ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : پنجشنبه 27 ارديبهشت 1403
پنجشنبه 27 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : شنبه 16 دي 1391     |     کد : 48356

انسان شناسی در اندیشه سیاسی هابز و علامه طباطبایی مقایسه شد

در کتاب «انسان شناسی و پیآمدهای آن در اندیشه سیاسی هابز و علامه طباطبایی» ماهیت دانش سیاسی، روش، حرکت، قدرت، انسان، عقل و علم، حسن و قبح، برابری، عدالت، وضع طبیعی، قانون طبیعی، قرارداد، ماهیت حاکمیت، الزام، دین، دین و دولت در نظام فلسفی و اندیشه­ای هابز و علامه طباطبایی با یکدیگر مقایسه گردیده است.


در کتاب «انسان شناسی و پیآمدهای آن در اندیشه سیاسی هابز و علامه طباطبایی» ماهیت دانش سیاسی، روش، حرکت، قدرت، انسان، عقل و علم، حسن و قبح، برابری، عدالت، وضع طبیعی، قانون طبیعی، قرارداد، ماهیت حاکمیت، الزام، دین، دین و دولت در نظام فلسفی و اندیشه­ای هابز و علامه طباطبایی با یکدیگر مقایسه گردیده است.

به گزارش خبرگزاری مهر، این پژوهش؛ تفسیر دو نظریه فلسفی رئالیستی از انسان را مقایسه می­کند. نظریه فلسفی نخست از آن تامس هابز است که در کتاب لویاتان ارائه گردیده است. لویاتان اولین اثر درباب فلسفه سیاسی مدرن به زبان انگلیسی است که هابز آن را در سال­های 1647 تا 1651 میلادی نگاشته است و صورت تکامل یافته فلسفه سیاسی رئالیستی او است که پیش از آن در آثار او به زبان لاتین آمده بود. دومین نظریه، نظریه ادراکات اعتباری است که علامه طباطبایی، در زمینه فلسفه رئالیستی که در چارچوب فلسفه صدرایی تبیین نموده و می­توان آنرا رئالیسم تعاملی خواند، ارائه کرده است.

بدین ترتیب ما با دوگونه رئالیسم هابزی و تعاملی روبه­روایم. هر یک از این دو؛ سامان فلسفه­پردازی سیاسی خود را بر تفسیری که از انسان دارد بنا می­کند. در این پژوهش برمی­رسیم که تبیین این دو فلسفه رئالیستی از انسان چگونه است و از آنجا که هیچ­یک در تبیین انسان توقف نکرده بلکه آن را به عرصه­های اجتماع و سیاست و حکومت گسترش داده­اند؛ در این پژوهش گسترش یاد شده را نیز پی می­گیریم.

برجستگی­های اثر نسبت به آثار مشابه

تاکنون تفسیرهای بسیاری از اندیشه سیاسی هابز به عمل آمده است. کمابیش تفسیرهایی نیز درباره نظریه ادراکات اعتباری وجود دارد. گاه نیز درباب مشابهت­های احتمالی اندیشه سیاسی هابز و علامه طباطبایی اظهارنظرهایی شده است. اما تاکنون تفسیر این دو نظریه فلسفی از انسان و پی­آمدهای آن در اجتماع و سیاست و حکومت با یکدیگر مقایسه نشده است. و به­طور کلی چندان مطالعه مقایسه­ای این دوگونه رئالیسم با یکدیگر صورت نگرفته است. روش پژوهش، تحلیل مقایسه­ای است که روشی شناخته شده در علوم سیاسی می­باشد و از جمله برای بررسی مقایسه­ای دو مکتب و یا دو گرایش در یک مکتب به­کار می­رود.

روش تحقیق و شیوه ارائه مطالب

در این پژوهش تلاش شده است تا استقلال سامان اندیشه­ای هر یک از این دو اندیشمند محفوظ بماند و هیچ یک براساس دیگری خوانش نگردد. از این رو گرچه تحلیل مقایسه­ای این دو موردنظر بوده اما این امر به قیمت نادیده گرفتن استقلال و سنت فکری این دو انجام نگرفته است.




نتیجه اثر

دستاورد پژوهش را می­توان به­طور اجمال چنین گزارش کرد: هابز با تفسیری که از انسان و عقل و علم پیش می­نهد ناگزیر به قدرت مطلقه دولت می­انجامد که مشروعیت حقوقی آن را به قراردادی فرضی منتهی می­گرداند.

علامه طباطبایی با تفسیری که از انسان و استخدام­گری و عقل وی ارائه می­کند انسان را ناگزیر از زندگی اجتماعی می­داند. این زندگی اجتماعی بر قراردادی عملی مبتنی است که قرارداد استخدام متقابل و عدالت اجتماعی است. اجتماع از اعتبار فرمانروایی و قانون ناگزیر است و دین در هر دو مورد نقشی اساسی دارد. از اینجا روابط خاصی میان عقل و دین و اجتماع پدید می­آید که قابلیت­های وی‍ژه­ای به نظام اندیشه­ای و فلسفه سیاسی علامه طباطبایی می­دهد. این پژوهش در جانب هابز، مستند به لویاتان، نسبت میان انسان و دولت و عقل و دین و درجات علامه طباطبایی نسبت میان انسان و اجتماع و عقل و دین را اساسی­تر دانسته و این نسبت­ها را بازخوانی می­کند.

مباحث اصلی اثر

پژوهش شامل یک مقدمه و دو فصل و یک نتیجه­گیری است. مقدمه با طرح این پرسش که «آیا می­توان هابز و علامه طباطبایی را با یکدیگر مقایسه کرد؟» با نگاهی به هابز و علامه طباطبایی و فلسفه سیاسی این دو به پاسخ پرسش یاد شده می­پردازد.

فصل اول سه موضوع «انسان»، «دولت» و «دین و دولت» را براساس متن لویاتان بر می­رسد و در پایان فصل خوانش به سامان از لویاتان ارائه می­کند.

فصل دوم به تناسب مباحث فصل اول به پنج موضوع در چارچوب نظریه ادراکات اعتباری می­پردازد: «حرکت»، «انسان و اجتماع»، «مُلک و حکومت»، «حسن و قبح، عدالت اجتماعی، قرارداد»، «دین، جامعه، حکومت». در این فصل آمادگی ذهنی خواننده غنیمت شمرده شده و پس از بیان نظرات علامه طباطبایی ذیل موضوعات یاد شده؛ در ضمن جمع­بندی نظرات وی مقایسه­هایی اجمالی میان نظرات علامه طباطبایی و تامس هابز انجام گرفته است.

در نتیجه­گیری براساس دو فصل یاد شده؛‌ ماهیت دانش سیاسی، روش، حرکت، قدرت، انسان، عقل و علم، حسن و قبح، برابری، عدالت، وضع طبیعی، قانون طبیعی، قرارداد، ماهیت حاکمیت، الزام، دین، دین و دولت در نظام فلسفی و اندیشه­ای هابز و علامه طباطبایی با یکدیگر مقایسه گردیده است.

کتاب انسان شناسی و پیآمدهای آن در اندیشه سیاسی هابز و علامه طباطبایی ازجمله آثار منتشرشده پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی است که توسط حجت الاسلام والمسلمین دکتر احمدرضا یزدانی مقدم به نگارش درآمده است.


نوشته شده در   شنبه 16 دي 1391  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode