ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : پنجشنبه 13 ارديبهشت 1403
پنجشنبه 13 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : دوشنبه 15 تير 1388     |     کد : 3668

دوشنبه 15 تير 13 رجب 6 ژوئيه

روز سيزدهم رجب، نخستين روز "ايام البيض" است...

آغاز "ايام البيض".

روز سيزدهم رجب، نخستين روز "ايام البيض" است و ايام البيض، به روزهاي 13، 14 و 15 رجب گفته مي شود و در اين سه روز، اعمال عبادي فراواني وجود دارد و انسان متعبد و عارف مي تواند در اين ايام، روح و روانش را با عبادت و طاعات الهي صيقل دهد و بازسازي دروني در خويشتن خويش ايجاد نمايد.

پيامبراكرم(ص) فرمود: هر كسي در شب 13 رجب، ده ركعت نماز به جاي آورد ]به صورت پنج نماز دو ركعتي[ كه در ركعت اول هر نماز پس از سوره حمد، سوره عاديات (و العاديات ضبحا) و در ركعت دوم پس از حمد، سوره تكاثر (الهيكم التكاثر) را قرائت كند، خداوند متعال گناهانش را مي آمرزد و اگر مورد عاق والدين خود باشد، خدا از او راضي و خرسند خواهد شد و دو فرشته نكير و منكر، به او نزديك نشده و اسباب ترس و وحشتش را فراهم نخواهند ساخت، و چون برق درخشنده از صراط عبور خواهد كرد و نامه اعمالش ]در روز قيامت[ به دست راستش داده شده و در پاي ميزان، اعمال سمت راستش سنگيني خواهد كرد و در بهشت فردوس، هزار شهر به وي اعطا مي گردد.

امام جعفر صادق(ع) درباره فضيلت شب هاي ايام البيض فرمود: به اين امت، سه ماه اعطا شد كه به هيچ امت ديگري اعطا نشد و آن سه ماه عبارتند از: رجب، شعبان و رمضان. هم چنين به آنان سه شب اعطا شد كه به هيچ كس ديگري اعطا نشد و آن سه شب عبارتند از: شب 13، 14 و 15 هر ماه. هم چنين به اين امت، سه سوره اعطا شد كه به ديگران اعطا نشد و آن سوره ها عبارتند از: يس (يس * و القرآن الحكيم)، ملك (تبارك الذي بيده الملك) و توحيد (قل هو الله احد). پس هر كسي كه اين سه دسته از فضايل را گرد آورد، به تمام آنچه كه به اين امت اعطا شده است، دسترسي پيدا خواهد كرد.

از آن حضرت پرسيده شد: چگونه بين اين سه دسته از فضايل را مي توان جمع كرد؟

امام جعفر صادق(ع) فرمود: در هر يك از اين سه شب، در اين سه ماه نماز بخواند. به اين صورت كه در شب سيزدهم، دو ركعت نماز بخواند كه در هر ركعت، پس از حمد، اين سه سوره را قرائت كند و در شب چهاردهم، چهار ركعت نماز بخواند كه در هر ركعت، پس از حمد، اين سه سوره را قرائت كند و در شب پانزدهم، شش ركعت نماز بخواند، كه در هر ركعت پس از حمد، اين سه سوره را قرائت كند. در اين صورت ثواب و فضيلت تمام اين سه ماه را به دست خواهد آورد و تمام گناهان وي، به جز شرك، بخشيده خواهد شد.

در اين سه روز، روزه گرفتن بسيار ثواب دارد و اگر كسي اراده كند كه عمل "ام داوود" را به جاي آورد، بايد از روز سيزدهم روزه بگيرد.

به خواست خداي بزرگ، عمل ام داوود را در اعمال و عبادات روز پانزدهم بيان خواهيم كرد.

در ميان شيعيان آل محمد(ص)، به ويژه پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران و ايجاد نظام جمهوري اسلامي در اين كشور، هر ساله تعداد فراواني از مؤمنين و مؤمنات در سه شب و روز ايام البيض، در مساجد بزرگ شهر، به اعتكاف نشسته و به عبادت و راز و نياز با خداي مهربان مي پردازند.

 

ميلاد مسعود امام علي بن ابي طالب(ع) در كعبه معظمه 23 سال پيش از هجرت

امام علي بن ابي طالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف در سيزده رجب سال سي ام عام الفيل، يعني 23 سال پيش از هجرت نبوي در درون كعبه معظمه ديده به جهان گشود.

پدرش ابوطالب بن عبدالمطلب، كه با عبدالله بن عبدالمطلب پدر حضرت محمد(ص)، برادر اعياني و مادرشان فاطمه بنت عمرو بن عايذ مخزومي بود.

مادرش فاطمه بنت اسد بن هاشم بن عبد مناف بود. وي از جمله بانوان گروه نخست بود كه به پيامبر(ص) ايمان آورد و مسلمان شد و رنج هاي ايام حضور در مكه را به همراه همسر و خانواده اش متحمل گرديد و در هنگام هجرت پيامبر (ص)، وي نيز به مدينه هجرت نمود و در همين شهر مقدس بدرود حيات گفت و پيامبر (ص) با پيراهن خود وي را كفن كرد، تا بدين وسيله او را از گزند گزندگان زمين و هم از آسيب قبر در امان نگه دارد و اقرار به ولايت فرزندش علي بن ابي طالب(ع) را به وي تلقين كرد، تا هنگام پرسش نكيرين، به راحتي پاسخشان دهد. رسول خدا(ص)، او را بدين طريق احترام كرد و از اين فضل عظيم برخوردار ساخت.

ابوطالب(ع) و همسرش فاطمه بنت اسد(س) براي پيامبر (ص) و گسترش دين مبين اسلام تلاش هاي زيادي به عمل آورده و رنج ها و سختي هاي فراواني متحمل گرديدند.

از زماني كه حضرت عبدالمطلب(ع) وفات يافت، كفالت نواده يتيمش محمد بن عبدالله(ص) بر عهده عمويش ابوطالب(ع) افتاد و وي آن حضرت را تا آخر عمرش (به مدت 44 سال) سرپرستي و پشتيباني نمود و از عقايد و افكارش حمايت كرد.

ابوطالب(ع) و فاطمه بنت اسد(س)، در نگه داري پيامبر (ص) چنان عمل مي كردند، كه وي را بر فرزندان خود ترجيح مي دادند و به او بهتر و بيشتر مي رسيدند.

به همين لحاظ پيامبر (ص)، با وجود آن دو مهربان، احساس يتيمي نمي كرد و جاي پدر و مادر خويش را خالي نمي ديد.

حضرت علي(ع) و برادران و خواهرانش، نخستين كساني بودند كه هم از سوي پدر و هم از سوي مادر، هاشمي بودند.

كنيه هاي امام علي(ع) عبارت است از: ابوالحسن، ابوالحسين، ابوالحسنين، ابوالسبطين و الريحانتين و ابوتراب.

معروف ترين كنيه هايش ابوالحسن و ابوتراب مي باشد.

القاب آن حضرت عبارتند از: اميرالمؤمنين، سيدالوصيين، سيدالمسلمين، سيدالاوصياء، سيدالعرب، خليفه رسول الله، امام المتقين، يعسوب المؤمنين، صهر رسول الله، حيدر، مرتضي، وصي و

تولد مبارك آثارش در شهر مكه معظمه و در داخل خانه خدا (كعبه) واقع گرديد.

تولد در خانه كعبه، فضيلتي ويژه حضرت علي(ع) است و خداي متعال، تنها وي را به چنين امتيازي كرامت نمود. نه پيش از او و نه پس از او، براي هيچ كسي چنين فضيلتي پديد نيامده است.

مرحوم شيخ عباس قمي، كيفيت ولادت آن حضرت را چنين بيان كرد: آن چه به سندهاي بسيار وارد شده، آن است كه روزي عباس بن عبدالمطلب، با يزيد بن قعنب و با گروهي از بني هاشم و جماعتي از قبيله بني العزي در برابر خانه كعبه نشسته بودند، ناگاه فاطمه بنت اسد به مسجد در آمد و به حضرت اميرالمؤمنين(ع)، نه ماه آبستن بود و او را درد زائيدن گرفته بود. پس در برابر خانه كعبه ايستاد و نظر به جانب آسمان افكند و گفت: پروردگارا! من ايمان آورده ام به تو و به هر پيامبر و رسولي كه فرستاده اي و به هر كتابي كه نازل گردانيده اي و تصديق كرده ام به گفته هاي جدم ابراهيم خليل(ع) كه خانه كعبه بنا كرده او است، پس سئوال مي كنم از تو، به حق اين خانه و به حق آن كسي كه اين خانه را بنا كرده است و به حق اين فرزندي كه در شكم من است و با من سخن مي گويد و به سخن گفتن خود مونس من گرديده است و يقين دارم كه او يكي از آيات جلال و عظمت تو است، كه آسان كني بر من ولادت او را.

عباس و يزيد بن قعنب گفتند كه چون فاطمه از اين دعا فارغ شد ديديم كه ديوار عقب خانه، شكافته شد. فاطمه از آن رخنه داخل شد و از ديده هاي ما پنهان گرديد، پس شكاف ديوار به اذن خدا به هم پيوست و ما چون خواستيم در خانه را بگشاييم چندان كه سعي كرديم، در گشوده نشد. دانستيم كه اين امر از جانب خدا واقع شده و فاطمه سه روز در اندرون كعبه ماند. اهل مكه در كوچه ها و بازارها اين قضيه را نقل مي كردند و زن ها اين حكايت را ياد مي كردند و تعجب مي نمودند. تا روز چهارم رسيد، پس همان موضع از ديوار كعبه كه شكافته شده بود، ديگر باره شكافته شد، فاطمه بنت اسد بيرون آمد و فرزند خود اسدالله الغالب علي بن ابي طالب(ع) را در دست خويش داشت و مي گفت: اي گروه مردم! به درستي كه حق تعالي برگزيد مرا از ميان خلق خود و فضيلت داد مرا بر زنان برگزيده كه پيش از من بوده اند. زيرا كه حق تعالي برگزيد آسيه دختر مزاحم را و او عبادت كرد حق تعالي را پنهان در موضعي كه عبادت خدا در آن جا سزاوار نبود، مگر در حال ضرورت، يعني خانه فرعون.

و مريم دختر عمران را حق تعالي برگزيد و ولادت حضرت عيسي(ع) را بر او آسان گردانيد و در بيابان درخت خشك را جنباند و رطب تازه از براي او از آن درخت فرو ريخت و حق تعالي مرا بر هر دو و زيادتي داد و هم چنين بر جميع زنان عالميان كه پيش از من گذشته اند. زيرا كه من فرزندي آورده ام در ميان خانه برگزيده او و سه روز در آن خانه محترم ماندم و از ميوه ها و طعام هاي بهشت تناول كردم و چون خواستم كه بيرون آيم، در هنگامي كه فرزند برگزيده من بر روي دست من بود، هاتفي از غيب مرا ندا كرد كه: اي فاطمه! اين فرزند بزرگوار را "علي" نام كن، به درستيكه منم خداوند علي أعلي و او را آفريده ام از قدرت و عزت و جلال خود و بهره كامل از عدالت خويش به او بخشيدم و نام او را از نام مقدس خود اشتقاق نموده ام و او را به آداب خجسته خود تأديب نموده ام و امور خود را به او تفويض كرده ام و او را به علوم پنهان خود مطلع كرده ام و در خانه محترم من متولد شده است و او اول كسي است كه اذان خواهد گفت بر روي خانه من و بت ها را خواهد شكست و آن ها را از بالاي كعبه به زير خواهد انداخت و مرا به عظمت و مجد و بزرگواري و يگانگي ياد خواهد كرد و اوست امام و پيشوا بعد از حبيب من و برگزيده از جميع خلق من محمد(ص) كه رسول من است و او وصي او خواهد بود. خوشا حال كسي كه او را دوست دارد و ياري كند او را و واي بر حال كسي كه فرمان او نبرد و ياري او نكند و انكار حق او نمايد.

آري، حضرت علي(ع) در چنين روز مبارك و در چنين محل مبارك و با ميزباني خداي سبحان ديده به جهان گشود و جهان هستي را از انوار الهي اش روشن گردانيد. ابوطالب(ع) و فاطمه بنت اسد(س)، در نگه داري و تربيت اين نازنين فرزند، تلاش بليغي به عمل آوردند. ولي هنوز چند سالي از ولادت با بركتش نگذشته بود كه حضرت محمد(ص) و همسرش خديجه كبري(س) از ابوطالب(ع) و همسرش فاطمه بنت اسد(س) تقاضا نمودند كه نگه داري اين كودك دلربا را به آنان واگذارد. ابوطالب(ع) و فاطمه بنت اسد(س) به خاطر شدت علاقه و محبت به حضرت محمد(ص)، درخواستش را رد نكرده و نگه داري علي(ع) را به وي سپردند.

از آن پس، علي(ع) در دامن مهرانگيز رسول خدا(ص) رشد و تعالي يافت و مراحل تكامل را طي نمود. او نخستين كسي بود كه به خدا و پيامبرش ايمان آورد و تا آخر عمر شريف خود در اعتلاي كلمه لا اله الا الله و عدالت اسلامي، لحظه اي از پاي ننشست. زيد بن ارقم روايت كرد: اول من صلي مع رسول الله(ص) علي بن ابي طالب(ع) ؛ نخستين كسي كه با رسول خدا(ص) نماز گزارد، علي(ع) بود.

 

شهادت شيخ فضل الله نورى سال  1327 هجری قمری

خلاصه ای از زندگی این بزرگ مرد عرصه دین و دانش:

ولادت :

شيخ فضل الله كجـورى معروف به نورى فرزند ملا عباس نـورى طبرسـى به تـاريخ 2 ذيحجه 1258 هجری قمری  در كجـور مـازنـدران چشـم به جهان گشود.

تحصيلات :

وى پس از طى تحصيلات مقدماتى در دوران كودكى و نوجوانى در آغاز جـوانى به همراه ميرزا حسيـن نورى دايى و پدر عيال خـود به نجف اشرف مهاجرت كرد. و در حـوزه درس اساتيد بزرگى به كسب علم پرداخت و مـورد تـوجه استادان خـود قـرار گرفت و به مرتبه بلنـد فقاهت و اجتهاد نايل آمد. شيخ فضل الله بر علـوم حـوزه هاى دينـى احاطه كامل پيـدا كـرد و چنان در مايه فضل و دانـش شهرت يافت كه علاوه بر دوستـان، مخالفين وى نيز مرتبه علمى او را تأييد مى نمودند.

اساتيد :

شيخ فضل الله از محضر علماى بزرگى چون : ميرزاى شيرازى كسب علم نموده است.

شاگردان :

شخصيت هايى همچـون مرحوم حاج شيخ عبد الكريم حايرى مؤسس حوزه علميه قـم از محضر پر فيض او كسب علم نموده اند و به مراتب عالى علمى رسيده اند.

تأليفات :

شيخ نورى علاوه بر تدريـس و ارشاد و رسيدگى به امور مردم در كار تأليف رسايل فقهى و اصـولى و فلسفى و سياسى و همچنيـن تصحيح كتـابهاى معروف و معتبـر علماى گذشته اهتمامـى تمام داشت آنچه از او بـاقـى مـانـده است به شـرح زيـر مـى باشد:

1 ـ صحيفه قـائميه.

2 ـ رساله اصـولـى·

3 ـ رساله سوال و جواب.

4 ـ رسـاله عمليه حـاوى 60 پـرسـش از ميـرزاى شيرازى.

5 ـ رسـاله تحـريـم سفـر حـاجيـان به مكه از طـريق جبل.

6 ـ تذكـره الغافل و ارشـاد الجـاهل در رد سياست مشـروطه.

7 ـ شـرح مقاصـد.

8 ـ تحريـم مشروطيت حاوى مـوافقت اوليه و مخالفت ثانويه با دلايل شرعى.

گفتار بزرگان :

ديـدگـاه امـام خمينـى (ره) در مورد مشروطيت : مـرحـوم شيخ فضل الله ايستاد كه مشـروطه بـايـد مشـروعه باشد، بايد قـوانيـن مـوافق اسلام باشـد. در همان وقت كه ايشان ايـن امر را فرمود و متمـم قانون اساسى هم از كوشش ايشان بود، مخالفيـن، خارجـى ها، كه يك همچـو قـدرتـى را در روحانيت ديـدند، يك دادگاه درست كردنـد در ايران و يك نفر منحرف روحانى نما را آوردند كه شيخ فضل الله مجاهـد و مجتهد داراى مقامات عاليه را محاكمه كرده و در ميدان تـوپخانه در حضـور جمعيت به دار كشيدند. و پاى آن هـم كف زدند و ايـن نقشه اى بود براى اينكه اسلام را منعزل كنند و كردنـد و از آن به بعد ديگر نتـوانست مشروطه يك مشـروطه اى بـاشـد كه علمـاى نجف مـى خـواستند. حتـى قضيه مرحـوم آقا شيخ فضل الله را در نجف هـم يك جـور بـدى منعكـس كردند كه آنجا هـم صدايى از آن در نيامد. ايـن جـوى كه ساختنـد در ايران و در ساير جاها، اين جـو، اسباب ايـن شـد كه آقا شيخ فضل الله را با دست بعضى از روحانيون خـود ايران محكوم كردند و بعد به دار كشيدنـد و شكست دادند اسلام را. ..

علامه امينـى درباره شيخ فضل الله چنين مى گويد : شخصيت مورد بحث ما از پيشوايان مسلمين و پرچمداران دانش و دين و بزرگ تريـن عالم تهران بود فضل و ادب از گفتار و بيانـش مـى ريخت. خـواهـر زاده و داماد علامه نورى بـود.

يپرم خان ارمنى كه طـومار زندگى شيخ را درهـم پيچيده و او را به دار كشيـد، در ياد داشت هاى خـود آورده است: شيخ نـورى روحانـى عاليقدرى بـود و گفته او براى تـوده خلق به منزله وحـى محسـوب مـىشـد شيخ فضل الله تـا آن زمان كه در عراق بـود در كنار بهره گيرى از دانشمنـدان بزرگ حـوزه دينـى نجف و سامـرا، داراى مجلـس درس قابل تـوجهى بود.

مقام علمى :

شيخ پس از فـرا گرفتـن علـوم حـوزوى و پـس از نيل به مـرتبه اجتهاد و تأليف چنـد رساله فقهى و اصـولـى از تقـريرات درسهاى استـادان بـر جسته خـود و اخذ اجـازه نقل روايت به اشاره ميرزاى شيرازى بـراى ارشاد مردم و هـدايت ايشان به سال 1300 هجری قمری  به تهران آمـد و پـس از در گذشت ميـرزا حسـن آشتيانـى مجتهد طراز اول تهران شد.

فعاليت :

فعاليت هـاى شيخ فضل الله نـورى عليه سلطه سياسـى، اقتصـادى، فـرهنگـى بيگانگان پـس از ورود به ايران آغاز گرديـد و در نهضت تنباكـو شكل مخصـوص به خـود گرفت وى در ايـن جنبـش ضد انگليسـى فعالانه شركت كرد و همراه ميرزا حسـن آشتيانى در محور ايـن حركت قرار گرفت كه در نهايت به پيروزى مذهبيـون انجاميد. همچنيـن وى يكى از افرادى بـود كه با جنبـش مشروطيت به مخالفت بر خاست زيرا وى مـىدانست كه بانـى چنيـن حركتـى روشنفكران غرب گرا هستند كه اهـداف خـود را پنهان كرده انـد. او پيـوسته طـرفـدار مشـروطه مشروعه و حكـومت بر اساس آيات الهى و قـوانيـن قرآنـى بـود. از جمله فعاليت هاى علنـى او تحصـن سه ماهه در حضرت عبـد العظيـم و مدرسه مروى بـود.

دوران :

سرانجام مشـروطه خـواهـان پـس از فتح تهران تـوسط سـردار اسعد و سپهبـد تنكابنى با هم يارى دو دولت روس و انگليس شيخ را بزرگ تريـن مانع مقاصد شوم خود مى دانستند.

شيخ در زمانـى كه محمـد علـى شاه و امام جمعه و اميـر بهادر به سفارت روسيه پناهنده شده بـودند تا تحت پرچـم بيگانه مدتى ديگر به حيات ننگيـن خـود ادامه دهند. همچنان استوار و نستـوه منتظر تقدير الهى بـود و در خـواست ديپلمات هاى روسـى و عثمانى را جهت پناهنـده شـدن به سفارت خانه هاى بيگانگان بـدون جـواب گذاشت.

سفارت روسيه با مايـوس شدن از پناهندگى شيخ براى سـوء استفاده از مـوقعيت آن شهيد راضـى شد حداقل پرچـم روسيه را بر بام خانه اش بر افرازد و او در برابر ايـن پيشنهاد فرمـود كه : اسلام هرگز زير بيرق كفر نخواهد رفت.

زمان انتقام از مشروعه خـواهان فرا رسيده بـود و به قول يكى از نـويسندگان فتح تهران بى قربانى براى مهاجمان صفايى نداشت ! به ايـن تـرتيب عده اى از افـراد مسلح طبق دستـور يپـرم خـان به فرماندهى يـوسف خان ارمنى در شامگاه 11 رجب سال 1327 هجری قمری  به اقامتگاه آن مجتهد بزرگ يـورش بـرده و شيخ را با وقاهت تمام از خانه خارج و پـس از يك محاكمه ساختگـى به دادستـانـى شيخ ابراهيـم زنجانى فراماسون ضد اسلام محكوم به حكـم از قبل تعييـن شده اعدام نمودند.

وفات (شهادت) :

حكـم اعدام آن پاسـدار شريعت نبـوى در عصر روز 13 رجب سال 1327 هجری قمری  مطابق با ولادت با سعادت و مبارك امير مومنان حضرت على (عليه السلام) در ميـدان تـوپخـانه تهران به مـرحله اجـرا در آمد.

گـويند قبل از اينكه ريسمان به گردن وى اندازنـد يكـى از رجال وقت با عجله براى او پيغامـى آورد كه شما ايـن مشروطيت را امضا كنيد و خود را از كشته شدن رها سازيد، گفت :« مـن در خواب رسول خدا را ديدم كه فرمود : فردا ميهمان منى، و مـن چنيـن امضايى را نخواهـم كرد » و بعد رو به قبله كرد و شهادتيـن خود را گفته و با لبخندى غم آلـود بـى آنكه كـوچك تريـن ترس و هراسـى از او مشهود باشد رو به دژخيمان كرد و گفت : كار خود را بكنيد يوسف خان ارمنى طناب دار را بر گردن شيخ انداخت. انـدكـى بعد چهار پايه را از زير پايـش كشيدند ديگر هيچ كس از آقا كمتريـن حركتى نديد. گويى كه اصلا هيچ وقت زنـده نبوده است.

 

جنازه شيخ را پـس از بـى احترامى فراوان به اصرار منسـوبيـن او تحـويل خانواده شهيد دادند. جسد آن فقيد سعيد به طـور موقت در يكى از اتاق هاى منزلـش دفـن گرديد تا اينكه 18 ماه بعد به علت پيش آمدن شرايط نويـن سياسى جنازه ايشان از تهران به قـم منتقل و در صحـن مطهر حضرت معصومه (عليها السلام) به خاك سپرده شد.

 

تولد « زينُ الدّين علي ابن احمد عاملي» معروف به« شهيد ثاني» در سال911هجري قمري

514 سال پيش درچنين روزي - 13رجب سال911هجري قمري:« زينُ الدّين علي ابن احمد عاملي» معروف به« شهيد ثاني» ازفقيهان نامدار شيعي درجبل عامل بدنيا آمد. وي تحصيلات خود را نزد پدربزرگ خود آغازكرد و براي تكميل تحصيل سفرهاي بسياركرد و سرانجام درپايان تحصيل بعد ازتشرف به خانه خدا به زادگاهش بازگشت و به تحقيق و تدريس پرداخت. شهيد ثاني درسايه شهرت علمي خود مرجعيت يافت و به گونه اي كه دانشمندان ازدوردست ترين نقاط براي بهره گيري ازبَرَكات علمي وي به محضراو مي آمدند. آثارعلمي شهيد ثاني به دهها كتاب و رساله مي رسد كه ازآن ميان «شرح لُمعه و رَوضُ الجِنان » را مي توان نام برد. شهيد ثاني بعد ازداوري به حق ميان دو تن از اهالي جَيع مورد خشم شخص محكوم واقع شد وبدست همين شخص به شهادت رسيد.

 

درگذشت محمودخان ملِكُ الشّعراء كاشاني در سال1311هجري قمري

محمودخان ملِكُ الشّعراء كاشاني اديب و شاعرمعروف ايراني در سال1311هجري قمري درگذشت. او درفنون ادب، حكمت، تفسير، عروض، نظم و نثرو انشاي رسايل سرآمد همگان شد. محموخان كاشاني درحُسن خط ازنسخ گرفته تا نستعليق و درنقاشي بويژه دردورنماسازي تبحرداشت. نمونه اي ازكارهاي هنري او دركاخ گلستان موجود است. كاشاني پس ازفوت پدربه به منصب ملكُ الشّعرايي دست يافت. ازمحمودخان كاشاني اديب ايراني علاوه برديوان اشعاركتابي درباب القاب دولت ناصري باقيست.

 

شهادت مهندس علي انصاري استاندار پر تلاش و مؤمن گيلان در سال 1360 هجري شمسي

مهندس علي انصاري استاندار پر تلاش و مؤمن گيلان به دست منافقان در سال 1360 هجري شمسي به شهادت رسيد. او در سال 1323 شمسي در خانواده اي مذهبي متولد شد و تحصيلات خود را در زادگاهش و سپس در تهران در دانشگاه تهران ادامه داد. اما بدليل فعاليتهاي ضد رژيم طاغوت از ادمه تحصيل وي جلوگيري به عمل آمد. به اين جهت وي به آمريكا رفت ودر رشته رياضي با درجه دكتري فارغ التحصيل شد. شهيد انصاري ضمن ادامه تحصيل در آمريكا تدريس مي كرد و دبيري انتشارات انجمن اسلامي دانشجويان ايراني مقيم آمريكا را نيز به عهده داشت وبه همين دليل از تدريس منع شد. او بعد از پيروزي انقلاب اسلامي به ميهن بازگشت واز همان ابتدا در خدمت انقلاب قرار گرفت. عاقبت اين انسان مؤمن و وطن پرست به خاطر دفاع از انقلاب اسلامي وكوشش جهت پيشبرد اهداف آن مورد عداوت منافقان قرار گرفت و به شهادت رسيد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 


نوشته شده در   دوشنبه 15 تير 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode