامبر اسلام(ص) سال هشتم عام الفيل...

رحلت عبدالمطّلب، جدّ پيامبر اسلام(ص) سال هشتم عام الفيل
هاشم بن عبد مناف، كه بنى هاشم به وى منسوب مى‏باشند، روزى به قصد تجارت و بازرگانى از مكه معظّمه، عازم سرزمين شام شد و در ميان راه، وارد يثرب گرديد و در خانه عمرو بن زيد، از طايفه "بنى نجّار" و از بزرگان يثرب، فرود آمد و دخترش "سَلمى" را براى خويش خواستگارى كرد. عمرو بن زيد، به خاطر سيادت و بزرگى هاشم، درخواست وى را پذيرفت وليكن با او شرط نمود كه هرگاه خداوند متعال، فرزندى به هاشم و سلمى عنايت نمايد، وى را به يثرب آورده و در آن جا بزرگ نمايد.
هاشم، شرط عمرو بن زيد را پذيرفت و با دخترش سلمى ازدواج كرد. وى در بازگشت از شام، سلمى را به همراه خود به مكه برد و چندى نگذشت كه سلمى حامله شد و در رحم خود وجود جنينى را احساس كرد.
هاشم، پيش از وضع حمل سلمى، بار ديگر قصد سفر بازرگانى به شام نمود و در اين سفر، سلمى را به همراه خويش به يثرب برد، تا بر اساس پيمانش، كودك او در آنجا متولد شود و خود به سوى شام حركت كرد ولى هاشم، از اين سفر برنگشت و بدون اين كه توفيق ديدار نوزاد خويش را داشته باشد، در "غزه" ( كه هم اكنون يكى از شهرهاى بزرگ فلسطين است ) وفات نمود.
سلمى دختر عمرو بن زيد، در خانه پدرش وضع حمل كرد و فرزندى پسر به دنيا آورد و نامش را "عامر" نهاد، وليكن چون در سر نوزادش موى سفيدى داشت، وى را " شيبه " گفتند.
سلمى، در تربيت وى تلاش فراوانى به عمل آورد و در تيزهوشى و زيركى وى نقش ارزنده‏اى بر عهده گرفت. از آن سو، مطّلب بن عبد مناف كه سيادت و رياست قريشيان مكه را بر عهده داشت و از وجود چنين فرزندى از برادرش هاشم باخبر شد، به سوى يثرب رفت و عامر را با خود به مكه برد و چون در تربيت فرزند برادرش عامر بسيار كوشيد و هميشه اين دو، با هم بودند، مكيان برادرزاده‏اش عامر را، عبدالمطلّب لقب دادند.
پس از وفات مطّلب، برادرزاده‏اش عبدالمطلّب به سيادت و سرورى قريش نايل آمد و منصب آبرسانى و پذيرايى از حاجيان را بر عهده گرفت.
وى، در آبادى مكه و پذيرايى از زايران خانه خدا و بالا بردن مقام و منزلت قريش، تلاش فراوان نمود. يكى از فعاليت‏هاى فراموش نشدنى وى، حفر چاه زمزم بود.
پيش از عبدالمطلّب، "طايفه خزاعه" به مكه هجوم آورده و "طايفه جرهم" را شكست دادند و آنان را به كوچ اجبارى به سرزمين يمن، وادار كردند. در اين واقعه، چاه زمزم، اين چشمه جوشان، به دست "عمرو بن حارث جرهمى" به هنگام فرار از مكه به سوى يمن، با خاك انباشته شد و چيزى از آن به جاى نماند. تا اين كه سال‏هاى بعد، عبدالمطلّب به رشد و كمال رسيد و به يارى فرزندش حارث، اقدام به كندن چاه زمزم نمود و بار ديگر از آن، آب زلالى جارى ساخت و اشياى قيمتى و جواهرات به دست آمده از داخل آن را، صرف تجهيز و تزيين خانه خدا كرد و يا به خانه خدا هديه نمود.
به هر روى، حفر مجدّد چاه زمزم، اعتبار و احترام عبدالمطلّب را در نزد قريش و تمامى عرب‏ها دو چندان كرد.
وى، داراى ده فرزند پسر به نام‏هاى: حارث، زبير، ابوطالب، حمزه، غيداق، ضرار، مقوّم، ابولهب، عباس و عبدالله و شش دختر بود.
به هر روى، زمانى حضرت محمد(ص) از آمنه بنت وهب(س) متولد شد، عبدالمطلّب زنده بود و به خاطر وفات عبداللّه پدر حضرت محمد(ص) پيش از تولد آن حضرت، وى قيموميت حضرت محمد(ص) را بر عهده گرفت.
و تا زمانى كه زنده بود، از او به نيكى مراقبت كرده و او را به زيبايى پرورش داد. روايت شده است كه عبدالمطلّب، نخستين كسى است كه به " بداء" قائل شد و در قيامت با حسن پادشاهان و سيماى پيامبران مبعوث خواهد گرديد.
عبدالمطلب هرگز قمار نكرد و بت‏ها را پرستش ننمود و بر دين حنيف ابراهيم(ع) پاى بند و ملتزم بود و براى درك دين مبين اسلام و پيامبرى حضرت محمد)ص(، چشم انتظارى مى‏كشيد.
ولى از عمر با بركت فرزند زاده‏اش حضرت محمد(ص) بيش از هشت بهار نگذشته بود، كه اجل عبدالمطلّب فرارسيد و در دهم ربيع الاوّل سال هشتم عام الفيل ( 45 سال پيش از هجرت پيامبر ) در مكه معظمه بدرود حيات گفت و در همين شهر به خاك سپرده شد.
روايت است، هنگامى كه مرگ وى فرا رسيد، فرزندش ابوطالب را طلبيد و او را درباره حضرت محمد(ص) سفارش نمود و به وى تأكيد كرد، كه محمد(ص) را دوست داشته باشد و با زبان، مال و دست خويش، وى را يارى كند. زيرا به زودى او سيّد و سرور قوم عرب خواهد شد. آن گاه دست ابوطالب را گرفت و با او در اين باب، پيمان گرفت.
پس از اين فرمود: مرگ بر من آسان شده است.
پس حضرت محمد(ص) را بر روى سينه خود گذاشت و گريست و به دختران خود دستور داد كه براى او بگريند و مرثيه بخوانند، زيرا مى‏خواست مرثيه آنان را پيش از مرگ خود بشنود. دختران وى، هريك در مرثيه او، قصيده‏اى گفتند و گريه و ناله كردند و عبدالمطلب پس از شنيدن آنها، به آرامى خاموش شد و روح پاكش به اعلا عليين پرواز كرد.
بدين گونه، مهتر و سرور قريش در صد و بيست سالگى و در ميان غم و اندوه بازماندگان، به ويژه در اندوه و گريه فرزندزاده خردسالش حضرت محمد(ص) جان به جان آفرينان تسليم كرد.

ازدواج حضرت محمد(ص) با خديجه كبرى(س) سال 25 عام الفيل
حضرت خديجه، دختر خويلد بن اسد، پيش از ازدواج با رسول خدا)ص(، در آغاز با " عتيق بن عائذ " ازدواج كرد و از او داراى فرزندى به نام " جاريه " شد و پس از مرگ عتيق، با "ابوهالة بن منذر اسدى" ازدواج نمود و از او نيز داراى فرزندى به نام "هند بن ابى هاله" شد. پس از مرگ ابوهاله، خديجه بنت خويلد از دارايى‏هاى خويش و دارايى‏هاى شوهران گذشته‏اش، اقدام به سرمايه‏گذارى تجارى و اقتصادى كرد و در اين راه، دارايى‏هاى خود را به مضاربه داد و ثروت زيادى به دست آورد و از توانگران و ثروتمندان معروف عرب شد. آن چنان كه نقل شد، تعداد هشتاد هزار شتر، كالاهاى بازرگانى كاروان‏هاى او را جابجا مى‏كردند.
بزرگان قريش و ثروتمندان عرب، تمايل زيادى به ازدواج با وى نمودند. از جمله، "عقبة بن الى معيط"، " ابوجهل" و " ابوسفيان " از وى خواستگارى نمودند، ولى وى، همه آنان را پاسخ منفى داد و دست ردّ به سينه شان زد و هيچ تمايلى به ازدواج ديگر از خود نشان نداد. امّا از روزى كه حضرت محمد(ص) با پيشنهاد عمويش حضرت ابوطالب(ع) ، حاضر شدكه با خديجه بنت خويلد پيمانى بسته و از مقدارى از دارايى‏هاى وى به شرط مضاربه تجارت كند، قضايا دگرگون شد و خديجه براى ادامه زندگى خويش، راه ديگرى برگزيد. حضرت محمد(ص) با دارايى خديجه و به همراه دو تن از غلامان وى، اقدام به سفر بازرگانى به سرزمين شام نمود و در اين سفر، خريد و فروش خوبى به عمل آورد و سود فراوانى به دست آورد و همه آن‏ها را پس از بازگشت به مكه، تحويل خديجه نمود و تنها به سهم خويش قناعت كرد.
خديجه، كه از امانت دارى امين قريش و صفا و صميميت وى به وجد آمده و خوش رفتارى و خوش اخلاقى وى را از دو غلام خويش شنيده بود، مبهوت رفتار و كردار حضرت محمد(ص) گرديد و عشق وى را در قلب خويش زنده كرد.
از آن سو، حضرت محمد(ص) به سنينى رسيده بود كه مى‏بايست ازدواج مى‏كرد و عمويش "حضرت ابوطالب(ع) " و همسر عمويش "حضرت فاطمه بنت اسد(س) " در پى يافتن همسرى شايسته براى او بودند.
خديجه(س) كه از تصميم آنها با خبر شده بود "نفيسه دختر عليه" را به نزد پيامبر(ص) فرستاد و عشق و علاقه خويش نسبت به آن حضرت و آمادگى ازدواج با وى را ابراز نمود.
پيامبر اكرم(ص) با عمويش ابوطالب (ع)در اين باره مشورت كرد و همگى از آن استقبال كردند.
بدين منظور، ابوطالب(ع) به همراه تعدادى از بزرگان بنى هاشم به نزد " خويلد بن اسد " و به روايتى نزد "ورقة بن نوفل " عموى خديجه رفت و خديجه را براى حضرت محمد(ص) خواستگارى كردند.
درخواست آنان از سوى خديجه و عمويش پذيرفته شد و عقد نكاح آن دو جارى شد و مهريه خديجه، چهار صد دينار تعيين گرديد كه خود وى، آن را ضامن شد.بدين ترتيب در دهم ربيع الاوّل، سال 25 عام الفيل ( 28 سال پيش از هجرت ) ازدواج آن دو بزرگوار برگزار شد.
خديجه به هنگام ازدواج با رسول خدا)ص(، چهل ساله بود و پيامبر)ص(، بيست و پنج ساله.
خديجه كبرى(س) در خانه پيامبر(ص) داراى شش فرزند شد كه عبارتند از: قاسم، عبدالله، رقيه، زينب،ام كلثوم و فاطمه زهرا )سلام الله عليهم اجمعين( كه تمام آنها، جز فاطمه زهرا(س) پيش از بعثت پيامبر(ص) به دنيا آمده بودند و تنها فاطمه(س) پس از بعثت به دنيا آمد و خير كثيرى براى عالميان شد.

درگذشت « ابن قولويه» از بزرگان فقه و حديث در سال 368 هجري قمري
« ابن قولويه» از بزرگان فقه و حديث در سال 368 هجري قمري در بغداد درگذشت. وي درمحضر بزرگاني چون شيخ كليني و شيخ مفيد شاگردي كرد و سرانجام خود در رديف علماي فقه و حديث قرار گرفت از تاليفات متعدد ابن قولويه كامل الزياره را مي توان نام برد.

درگذشت « راضي بالله » از خلفاي عباسي در سال 329 هجري قمري
« راضي بالله » از خلفاي عباسي در سال 329 هجري قمري از دنيا رفت وي برخلاف ديگر خلفاي خاندان عباسي خوش رفتار بود و اهل شعر و ادب بشمار مي رفت اومي كوشيد كه رفتار ظالمانه پدران خود را جبران كند و بدين منظور فدك را به صاحبان اصلي آن يعني اهل بيت بازگرداند.

درگذشت « آلب ارسلان» از حاكمان سلسله سلجوقي در سال 465 هجري قمري
« آلب ارسلان» از حاكمان سلسله سلجوقي در سال 465 هجري قمري جان خود را از دست داد او بعد از مرگ پدر در سال 451 هجري قمري به حكومت بلخ دست يافت و سرانجام با ياري خواجه نظام الملك به سلطنت رسيد آلب ارسلان بعد از تسلط بر اوضاع داخلي به توسعه قلمرو خويش پرداخت و تا ارمنستان و آسياي صغير نيز پيش رفت و بعد از بند كشيدن رومانوس قيصر روم شرقي عازم بخارا و سمرقند شد او دراين زمان پس ا زعبور از رود جيحون كشته شد.

آغاز عمليات والفجر 9 در سال 1364 هجري شمسي
عمليات والفجر 9 با رمز يا الله، يا الله، يا الله در سال 1364 هجري شمسي آغاز شد. اين عمليات برق آسا به منظور تسلط بر ارتفاعات راهروي شمال شرقي سليمانيه اجرا شد و قواي اسلام تا حدود سي كيلومتري سليمانيه پيشروي كردند و چندين شهرك و روستاي سليمانيه عراق را آزاد كردند. در پي اين پيروزي، نيروهاي بعثي عراق از ارتفاعات شمال شرقي سليمانيه عفب نشيني كردند و عده اي از آنان به اسارت قواي اسلام در آمد.

اجرای عمليات نامنظم ظفر 6 در شرق استان كركوك در سال 1366 هجري شمسي
عمليات نامنظم ظفر 6 را نيروي زميني سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در سال 1366 هجري شمسي در شرق استان كركوك با موفقيّت اجرا كرد. در اين عمليات ارتفاعات مهمي از منطقه عمومي سنگاو آزاد شد و بسياري از تاسيسات دشمن منهدم گرديد. گفتني است كه در اين عمليات معارضان عراقي دلاور مردان قرارگاه رمضان را ياري كردند.

آغاز دومين دوره جمهوري فرانسه بعد از استعفاي لويي فيليپ در سال 1848 ميلادي
دومين دوره جمهوري فرانسه بعد از استعفاي لويي فيليپ در سال 1848 ميلادي آغاز شد. در تاريخ فرانسه اين دوره را دوره حكومت موقت يا حكومت روزنامه نگاران نيز خوانده اند. زيرا يازده تن از روزنامه نگاران جمهوريخواه از جمله دولا مارتين شاعر و نويسنده جمهوريخواه فرانسوي اعضاي اصلي آن را تشكيل مي دادند.

تولد دكتر اميل فون بهرينگ پزشك و محقق آلماني در سال 1854 ميلادي
دكتر اميل فون بهرينگ پزشك و محقق آلماني در سال 1854 ميلادي بدنيا آمد. وي در پايان تحصيل، درباره شيوه هاي جلوگيري از شيوع بيماريهاي مُسري به تحقيق پرداخت. فون بهرينگ سرانجام سرم ديفتري را كشف كرد و براي اين كشف مهم در سال 1901 ميلادي نخستين جايزه نوبل را در رشته طب، به خود اختصاص داد.

درگذشت فردريك دانتينگ پزشك و كاشف انگليسي در سال 1941 ميلادي
فردريك دانتينگ پزشك و كاشف انگليسي در سال 1941 ميلادي در گذشت. او بيشتر ايّام عمر 68 ساله خود را به تحقيق و فعاليتهاي پزشكي و بهداشتي سپري كرد. دانتينگ از بنيانگذاران و كاشفان آنتي بيوتيكها، بيوتيكها محسوب مي شود و به واسطه حمايت خود در راه كشف اين داروهاي مهم پزشكي لقب«سِر» گرفت.

امضای قرارداد آتش بس ميان نمايندگان مصر و اشغالگر قدس در سال 1949 ميلادي
قرارداد آتش بس و متاركه جنگ ميان نمايندگان مصر و اشغالگر قدس در سال 1949 ميلادي به امضا رسيد. پس از تشكيل دولت يهود در فلسطين اشغالي، مصر و برخي از كشورهاي عرب با رژيم اشغالگر قدس مبارزه كردند و قسمتي از مناطق اشغالي را از نظارت صهيونيستها خارج ساختند. بديت ترتيب با اتحاد كشورهاي عرب قواي رژيم صهيونيستي به تدريج مجبور به عقب نشيني شد و در فوريه سال 1949 قرارداد ترك مخاصمه به امضا رسيد. بر اساس اين معاهده نوار غزّه در غرب فلسطين به حاكميت مصر درآمد.





نوشته شده در   چهارشنبه 5 اسفند 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode