ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : يکشنبه 9 ارديبهشت 1403
يکشنبه 9 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 2 اسفند 1388     |     کد : 6575

بيان روان و عميق قرآن

انسان‏ها فرهنگ مشتركي به نام «فطرت الهي» دارند، ليكن در هوشمندي يكسان نيستند؛ «النّاس معادن كمعادن الذّهب والفضّة». پس كتابي كه جهان‏شمول است...

انسان‏ها فرهنگ مشتركي به نام «فطرت الهي» دارند، ليكن در هوشمندي يكسان نيستند؛ «النّاس معادن كمعادن الذّهب والفضّة».(1) پس كتابي كه جهان‏شمول است، معارف فطري را با روش‏هاي متفاوت در سطوح متعدد بيان مي‏كند تا هيچ محقّقي به بهانه پايين بودن مطلب، خود را از آن بي‏نياز نپندارد و هيچ ساده‏انديشي به دستاويز پيچيدگي آن، خود را از آن محروم نبيند.
از اين رو، قرآن كريم نه تنها از راه حكمت و موعظه و جدال احسن ره‏آورد خويش را بيان كرده است؛ ﴿أُدع إلي سبيل ربك بالحكمة والموعظة الحسنة وجادلْهم بالتي هي أحسن﴾(2)، بلكه كوشيده است با ذكر تمثيل، بسياري از معارف والا را تنزّل مي‏دهد تا مردم در سايه اعتصام به مَثَل، بالا روند و از موعظه بهره‏مند شوند و از جدال احسن طرفي ببندند و از حكمت سرشار شوند، آنگاه سرپلي از معقول به مشهود ساخته، از حصول به حضور راه يابند و از غيب به شهود بار گرفته، از علم به عين بيايند و از منزل اطمينان به مقصد لقاي خداي سبحان برسند و از آنجا سير بيكران من الله إلي الله في الله را با نواي «آه من قلّة الزاد وطول الطّريق و بعد السفر»(3) و با شهود مقصود و حيرت ممدوح «ربّ زدني فيك تحيّراً»(4) ادامه دهند و با اين نيايش امامان معصوم(عليهم‌السلام) هماهنگ شوند: «إلهي هبْ لي كمال الانقطاع إليك وأنِر أبصار قلوبنا بضياء نظرها إليك حتي تخرق أبصار القلوب حجب النور فتصل إلي معدن العظمة وتصير أرواحنا معلّقةً بعزّ قُدسك».(5)
همان‏گونه كه در منطق آمده، تمثيل غير از حدّ و رسم است. زيرا در تعريف تمثيلي هرگز ذاتياتِ شي‏ء يا عوارض ذاتي آن نمي‏آيد، بلكه برخي از نمونه‏هاي مشابه در آن ياد مي‏شود؛ چنان‏كه در تعريف نَفْسِ آدمي مي‏گويند: نفس در بدن همانند ناخدا در كشتي است. اين بيان جز تمثيل چيز ديگري نيست تا زمينه‏اي باشد براي بازشناسي نفس در مرحله‏اي كه رهايي نفس از بدن به تمثيل ديگري بيان مي‏شود؛ «ركبت البحر و انكسر السفينة». وارد درياي برزخ شدم و كشتي تن
شكست. انسان در تمام مراحلْ بدن دارد، ليكن بدن هر مرحله متناسب با همان مرحله است، به‏گونه‏اي كه هم وحدت محفوظ بماند، هم عينيّت.
قرآن كريم افزون بر روش‏هاي قاطع استدلال، پيمودن راه مَثَل را نيز فرا روي همگان قرار داد تا برخي را دليل و بعضي را گواه و براي عده‏اي راهنما و براي گروهي راهگشا باشد؛ ﴿و لقد ضربنا للنّاس في هذا القران من كلّ مثل لعلّهم يتذكّرون﴾.(6) آري بايد هوشيار شد و در محدوده مَثَل توقف نكرد، بلكه آن را روزنه‏اي به جهان وسيع مُمَثَّل دانست و از آن مسير گذشت و از مرحله علم به مقام عقل سفر كرد. حضرت موسي بن جعفر(عليه‌السلام) به هشام بن حكم فرمود: «يا هشام إنّ العقل مع العلم، فقال: «و تلك الأمثال نضربها للنّاس و ما يعقلها إلاّ العالمون».(7)
اگر نور علم يار راه نباشد، مَثَل‏ها چون كتل‏ها سدّ راه مي‏شوند، ولي با چراغ علمِ صائب و عمل صالح مي‏توان اين عقبه‏هاي كئود را به تدريج پيمود و به قلّه عقل رسيد، سپس از سكّوي عقل به كنگره شهود پر كشيد و تنها به عزّ قدس خداوندي تعلّق يافت و ديگر هيچ؛ زيرا «زهرچه رنگ تعيّن پذيرد، آزاد است».
قرآن كريم كتابي جهان‏شمول و تصديق‏كننده كتابهاي الهي و مهيمن بر آنهاست. از اين‏رو پيروان مكاتب ديگر و كساني را كه هنوز فطرتشان به خاموشي نگراييده، با تعبيرات ﴿يا أهل الكتاب﴾ و ﴿يا أيها الناس﴾ مورد خطاب قرار مي‏دهد و آنان را به ساختن جامعه‏اي انساني و خدامحور فرا مي‏خواند؛ ﴿قل يا أهل الكتاب تعالوْا إلي كلمةٍ سواءٍ بيننا و بينكم ألاّ نعبد إلّاالله ولانشرك به شيئاً ولايتّخذ بعضُنا بعضاً أرباباً من دون الله﴾(8) بگو اي اهل كتاب! چرا در آيين ابراهيم با يكديگر مجادله مي‏كنيد؟ بياييد به سوي مطلب مشترك ميان ما و شما كه جز خداي يكتا را نپرستيم و چيزي را شريك او قرار ندهيم و برخي بعضي ديگر را به جاي خدا، ربّ خود ندانيم.
همچنين مي‏فرمايد: ﴿يا أيها الناس قدجائكم برهان من ربكم﴾(9) اي مردم تحقيقاً برهاني از پروردگارتان براي شما آمده است. ﴿يا أيّها الناس إنّما بغْيكم علي أنفسكم﴾(10) اي مردم نتيجه تعدي شما به زيان خود شماست. ﴿يا أيها الناس اعْبدوا ربكم الذي خلقكم﴾(11)؛ اي مردم پروردگارتان را بپرستيد كه شما را آفريد. ﴿يا أيها الناس إنّ وعد الله حقّ فلا تغرّنكم الحيوة الدنيا﴾(12)؛ اي مردم به درستي كه وعده خداوند(معاد) حقّ است، پس حيات دنيا شما را نفريبد!
گفتني است: خطاب‏هاي قرآني داراي اوج و حضيض و مراتب متوسّط است؛ پايين‏ترين آن، تعبير «يا أيها الناس» و والاترين آن «يا أيها النبي» و «يا أيها الرسول» است و آنچه با حفظ مرتبه ميان دو طرف قرار دارد، «يا أهل الكتاب» و «يا أيها المؤمنون» و بالاتر از آن دو، عنوان «يا أُولي الأبصار» و «يا أُولي الألباب» و برتر از آنها «يا أيها الرُسُل» است.
در قرآن كريم آياتي هست كه فقط برخي از خواصّ آنها را مي‏فهمد، ولي هيچ مطلبي در قرآن نيست، مگر براي همگان فهميدني است. زيرا محتواي همان آيات بلند را خداي سبحان در آيات ديگري به زبان ساده، به صورت مَثَل يا داستان بيان كرده است.
براي نمونه، خداوند درباره علم غيب خود مي‏فرمايد: ﴿وعنده مفاتح الغيب لا يعلمها إلاّهو﴾(13)؛ كليدهاي غيب نزد ذات اقدس الهي است و هيچ كس جز او، بدانها علم ندارد. معناي «مفاتح غيب» براي توده مردم روشن نيست. ازاين‏رو خداي سبحان، مسئله را به صورتي ديگر بيان مي‏كند كه همگان مي‏توانند بفهمند؛ ﴿و يعْلم ما في البرّ والبحْر وما تسقط من ورقةٍ إلا يعلمها﴾(14)؛ خداوند به آنچه در خشكي و درياست، آگاه است و هيچ برگي از درختي نمي‏افتد، مگر او خبر دارد.
گفتني است: قدرت مَثَل همانند اقتدار حدّ يا رسم نيست تا به خوبي مُعرَّف را بشناساند، ليكن سهم وافر آن در تفهيم مُمَثّل انكاركردني نيست.

1 ـ بحار الأنوار، ج 58، ص 65.
2 ـ سوره نحل، آيه 125.
3 ـ نهج‏البلاغة، حكمت 77.
4 ـ فصوص الحكم، ص 527.
5 ـ مفاتيح‏الجنان، مناجات شعبانيه.
6 ـ سوره زمر، آيه 27.
7 ـ سوره عنكبوت، آيه 43؛ كافي، ج1، ص14 ـ 13.
8 ـ سوره آل عمران، آيه 64.
9 ـ سوره نساء، آيه 174.
10 ـ سوره يونس، آيه 23.
11 ـ سوره بقره، آيه 21.
12 ـ سوره فاطر، آيه 5.
13 ـ سوره انعام، آيه 59.
14 ـ سوره انعام، آيه 59.

هدايت در قرآن، ص 209-213. 


نوشته شده در   يکشنبه 2 اسفند 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode