مهمترین رویدادهای 27 تير در گذر تاريخ
تأسيس نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران و آغاز هفته نيروي انتظامي (1369ش)
اشاره:
مسئله ادغام نيروهاي انتظامي از طرف وزارت كشور و نمايندگان مجلس به منظور برقراري هرچه بهتر امنيت در داخل كشور و مرزها، جلوگيري از صرف هزينههاي اضافي و تداخلِ وظايف، مسئوليتها و مأموريتها مشابه، مطرح و به طور جدي دنبال شد. سرانجام، قانون ادغام نيروهاي انتظامي شامل شهرباني، ژاندارمري، ميته انقلاب اسلامي و پليس قضائي در 27 تيرماه 1369 از تصويب مجلس شوراي اسلامي گذشت و در 2 مرداد 1369 به تصويب و تنفيذ شوراي نگهبان رسيّد. پس از گذشت شش ماه، ادغام نيروهاي انتظامي سابق آغاز شد و نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران، در دوازدهم فروردين سال 1370، در پي تأييد مقام معظم رهبري فرمانده كل قوا، به منصه ظهور رسيّد. نيروي انتظامي كه به اختصار، ناجا ناميده ميشود، در طول سالهاي فعاليت خود، خدمات ارزندهاي در راه استقرار نظم و امنيت جامعه، مقابله و مبارزه قاطع و مستمر با هرگونه آشوب و خرابكاري، حراست از اماكن و شخصيتها، مراقبت و كنترل مرزهاي جمهوري اسلامي و مبارزه با اوباش، اشرار و... از خود نشان داده و صدها شهيد و هزاران زخمي در اين راه، تقديم نموده است. از آن سال به بعد، روز 27 تيرماه هر سال به عنوان روز نيروي انتظامي و آغاز هفته نيروي انتظامي نامگذاري شده است.
با نگاهي گذرا به رئوس فعاليتهاي اين نيرو از آغاز تاكنون،
به ميزان تلاش، فداكاري و ايثار اين انسانهاي شريف در انجام وظايف محوله پي خواهيم برد و از اين رهگذر، به نقش سرنوشتساز
آنان در استقرار امنيت و آسايش عمومي و به طور كلي حاكميت نظام اسلامي، بيش از پيش آگاه ميگرديم.
ارتحال فقيه جليل و عارف واصل آيت الله «سيّدرضا بهاءالديني» (1376 ش)
اشاره:
آيتالله سيّدرضا بهاءالديني در 9 فروردين 1287 ش برابر با عيد غدير 1327 ق در قم به دنيا آمد. وي از 19 سالگي در حوزه درس آيتالله شيخ عبدالكريم حائري يزدي شركت جست و مورد لطف استاد قرار گرفت. آيت الله بهاءالديني پس از رحلت استاد، در درس حضرات آيات: سيّدصدرالدين صدر، سيّد محمد حجت كوهكمرهاي، سيّد محمد تقي خوانساري و سيّد حسين بروجردي حاضر شد و در 25 سالگي اجازه اجتهاد گرفت. ايشان همزمان با پشت سر گذاردن دروس سطح و ورود به درس خارج، خود تدريس سطوح را آغاز كرد و پس از كسب مدارج بالاتر، حلقه درس خارج خود را تشكيل داد. ايشان از آن پس به مدت بيش از پنجاه سال، به تدريس و تربيت طلاب در حوزه علميه قم مشغول شد و تنها در اواخر عمر به دليل كسالت و بيماري، از آن باز ماند. آيتالله بهاءالديني، از نمونههاي روحانيان زاهد و عامل بود؛ به نماز شب و رعايت جزئيات مسائل اخلاقي پايبندي بسيار داشت و از علاقمندان عالمان آزاده به شمار ميرفت.
ايشان شيفته كساني همچون آيتالله سيّدحسن مدرس بود و حتي با حالت بيماري نيز زيارت قبر او در كاشمر را از ياد نميبرد. اين عارف سترگ، در تحمل مصائب و سختيها صبور بود و به خواندن قرآن و ادعيه شوق فراوان داشت. به دفاع از حريم ايران اسلامي اهميت فوقالعاده ميداد و به همين خاطر، عليرغم كهولت سن و رنج بيماري، چندين بار در زمان جنگ در جبههها حضور يافت و با نفس رحماني خود، روحيه بخش رزمندگان اسلام گرديد. همچنين كتابهاي سلوك معنوي و نردبان آسمان از جمله آثار ايشان ميباشند. در اواخر عمر معظمله، سميناري براي بزرگداشت شخصيت عرفاني، اخلاقي و علمي آيتالله سيّدرضا بهاءالديني برپا شد و در آن،
از اين عالم بزرگ تجليل به عمل آمد. سرانجام اين فقيه عارف پس از 89 سال زندگي زاهدانه، در بيست و هفتم تيرماه 1376ش برابر با دوازدهم ربيعالاول 1418ق در قم درگذشت و در مسجد بالاسر حضرت معصومه(س) به خاك سپرده شد.
رویدادهای مهم 27 شعبان در گذر تاريخ
وفات عالم بزرگوار حاج میرزا حبیب الله مجتهد خراسانی(1327ق)
اشاره:
میرزا حبیب الله مجتهد خراسانی از بزرگترین علمای خراسان در سده گذشته است. او فقه را با فلسفه و عرفان را با ادب درآمیخت و از مرز صورتها به اعماق رازآلود معارف دینی راه جست و به تکمیل نفس و سیر در عالم باطن روی آورد. میرزا حبیب الله فرزند میرزا هاشم (1269 - 1209 هـ.ق) نوه میرزا هدایت الله مجتهد (1248 - 1178 هـ.ق) و نبیره میرزا مهدی خراسانی (1218 - 1152 هـ.ق) است. وی شامگاه یکشنبه 9 جمادی الاولی سال 1266 هـ.ق / 3/1/1225 هـ.ش، به دنیا آمد که فردای آن مشهد از فتنه حسن خان سالار و محمدخان بیگلربیگی، پسران الهیار خان آصف الدوله رها شد و سلطان مراد میرزای حسام السلطنه اوضاع شهر را به دست گرفت. میرزا در سال 1269 در سومین سال حیات خود، پدر را از دست داد و مادر او «حاجیه آغابزرگ» پس از چندی همسر برادر شوهر خود، حاج میرزا حسن مشیر شد. با این حال میرزا هرگز از تحصیل دانش باز نماند و پس از اخذ علوم ادب، فقه و اصول از محضر حاج میرزا نصر الله عازم نجف شد. وی با ادبا و متفکرین شهرهای کاظمین و بغداد نیز در ارتباط بود و زبان فرانسه را فرا گرفت و از آموزه های عرفانی میرزا مهدی گیلانی متخلص به «خدیو» متأثر شد. میرزای خدیو به پیشنهاد میرزا حبیب، همراه میرزا زین العابدین و ملاغلامحسین شیخ الاسلام به مشهد آمدند و در مشهد عده ای به آنها ملحق شدند و در سراچه بیرونی منزل میرزا هدایت الله، پدربزرگ حاج میرزا حبیب سکونت اختیار کرده و کتابخانه ای تشکیل دادند، تالاری برای نشیمن و خلوتگاهی برای عبادت، آماده ساختند و انجمنی را سامان دادند و طی زمان کوتاهی حاج عباسعلی فاضل و میرزا محمود قدسی نیز به مجموعه آنها پیوستند و تلاشهای علمی و عملی اصحاب سراچه در شهر مشهد بازتابی گسترده یافت و همین امر موجب مخالفت عده ای از قشریون شد و اصحاب پراکنده گشتند و میرزا به سامرا رفت و چندین سال در بحث میرزای شیرازی حضور یافت و مورد توجه وی قرار گرفت و دو رساله «تعادل و تراجیح» و «لباس مشکوک» را از تقریرات میرزا فراهم ساخت. میرزا حبیب سال 1299 هـ.ق به مشهد مراجعت کرد و تا سال 1316 به امور دینی مشهد و تدریس مشغول بود. در ایران و عراق نامور گردید و با تأکید او، شبیه خوانی و تعزیه گردانی و برخی از رسمهای غلط متوقف شد. همه ریاست خراسان به تعبیر افضل الملک با ایشان بود. میرزا حبیب در سال 1316 هـ.ق با سیّد ابوالقاسم درگزی عارف معروف آشنا شد و چنان تحت تأثیر او قرار گرفت که یکباره دست از ریاست دینی کشید و خلوت نشین شد. استقبال خوشی از جریان مشروطه نداشت، هر چند مخالفت خود را نیز چندان آشکار نکرد تا این که عصر روز 27 شعبان 1327 هـ.ق / سال 1287 هـ.ش در بحرآباد، در پی عزم مهاجرت از ایران درگذشت و پیکر پارسایش در حرم امام رضا (ع) بالای صفه شاه طهماسب، در سردابه ای که نیای بزرگوارش سیّد محمد مهدی شهید به خاک سپرده شده بود، دفن گردید. میرزا روح بیدار زمان خود بود، از حرکتهای سیاسی و فرهنگی عصر خود آگاهی داشت و شعر می سرود، و دیوانی از وی برجای مانده است که به همت مهندس علی حبیب به چاپ رسیده است.
وفات آیت الله حاج شیخ محمد کاظم مهدوی دامغانی (1401 ق)
اشاره:
آیت الله حاج شیخ محمد کاظم مهدوی دامغانی ، فرزند آخوند ملا علی اکبر ،
در جمادی الثانی 1316 ه . ق در روستای شمس آباد ، در 6 کیلومتری دامغان ، به دنیا آمد . در کودکی پدر و مادر خود را از دست داد و علیرغم دشواری های زندگی به کسب دانش روی آورد . پس از فراگیری مبانی علوم دینی به مشهد آمد . ابتدا در منزل آخوند ملا بمانعلی محقق ، واعظ معروف آن زمان که با وی نسبت خویشاوندی داشت ، ساکن شد . سپس در مدرسه دو درب حجره ای گرفت و نزد میرزا عبد الجواد معروف به ادیب نیشابوری و نیز فاضل بسطامی با علوم ادب آشنا شد . سپس قوانین را نزد مرحوم شهرستانی و سطوح عالیه را در خدمت علمای اعلام : شیخ حسن برسی و شیخ محمد قوچانی و شیخ محمد نهاوندی که هر سه از شاگردان برجسته آخوند خراسانی بودند ، آموخت و 14 سال درس آیت الله حاج میرزا مهدی اصفهانی و 3 سال محضر آیت الله حاج آقا حسین قمی و یک سال درس آیت الله شیخ موسی خوانساری را که همه ی آنها از فحول علمای شیعه در قرن 14 هجری بودند درک کرد و از آیات عظام میرزا محمد حسین نائینی ، سیّد ابوالحسن اصفهانی و میرزا محمد آقازاده اجازه اجتهاد و از شیخ آقا بزرگ تهرانی و علامه سمنانی صاحب « حکمت بوعلی « و آیت الله العظمی حاج آقا حسین بروجردی اجازه روائی دریافت کرد . مرحوم دامغانی از سال 1336 ه . ق در مشهد حوزه درس قوانین ، شرایع ، ریاض ، رسائل ، مکاسب و کفایه داشت و از سال 1356 ه . ق پس از واقعه مسجد گوهرشاد در منزل خود منزوی گردید و هیچ شغلی را اعم از تدریس در دانشگاه یا فعالیت های قضائی نپذیرفت ، هر چند در بازسازی حوزه مشهد پس از شهریور 1320 ه . ش از فعالان بود . سجایای اخلاقی و صراحت لهجه و اجتناب از هرگونه تظاهر از مشخصه های برجسته مرحوم آیت الله دامغانی بود . از اقدامات اجتماعی ایشان می توان به مرمت مسجد جامع دامغان در سال 1381 ه . ق اشاره کرد . ایشان در دهم تیر سال 1360 ه . ش /27 شعبان 1401 ه . ق در مشهد درگذشت و در دارالزهد حرم مدفون گردید .
اعدام «ميرزا علي محمد شيرازي» بنيانگذار فرقهي بابيه(1266 ق)
اشاره:
پس از درگذشت حاج سيّدكاظم رشتي جانشين شيخ احمد احسائى كه فرقهي شيخيه را پايهريزي كرده بود، بين دو تن از شاگردان او بر سر رياست اين فرقه رقابت در گرفت. در 1259 ق سيّدعلي محمد شيرازي كه شاگرد معروف سيّدكاظم بود، پس از سفر به مكه به بندر بوشهر رفت و در آن جا خود را به جاي «ركن باب» يعني نايب امام زمان خواند و پيروانش به بابيه معروف شدند. چيزي نگذشت كه سيّدعلي محمد از مقام بابيت بالاتر رفت و ادعاكرد كه او نقطهي اعلي يا نقطهي بيان است و سپس مدعي شدكه خود، قائم آل محمد(ص) ميباشد و كتاب البيان رانگاشت. از اين پس او دعوت خود را آشكار كرد و طرفداران فراواني يافت كه چندين بار با قشون دولتي جنگيدند و حتي پيروزهايي به دست آوردند. سرانجام سيّدعلي محمد محبوس گرديد و پس از درگيريهاي فراوان، علماي تبريز حكم به اعدام وي دادند. بالاخره در شعبان 1266 ق ميرزاعلي محمد شيرازي را به تبريز برده و به دستور اميركبير تيرباران كردند.
رویدادهای مهم 17 جولاي در گذر تاريخ
* مرگ «آدام اسميت» اقتصاددان و فيلسوف معروف انگليسي (1790م)
* وقوع ماجراي كشتار ميدان مشق در پاريس در جريان
انقلاب فرانسه (1791م)
* انجام اولين عكسبرداري از ستارگان آسمان در انگلستان (1850م)
* مرگ «هانري پوانكاره» دانشمند و رياضيدان فرانسوي (1912م)
* وقوع دومين كودتاي حزب بعث عراق به فرماندهي
«احمدحسن البكر» (1968م)