ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : چهارشنبه 19 ارديبهشت 1403
چهارشنبه 19 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : پنجشنبه 19 آذر 1388     |     کد : 5821

پنج شنبه 19 آذر 22 ذي الحجه 10 دسامبر

شهادت ميثم تمّار در کوفه در سال 60 هجري قمري...

شهادت ميثم تمّار در کوفه در سال 60 هجري قمري
ميثم بن يحيي اسدي که به خاطر خرما فروشي به:"تمّار"معروف بود،يکي از ياران نزديک امير مؤمنان علي بن ابي طالب(ع) و از حواريان آن حضرت بودو از آن حضرت به اندازه استعداد خويش، دانش و معرفت فرا گرفت و بر رازهاي نهان و اخبار غيبي،اطلاع مي يافت .
به همين جهت، وي پيش از شهادت ابا عبدالله الحسين(ع) در کربلا، شهادت آن حضرت و يارانش را پيش گويي کرده بود. فضيل رسان از جبله مکيه روايت کرد که از ميثم شنيدم مي گفت :به خدا سوگند،اين امت[جفا کار]فرزند پيامبر شان را در دهم ماه محرم مي کشند و دشمنان خدا،آن روز را جشن گرفته و عيد مي گيرند.
سپس گفت: و ان ذلک لکائن قد سبق في علم الله تعالي ذکره،أعلم ذلک بعهد عهده الِّي مولاي امير المؤمنين(ع) و لقد اخبرني انه يبکي عليه کلّ شئي ...؛ اين مسئله، انجام شدني است،که در علم ازلي خداوند متعال گذشت و آن را سرورم امير مؤمنان(ع) که بهتراز هر کسي مي داند، طي عهدي مرا به آن مطلع نمود و به من خبر داد که براي مظلوميت او[امام حسين(ع) ]تمام موجودات مي گريند.
ميثم تمار در کوفه امام علي(ع) را همراهي مي کردو آن حضرت چيز هايي که به خيلي از همراهانش نمي توانست بگويد، به خاطر ظرفيت بالاي ميثم تمار به وي مي فرمود.از جمله وي را از آينده اش و کشته شدنش در راه خدا و محبت اهل بيت(ع) خبر داد. در اين باره روايات فراواني نقل گرديده است. از جمله، يوسف بن عمران روايت کرد که ميثم تمار به من گفت: روزي حضرت علي(ع) مرا خواست و فرمود:چگونه خواهد بود حال تو آن زماني که فرو مايه بني اميه[عبيدالله بن زياد] تو را بخواند و بخواهد از من برائت جويي؟
گفتم: من از تو برائت نمي جويم.
امام علي(ع) : به خدا سوگند،در آن حال او تورابه صليب کشيده و مي کشد.
گفتم :صبر پيشه مي کنم و اين کار از من، در نزد خداي متعال بسيار اندک است.
امام علي(ع) : در آن حال، در بهشت با من خواهي بود.
ميثم تمار،حتّي بر چوبه داري که وي را در آن به صليب خواهند کشيد، از امام علي(ع) نشاني اش را گرفت و به زير درخت آن ميرفت و با آب،جارو کردن آن، درآن جا به نماز مي ايستاد وبه همسايگان آن مي گفت من به زودي همسايه شما مي شوم.آنان تصور مي کردند که وي قصد خريد خانه در نزديکي هاي آنان را دارد، وليکن مراد او، چيز ديگري بود که از استاد و مرادش امام علي(ع) به آن پي برده بود.
به هر روي، وي از عاشقان و مريدان امام علي (ع) و فرزندانش امام حسن(ع) و امام حسين(ع) بود و در آن سالي که امام حسين(ع) بر عليه يزيد قيام کرد،ميثم در آن سال به سفر حج رفته بود و در بازگشت به کوفه، در قادسيه دستگير شد. در آن ايام با آمدن عبيدالله بن زياد به کوفه و شهادت مسلم بن عقيل (ع) دراين شهر، رعب و وحشت عظيمي اهالي اين ديار را فرا گرفته بود و عبيد الله بن زياد حکومت نظامي بسته و کنترل کننده اي اعمال مي کرد و تمامي دوستان و دوستداران ولايت را دستگير و شکنجه مي نمود. از جمله،ميثم تمار را پيش از رسيدن به خانه اش، در قادسيه دستگير کرده و او را به قصر عبيدالله بردند و عبيدالله از وي خواست که از علي(ع) برائت بجويد و وي را دشنام دهد.
ولي ميثم تماراز اين کار امتناع کرد و مناقب علي(ع) را بر زبان جاري کرد.
عبيدالله هر چه تلاش کرد،فايده اي نداد و از روي خشم و غضب دستور داد وي را در بالاي داري به صليب کشند و هيچ گونه آب و غذايي ندهند، تا جان دهد. ولي ميثم تمار در بالاي دار نيز از مناقب و فضايل اهل بيت(ع) سخن مي گفت و اهالي کوفه با اجتماع در پاي داراو، به سخنانش گوش فرا داده و بر دشمنان اهل بيت(ع) لعنت مي فرستادند.
عبيدالله دستور داد که بر دهانش لجامي زده، تا وي را از گفتن باز دارند.اين،نخستين لجامي بود که در تاريخ اسلام بر دهان يک انسان زدند و او را از گفتن باز داشتند.
ميثم سه روز تمام در بالاي دار مقاومت کرد و تا توانست از نيکي هاي اميرمؤمنان(ع) و فضائل اهل بيت(ع) و ستم کاري هاي يزيدبن معاويه و عبيدالله بن زياد،سخن گفت و مردم را از نا آگاهي و ناداني بيرون آورد و با واقعيت ها آشنا کرد.
در روز چهارم دست ها و پاهايش را قطع و زبانش را از کام بيرون آوردند و بر بدن شريفش نيزه زدند و به همان حالي که مو لايش امام علي(ع) پيش گويي کرده بود، وي را به شهادت رسانيدند.
شهادت وي، روز 22 ذي حجّه سال 60 قمري، ده روز پيش از آمدن امام حسين (ع) به کربلا،واقع گرديد.
قبر شريف وي، از زيارت گاه هاي معروف عراق است که در سمت جنوب مسجد اعظم کوفه قرار دارد و شيعيان و دوستداران اهل بيت(ع) ،آن را زيارت مي کنند.

تشكيل شوراي عالي انقلاب فرهنگي در سال 1364 هجري شمسي
انقلاب اسلامي ايران بيش از هر چيز مرهون فرهنگ اسلامي و تعاليم حيات بخش اسلام و تداوم و گسترش چنين انقلابي در گرو بقا و رشد فرهنگ اسلامي در نسلهاي موجود و آينده است. اين وظيفه بيش از همه بر عهده نهادهاي آموزشي و پرورشي، بخصوص دانشگاههاست؛
اما بافت دانشگاهي ايران در سالهاي پيش از انقلاب اسلامي و همچنين نظام آموزشي و محتواي دروس و كتابها بويژه در علوم انساني آن دوره، متناسب با اين وظيفه نبود و چه بسا دانشگاههاي ما به وسيله خارجيان هدايت مي شد و شكل و محتواي آنها تابع اراده بيگانگان و خط مشي آنها در جهت حفظ و تقويت سلطه سياسي اقتصادي امريكا و ساير دول استعمارگر بوده است؛ به همين علت پس از پيروزي انقلاب، دانشجويان و استادان متعهد دانشگاهها تصميم گرفتند انقلابي فرهنگي به وجود بياورند تا در سايه آن بتوانند ضمانتي براي بقا و تداوم انقلاب اسلامي و همچنين عامل نيرومندي براي صدور و گسترش فرهنگ انقلاب ايجاد كنند. اين كار مستلزم اموري بود كه كم و بيش اجرا شده و يا در دست اجراست.
1ـ تصفيه دانشگاهها از عناصر وابسته به استعمارگران و ابرقدرتها و به طور كلي از عناصر ضد انقلاب.
2ـ تجديد نظر در نظام آموزشي و ساختاري دانشگاهها و متحول ساختن آنها به گونه اي كه متناسب با نيازهاي كشور و تأمين استقلال سياسي ـ اقتصادي جمهوري اسلامي ايران باشد و كشور را از وابستگي فرهنگي و ديگر وابستگيها نجات دهد.
3ـ گنجاندن دروس خاصي در برنامه هاي دانشكده ها كه آشنايي لازم دانشجويان را با اهداف انقلاب و معارف و ديدگاههاي اسلام تامين كند.
اينها كارهايي است كه لازم است در همه دانشگاهها انجام شود و ستاد انقلاب فرهنگي مسئول اجراي آنهاست.
ضرورت انقلاب فرهنگي: هدف پیامبران الهي دگرگون ساختن فرهنگ جامعه به سوي يك فرهنگ توحيدي و خدا پسندانه است. يعني پيامبران در حقيقت بنيانگذاران راستين فرهنگ اصيل الهي و انساني بوده اند. به طور مثال پيامبر بزرگوار اسلام حضرت محمد (ص) با آغاز رسالت خويش بعثت فرهنگي جديدي ايجاد كرد؛ به طوري كه از يك ملت نيمه وحشي و از اعراب متعصب جاهلي جامعه نويني با تمدن شكوفا و فرهنگي غني و پربار، آفريد. اين چنين تحولي جبر با تغيير زير ساخت فرهنگي جامعه امكان پذير نبود؛ و جامعه ايران اسلامي نيز بايد از انقلاب فرهنگي پيامبر گرانقدر خود الهام مي گرفت، زيرا تا فرهنگ جامعه اي دگرگون نشود دگرگوني در بقيه جهات ميسر نيست و يگانه رمز تداوم و توفيق رهبر انقلاب آن است كه فرهنگ آن انقلاب جايگزين و استوار گردد و گرنه بناي نهادهاي ديگر انقلاب بر فرهنگ پوسيده و ارتجاعي و ظالمانه پيشين، متزلزل و بي ثبات خواهد بود و هر آن انتظار فرو ريختن تمامي آنها خواهد رفت. تا انقلابي در روحها و انديشه ها رخ ندهد، در ابعاد ديگر زندگي انساني انقلابي رخ نخواهد داد. اگر چه انقلابي با ترقي فكري و روحي مردم آن جامعه البته
به طور نسبي آغاز خواهد شد اما آن جرقه ها و حركتها به تنهايي كافي نيست. پس از پيروز شدن و به ثمر رسيدن انقلاب، جامعه ايران نيز نياز به يك تحول بنيادين داشته و دارد؛ تحولي كه انسان ساز و هدايتگر باشد و جامعه را دگرگون كند و خلاصه جهت دهنده و راهبر باشد. در انقلاب اسلامي ايران نيز انقلاب با درخواست مردم براي تغيير سرنوشتشان آغاز شد كه اين مسئله سرآغاز يك انقلاب فرهنگي عظيم بود، اما پس از پيروزي انقلاب كافي نبود كه به همان ميزان رشد و آگاهي مردم اكتفا بشود، زيرا تغييرات و تحولات مقطعي و زودگذر نمي توانست استمرار دايمي داشته باشد؛ بلكه بايد از ريشه و بنيان، نظام فرهنگي شاهنشاهي و زورمداري در هم مي ريخت و به جاي آن فرهنگ اصيل اسلامي جايگزين مي شد. حضرت امام خميني (ره) به سرعت بر اين مسئله انگشت نهادند و ضرورت انقلاب در افكار و انديشه هاي مردم بويژه نسل جوان را در مراكز علمي و فكري همچون دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالي و مدارس تاكيد و تصريح نمودند. گرچه انقلاب فرهنگي در يك جامعه منحصر به طبقه دانش آموز و دانشجو نيست و اصولاً فرهنگ كشور تنها در نظام آموزشي آن خلاصه نمي شود و شامل ويژگيهاي از قبيل: آداب و رسوم، دين و اخلاقيات، سنن اجتماعي، دانستنيها و علوم و غيره است، اما ضرورت انقلاب فرهنگي در مدارس و دانشگاهها از مهمترين امور محسوب مي شود.
امام و انقلاب فرهنگي: "بايد انقلابي اساسي در تمام دانشگاههاي سراسر ايران به وجود آيد تا استاداني كه در ارتباط با شرق و غربند تصفيه بشوند و دانشگاه محيط سالمي شود براي تدريس علوم عالي اسلامي. بايد از بد آموزيهاي رژيم سابق در دانشگاههاي سراسر ايران شديداً جلوگيري كرد؛ زيرا تمام بدبختيهاي جامعه ايران در طول سلطنت اين پدر و پسر از اين بدآموزيها به وجود آمده است.اگر ما در دانشگاهها تربيتي اصولي داشتيم هرگز طبقه روشنفكر دانشگاهي ما كه در بحراني ترين اوضاع ايران در نزاع و چند دستگي با خودشان نبودند. و از آنچه كه بر مردم مي گذشت چنان آسان عبور نمي كردند به نحوي كه گويي در ايران نيستند. تمام عقب ماندگيهاي ما به لحاظ فقدان شناخت صحيح اكثر روشنفكران دانشگاهي از جامعه اسلامي ايران بود؛ و متأسفانه هم اكنون هم هست. اكثر ضربات مهلكي كه به اين اجتماع خورده است از دست اكثر همين روشنفكران دانشگاه رفته است كه هميشه خود را بزرگ مي ديدند و مي بينند و تنها حرفهايي مي زدند و مي زنند كه دوستان روشنفكر خودشان قادر به درك آنها هستند ولا غير. روشنفكران متعمد و مسئول بياييد و تفرقه و تشتت را كنار گذاريد و به مردم فكر كنيد و براي نجات اين قهرمانان شهيد داده خود را از شر "ايسم" و "ايست" شرق و غرب نجات دهيد. روي پاي خود بايستيد و از تكيه به اجانب بپرهيزيد."

درگذشت «آلفرد نوبل» شيميدان سوئدي در سال1896ميلادي
«آلفرد نوبل» شيميدان سوئدي در63سالگي در سال1896ميلادي درگذشت. نوب درجواني براي تأمين هزينه زندگي اش به روسيه مهاجرت كرد و بعد ازمدتي درسايه استعداد سرشارش درعلم شيمي، شيميداني برجسته شد. نوبل درسال1867ميلادي موفق به اختراع ديناميت شد. او بنيانگذار جوايز معروف به نوبل است. اين جوايز هرسال در5 رشته فيزيك، شيمي، پزشكي، ادبيات و صلح جهاني به دانشمنداني امداد مي شود كه در راه اعتلاي صلح و پيشرفت علوم گامي مثبت برداشته اند.

درگذشت ماكس پلانك فيزيكدان و رياضيدان آلماني در سال1947ميلادي
ماكس پلانك فيزيكدان و رياضيدان آلماني در سال1947ميلادي درگذشت. پلاك تحصيلاتش را درمونيخ به پايان رساند. او مبتكر تئوري كوانتوم درفيزيك است. ازاين رو در سال1918ميلادي موفق به دريافت جايزه نوبل در رشته فيزيك نظري، ترموديناميك، حرارت، نور و تشعشع نيز تحقيقات مهمي انجام داد كه نتايج آنها بصورت مكتوب موجود است. كتاب فلسفه فيزيك ازجمله آثار پلانك است.

تصويب اعلاميه جهاني حقوق بشر (روز جهاني حقوق بشر) در سال1948ميلادي
اعلاميه حقوق بشر درمجمع عمومي سازمان ملل متحد تصويب شد وبدين ترتيب حقوق طبيعي و اجتماعي افراد بشر مورد تأييد يك سازمان بين المللي قرارگرفت. اعلاميه حقوق بشر را هيئتي ازنمايندگان كشورهاي مختلف، به توصيه سازمان ملل تهيه و تدوين كردند. اين اعلاميه بعدها مورد تصديق كليه كشورهاي عضو سازمان ملل قرارگرفت. اعلاميه حقوق بشر شامل يك مقدمه و 30 ماده است و درماده اول آن به برابري افراد بشر و حاكميت روح برادري درميان آنان اشاره شده است. درجهان امروز اعلاميه ياد شده فقط راهگشاي استكبار جهاني براي اعمال نفوذ در ديگر نقاط جهان است. 



نوشته شده در   پنجشنبه 19 آذر 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode