ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : شنبه 8 ارديبهشت 1403
شنبه 8 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : شنبه 11 مهر 1388     |     کد : 4967

شنبه 11 مهر 14 شوال 3 اکتبر

تولد زين الدين علی بن احمد (شهيد ثانی ) در سال 911 هـجری قمری...

 

تولد زين الدين علی بن احمد (شهيد ثانی )  در سال 911 هـجری قمری

خلاصه ای از زندگی این بزرگ مرد عرصه دین و دانش:

ولادت:

فقيه عاليقدر و دانشمند بزرگوار شيعه، زين الدين بن نورالدين شيخ علی بن احمد عاملی جبعی، مـعـروف بـه (شهيد ثانی ) در سيزدهم شوال 911 هجری قمری ، در يك خانواده علم و فقاهت متولد شده و اهل جبل عامل است جد ششم او صالح نامی است كه شاگرد علا مه حـلـی بـوده اسـت ظـاهـرا اهـل طوس بوده است، از اين رو كه شهيد ثانی، گاهی (الطوسی الشامی ) امضاء می كرده است.

تحصيلات:

تحصيلات مقدماتی را نزد پدر بزرگوارش گذراند سپس به قريه (ميس ) رفت و نزد شيخ ‌علی بن عبدالعالی ميسی كـتابهای شرائع الاحكام محقق حلی، و ارشاد علا مه حلی، و كتاب قواعد علا مه را نزد او خواند.

و بعد از چندی به (كرك نوح )رفت و نحو و اصول فقه را نزد سـيـد جـعفر كركی، نويسنده كتاب (المحجة البيضا )فرا گرفت، و در سال 934 هجری قمری  مجددا به (جـبع ) بازگشت و سال 937 هجری قمری  به (دمشق ) مسافرت كرد و نزد شيخ محمد بن مكی حكيم و فيلسوف بزرگوار، پاره ای از كتب طب و حكمت و هيأت را فرا گرفت و در درس شـيخ احمد جابر شركت جست و كتاب (شاطبيه ) را كه در علم قرائت و تجويد بود، آموخت.

او سـال 938 هجری قمری  دوبـاره به (جبع ) بازگشت و از آنجا عزم سفر به دمشق نمود مدتی كـوتـاه در دمـشـق درنـگ كـرد و كـتـاب (صـحيح مسلم و صحيح بخاری ) را در مدرسه (سـلـيـمـيه ) نزد (شمس الدين طولون ) قرائت كرد و سپس در نيمه ربيع الاول سال 942 هجری قمری  به صـوب مـصر حركت نمود و نزد شانزده استاد بر جسته و دانشمند به اندوختن ذخاير علمی در علوم عربی، اصول فقه ،هندسه، معانی، بيان، عروض، منطق، تفسير و ساير علوم ديگر مشغول شد.

در سال 944 هجری قمری  ماه صفر، بار ديگر به موطن خود (جبع ) مـراجـعـت كـرد و در سال 948 هجری قمری  مسافرت به (بـيـت الـمـقـدس ) رادر پـيـش گرفت و در محضر شيخ شمس الدين بن ابی اللطيف مقدسی، قسمتی از كتاب صحيح مسلم و بخاری را كسب علم نمود و از اين استاد اجازه روايت گرفت و پـس از آن بـه موطن خود مراجعت نمود.

پـس از آن بـه ( صوب روم شرقی) عزم سفر كرد و در هفدهم ربيع الاول سال 949 هجری قمری  از طريق دمشق و حلب وارد قسطنطنيه گرديد .

مدت توقف شهيد ثانی در قسطنطنيه چهار ماه به طول انجاميد و در طـول ايـن مـدت كـوتـاه با سيد عبدالرحيم عباسی ،نويسنده كتاب (معاهد الـتـنصيص ) آشنا و با او مجالست نمود و از محضرش استفاده های علمی وافری نمود.

در يـازدهم رجب از طريق عراق به جبع بازگشت و در مسير بازگشت به زيارت مرقد ائمه اطـهـار (عليه السلام )نائل گرديد كه اين مراجعت با پانزدهم صفر سال 953 هجری قمری  همزمان بود او سرانجام در بعلبك اقامت گزيد.

اساتيد:

شهيد ثانی ( ره) مسافرت های متعددی داشته اشت كه از جمله به : مصر، دمشق، حجاز، بيت المقدس، عراق و استانبول می باشد و از هر خرمنی خوشه هايی چيده است، تنها اساتيد سنی او را دوازده تن نوشته اند.

تدريس:

وی مردی جـامـع بوده است علاوه بر فقه و اصول، از فلسفه ،عرفان، طب و نجوم هم آگاهی داشته است، فـوق الـعاده زاهد و متقی بوده است شاگردانش در احوالش نوشته اند : كه در ايام تدريس شبها به هـيـزم كـشـی برای گذران زندگی می رفت و صبح به تدريس می نشست مدتی در بعلبك به پنج مـذهـب (جعفری، حنفی، شافعی، مالكی و حنبلی ) تدريس می كرده است.

شاگردان:

بسياری از بزرگان از محضر شهيد ثانی كسب علم نموده اند كه از بين آنها می توان: (ابـن العودی ) و شيخ حسين بن عبد الصمد حارثی ( پدر شيخ بهائی ) را نام برد.

تألـيـفـات شهيد ثانی از (روض الجنان ) آغاز و به (الروضة البهيه ) ازلحاظ تاريخ تألـيـف پايان می يابد.

گفتار بزرگان:

1ـ در كتاب (امـل الامـل) آمـده اسـت كـه شـهـيد ثانی پس از شهادت، دو هزار مجلد كتاب از خود به جای گـذاشـت كـه دويست عدد آن به خط خود شهيد بزرگوار بوده و تعدادی از آن از آثار علمی او و مقداری نيز از مؤلفات ديگران بوده است .

2ـ شيخ حسين بن عبدالصمد حارثی، پدر شيخ بهايی می گويد : روزی بر شهيد ثانی وارد شدم و او را مـتـفـكـر يـافـتـم او در خويشتن فرو رفته بود علت اين حالت را ازاو جويا شدم، به من گفت : برادرم ! چنين می پندارم كه من دومين شهيد باشم، زيرا درعالم رؤيا سيد مرتضی علم الهدی را ديـدم كـه مـجلس ضيافتی تشكيل داده و علما و دانشمندان اماميه و شيعه در آن شركت داشتند وقتی من وارد مجلس شدم، سيد مرتضی از جا بر خاست و به من تهنيت گفت و دستور داد كه در كنار استاد (شهيد اول )بنشينم .

در رسـالـه (مـسـائل الـسـيـد بـدر الدين الحسن الحسينی ) كه سيد مذكور از شيخ ‌حسين بن عبدالصمد پدر شيخ بهايی در اين رساله پرسشهايی را مطرح كرده، چنين آمده است :

سـؤال : اسـتـاد و مـولای ما درباره داستانی كه از شهيد ثانی نقل می شود، چه عقيده ای دارد؟

كه شـهيد ثانی از نقطه ای از استانبول (قسطنطنيه ) عبور می كرد، شما نيز همراه او بوديد شهيد ثانی به شما گفت : قريبا شخص عاليقدری در اين نقطه كشته می شود آيا اين قضيه درست است ؟

جواب فرمودند : آری .

بـديـن سـان چـنين پيش بينی صورت گرفت و من مخاطب او در اين پيش بينی بودم و به ما نيز چـنـين گزارش دادند كه استاد در همان نقطه به شهادت رسيد و اين حادثه را از طريق مكاشفه نفسانی بر خويش، پيش بينی و آينده نگری كرده بود.

3ـ مرحوم خوانساری صاحب روضات الجنات، درباره شهيد ثانی چنين می گويد: تا كنون در جمع دانـشـمـندان بزرگ و برجسته شيعه كسی را به ياد ندارم كه ازلحاظ شكوه شخصيت، سعه صدر، خـوش فـهمی، حسن سليقه، داشتن نظم و برنامه تحصيلی، كثرت اساتيد، ظرافت طبع، معنويت سـخـن و پـختگی و بی نقص بودن آثار علمی به پای او برسد، بلكه اين استاد بزرگوار در تخلق به اخلاق الهی و قرب منزلت ،چنان می نماياند كه تالی تلو معصوم (عليه السلام ) است و بلافاصله در رده پس از معصومان (عليه السلام ) قرار دارد .

خصوصيات اخلاقی:

شهيد ثانی با داشتن چنين مقام و شخصيت برجسته علمی و فقهی، در تامين پاره ای از ضروريات مـعـاش شـخـصا تلاش می كرد نوشته اند: وقتی هوا تاريك می شدو شب فرا می رسيد، الاغی را كه مـركب سواری او بود از خانه بيرون می آورد و به خارج شهر می راند و هيزم فراهم می آورد و بار بر آن می نمود و بدين وسيله سوخت منزل را برای خانواده اش فراهم می ساخت .

از بـركات وجودی اين شخصيت بزرگوار، با اين فضائل روحی و معنوی ،فرزند برومندی همچون عـلا مه بزرگوار و دانشمند پارسا و ژرف نگر، ابو منصور جمال الدين حسن (صاحب معالم ) به ثمر رسيد كه آثار گرانبهايی در اصول فقه و ساير علوم اسلامی به دنيای شيعه ارمغان آورد.

شـهـيـد ثـانـی به هنگام ميزبانی از واردين بی اختيار می گشت و در پذيرايی از ميهمانان و تامين حوائج متقاضيان در حد ايثار و فداكاری می كوشيد.

وفات ( شهادت):

مؤلف كتاب لؤلؤة البحرين می نويسد: در بعضی از كتب و منابع معتبر راجع به كيفيت دستگيری و شـهـادت شهيد ثانی ديدم كه به دستور سلطان سليم پادشاه روم (تركيه فعلی ) در مكه در خود مـسـجد الحرام پس از اقامه نماز عصر دستگير شد و در يكی از خانه های مكه تحت نظر به سر برد سـپـس او را از راه دريـا به قسطنطنيه بردند و در آن شهر او را شهيد كردند و شهادت او در سال 966 هجری قمری  رخ داده است .

مـدت سه روز جسد او بر روی زمين ماند و كسی او را دفن نكرد سرانجام جسد شريف او را به دريا افـكـندند

و در يك روايت ديگر آمده است كه: شهيد ثانی نيز مانند همه شهدای فـضـيلت، قربانی مطامع دنيوی فردی فرومايه گشت .

دو نـفـر از مردم (جبع ) برای مرافعه و محاكمه به شهيد ثانی مراجعه كردند او نيزطبق موازين دينی و ضوابط شرعی، دعوی را فيصله داد طبيعی است در مرافعات، هردو طرف منتفع نيستند، نـتـيجه به نفع يكی از طرفين و به ضرر ديگری فيصله يافت شخص محكوم از اين داوری به خشم آمد و نزد قاضی (صيدا) رفت و از او سعايت كرد كه شهيد ثانی رافضی و شيعه است قاضی جريان را بـه سـلـطـان سـلـيـم اطـلاع داد ازطرف او برای دستگير كردن شهيد، شخصی مأمور شد، هـمزمان با ورود مأمور كذايی، استاد درانگورستان خود مشغول تأليف كتاب بود كه مأمور موفق به دستگيری او نشد،چون به خاطر شهيد گذشت كه به سفر حج برود مقدمات سفر مكه را آماده ساخت ودر محملی كه با روپوش بود نشست تا كسی او را نبيند و نشناسد.

قـاضی صيدا به سلطان روم (عثمانی ) نامه ای نوشت كه در بلاد شام (سوريه )مردی عالم زندگی می كند كه بدعت گزار و بيرون از مذاهب چهارگانه اهل سنت ودست اندر كار نشر و تبليغ عقائد خـود می باشد سلطان سليم شخصی به نام (رستم پاشا) را كه وزير او بود، برای دستگيری شهيد مأمور ساخت و گفت بايد او را زنده دستگير كنی تا با دانشمندان استانبول (قسطنطنيه ) مباحثه كند و از عقائد او تفتيش شود تا سرانجام از مذهب و آئين او مطلع گردند رستم پاشا به جبع آمد و از شـهيدپرس و جو كرد به او گفتند كه به سفر حج رفته است اين مأمور در اثنا راه مكه به شهيد ثانی رسيد و او را دستگير كرد شهيد ثانی به او گفت : به من مهلت ده تا سفر حج را به انجام رسانم و پس از انجام مناسك به هر صورتی كه دلخواه توست با من عمل كن .

رسـتم پاشا راضی شد. پس از پايان مراسم حج، شهيد را بـه روم (عـثـمـانـی ) بـرد آنگاه كه او را وارد كشور عثمانی نمود، درراه به شخصی برخوردند آن شخص از مأمور سؤال كرد كه اين مرد كيست ؟

گفت ازدانشمندان شيعه اماميه است كه بر حسب مأموريت او را نزد سلطان می برم آن شخص گفت : تو درباره اين مرد در اثنا راه كوتاهی كرده و او را آزار رسـانـده ای ،مـمـكـن اسـت در حضور سلطان از تو شكايت كند و دوستان و ياران او نيز به حـمـايـت ودفاع از وی برخيزند و برای تو موجبات ناراحتی و احيانا قتل فراهم كنند صلاح دراين است كه در همين جا سرش را از بدن جدا كنی و سر بريده او را نزد سلطان ببری اين مرد فرومايه و پـسـت فـطـرت در كنار دريا استاد بزرگوار را شهيد كرد آنگاه سربريده او را حضور سلطان آورد سلطان بر او برآشفت و سخت او را مورد توبيخ قرارداد و به وی گفت : من تو را مأمور ساخته بودم كه او را زنده بياوری، بنابراين به چه مجوزی او را كشتی ؟

سـيـد عبدالرحيم عباسی كه با شهيد ثانی سابقه دوستی و آشنايی داشت، با ديدن سر بريده شهيد ثانی سخت متاثر گرديد و سعی كرد تا سلطان را وادارد كه اين مردپليد را به قصاص خود برساند بالاخره مساعی او مؤثر واقع شد و رستم پاشا به جرم اين جرم بزرگ، محكوم به مرگ گرديد.

 

تولد«ابوعبدالله محمدبن اسماعيل بخارايي» در سال194هجري قمري

«ابوعبدالله محمدبن اسماعيل بخارايي» مشهور به بخاري در سال194هجري قمري در شهر بخارا بدنيا آمد. او صاحب يكي ازشش كتاب عمده موسوم به صِحاح سِتّه است. بخاري درپي گردآوري حديث به خراسان، عراق، مصرو شام سفركرد و احاديث بسياري جمع آوري كرد كه بيش از 600000حديث است. وي همچنين صاحب نخستين كتاب صحيح است. گفتني است كه كتابهاي صحيح بخاري و صحيح مُسلِم به صحيحِين مشهورند.

 

درگذشت آيت الله شيخ محمدطه نجفي درسال1323هجري قمري

آيت الله شيخ محمدطه نجفي ازمجتهدان و عالمان تبريزيُ الاصل درسال1323هجري قمري  در نجف اشرف درگذشت. ايشان ساليان متمادي ازمحضرعلماي بزرگ استفاده كرد و دركنارآن خود نيز به تحقيق درعلوم ديني پرداخت. آيت الله طه درفقه، اصول، تفسير، رجال و ادبيات عرب دانشي درخورتوجه كسب كرده بود و علم خويش را با تواضع بسياردراختيار دانش پژوهان ميگذاشت. ازتأليفات طه نجفي« اَلاِنصاف في تحقيق مسائِل الخِلاف و اَصالَةُ البَرائه» را ميتوان نام برد.

 

عزيمت حضرت امام خيمني(ره) از عراق به كويت در سال 1357هجري شمسي

درپي منع فعاليتهاي سياسي- مذهبي حضرت امام خميني(ره) در كشور عراق و ايجاد محدوديتهايي ازسوي رژيم بعثي حضرت امام خميني(ره) در كشورعراق و ايجاد محدوديتهايي ازسوي رژيم بعثي، حضرت امام خميني(ره) در سال 1357هجري شمسي عراق را به قصد كشوركويت ترك كردند. اما دولت كويت به سبب حفظ روابطش با رژيم شاه ازورود واقامت حضرت امام(ره) به كويت امتناع ورزيد. به دنبال ابن اقدام دولت كويت امام خميني به فرانسه مهاجرت كردند. اعمال و مخالفتهاي رژيم كوبت و عراق موجبات خشم ملت مسلمان و انقلابي ايران را كه حساس ترين روزهاي مبارزه با رژيم ستمشاهي را مي گذراندند فراهم آورد.

 


نوشته شده در   شنبه 11 مهر 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode