ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : پنجشنبه 13 ارديبهشت 1403
پنجشنبه 13 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : شنبه 27 تير 1388     |     کد : 3893

شنبه 27 تير 25 رجب 18 ژوئيه

امام موسي بن جعفر(ع)، هفتمين امام شيعيان است. لقب هاي وي عبارتند از: كاظم، صالح، صابر، امين و عبدصالح. هم چنين در ميان شيعيان به "باب الحوائج" معروف مي باشد.

شهادت امام موسي كاظم(ع) در سال 183 هجري قمري

امام موسي بن جعفر(ع)، هفتمين امام شيعيان است. لقب هاي وي عبارتند از: كاظم، صالح، صابر، امين و عبدصالح. هم چنين در ميان شيعيان به "باب الحوائج" معروف مي باشد. آن حضرت، مكني به: ابوابراهيم، ابوالحسن اول، ابوالحسن ماضي، ابوعلي و ابواسماعيل مي باشد.

امام موسي كاظم(ع) در هفتم صفر سال 128 و يا 129 قمري در أبوا (روستايي در ميان مكه و مدينه)، از بانويي پرهيزكار و صالحه، به نام "حميده بربريه"، كه معروف به "حميده مصفاه" بود، ديده به جهان گشود و در بيست سالگي، پس از شهادت پدرش امام جعفر صادق(ع)، به امامت شيعيان نايل آمد.

ايام امامت وي، معاصر بود با خلافت چهار تن از خلفاي عباسي (منصور دوانقي، مهدي، هادي و هارون الرشيد).

امام كاظم(ع) از سوي تمام خلفاي مزبور، در رنج و عذاب بود و چندين بار از سوي آنان دستگير و زنداني گرديد. تنها در دوران خلافت هارون الرشيد، به مدت چهار سال (از شوال سال 179 تا زمان شهادتش در سال 183 قمري) در حبس و شكنجه بود.

هارون الرشيد (پنجمين خليفه عباسي) كه دشمني و ناسازگاري غير قابل انكاري با ذراري حضرت فاطمه زهرا(س) و اولاد و احفاد امير مومنان(ع) داشت، در آزار و شكنجه سادات علوي و منتسبين به خاندان امامت و ولايت، كوتاهي نمي كرد.

وي كه از مستبدترين حاكمان عباسي و جنايت كارترين آن ها است، وجود شريف امام موسي كاظم(ع) و مقام و معنويت وي و احترام مردم نسبت به او را، تحمل نمي كرد و از اين بابت، بسيار نارحت و عصباني بود.

سرانجام در رمضان سال 179 قمري، كه براي مراسم عمره وارد مكه شد و سپس به مدينه رفته بود، در آن جا دستور داد امام موسي كاظم(ع) را دستگير كنند.

مأموران هارون، امام موسي كاظم(ع) را در حالي كه در كنار قبر جدش حضرت محمد(ص)، به نماز و نيايش اشتغال داشت، دستگير كردند و به نزد هارون بردند.

هارون دستور داد، وي را در غل و زنجير كرده و به سوي عراق حركت دهند. وي براي سردرگمي مردم و پيش گيري از عكس العمل هاي احتمالي مردمي، دو محمل ترتيب داد و يكي را به سوي بغداد و ديگري را به سوي بصره روان داشت. امام موسي كاظم(ع) را در محمل بصره قرار داد. مأموران حكومتي، در هفتم ذي حجه همان سال، امام موسي كاظم(ع) را تسليم عيسي بن جعفر بن منصور دوانقي، پسر عموي هارون الرشيد و حاكم وي در بصره نمودند. عيسي بن جعفر، آن حضرت را در يكي از حجره هاي خانه خويش محبوس كرد و در آغاز به وي سختگيري نمود ولي بعدها كه عبادت و نيايش هاي دراز مدت آن حضرت را از نزديك مشاهده كرد، از سختگيري خويش نسبت به آن حضرت كاهيد و به هارون نامه نوشت كه آن حضرت را از حبس خانه وي خارج كند، در غير اين صورت، وي خودش آن حضرت را آزاد مي كند.

هارون، بناچار امام موسي كاظم(ع) را از حبس بصره خارج كرد و وي را به بغداد منتقل نمود و در خانه فضل بن ربيع، زنداني كرد.

در آن مدتي كه امام(ع) در نزد فضل بن ربيع زنداني بود، چند بار هارون از فضل بن ربيع درخواست كرد كه آن حضرت را به شهادت رساند، ولي وي امتناع كرد و از اين امر سر باز زد.

هارون، بار ديگر آن امام همام را از زندان فضل ربيع، به زندان فضل بن يحيي برمكي منتقل كرد و از وي درخواست نمود كه آن حضرت را به شهادت برساند. ولي فضل بن يحيي نيز امتناع نمود و در مقابل بر اعزاز و اكرام آن حضرت افزود. هارون كه از رفتار فضل بن يحيي به خشم آمده بود، دستور داد وي را دستگير و يكصد تازيانه بر بدنش بزنند و از تمام مناصب و مقامات بر كنارش كنند و امام موسي كاظم(ع) را به زندان "سندي بن شاهك" منتقل كرده و در آن جا وي را شكنجه و آزار نمايند.

سندي بن شاهك با قساوت قلب و سنگ دلي تمام، با آن حضرت رفتار مي كرد و پس از چندي شكنجه و آزار طاقت فرسا به دستور هارون الرشيد به آن حضرت، خرماي مسموم خورانيد و وي را غريبانه و مظلومانه در 25 رجب سال 183 قمري به شهادت رسانيد.

پس از شهادت امام كاظم(ع)، سندي بن شاهك در يك عمل فريب كارانه، فقها، قضات و بزرگان بغداد را حاضر ساخت و جسد مطهر امام(ع) را به آنان نشان داد و گفت: ببينيد كه وي بدون هيچ جراحت و زخمي و به اجل عادي از دنيا رفته است و كسي در رحلت وي، مقصر نبوده است. سپس جنازه مطهر امام(ع) را به مدت سه روز در جسر بغداد گذاشته و روي مباركش را گشوده و مردم را ندا مي كردند كه اين موسي بن جعفر(ع) است كه از دنيا رفته و بياييد وي را مشاهده كنيد. مردم دسته، دسته مي آمدند و آن حضرت را نگاه مي كردند.

پس از آن، با همت والاي سليمان بن منصور، عموي هارون الرشيد، كه از اشراف و صاحب نفوذان عباسي بود، تشييع جنازه باشكوهي از جنازه امام موسي كاظم(ع) به عمل آمد و در مقابر قريش، در بغداد به خاك سپرده شد.

قبر شريف امام موسي كاظم(ع)، هم اكنون در كاظمين، كه عراقي ها، آن را كاظميه مي گويند، قرار دارد و قبر فرزندزاده اش حضرت امام محمدتقي(ع) نيز در جوار وي مي باشد و زيارتگاه شيعيان و شيفتگان مكتب اهل بيت(ع) مي باشد.

شيخ مفيد(ره) درباره شخصيت امام موسي كاظم(ع) گفت: و كان ابوالحسن موسي(ع)، أعبد أهل زمانه، و أفقههم، و أسخاهم كفّاً و اكرمهم نفسا.

يعني: ابوالحسن امام موسي كاظم(ع)، از همه مردم عصرش پارساتر، داناتر، سخاوتمندتر و گرامي تر بود.

هم چنين در جاي ديگر گفت: و قد روي الناس عن أبي الحسن موسي(ع) فأكثروا، و كان أفقه أهل زمانه حسب ما قدمناه و احفظهم لكتاب الله، و احسنهم صوتا بالقرآن، و كان اذا قرأ يحزن، و يبكي السامعون لتلاوته و كان الناس بالمدينه يسمونه زين المتهجدين، و سمي بالكاظم لما كظمه من الغيظ و صبر عليه من فعل الظالمين به، حتي مضي(ع) قتيلا في حبسهم و وثاقهم.

يعني: مردم (منظور علماي اهل سنت) روايات فراواني از ابي الحسن امام موسي كاظم(ع) روايت كردند و چنانچه پيش از اين بيان كرديم، آن حضرت را از همه معاصرانش داناتر و آگاه تر به كتاب الهي مي دانستند و گفته اند كه آن جناب، كتاب خدا (قرآن مجيد) را از همه بهتر و با صداي دلنوازتر تلاوت مي كرد و در هنگام قرائت قرآن مجيد، مي گريست و آن هايي كه در آن جا حاضر بودند، نيز مي گريستند و مردم مدينه آن حضرت را زينت عبادت پيشه گان و شب زنده داران مي ناميدند و چون همواره خشم خود را فرو مي نشانيد و در برابر ستمگري هاي ستمگران بردباري مي نمود، وي را "كاظم" ناميدند و سرانجام در بند و زندان آنان به شهادت رسيد.

 

آغاز هفته نيروي انتظامي

پس از قبول قطعنامه 598 و برقراري آتش بس ميان ايران و عراق، مسأله ادغام نيروهاي انتظامي از طرف وزارت كشور و نمايندگان مجلس به منظور برقراري هر چه بهتر امنيت در داخل كشور و مرزهاي جمهوري اسلامي، جلوگيري از صرف هزينه هاي اضافي و همچنين تداخل وظائف، مسئوليتها و مأموريتهاي مشابه، مطرح و به طور جدي دنبال و سرانجام پس از بحث و بررسيهاي فراوان قانون ادغام نيروي انتظامي شامل 11 ماده و 10 تبصره در 27 تيرماه 1369 از تصويب مجلس گذشت و به تأييد شوراي نگهبان رسيد.

پس از گذشت 6 ماه از تصويب اين قانون، ادغام نيروي انتظامي سابق آغاز شد و نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران در 12 فروردين 1370 با تأييد فرماندهي كل قوا به منصبه ظهور رسيد.

بر اساس ماده 1 اين قانون وزارت كشور موظف گرديد، نيروهاي انتظامي موجود آن زمان(شهرباني، كميته و ژندارمري) را حداكثر ظرف مدت يك سال ادغام نمايد و سازماني تحت عنوان نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران تشكيل دهد.

ماده 2 اين قانون مي گويد:

نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران سازماني است مسلح در تابعيت فرماندهي كل قوا و وابسته به وزارت كشور كه فرمانده آن از طرف فرمانده كل قوا منصوب مي شود.

بنابر ماده 3 قانون ياد شده، هدف از تشكيل نيروي انتظامي، استقرار نظم و امنيت، تأمين آسايش عمومي و فردي، نگهباني و پاسداري از دستاوردهاي انقلاب اسلامي در چارچوب اين قانون در قلمرو كشور جمهوري اسلامي ايران است.

مأموريت و وظايف نيروي انتظامي براساس ماده 4 اين قانون مشتمل بر 25 بند است كه مهكترين آنها عبارتند از:

استقرار نظم و امنيت و تأمين آسايش عمومي و فردي.

مقابله. مبارزه قاطع و مستمر با هرگونه خرابكاري، تروريسم، شورش و عوامل حركتهايي كه مخل امنيت كشور باشد، با همكاري وزارت اطلاعات.

تأمين امنيت براي برگزاري اجتماعات، تشكل ها، راه پيماييها و فعاليتهاي قانوني و مجاز و ممانعت و جلوگيري از هرگونه تشكل و راه پيمايي و اجتماع غير مجاز و مقابله با اغتشاش، بي نظمي و فعاليتهاي غير مجاز.

اقدام لازم در زمينه كسب اخبار و اطلاعات در محدوده وظايف محوله و همكاري با ساير سازمانها و يگانهاي اطلاعاتي كشور در حدود وظايف آنها. حراست از اماكن،تأسيسات، تجهيزات و تسهيلات طبقه بندي شده غير نظامي و حفظ حريم آنها باستثناي موارد حساس و حياتي به تشخيص شوراي عالي امنيت ملي كه به عهده سپاه پاسداران انقلاب اسلامي خواهد بود.

مراقبت و كنترل مرزهاي جمهوري اسلامي ايران، اجراي معاهدات و پروتكل هاي مصوبه مرزي و استيفاي حقوق دولت و اتباع مرزنشين جمهوري اسلامي ايران در مرزها و محدوده انصاري اقتصادي درياها.

اجراي قوانين و مقررات راهنمايي و رانندگي و... حفظ حريم راههاي كشور.

اجراي قوانين و مقرات وظيفه عمومي و...

براساس ماده 5 نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران، سازمانهاي حفاظت اطلاعات و عقيدتي سياسي اين نيرو از ادغام سازمانهاي مشابه در نيروهاي انتظامي سابق تشكيل گرديد. در تبصره يك اين ماده آمده است:

اين سازمانها وظايف و مأموريتهاي سازمانهاي همنام خود را بر اساس قانون ارتش جمهوري اسلامي ايران عهده دار خواهند بود.

حضرت آيت الله العظمي خامنه اي در حكم انتصاب رئيس سازمان عقيدتي سياسي نيروي انتظامي حجت الاسلام والمسلمين محمد علي رحماني فرمودند:

هدايت ديني و توجيه سياسي مسئولان و كاركنان آن نيرو سهم وافري در حسن عمل و رفتار شايسته آنان كه در رابطه نزديك با مردم مي باشند، خواهد داشت و مايه حفظ پاكدامني و صحت عمل آنان خواهد شد.

با نگاهي گذرا به رئوس فعاليتهاي پرسنل نيروي انتظامي طي سالهاي گذشته به ميزان تلاش، فداكاري و ايثار اين انسانهاي نمونه و شريف در انجام وظايف محوله به اين نيرو پي خواهيم برد، و از اين رهگذر به نقش سرنوشت ساز آنان در استقرار امنيت و تأمين آسايش عمومي و به طور كلي حاكميت نظام اسلامي بيش از پيش آگاه مي شويم.

1ـ تأمين امنيت عمومي شهرها و حفاظت از امنيت روستاها و مناطق دور افتاده كشور.

2ـ مبارزه با عوامل بزهكار، جرم و ناامنيني در جامعه.

3ـ تأمين امور انتظامي دستگاه عظيم اداري كشور.

4ـ مبارزه با قاچاق و مصرف مواد مخدر به عنوان ريشه دارترين توطئه فرهنگي ـ اجتماعي.

5 ـ نظم و هدايت امور ترافيك جاده اي به عنوان شريانهاي حياتي اقتصاد و ارتباطات كشور.

6ـ انتظام بخشيدن به امور ترافيك و حمل و نقل شهري.

7ـ حفاظت از مرزها در قالب پاسگاه ها و پادگانهاي مرزي.

8ـ انجام امور اجرايي مربوط به اتباع كشورهاي خارجي در بعد انتظامي و كنترل عملكرد آنان در داخل كشور.

9ـ عهده دار بودن امور انتظامي زندانها و دارالتأديبها و همچنين ضابط بودن براي قوه قضائيه و مراجع اعمال قانون و حاكميت آن در سراسر كشور.

10ـ همكاري با شبكه جهاني پليس (اينترپول) در راستاي اهداف اين سازمان بين المللي در خصوص شناسايي و استرداد مجرومين طبق توافق نامه ها و كنوانسيون هاي بين المللي.

علاوه بر موارد فوق برگزاري موفق مراحل متعدد همه پرسي ها و انتخابات در سراسر كشور طي ساليان بعد از پيروزي انقلاب اسلامي با حمايت نيروي انتظامي، امنيتي حراستي اين نيرو تحقق يافته است، به نحوي كه ايران اسلامي در زمينه برگزاري انتخابات سالم و آرام يكي از موفق ترين و با فرهنگ ترين كشورهاي جهان بوده است.

از سوي ديگر از هنگام تجاوز عراق تا پذيرش قطعنامه 598، جبهه هاي نبرد شاهد حضور يگانهاي متعددي از نيروهاي انتظامي بود كه علي رغم شرح وظايف سازماني مشخص خود، در جبهه هاي جنگ با متجاوزان بعثي صحنه هايي از ايثار و فداكاري را به منصه ظهور رساندند.

خيل شهداي كليه نيروهاي انتظامي كشور ضمن اين كه شاهدي بر اين گفته است خود گوياي مراتب ايمان، رشد، اعتقاد، وفاداري و تعهد آنان به اسلام، ولايت فقيه و جمهوري اسلامي است كه خود مظهر تحقق اراده ملت مسلمان ايران است.

بخشي از رهنمودهاي امام خميني"ره" به پرسنل نيروي انتظامي:

شما امروز در رژيم اسلامي واقع هستيد، يعني رژيمي كه اساسش بر اين است كه مردم با طبقات ارتشي و ژاندارمري و شهرباني خودشان را از هم جدا ندانند. شما خودتان را از آنها بدانيد، آنها هم خودشان را از شما بدانند و با آغوش باز از شما پذيرايي كنند. شما كه ا ين معنا را در ذهن مردم با اعمالتان وارد كنيد... امروزي روزي است كه ملت با اين قشرهاي انتظامي رفيق اند و دوست اند و برادرند. آنها مي خواهند حفظ كنند اين انتظامات را براي ملت. ملت وقتي ديد كه اين طايفه خدمتگزار او هستند و محبت به او مي كنند، به كسي كه خدمت به او مي كند، حفظ مي كند نظم مملكتش را، قهراً علاقمند مي شود. شما كوشش كنيد كه همين معنايي را كه الآن هست كه بنا اين است كه رژيم جمهوري اسلامي رژيم مردمي باشد و همه با هم باشند، در دل ها زنده كنيد.

... شما امروز شهرباني دولت جمهوري اسلامي هستيد، افرادتان يكي يكي بايد ملاحظه اين را بكند كه من در شهرباني اسلامي دارم كار مي كنم. رئيس شهرباني هم بايد همين معنا در ذهنش بياورد. جمعيت تان هم بايد همين معنا را در ذهنش باشد كه ما در يك مملكتي مي خواهيم شهرباني بكنيم كه اين مملكت مال امام زمان ـ سلام الله عليه ـ است، مال حضرت امير ـسلام الله عليه ـ و مال پيغمبر(ص) است. ما داريم خدمت به پيامبر و اسلام مي كنيم. ما نبايد به مردم حالا ـ عرض كنم كه ـ قدرت فروشي بكنيم. خيال بكنيم ما يك قدرتمندي هستيم و مردم جيزي نيستند. اگر اين كار را بكنيد محبوب مردم نيستيد. دلهاتان مطمئن، آرام، وقتي شب مي رويد منزل، با دل آرام منزل مي خوابيد، هيچ تشويشي در خاطر نيست. اما اگر يك رژيمي باشد كه مخالفت بخواهد بكند، حتي آن كس كه ظالم است بر حسب نوع مردم ـ مگر بعضي شان كه ديگر متبدل به يك حيواني شده اند ـ آنها ناراحت اند از اين كه اذيت كنند مردم را، اين يك چيز جبلّي است، آدم وقتي هم به يكي اذيت بكند خودش هم ناراحت مي شود. اما در اين رژيم بايد همه با دل راحت انشاالله و با قدرت، اما قدرت براي اشخاصي كه فساد مي كنند، و رحمت براي دوستان خودتان،"اشدا علي الكفار رحما بينهم" دستور خداست كه وصف مومنين اين است كه در مقابل اجانب مي ايستند قوي، بين خودشان دوست و رفيق و رحيم و اينها..."

رهنمودهايي از مقام معظم رهبري حضرت آيت الله العظمي خامنه اي"مدظله العالي" به پرسنل نيروي انتظامي:

... آنچه من از نيروي انتظامي جمهوري اسلامي توقع دارم در سه فصل قابل بيان است. خصوصيت اول اقتدار است. نيروي انتظامي بايد داراي اقتدار باشد. اقتدار يك امر معنوي است و با صداي كلفت و اسلحه تيز و مشت محكم تفاوت دارد. اقتدار ظاهري در حقيقت اقتدار نيست. بايد وضعيتي به وجود آيد كه هم نيروي انتظامي در خود احساس قدرت كند و هم آحاد ملت دريابند كه پاسدار و حافظ امنيت فردي و اجتماعي آنها، يك مجموعه مقتدر و تواناست.

خصوصيت دوم عزت نفس است. نيروي انتظامي بايد در چشم مردم عزيز باشد. اين عزت از رفتار نيروي انتظامي و چگونگي انجام وظيفه او ناشي مي شود. اگر كسي آلوده و اسير شهوت و تملق و يا وابسته به پول و ماديات بود، بدون استثنا در چشم مردم ذليل مي شود و به دنبال آن سقوط خواهد كرد. پس عزت نيروي انتظامي به اين است كه پارسايي و پاكدامني در تمام اركان آن مشاهده شود و همه احساس كنند كه اين نيرو پاكدامن است و خود را آلوده نمي كند و براي عوضهاي قليل مادي و حقير مادي و پست ارزشي قائل نيست. اين يك امر روحي و معنوي است كه براي نيروي انتظامي عزت خواهد آورد.

خصوصيت سوم رحمت و مهرباني است. بايد نسبت به مردمي كه مي خواهيد از خانه، جاده، امنيت، مرز و كسب و كار آنها محافظت كنيد احساس رأفت و رحمت داشته باشيد. مردم بايد اين معنا را لمس كنند كه همان نيروي مقتدر و باصلابتي كه در مقابل مخلّ امنيت با كمال قدرت و صلابت مي ايستد، وقتي با مردم و تفراد مظلوم مواجه مي شود با رحمت و رأفت برخورد مي كند. پس سه عنصر قدرت، عزت و رحمت خصوصياتي است كه در نيروي انتظامي پيدا شد. اين نيرو در حدي خواهد بود كه جامعه اسلامي مي تواند به عنوان پشتوانه اي كارآمد و قابل قبول به او تكيه كند.

نكته اي وجود دارد كه در حقيقت محور اين بحثها است، و آن موضوع دفاع از ارزشهاي اسلامي است. هم شما و هم آحاد ملت ايران بايد به اين نكته توجه كنيد. اگر مجموعه اي با قدرت و عزت در ميان مردم ظاهر شد، همه بايد بدانند كه اين مجموعه بنا دارد از ارزشهاي اسلامي دفاع كند. در درون نيروي انتظامي بايد ارزشهاي اسلامي معيار و ميزان باشد.

 

سالروز پذيرش قطعنامه 598 شوراي امنيت سازمان ملل توسط جمهوري اسلامي ايران

در 27 تيرماه 1367 و در يك اقدام نفس گير و ناگهاني جمهوري اسلامي ايران قطعنامه 598 سازمان ملل متحد را پذيرفت تا حسن نيت خود را در هشت سال دفاع مقدس ثابت نمايد و دشمن متجاوز را در چهارچوب قوانين بين المللي به تمكين وادارد. قرارداد معروف 1975 كه به مرزهاي معين دو كشور تاكيد مي كرد از جمله بديهي ترين مواردي بود كه جمهوري اسلامي ايران، رژيم عراق را به پايبندي نسبت به آن  فرا مي خواند.

سيرت تجاوز كار دشمن عليرغم پذيرش قطعنامه 598 از سوي جمهوري اسلامي ايران باز هم بروز و ظهور يافت. باز هم قواي مسلح عراق با بهره گيري از مزدوران خود فروخته استكبار، مرزهاي كشور اسلامي ما را در نورديدند و هجومي ديگر را به شهرها و روستاهاي ايران آغاز كردند.

يکي دلايل واهي رژيم بعث عراق براي تجاوز به حريم نظام جمهوري اسلامي ايران، اختلاف بر سر مرزهايي است که در قرارداد 1975 الجزاير تعيين شده بود. پس از نزديک به هشت سال جنگ نابرابر که تمام موجوديت رژيم عراق در خطر قرار گرفت، آمريکا و ديگر متحدان و ياوران رژيم بعث عملاً وارد جنگ گرديدند.

 حضرت امام خميني (ره)، با در نظر گرفتن مصالح عالي نظام اسلامي و با درک توطئه گسترده آمريکا و غرب براي سرکوب انقلاب اسلامي و مردم مسلمان و انقلابي ايران، پس از مشورت با فرماندهان عالي نظام و مسئوولان مملکتي، قطعنامه 598 شوراي امنيت را پذيرفتند. شوراي امنيت در اين قطعنامه دو کشور ايران و عراق را به برقراري آتش بس و صلح دعوت کرده بود.

جمهوري اسلامي ايران به دليل ويژگي هاي مثبت برخي از مفاد اين قطعنامه به ويژه، بندهاي مربوط به معرفي متجاوز و پرداخت غرامت جنگي، موافقت خود را با پذيرش آن اعلام کرد. اما با وجود پذيرش قطعنامه 598 توسط جمهوري اسلامي ايران، رژيم عراق که خود نيز آن قطعنامه را پذيرفته بود، تا زمان برقراري آتش بس رسمي در مرداد ماه سال 1367 ش (اوت 1988م) به تهاجمات خود عليه جمهوري اسلامي ايران ادامه داد و خوي تجاوزگريِ خود را بار ديگر آشکار ساخت.

پس از پذيرش قطعنامه 598 از طرف ايران، آتش بس ميان طرفين از تاريخ 29 مرداد 1367 برقرار شد. شوراي امنيت در تاريخ 18 مرداد 67، قطعنامه 619 را تصويب کرد که به موجب آن گروه ناظران نظامي ايران و عراق و سازمان ملل که از حدود چهارصد نفر از 25 مليّت مختلف تشکيل شده بود، در دو کشور مستقر شدند.

 همان گونه كه مقام معظم رهبري فرمودند:

"كساني كه در جبهه هاي سياسي مسئول دفاع از انقلاب و نظام اسلامي بودند، فضاي سرد سياسي و توطئه هاي گوناگون دشمنان اسلام در عرصه بين المللي را بيش از ديگران احساس كردند. آنان با فداكاريهاي خود در كنار ارتش، سپاه، بسيج و آحاد ملت ما، دشمن را مبهدوت ساختند و من اين پيروزي بزرگ سياسي و

 بين المللي را به دست اندركاران پيگيري قطعنامه 598 كه تلاش قابل تحسيني را به انجام رساندند، تبريك مي گويم."

 و اما موضوع قطعنامه 598:

شوراي امنيت پس از مشورتهاي فراوان و با توافقات اصولي به عمل آمده در 29 تيرماه 1367 (20 ژوئيه 1987 ميلادي) در جلسه شماره 2750 خود طرح قطعنامه اي را كه قبلاً در خصوص كلمه به كلمه آن توافق شده بود به اتفاق آرا به تصويب رساند. طرح قطعنامه را اعضاي دائم شورا تهيه كرده بودند و نظريات اعضاي غيردائم نيز تا حدودي لحاظ شده بود.

متن قطعنامه 598:

شوراي امنيت، با تأييد مجدد قطعنامه (1986 ميلادي) 582 خود، با ابراز نگراني عميق از اين كه علي رغم در خواستهايش براي آتش بس، منازعه بين ايران و عراق به شدت سابق با تلفات شديد انساني و تخريب مادي ادامه دارد، با ابراز تأسف از آغاز و ادامه منازعه، همچنين با ابراز تأسف از بمباران مراكز صرفاً مسكوني غيرنظامي، حملات به كشتيراني بي طرف يا هواپيماهاي كشوري، نقض قوانين بين المللي انسان دوستانه و ديگر قوانين ناظر بر درگيري مسلحانه، بويژه كاربرد سلاحهاي شيميايي برخلاف الزامات پروتكل 1925 ژنو، با ابراز نگراني عميق نسبت به احتمال تشديد و گسترش بيشتر منازعه، مصمم گرديد به تمامي اقدامات نظامي بين ايران و عراق خاتمه بخشد، معتقد شد كه مي بايد يك راه حل جامع، عادلانه، شرافتمندانه و پايدار بين ايران و عراق به دست آيد.

با يادآوري مفاد منشور ملل متحد، به ويژه تعهد همه دُوَل عضو به حل اختلافات بين المللي خود از راه هاي مسالمت آميز به نحوي كه صلح و امنيت بين المللي و عدالت به مخاطره نيفتد، با حكم به اين كه در منازعه ما بين ايران و عراق زمينه صلح حاصل شده است، با اقدام براساس مواد 39 و 40 منشور ملل متحد:

1ـ خواستار آن است كه به عنوان يك قدم اوليه جهت حل و فصل (مناقشه) از راه مذاكره، ايران و عراق يك آتش بس فوري را رعايت كرده، به تمامي عمليات نظامي در زمين، دريا و هوا خاتمه داده و تمامي نيروهاي خود را بدون درنگ به مرزهاي شناخته شده بين المللي بازگردانند.

2ـ از دبيركل درخواست مي كند كه يك تيم ناظر ملل متحد را براي بررسي، تأييد و نظارت بر آتش بس و عقب نشيني نيروها اعزام نمايد و همچنين از دبيركل درخواست مي نمايد با مشورت طرفين درگير، تدابير لازم را اتخاذ نموده، گزارش آن را به شوراي امنيت ارائه نمايد.

3ـ مصرانه مي خواهد اسراي جنگي آزاد شده و پس از قطع مخاصمات فعال كنوني، براساس كنوانسيون سوم ژنو 12 اوت 1949، بدون تأخير به كشور خود بازگردانده شوند.

4ـ از ايران و عراق مي خواهد با دبيركل در اجراي اين قطعنامه و در تلاشهاي ميانجيگرانه براي حصول يك راه حل جامع، عادلانه و شرافتمندانه مورد قبول دو طرف در خصوص تمام موضوعات موجود، منطبق با اصول مندرج در منشور ملل متحد، همكاري نمايند.

5ـ از تمامي كشورهاي ديگر مي خواهد كه حداكثر خويشتنداري را مبذول دارند و از هرگونه اقدامي كه مي تواند منجر به تشديد و گسترش بيشتر منازعه گردد احتراز كنند و بدين ترتيب اجراي قطعنامه حاضر را تسهيل نمايند.

6ـ از دبيركل درخواست مي نمايد كه با مشورت با ايران و عراق، مسأله تفويض اختيار به يك هيأت بي طرف براي تحقيق راجع به مسئوليت منازعه را بررسي نموده و در اسرع وقت به شوراي امنيت گزارش دهد.

7ـ ابعاد خسارات وارده در خلال منازعه و نياز به تلاشهاي بازسازي با كمكهاي مناسب بين المللي پس از خاتمه درگيري تصديق مي گردد و در اين خصوص از دبيركل درخواست مي كند كه هيأت كارشناسان را براي مطالعه موضوع بازسازي و گزارش به شوراي امنيت تعيين نمايند.

8ـ همچنين از دبيركل درخواست مي كند كه با مشورت با ايران و عراق و ديگر كشورهاي منطقه، راههاي افزايش امنيت و ثبات منطقه را مورد مدافه قرار دهد.

9ـ از دبيركل درخواست مي كند كه شوراي امنيت را در مورد اجراي اين قطعنامه مطلع نمايد.

10ـ مصمم است براي بررسي اقدامات بيشتر جهت رعايت و اجراي اين قطعنامه در صورت ضرورت جلسات ديگري مجدداً تشكيل دهد.

 

 

 


نوشته شده در   شنبه 27 تير 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode