ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : يکشنبه 16 ارديبهشت 1403
يکشنبه 16 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : شنبه 27 تير 1388     |     کد : 3929

داستان‌هاي از سيره نبوي

«عمر بن ذر»، «ابن قيس ماصر» و «صلت بن بهرام» كه از علماي بزرگ اهل تسنن در قرن اول هجري بودند، در سفر...

«عمر بن ذر»، «ابن قيس ماصر» و «صلت بن بهرام» كه از علماي بزرگ اهل تسنن در قرن اول هجري بودند، در سفر حج تصميم گرفتند به‌حضور امام باقر(ع) در مدينه برسند و چهار هزار مساله از وي بپرسند.

ابوجهم كوفي از شاگردان امام باقر(ع) در سفر با نامبردگان همسفر شد و آنها به وي گفتند؛ چهار هزار مساله نوشته‌ايم كه مي‌خواهيم از امام باقر(ع) بپرسيم. در صورت امكان شما از ايشان اجازه ورود بگيريد. ابوجهم با چهره گرفته به حضور امام(ع) رسيد و جريان را عرض كرد. امام(ع) فرمودند؛ نگران نباش، هر وقت آمدند، اجازه ورود بده.

آنان روز بعد آمدند پس از عرض سلام، نشستند. لحظات طولاني به سكوت گذشت، شكوه امام چنان بر آنان چيره شد كه هيچ يك نتوانستند سخني بگويند. امام با ديدن اين وضع فرمود غذا بياورند. آن‌گاه خود شروع به سخن كرد و فرمودند؛ حمد خدايي را كه براي هرچيزي حدي قرار داد، حتي اين سفره غذا حدي دارد. ابن‌ذر گفت: حد سفره چيست؟ امام(ع) فرمودند؛ با نام خدا شروع شود و پس از دست كشيدن از غذا حمد و سپاس الهي به‌جا آورده شود.

پس از دقايقي، امام(ع) آب خواستند و فرمودند؛ حمد و سپاس خدايي را كه براي هر چيزي حدي قرار داد كه بازگشت به سوي آن دارد، حتي اين كوزه حدي دارد. «ابن ذر» باز هم از حد آن پرسيد و امام(ع) فرمودند؛ آغاز نوشيدن با نام خدا باشد و پس از نوشيدن حمد خدا  به‌جا آورده شود و از طرف دسته كوزه و شكستگي آن آب آشاميده نشود.

امام بعد از غذا، از آنان خواست سوالات خود را مطرح سازند، ولي آنان باز ساكت ماندند. امام(ع) از ابن ذر پرسيدند: آيا از احاديث ما كه به شما رسيده است، سخن نمي‌گويي؟ ابن‌ذر گفت: چرا اي پسر رسول خدا(ص).  پيامبر(ص) فرمودند: «اني تارك فيكم الثقلين احدهما اكبر من الاخر، كتاب‌الله و اهل بيتي، ان تمسكتم بهما لن تضلوا؛ ميان شما دو چيز گران‌قدر به يادگار مي‌گذارم كه يكي بزرگتر از ديگري است؛ كتاب خدا و اهل‌بيت من، هرگاه به اين دو تمسك جستيد، گمراه نخواهيد شد.»

امام پرسيد: اي پسر ذر! وقتي روز قيامت با رسول خدا ملاقات كني و از تو بپرسد با ثقلين(قرآن و عترت)، چگونه رفتار كردي، چه خواهي گفت؟ ابن ذر با شنيدن اين سخن، بي‌اختيار گريست، آن‌چنان كه اشك از محاسنش فرو ريخت و گفت: اما الاكبر فمرقناه و اما الاصغر فقتلناه؛ ما امانت بزرگتر(قرآن) را پاره كرديم و امانت كوچكتر(ائمه اهل‌بيت) را كشتيم.

امام فرمود: اگر چنين بگويي، راست گفته‌اي! اي پسر ذر، سوگند به خدا، در روز قيامت، هيچ‌كس قدم بر نمي‌دارد، مگر اين كه سه مطلب از او مي‌پرسند؛ از عمرش كه چگونه به پايان رسانده است؟ از مالش كه از كجا به دست آورده و در چه راهي مصرف كرده است؟ از دوستي ما اهل‌بيت(ع).

وقتي آنها از خانه امام خارج شدند، همراهان ابي ذر گفتند: براي چنين ملاقاتي آمده بوديم! مگر قرار نبود چهار هزار مساله بپرسيم؟!

ابن ذر گفت: واي بر شما! ساكت باشيد؛ درباره كسي كه معتقد است خدا از مردم درباره ولايت او بازخواست مي‌كند و به حدود و رموز احكام غذا و آب واقف است، چه بگوييم!

 

 


نوشته شده در   شنبه 27 تير 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode