ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه 28 ارديبهشت 1403
جمعه 28 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : سه شنبه 6 مرداد 1388     |     کد : 4071

سه شنبه 6 مرداد 5 شعبان 28 ژوئيه

درباره تولد با سعادت امام علي بن الحسين(ع)، معروف به امام زين العابدين(ع) اتفاق ديدگاهي ميان مورخان و سيره نگاران نيست...

 ميلاد فرخنده امام زين العابدين(ع) در سال 38 هجري قمري

درباره تولد با سعادت امام علي بن الحسين(ع)، معروف به امام زين العابدين(ع) اتفاق ديدگاهي ميان مورخان و سيره نگاران نيست. برخي از آنان پنجم شعبان، برخي هفتم و برخي نهم اين ماه و برخي نيمه جمادي الاولي را روز تولدش دانسته اند و هم چنين برخي از آنان سال 38 و برخي سال 36 و برخي ديگر سال 37 قمري را سال تولد آن حضرت ذكر كرده اند.

وليكن معروف و مشهور در ميان شيعيان، روز پنجم شعبان سال 38 قمري، تاريخ تولد آن حضرت مي باشد.

پدرش امام حسين بن علي(ع) و مادرش شهربانو دختر يزدگرد سوم است.

بنابراين، آن حضرت هم از سوي پدر و هم از جانب مادر به حاكمان و زمامداران عرب و فارس منتهي مي شود. زيرا وي از سوي پدر با يك واسطه به اميرمؤمنان علي بن ابي طالب(ع)، خليفه و جانشين پيامبر(ص) و با دو واسطه به پيامبر اسلام حضرت محمد(ص) و از سوي مادر با يك واسطه به يزدگرد سوم، امپراتور و شهريار ايران منتهي مي گردد.

براي مادرش شهربانو، نام هاي ديگري چون: شاه زنان، جهان بانو، سلافه، خوله و بره نيز ذكر گرديده است و پس از ازدواج با امام حسين(ع) به "سيّده النّساء" معروف گرديد.

بنا به روايت شيخ مفيد(ره)، امام علي بن ابي طالب(ع) در عصر خلافت خويش، حريث بن جابر حنفي را به حكومت يكي از نواحي شرق عالم اسلام، بر گمارد و او در زمان حكومت خود، دو دختر يزدگرد سوم، امپراتور بزرگ ايران را به نزد آن حضرت فرستاد. امام علي(ع) يكي از آن دو ]شهربانو[ را به فرزندش حسين(ع) بخشيد و از آن بانوي شريف، امام سجاد(ع) متولد گرديد و ديگري را به محمد بن ابي بكر واگذاشت و جناب قاسم بن محمد از او متولد شد. بنابراين، امام سجاد و قاسم بن محمدبن ابي بكر، پسرخاله يكديگر مي باشند.

گفتني است كه قاسم بن محمد، جدّ مادري امام جعفر صادق(ع) مي باشد.

درباره محل تولد امام زين العابدين(ع) اكثر مورخان، شهر مدينه را ذكر كرده اند. وليكن با توجه به اين كه تولد آن حضرت، بنا به گفته بسياري از تاريخ نگاران، دو سال پيش از شهادت امام علي بن ابي طالب(ع) بود و در ايام خلافت آن حضرت، تمامي فرزندان و خانواده وي، به همراهش در كوفه به سر مي بردند و تا صلح امام حسن مجتبي(ع) در كوفه استقرار داشتند، بايد محل تولد آن حضرت، شهر كوفه باشد، نه شهر مدينه!

 لقب هاي شريف آن حضرت عبارتند از: زين العابدين، سيدالعابدين، سيّدالسّاجدين، زين الصالحين، وارث علم النبيين، سجّاد، زاهد، عابد، بكّاء، ذوالثّفنات، زكي و امين.

كنيه هاي آن حضرت عبارتند از: ابومحمد، ابوالحسن و به قولي ابوالقاسم.

گفتني است كه نسل ابي عبدالله الحسين(ع)، منحصراً از امام زين العابدين(ع) تكثير و توسعه يافت و تمامي سادات حسيني، به اين امام همام، منتهي مي گردند.

امام زين العابدين(ع) در زندگي خويش با زمامداران ذيل معاصر بود:

1- امام علي بن ابي طالب(ع)، از بني هاشم

2- امام حسن مجتبي(ع)، از بني هاشم

3- معاويه بن ابي سفيان، از بني اميه

4- يزيد بن معاويه، از بني اميه

5-معاويه بن يزيد، از بني اميه

6- عبدالله بن زبير، از زبير بن عوام

7- مروان بن حكم، از بني اميه

8-عبدالملك بن مروان، از بني اميه

9-  وليد بن عبدالملك، از بني اميه

امام زين العابدين(ع) جز در ايام خلافت اميرمؤمنان علي بن ابي طالب(ع) كه دادگرترين و شايسته ترين زمامدار اسلامي و ايام كوتاه مدت فرزندش امام حسن مجتبي(ع) كه راه و رسم پدرش را به نيكي ادامه مي داد، از ساير خلفا و حاكمان و عاملان محلي آنان، فشارها و ستم هاي زيادي متحمل گرديد، كه زشت ترين و فجيع ترين آن ها از سوي يزيد بن معاويه به وي تحميل گرديد، يزيد در حكومت خويش، امام حسين(ع) و يارانش را در كربلا شهيد و بازماندگانش، از جمله امام زين العابدين(ع) را اسير نمود و از اين بابت قلوب اهل بيت(ع) و مؤمنان اصيل را جريحه دار ساخت و لعن ابدي را براي خويش و هم دستان خود فراهم نمود.

امام زين العابدين(ع) پس از شهادت پدر ارجمندش امام حسين(ع)، بنا به وصيت آن حضرت، به مقام امامت نايل آمد و به مدت 35 سال عهده دار مقام عظمي ولايت و امامت شيعيان بود و سرانجام در محرم سال 95 قمري، از سوي وليد بن عبدالملك، مسموم و سپس به شهادت رسيد و در قبرستان بقيع، در كنار قبر مطهر عمويش امام حسن مجتبي(ع) به خاك سپرده شد.

 

درگذشت محمّد بن زكرياي رازي در سال313هجري قمري

محمّد بن زكرياي رازي پزشك مشهورو كاشف الكل در سال313هجري قمري با زندگي وداع كرد. حرفه رازي زرگري و صرّافي بود و او ازاين رهگذر بتدريج به كيمياگري علاقمند شد و توانست ماهيّت فلزات را دگرگون سازد. رازي از مشاهير علوم پزشكي، هندسه، منطق و علوم فلسفي بشمارمي رود. او كه به «طَبيبُ المُسلمين و جالينوس عرب» شهرت دارد علاوه برداشتن دانش بسياردر پزشكي و جراحي، شيميداني برجسته بود. رازي ساليان متمادي ازعمرخدو را صرف تجزيه و تحليل و تركيب اجسام و مواد طبيعي كرد و موفق شد كه اسيد سولفوريك را اززاج سبز با سنگ گوگرد بدست آورد. محمّد بن زكرياي رازي اين نابغه دوران و دانشمند شهيرايراني نخستين كسي بود كه الكل را استخراج كرد. رازي تأليفات متعددي دارد كه اين تأليفات درباره« كيميا، طب، الهيات و فلسفه اند». «اَلحاوي و طبِّ منصوري» از ارزشمندترين آثار محمّد بن زكرياي رازي بشمار مي روند.

 

آغاز قيام سربداران سبزوار در سال737هجري قمري

قيام سربداران سبزوار در سال737هجري قمري آغاز شد. رهبري اين قيام را امين الدّين عبدالرّزاق پسر خواجه فضل الله باشتيني برعهده داشت. پيروان وي ازلان رو خود را سربدارمي خواندند كه معتقد بودند «اگرتوفقيق يابيم دفع ظالمان كنيم و اِلّا سرخود بردار ببينيم كه تحمل تعدّي و ظلم را نداريم». اميران سلسله سربداريه نزديك به 50 سال درسبزوار و برخي از ولايات مجاورآن فرمانروايي كردند. آنان درراه ترويج تشيع تلاش فراوان كردند. سلسله سربداريه با كشته شدن علي بن مؤيّد بدست تيمور گوركاني منقرض شد. قيام سربداران خراسان درحركتهاي انقلابي بعدي برضد ظالمان مغول تأثيرشگرفي داشت.

 

انعقاد عهدنامه ننگين تركمانچاي بین نمايندگان ايران و روسيه در سال1243هجري قمري

نمايندگان ايران و روسيه عهدنامه ننگين تركمانچاي در سال1243هجري قمري را منعقد كردند. اين عهدنامه درزمان فتحعلي شاه قاجار با ميانجيگري دولت انگلستان منعقد شد و به موجب آن ولايات ايروان و نخجوان به روسيه واگذارشد و حق كشتيراني در درياي خزر مجدداً به كشتي هاي روسي واگذارشد. دولت روسيه نيزوليعهدي عباس ميرزا را برسميت شناخت و ازآن حمايت كرد. همچنين كليه اتباع روسي براساس عهدنامه تركمانچاي ازحمايت قوه قضائيه ايران برخوردارشدند.

 

آغاز عمليات مضان در  سال 1360هجري شمسي

عمليات رمضان در سال 1360هجري شمسي توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و همراهي ارتش جمهوري اسلامي ايران در محور حميديه ـ كرخه نور آغاز شد. در اين عمليات رزمندگان اسلام حدود چهار كيلومتر پيشروي كردند و ضمن انهدام چهل دستگاه تانك و نفر بر ؛ حدود دويست تن از افراد دشمن را هلاك كرده ،يكصد و نود و هفت تن ديگر را نيز اسير كردند .

 

عمليات مرصاد در سال 1367 هجري شمسي

بشر المنافقون بأنّ لهم عذاباً اليماً.(ترجمه: منافقون را بشارت ده كه براي آنان عذاب سخت دردناك خواهد بود.)

نفاق از پديده هاي شوم و خطرناك جوامع انساني بويژه جوامع اسلامي است كه مي تواند در اثر كوچكترين غفلت، زمينه تحقق توطئه هاي دشمنان را براي نابودي آن جوامع فراهم سازد. خداوند تبارك و تعالي در آيات فراواني در قرآن مجيد خطر منافقين را گوشزد مي نمايد، و ضمن كوبيدن شخصيت آنها سخت تحقيرشان مي كند و رسوايشان مي سازد تا در جامعه جرأت خودنمايي نداشته باشند. طبق آيات الهي، منافقين، عليه اسلام و جامعه اسلامي نقشه مي كشند و از درون توطئه مي كنند و با ظاهرسازي و چهره در نقاب مي خواهند خدا را فريب دهند ولي خداوند از نقشه و توطئه و راز دل آنان آگاه است. و همه نقشه هاي آنها را نقش بر آب مي كند و توطئه هايشان را به خودشان برمي گرداند.

ان المنافقين يخادعون الله و هو خادعهم (ترجمه: همانا منافقون با خدا مكر و حيله مي كنند و خدا نيز با آنها مكر مي كند ”يعني مكرشان را باطل مي سازد و بر آن مكر و نفاق , مجازاتشان هم خواهد كرد.“)

آشكار شدن چهره نفاق سازمان مجاهدين خلق:

همزمان با اوجگيري نهضت اسلامي ايران و پيروزي آن در 1357، سازمان باصطلاح مجاهدين خلق با اين اعتقاد كه نظام مقدس جمهوري اسلامي نظامي مرتجع است و با بزرگ جلوه دادن خطر ارتجاع، مبارزه عليه انقلاب اسلامي و برنامه ريزي جهت به دست گرفتن حكومت را آغاز كرد.

سازمان با جمع آوري سلاح از پادگانها و جذب و اغفال نيروهاي جوان و سازماندهي آنها در پي فراهم شدن يك زمينه اجتماعي مناسب بود. در ابتدا مزوّرانه خود را همگام و همراه نهضت اسلامي نشان مي داد و حتي تمثال مبارك امام”ره“ را نيز در كنار آرم سازمان قرار داده و از امام”ره“ به عنوان رهبري قاطع و سازش ناپذير ياد مي كرد.

با پيروزي بني صدر در اولين انتخابات رياست جمهوري، منافقين وي را عامل مهمي براي رسيدن به اهداف خود يافتند و حمايت از او را در صدر برنامه هاي خويش قرار دادند.

با خيانت آشكار بني صدر و وقايعي كه پيرامون اين خيانت به وجود آمد. مجلس شوراي اسلامي رأي به عدم كفايت سياسي بني صدر و بركناري او داد و امام”ره“ قاطعانه وي را ابتدا از فرماندهي كل قوا و سپس براساس اصل 110 قانون اساسي از رياست جمهوري عزل نمودند.

با بركناري بني صدر، منافقين زمينه اجتماعي را براي آغاز مبارزه علني عليه نظام جمهوري اسلامي مناسب ديدند و به خيال خام خود زمان را براي سرنگوني حكومت مناسب يافتند.

اعلان جنگ مسلحانه عليه نظام جمهوري اسلامي ايران:

همزمان با عزل بني صدر از رياست جمهوري، منافقين كه تنها اميد خود را از دست رفته مي ديدند در تاريخ 30 خرداد 1360 با انتشار اطلاعيه اي عليه نظام جمهوري اسلامي ايران اعلان جنگ مسلحانه كردند و در صدد نابودي انقلاب اسلامي برآمدند. منافقين با ايجاد آشوب و هرج و مرج در شهرها, به آتش كشيدن وسايل نقليه عمومي، ضرب و شتم مردم بي دفاع و ترورهاي كوركورانه، عليه نظام اسلامي به پا خاستند؛ اما جبهه متحد ضد انقلاب به سركردگي منافقين با رهنمودهاي قاطع رهبر كبير انقلاب اسلامي و هوشياري مردم حاضر در صحنه، در همان ساعات اوليه مضمحل شد. در اين حادثه 14 تن از پاسداران انقلاب اسلامي و مردم به شهادت رسيدند.

سازمان كه در اين روز نتوانسته بود به اهداف خود برسد، جهت تضعيف نظام و ساقط نمودن آن، دست به ترورهاي ناجوانمردانه زد و ترور شخصيتها را در سرلوحه كار خود قرار داد؛ اما از آنجايي كه خداوند متعال وعده فرموده كه كيد و مكر منافقان را به خودشان بازمي گرداند با هوشياري مردم و شناسايي مخفيگاههاي آنها در داخل كشور توسط نيروهاي انقلاب، كاملاً قلع و قمع شدند و سران سازمان كه زماني شعار مبارزه با امپرياليسم جهاني را سر داده بودند به دامان امپرياليسم پناهنده شدند و نوكري آنها را بر عهده گرفتند و در خارج از مرزهاي كشور به توطئه ها و دسيسه هاي متنوع خود عليه نظام اسلامي ادامه دادند. امام”ره“ در اين رابطه فرمودند:

” اينان كه از امپرياليسم انتقاد سرسختانه منافق گونه مي كردند، اكنون معلوم شد كه چهره واقعي آنان چه چهره كريهي است و امروز به خوبي روشن است كه اينان به دامان امپرياليسم پناهنده و با كمك آنان به توطئه عليه جمهوري اسلامي برخاسته اند و با شايعه سازي و دروغ پردازي مي خواهند جوانان معصوم را به دام بكشند و با استفاده از خون مظلومان و گول خوردگان، امر اربابانشان را اجرا كنند.“

باعزل بني صدر و رسوايي منافقان كوردل، كوششهاي جبهه ضد انقلاب در ساقط نمودن انقلاب اسلامي خنثي شد و بار ديگر لطف و عنايت خداوندي شامل حال اين امت گرديد.

اين پيروزي بزرگ، انقلاب سوم نامگذاري شد و مردم انقلابي كه درگير با رژيم بعث عراق بودند تمام توان خويش را بعد از اين حوادث، جهت پيروزي در جبهه هاي جنگ معطوف كردند.

عمليات مرصاد، مرگ سياسي و نظامي سازمان منافقين:

پذيرش قطعنامه 598 از سوي ايران، عراق را در بن بست سياسي و نظامي شديدي قرار داد، و توطئه هاي وسيعي را كه از جانب استكبار جهاني عليه انقلاب اسلامي تدارك ديده شده بود نقش بر آب كرد و بر گروهها و عناصر باصطلاح” اپوزيسيون“ نيز شوك شديدي وارد ساخت. در اين ميان، منافقين به عنوان تنها گروهي كه همه حيثيت و هستي سازمان خود را در گرو جنگ نهاده بودند، بيشترين صدمه و لطمه را از پذيرش قطعنامه توسط ايران متحمل شدند؛ و براي خروج از اين بن بست، توطئه اي كه مأموريت اجراي آن را به عهده داشتند به مرحله اجرا درآوردند.

منافقين در تحليلهاي درون گروهي خويش، امكان قبول آتش بس از سوي ايران را غير ممكن دانسته و به صراحت ادعا مي كردند كه جمهوري اسلامي تنها زماني به صلح رضايت خواهد داد كه از جنبه هاي سياسي، نظامي و اقتصادي به بن بست كامل رسيده باشد و تحت چنين شرايطي سقوط رژيم حتمي و در نتيجه قدرت حكومتي به سازمان منتقل خواهد شد. بنابراين فرصت پيش آمده را زمان مناسبي براي دستيابي به اهداف پليد خود دانسته و عليرغم آن كه طرح حمله به ايران براي سالگرد جنگ تدارك ديده شده بود، به دنبال پذيرش قطعنامه 598 از سوي جمهوري اسلامي، زمان آن دو ماه به جلو انداخته شد.

قبل از اين، اطلاعاتي به دست آمده بود كه رژيم عراق در صدد است، در مرحله جديد جنگ با استفاده از ضد انقلابيون دست به يكسري عمليات بزند، از آنجا كه عراق به خاطر پذيرش قطعنامه، بهانه اي براي تجاوز جديد به ايران نداشت، با حمايت و پشتيباني تسليحاتي، لجستيكي و هوايي از منافقين، نيروهاي خود را از انجام دخالت مستقيم در ورود به عمق خاك ايران برحذر داشت. به همين منظور، ابتدا براي كاستن از حجم نيروهاي خودي در غرب، اقدام به تك وسيعي در خرمشهر نمود و سپس با هجوم و آتش سنگين در منطقه سرپل ذهاب و صالح آباد، اين مناطق را به تصرف در آورد و راه ورود منافقين به داخل را هموار ساخت، عراق همچنين، پس از ورود منافقين به داخل، جهت پشتيباني در چندين نوبت، اقدام به بمباران هوايي خطوط و نيروهاي ايراني كرد و هليكوپترهاي نيروبر عراق نيز، طي اين مدت مرتباً به پشتيباني منافقين مشغول بودند.

هدف عملياتي منافقين از حركت سريعي كه در عمق خاك ايران و با تانكهاي برزيلي دجله( داراي چرخهاي لاستيكي و سرعتي معادل 120 كيلومتر در ساعت) انجام مي شد، تسخير چندين شهر و در آخر رسيدن به تهران بود.

منافقين در نظر داشتند با وارد كردن 13 تيپ نيروي رزمي در تهران، ضمن تسخير و اشغال مراكز مهم، قدرت را به خيال خود به دست گيرند. بر طبق زمانبندي اين طرح، نيروهاي آنها بايستي ساعت 6 بعد از ظهر روز دوشنبه 3 مرداد به كرند و ساعت 8 شب به اسلام آباد و 10 شب به كرمانشاه رسيده و در اين شهر، دولت خويش را اعلام نمايند. اگر چه در ساعتهاي مقرر به كرند و اسلام آباد رسيدند؛ اما در مسير اسلام آباد ـ كرمانشاه در گردنه حسن آباد، از پيشروي آنها جلوگيري شد.

در اين عمليات كه منافقين نام” فروغ جاويدان “ را انتخاب كرده بودند، باصطلاح با 25 تيپ (هر تيپ به طور متوسط شامل 200 نفر بود) شركت داشتند و بدين ترتيب مجموعاً بين 4 تا 5 هزار نيروي عملياتي وارد خاك ايران شدند.

در چارت مربوط به اين عمليات كه از منافقين به دست آمده، فرماندهي كل در رأس آن قرار داشته و از طريق مسئولين محورها، عمليات را هدايت مي كرد.

مقارن ساعت30/14، در تاريخ 3/5/67 منافقين و ارتش عراق، عمليات مشترك خود را با هجوم زميني از طريق سر پل ذهاب و هلي برد از جنوب گردنه ”پاطاق“ (نزديكي سرپل ذهاب) آغاز و به طرف شهر ” كرند غرب“ پيشروي كردند و حدود ساعت 30/18 اولين تانكهاي عراقي با آرم منافقين وارد شهر كرند غرب شدند و تا 5 كيلومتري جاده كرند ـ اسلام آباد اقدام به تعقيب اتومبيلهاي شخصي در حال فرار كردند و مجدداً به شهر بازگشتند. در همين هنگام حدود 8 دستگاه تانك و نفربر به همراه نيروهاي پياده بعثي، شهر كرند غرب را به تصرف درآوردند، و سپس به طرف اسلام آباد غرب پيشروي كردند. بمحض رسيدن به مدخل شهر، اقدام به قطع برق و ارتباط مخابراتي و همچنين تيراندازي و آشفته نمودن اوضاع كردند. در همين حين تعدادي از نيروهاي سپاه و مردم با دشمن درگير شدند كه به علت عدم انسجام نيروها و آميختگي منافقين با مردم، اوضاع از كنترل نيروهاي نظامي خارج شد و شهر به تصرف آنها درآمد. پس از تصرف شهر اسلام آباد، دشمن با استفاده از تعداد زيادي تانك ”دجله“ و خودرو به همراه تعدادي از نيروهاي پياده در جاده اسلام آباد به طرف كرمانشاه حمله كرد، لكن در منطقه حسن آباد( 20 كيلومتري اسلام آباد) به دليل سازماندهي جديد رزمندگان ايراني و جمع آوري نيرو و نيز با توجه به رسيدن يگانهاي منظم خودي، منافقين زمين گير شدند. نيروهاي خودي نيز در فاصله 200 متري آنان در ارتفاعات ”چهار زبر“ ضمن تشكيل خط پدافندي با نيروهاي دشمن و ايجاد درگيري، بعد از ظهر روز 4 مرداد با محاصره شهر اسلام آباد، ضمن پاكسازي و آزاد نمودن شهر، به منظور انسداد عقبه و راه فرار دشمن سه راه اسلام آباد ـ كرند را قطع كردند و آنها را از دو سمت به محاصره در آوردند.

منافقين در گردنه حسن آباد متوقف شدند و نيروهاي خودي با سازماندهي و طرح منظم و حساب شده در روز چهارشنبه 5 مرداد عمليات ”مرصاد“ را با رمز يا ”علي بن ابيطالب(ع)“ آغاز نمودند و طي چندين ساعت صدها تن از منافقين را به هلاكت رساندند و مابقي را به فرار واداشتند. در اين عمليات، رزمندگان اسلام از قسمت سه راهي اهواز (پشت پمپ بنزين اسلام آباد) دشمن را دور زدند و تلفات زيادي به منافقين وارد كردند.

در حين عمليات نيز، هوانيرو با اعزام هلي كوپترهاي كبري و نيروي هوايي با بمباران دقيق مواضع و ادوات منافقين، تلفات فراوان و مؤثري به آنان وارد ساختند. صرف نظر از امدادهاي الهي، اصلي ترين عامل سركوب اين حركت منافقين، هجوم گسترده نيروهاي مردمي به جبهه ها و انگيزه قوي پديد آمده در آنان براي مقابله با دشمن بود كه مرهون انفاس قدسيه امام خميني ” ره“ و يادآور شور و هيجان روزهاي نخستين جنگ بود.

در عمليات غرورآفرين ”مرصاد“ كه برگ زرين ديگري در تاريخ جنگ تحميلي هشت ساله است، بيش از دو هزار و پانصد تن از منافقين به هلاكت رسيدند و بيش از چهارصد دستگاه خودرو، نفربر و تانك آنان منهدم شد و باقيمانده نيروهاي دشمن فرار به داخل خاك عراق را ترجيح دادند.

منافقين در اين عمليات” راه بازگشت“ حدود 5 هزار نفر از اعضا و هواداران خود را داده بودند. آنها آن قدر گرفتار توهمات ناشي از شبح قدرت و نيروهاي نظامي عراق شده بودند كه تصميم داشتند، حداكثر ظرف 2 روز نيروهاي خود را به تهران بياورند. رجبي بر اين تز پاي فشاري مي كرد كه جمهوري اسلامي ايران و منافقين مثل دو مشت زن در رينگ بكس، با يكديگر درگير هستند و مردمي كه تماشاگر اين صحنه اند، براي طرف غالب ابراز احساسات مي كنند.

مشخص است كه اين تحليل، صرفاً يك تحليل ذهني بيمارگونه بوده كه معيارهاي واقعي را مدنظر قرار نداده و سازمان با اين كه در جريان بسياري از تظاهرات و راهپيمايي ها، شاهد حضور گسترده مردم در حمايت از جمهوري اسلامي بود، روي عامه مردم حساب نكرده بود.

شواهد و قرائن و اسناد، حكايت از آن دارد كه منافقين نسبت به پيروزي خود در حركتي كه آغاز كرده بودند، اطمينان بالايي داشته اند. در اين حمله تقريباً همه افراد رده بالاي سازمان شركت كرده بودند. منافقين شركت كننده در اين عمليات بسياري از اشياء و لوازم شخصي و لوازمي كه معمولاً يك نيروي عملياتي به هنگام عمليات همراه خويش ندارد (نظير پاسپورت، عكسهاي خانوادگي، شماره تلفن دوستان) را با خود آورده بودند، آنها كاملاً مطمئن بودند كه در طول مسير خود با مقابله جدي و درگيري قابل توجهي از سوي رزمندگان اسلام مواجه نخواهند شد. و نهايتاً به دليل عدم احتمال برخورد با نيروهاي اسلام مؤفقيت خود را قطعي مي دانستند.

آيت الله هاشمي رفسنجاني در تحليلي كه بعد از خنثي شدن توطئه ضد انقلاب و در رأس آنها منافقين در نماز جمعه تهران به عمل آوردند, اظهار داشتند:

”... اينها تحليلشان اين بود كه ملت از رهبري جدا شده و مردم به جنگ نمي آيند. ارتش حاضر نيست همراهي بكند و پاسداران هم آن صلابت سابق را ندارند بنابراين اعماق خاك ايران نفوذ پذير است.

... اينها فكر مي كردند كه از خط اول ما عبور كنند پشت قضيه ديگر چيزي نيست. حتي تعداد افراد كميته و سپاه هرجايي را هم تعيين كرده بودند. گفته بودند اين مقدار نيرو در مقابل شما هست اينها با يك سياست خاصي به داخل كشيده شدند.

... اين كاري كه به سر منافقين در عمليات”مرصاد“ آمد، مصداق آيه”انا فتحنا لك فتحاً مبيناً“ تا به اينجا مي رسد كه”و يعذب المنافقين و المنافقات و المشركين و المشركات الظانين بالله ظن السوءعليهم دايره السوء“ است كه مانند اين است كه اصلاً محاصره را مجسم كرده است. من وقتي اين آيه را مي خواندم چون كه مي دانستم اينها چطور تحت محاصره قرار گرفتند يك مصداق خوبي براي من بود.

... يك چنين ضربه اي را به غير از هدايت الهي و غير از انفاس قدسيه رهبري كه قضيه را به خوبي به اينجا رساند هيچ قدرتي در دنيا نمي توانست طراحي و اجرا كند.“

 

اقامه اولين نماز پس از پيروزي انقلاب اسلامي  در سال 1358 هجري شمسي

بايد ائمه جماعات و ائمه جمعات همه شان توجه كنند به اين كه اين تكليفشان اين است كه مسائل را به ملت بگويند، توجه بدهند مردم را به مسائل سياسي، (است) در عين حالي كه عبادت است. در خطبه نماز جمعه بايد مسايل سياسي روز طرح شود. گرفتاريهاي مسلمانان طرح بشود. اجتماع كنيد، نمازهاي جمعه را با شكوه بجا بياوريد و نمازهاي غير جمعه را هم ,شيطانها از نماز مي ترسند. نماز جمعه كه نمايشي از قدرت سياسي و اجتماعي اسلام است بايد هر چه شكوهمندتر و پر محتواتر اقامه شود..." امام خميني"ره"

قرآن كتاب آسماني، مردم را همواره به دو چيز مهم دعوت مي كند، يكي "كلمه توحيد" و ديگري "توحيد كلمه"، يعني اين كتاب الهي از مردم مي خواهد كه به جاي اين كه دنبال هدفهاي گوناگون و مقاصد مختلف حركت كنند، هدف خود را فقط و فقط در يك اصل قرار دهند و آن كلمه مباركه " لا اله الّا الله" است. از طرف ديگر قرآن مجيد از مردم مي خواهد كه همگي در خواستن و رسيدن به اين هدف بزرگ متحد و همراه باشند و از تفرقه پرهيز نمايند. همچنين مي فرمايد:

واعتصموا بحبل الله جميعاً و لا تفرّقوا و اذكروا نعمت الله عليكم اذ كنتم اعدا فالف بين قلوبكم فاصبحتم بنعمته اخواناً.

چرا كه فرقه فرقه شدن و گروه گروه شدن از آثار شرك و چند هدف خواهي است و موجب جنگ و ستيز در ميان گروهها خواهد شد. در اين رابطه قرآن كريم، به قبل از بعثت پيامبر اكرم(ص) نيز اشاره مي كند: اي مؤمنين ياد آوريد نعمت خدا را بر شما، در آن هنگام كه شما قبل از نزول وحي و قبل از ايمان به كلمه توحيد، همگي دشمن يكديگر بوديد، و هر كدام به راهي مي رفتيد تا آن كه خداوند بر شما منت نهاد و پيامبري به سوي شما فرستاد و همه شما را به سوي يك كلمه واحده دعوت كرد و همگي در سايه ايمان و توحيد آرام گرفتيد.

به هر حال شكي نيست كه اسلام مردم را به "كلمه توحيد" و " توحيد كلمه" دعوت كرده است و شريعت اسلام براي تحقق اين معني مردم را به تشكيل اجتماعات تشويق كرده و "روز جمعه" وسيله اي براي تحقق اين مطلوب مقرّر شده است. به همين علت، از آغاز ورود پيامبر اكرم(ص) به مدينه و از آغاز هجرت همواره،" روز جمعه"، از اهميت خاصي برخوردار بوده است , از اولين روزهاي تشكيل حكومت در مدينه، نماز جمعه توسط پيامبر اكرم(ص) برگزار مي شد و پيامبر خدا(ص) مردم را پيوسته به اين وسيله در جريان مسايل و رويدادهاي سياسي و اجتماعي و ديني قرار مي دادند و توده هاي مردم را با مسائل مربوط به آنان آشنا مي ساختند.

شريعت مقدس اسلام، براي آگاهي مردم از مسائل جهان اسلام، دو مرحله پيش بيني كرده است. نخست، اجتماع هفتگي در نمازهاي جمعه و ديگري اجتماع بزرگ و سراسري "حج"مي باشد و بنا بر اهميتي كه اسلام براي اين دو فريضه قائل بوده، در قرآن كريم دو سوره به نامهاي حج و جمعه نازل شده است.

شرع مقدس اسلام مقرر داشته همه مردمي كه در مساحت دو فرسخ در دو فرسخ ساكن هستند در روزهاي جمعه در يك اجتماع عمومي حضور يابند تا از نزديك با رهبران و پيشوايان خود آشنا شوند و به گفته ها و خطبه هاي آنان گوش فرا دهند و ضمن ديدار و آشنايي با برادران ديني خود از رويدادهاي مهم محلي و جهاني با خبر شوند.

 نخستين نماز جمعه در اسلام:

رسول اكرم اول ماه ربيع الاول از مكه به سوي مدينه هجرت كردند و دوازدهم آن ماه به دهكده قبا نزديك مدينه نزول اجلال فرمودند. حدود هفت روز در آنجا نزد عمروبن عوف به انتظار آمدن اميرالمومنين(ع) توقف كردند.

رسول خدا به اتفاق حضرت علي(ع) در روز جمعه بر طايفه بني سالم بن عوف وارد شدند و در آنجا محلي را براي مسجد انتخاب فرمودند و پس از تعيين قبله نخستين نماز جمعه را اقامه كردند.

اين اولين نماز جمعه اي بود كه توسط بزرگترين پيامبر الهي، خاتم النبيين رسول الله(ص) در مركز طايفه بني سالم بن عوف اقامه شد. رسول اكرم(ص) خطبه بليغي ايراد فرمودند كه در اعماق قلوب آنان اثر بديعي گذاشت. متن خطبه را هشام در سيره، جلد1، صفحه 500 آورده است. ترجمه متن خطبه حضرت رسول به شرح زير مي باشد:

سپاس و حمد مخصوص خدايي است كه حمد او را به جاي آوريم. ياري ازاو مي طلبم و آمرزش و هدايت از او مي خواهم و ايمان به او دارم و (هرگز) كافر به او نشدم، دشمني مي كنم با كسي كه به او كافر شده، شهادت مي دهم به اين كه خدايي نيست جز خداي يكتا كه همتايي براي او نيست و شهادت مي دهم محمد(ص) بنده (شايسته) و رسول (گرامي) اوست.

او را با هدايت و نور و موعظه فرستاد در حالي كه از زمان انبيا تا بعثت پيامبر خيلي فاصله شده بود و مردم با گمراهي و كمي دانش و بريدگي از زمان و نزديكي و فرا رسيدن اجل روبرو بودند. كسي كه از خدا و پيامبرش پيروي كند ازتحقيق به هدايت و پيروزي راه يافته است و كسي كه از آنها نافرماني كند گمراه گشته و بيراهه رفته است و به گمراهي ژرف افتاده، شما را به تقوا و خويشتن داري سفارش مي كنم. همانا تقوا چيزي است كه مسلمان، برادر اسلاميش را به آن توصيه و امر مي كند و او را به آخرت برمي انگيزاند. پس شما بايد از كيفر الهي بترسيد. به تحقيق كسي كه داراي تقوي الهي باشد و عمل به آن كند (تنها) خوفش از خداست، تقوا ياور صادقي است بر آنچه از آخرت بخواهيد. كسي كه ما بين خود و خدا را در امر نهان و آشكارش اصلاح كند و قصدي جز رضاي خدا نداشته باشد (اين كار) باعث سعادت دنياي او و ذخيره براي بعد از مرگش مي باشد، در آن هنگام كه به آنچه از پيش فرستاده نياز (شديد) دارد، و اگر جز اين باشد دوست دارد بين او و كارهايي كه مرتكب شده فاصله بسيار باشد. خداوند شما را از كيفرش بر حذر مي دارد، از آنجا كه به بندگانش مهربان است، سوگند به خدايي كه گفته اش را صدق مقرون ساخته و به وعده اش وفا كرده است، اين گفتار دروغ نيست. همانا خدا مي فرمايد:" ما يبدل القول لدّي و ما أنا بظلاّم لّلعبيد" و عده عذاب من مبدل نخواهد شد و هيچ ستمي به بندگانم نخواهم كرد.(سوره ق آيه 29)

پس در امر دنيا و آخرت چه در پنهان و چه در آشكار، با تقوي شويد. زيرا هر كس از محرمات الهي اجتناب ورزد، موجب كفاره گناهانش گردد، و پاداش خوبي براي او خواهد بود. و هر كه با تقوا شود، تحقيقاً به رستگاري بزرگي دست يافته است تقوا جلو خشم و عقوبت الهي را مي گيرد و چهره ها را نوراني و پروردگار را خوشنود مي كند و موجب ترفيع درجه مي شود، بهره خود را از آن برگيريد. در جوار خداوند غفلت نكنيد. (از رحمتش محروم مي شويد) خدا احكام قرآن را به شما ياد داد و راهش را براي شما روشن ساخت تا آنان را كه راست گويند و دروغ گويند معلوم گرداند. پس نيكي كنيد همچنان كه خداوند به شما نيكي كرده است. دشمن داريد دشمنانش را، در راهش آنطور كه بايد جهاد كنيد او شما را برگزيد و (افتخار) مسلماني را روي شما گذاشت تا هر كه نابود شدني است بعد از اتمام حجت به زندگي ابدي رسد. هيچ قوه و نيرويي نيست جز از جانب خداوند. (پيوسته) ياد خدا زياد كنيد و براي آنچه بعد از مرگ است، كار كنيد، همانا، كه خداوندحاكم بر مردم است و مردم بر او حاكم نيستند. او مالك انسان است و انسانها مالك خداوند نيستند " الله اكبر و لا حول و لا قوه الا بالله العلي العظيم"

حضرت رسول در اولين نماز جمعه:

همانا، حمد و ستايش مخصوص خداست، سپاسگزار اويم، و از وي ياري مي طلبم. از بدآموزيهاي اعمال نفساني و گناهانمان به خدا پناه مي بريم. هر كسي را خدا هدايت كند، پس راهنمايي براي او نيست. گواهي مي دهم به اين كه خدايي نيست جز خداي يكتا كه همتايي براي او نمي باشد. به تحقيق بهترين گفتار، كتاب خداي تبارك و تعالي است. به تحقيق رستگار شد كسي كه خدا و قرآن را در قلبش زيور قرار داده است و او را در اسلام وارد ساخته بعد از كفر، خدا برگزيد قرآن را بر ما سواي آن. از سخنان مردمان همانا قرآن نيكوتر و رساترين حديث است و دوست داريد چيزي را كه خدا آن را دوست مي دارد. خدا را از ته قلب دوست داريد، و از كلام خدا و ياد آن خسته نشويد. بينش خود را مقياس قرآن قرار ندهيد (بلكه قرآن را مقياس قرار دهيد.) زيرا خدا قرآن را از ميان تمام چيزهايي كه آفريده و برگزيده، اختيار كرده است به تحقيق خدا بهترين اعمال برگزيده از مردم و صالح ترين گفتار و آنچه مردمان از حلال و حرام مي آورند، اختيار فرموده است. پس خدا را عبادت كنيد و هيچ به او شرك نياوريد و آن طور با تقوا باشيد كه شايسته آن است و با بهترين عبارت، كه با آن سخن مي گوييد، خدا را تصديق كنيد و با رحمت و مهرباني خدا با يكديگر رفتار كنيد.

همانا خدا خشمناك مي شود از شكستن عهد و پيمانش. والسلام عليكم.

نماز جمعه از ديدگاه روايات و اخبار و كلمات بزرگان:

پيرامون نماز جمعه روايات زيادي وارد شده است كه جهت نشان دادن اهميت اين فريضه الهي به بعضي از آنها اشاره مي شود:

1ـ پيامبر اسلام(ص) فرمودند:

خداوند، نماز جمعه را تا قيام قيامت بر شما فريضه واجبه قرار داده است. همچنين در حديث ديگري فرموده اند كه:

راه افتادن و حركت كردن به سوي نماز جمعه، حج توده هاي محروم اين امت است.

2ـ اميرالمومنين علي عليه السلام فرمودند:

در حالي كه امام(جمعه) خطبه مي خواند، كلامي نبايد گفت و روي خود را به اين سوي و آن سوي نبايد كرد، مگر همان مقدار كه در نماز فريضه جايز است.

3ـ حضرت امام جعفر صادق(ع) به نقل از پدر بزرگوارشان فرمودند:

هر مسافري كه به نماز جمعه حاضر شود و به جهت غربت در امر نماز آن را بر پاي دارد خداوند اجر و پاداش صد مقيم را مي دهد.

4ـ امام صادق(ع) فرمودند:

در روز جمعه، سوره جمعه و منافقون را بخوان، زيرا كه قرائت سوره هاي جمعه و منافقون در روز جمعه در نماز صبح و ظهر و عصر سنت و روش رسول الله(ص) است سزاوار نيست كه در روز جمعه سوره اي غير از اين دو سوره در نماز خوانده شود.

5 ـ از امام صادق(ع) روايت است كه فرمودند:

خداوند مومنين را به وسيله سوره جمعه مورد اكرام و احترام قرار داد و بنابراين پيامبر خدا(ص) اين سوره را در ركعت اول نماز جمعه مقرر كرد تا موجب بشارت و مژده مومنين باشد و همچنين پيامبر خدا سوره منافقون را در ركعت دوم نماز جمعه قرار داد تا مزيد بر توبيخ و ملامت و سرزنش منافقان باشد و بنابراين ترك اين دو سوره در نماز جمعه سزاوار نيست و هر كسي عمداً آن را ترك كند، نماز او نماز نيست، "يعني نماز كامل نيست".

6ـ از امام رضا(ع) منقول است كه فرمودند:

اگر كسي بگويد كه چرا در نماز جمعه خطبه، مقرر شده است، در پاسخ گفته مي شود: براي اين كه نماز جمعه محل اجتماع عموم مردم است و خداوند متعال خواسته است كه بدين وسيله امام جمعه، سبب موعظه مردم شود و آنان را به اطاعت پروردگار تشويق كند و از معصيت بترساند و آنان را از خير و ضررشان و از صلاح و فسادشان آگاه نمايد.

اقامه اولين نماز جمعه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران

روز جمعه، پنجم مرداد ماه سال 1358 (سوم ماه مبارك رمضان 1399 قمري) اولين نماز جمعه در تهران بعد از پيروزي انقلاب اسلامي به امامت مرحوم آيت الله سيد محمود طالقاني در دانشگاه تهران برگزار شد.

امام خميني"ره" چند روز پيش از تاريخ، اين وظيفه را به ايشان تكليف كردند و دستور بر پايي و اقامه نماز جمعه را صادر فرمودند. واگذاري اين تكليف عظيم و سنگين توسط رهبر فرزانه انقلاب در حساس ترين برهه از زمان انقلاب بر عهده آيت الله طالقاني كه همچون ابوذر، زبان گويايي براي بازگويي حقايق و رسوا نمودن دشمنان انقلاب داشت، امر خطيري بود. جالب اين است كه مكان اقامه نماز را يك مكان علمي يعني دانشگاه تهران تعيين كردند كه اين نشان دهنده پيوند عميق علم با عبادت و سياست با ديانت است.

جمعيت انبوه و ميليوني كه از نخستين ساعات بامداد از نقاط مختلف شهر تهران به دانشگاه و خيابانهاي اطراف هجوم آورده بودند با مشاهده امام جمعه، تكبير گويان به استقبال ايشان رفتند و لحظاتي بعد شعارها به اوج خود رسيد و جمعيت با سر دادن شعارهاي انقلابي، حمايت خويش را از رهبري امام خميني "ره" و نهضت الهي ايشان اعلام داشتند.

مرحوم طالقاني، به محض ورودبه جايگاه، شروع به ايراد خطبه كردند و در خطبه اول، فلسفه نماز جمعه را تشريح نمودند و در خطبه دوم به بحث درباره مسايل سياسي روز پرداختند.

آيت الله طالقاني در رابطه با نماز جمعه و تاريخچه آن گفتند:

" نماز جمعه مظهر كاملي است از وحدت توحيدي ملت مسلمان و در عين حال آگاهي و افشا كردن دسايس دشمنان و مطلع كردن همه مسلمانان به وظايفي كه در مدت يك هفته در پيش دارند. نماز جمعه با توجه به آيه كريمه "فاذا نودي الصّلوه من يوم الجمعه فاسعو الي ذكر الله..." آغاز شد. وقتي حضرت محمد(ص) از مكه به مدينه هجرت فرمودند، در جنوب شهر يثرب كه هنوز به نام مدينه الرسول نامگذاري نشده بود در روبروي مسجد قبا در روز جمعه نماز گزاردند. در اولين جمعه بعد از اين نماز، حضرت محمد(ص) بين راه مسجد قبا و مدينه، اولين نماز جمعه را به شكلي كه بعدها در اسلام مرسوم شد به جاي آوردند. اين اولين شكل صف توحيدي، صف اقامه و قسط، صف جهاد، و صف نماز جمعه و مظهر كاملي از صف توحيدي ملت اسلام و در عين حال آگاهي، تفسير، هوشياري، افشا كردن دسايس دشمن و مطلع كردن همه مسلمانها به وظايف و مسئوليتهايي ـ كه لااقل در مدت يك هفته در پيش دارند ـ بود."

"نماز جمعه صف عبادت و صف حق پرستي، صف قنوت، و وجدانهاي بيدار خداپرستان در عين حال صف فرماندهي، صف جنگ و فرمانبري است."

"آن صف مختصري كه در ابتداي هجرت و در آغاز تأسيس مجتمع قسط و عدل اسلامي در بيابانهاي مدينه تأسيس شد، گسترش پيدا كرد؛ ادامه يافت و شرق و غرب دنيا را فرا گرفت... .

فلسفه تعطيل شدن و نيمه تعطيل شدن نماز جمعه در ميان مسلمانها و بين ما شيعيان همين است كه صف نماز، صف جمعه يك صف سياست و عبادت و اجتماع اسلامي است و بايد با رهبري رهبريهايي كه از مردم و خدا انتخاب شده اند اين صفها تشكيل بشود و نماينده چنين رهبريهاي الهي باشند. ولي بعد از آن كه اسلام وموازين و احكام اسلام به صورت انحرافي در آمد، صف جمعه هم وابسته شد، به صف طاغوتها؛ شيعه در اقامه اين جماعت و اين اجتماع توقف كرد ولي امروز كه طاغوتها و طاغوتيان سرنگون شده اند و رهبري، رهبري الهي است، امامت است، عدل است، قسط است بايد همه برادران در شهرها و قصبات و اطراف كشور همان طوري كه امام خواسته اند اين صف را تشكيل بدهند... ."

ايشان در خطبه دوم به مهمترين مسئله سياسي روز كه انتخابات مجلس خبرگان جهت تدوين قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران بود، پرداختند و راهنماييها و تذكراتي را در اين جهت ارائه فرمودند.

با آغاز اقامه نماز جمعه، گروهكهاي مغرور و منافق كه براي فريفتن مردم و براي واژگون نشان دادن مسائل و به انحراف كشيدن انقلاب، دست به تبليغات بسيار عظيم و خطرناك و حساب شده زده بودند و سرمايه هاي عظيمي را در اين مسير به كار گرفته بودند تا با پخش شايعات و رواج اكاذيب در بين مردم، انقلاب اسلامي را به انحراف بكشانند و نابود نمايند، ناگهان با يك معجزه بزرگ الهي و اسلامي روبرو شدند و با برپايي نماز دشمن شكن جمعه تمامي نقشه هاي منافقان نقش بر آب شد و اينان كه سالها چهره خود را در پوششي از صلاح و سداد مخفي كرده بودند، نتوانستند اين امت را به گمراهي بياندازند و اتحاد و اجتماع صفوف نمازگزاران نماز جمعه بود كه سرانجام توطئه هاي حساب شده و ترتيب يافته منافقان را خنثي ساخت و حيله و تزوير آنان را در هم شكست. شياطين و منافقان در همه جا راه يافتند اما در صفوف نماز جمعه هرگز راه نيافتند و در هر كجا عالمي آگاه و نماز جمعه اي با شكوه بود منافقان از آنجا رانده شدند و سرانجام از صفوف همين نماز جمعه ها بود كه مشتهاي گره كرده به سوي منافقان و احزاب و گروهكهاي مغرور و مستكبر و از خدا بي خبر نشانه رفت و آنان را پراكنده، متواري و نابود ساخت و از همين سنگر الهي نماز جمعه بود كه توده هاي آگاه حزب الله ضد انقلاب را مجبور به شكست كردند و نفرت و خشم و غضب خود را بر سر منافقان و معاندان ريختند.

 

 

 

 

 

 

   

 

 

 


نوشته شده در   سه شنبه 6 مرداد 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode