ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : چهارشنبه 19 ارديبهشت 1403
چهارشنبه 19 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : چهارشنبه 13 ارديبهشت 1391     |     کد : 36152

چهار شنبه13ارديبهشت10جمادي الثاني2مي

استقرار پرتغالي ها در هرمز و آغاز فصل تازه اي در تاريخ خاورميانه؛ دوران سلطه و استثمار ...

فريدالدين ابو حامد محمد بن ابوبكر ابراهيم بن اسحاق عطار نيشابوري،
يكي از شعرا و عارفان نام آور ايران در اواخر قرن ششم و اويل قرن هفتم هجري قمري است. بنا بر آنچه كه تاريخ نويسان گفته اند بعضي از آنها سال ولادت او را 513 و بعضي سال ولادتش را 537 هجري.ق، مي دانند. او در قريه كدكن يا شادياخ كه در آن زمان از توابع شهر نيشابور بوده به دنيا آمد. از دوران كودكي او اطلاعي در دست نيست جز اينكه پدرش در شهر شادياخ به شغل عطاري كه همان دارو فروشي بود مشغول بوده كه بسيار هم در اين كار ماهر بود و بعد از وفات پدر، فريدالدين كار پدر را ادامه مي دهد و به شغل عطاري مشغول مي شود. او در اين هنگام نيز طبابت مي كرده و اطلاعي در دست نمي باشد كه نزد چه كسي طبابت را فرا گرفته، او به شغل عطاري و طبابت مشغول بوده تا زماني كه آن انقلاب روحي در وي به وجود آمد و در اين مورد داستانهاي مختلفي بيان شده كه معروفترين آن اين است كه:

"روزي عطار در دكان خود مشغول به معامله بود كه درويشي به آنجا رسيد و چند بار با گفتن جمله چيزي براي خدا بدهيد از عطار كمك خواست ولي او به درويش چيزي نداد. درويش به او گفت: اي خواجه تو چگونه مي خواهي از دنيا بروي؟ عطار گفت: همانگونه كه تو از دنيا مي روي. درويش گفت: تو مانند من مي تواني بميري؟ عطار گفت: بله، درويش كاسه چوبي خود را زير سر نهاد و با گفتن كلمه الله از دنيا برفت. عطار چون اين را ديد شديداً متغير شد و از دكان خارج شد و راه زندگي خود را براي هميشه تغيير داد."

او بعد از مشاهده حال درويش دست از كسب و كار كشيد و به خدمت شيخ الشيوخ عارف ركن الدين اكاف رفت كه در آن زمان عارف معروفي بود و به دست او توبه كرد و به رياضت و مجاهدت با نفس مشغول شد و چند سال در خدمت اين عارف بود. عطار سپس قسمتي از عمر خود را به رسم سالكان طريقت در سفر گذراند و از مكه تا ماوراءالنهر به مسافرت پرداخت و در اين سفرها بسياري از مشايخ و بزرگان زمان خود را زيارت كرد و در همين سفرها بود كه به خدمت مجدالدين بغدادي رسيد. گفته شده در هنگامي كه شيخ به سن پيري رسيده بود بهاءالدين محمد پدر جلال الدين بلخي با پسر خود به عراق سفر مي كرد كه در مسير خود به نيشابور رسيد و توانست به زيارت شيخ عطار برود، شيخ نسخه اي از اسرار نامه خود را به جلال الدين كه در آن زمان كودكي خردسال بود داد. عطار مردي پر كار و فعال بوده چه در آن زمان كه به شغل عطاري و طبابت اشتغال داشته و چه در دوران پيري خود كه به گوشه گيري از خلق زمانه پرداخته و به سرودن و نوشتن آثار منظوم و منثور خود مشغول بوده است. در مورد وفات او نيز گفته هاي مختلفي بيان شده و برخي از تاريخ نويسان سال وفات او را 627 هجري .ق، دانسته اند و برخي ديگر سال وفات او را 632 و 616 دانسته اند ولي بنا بر تحقيقاتي كه انجام گرفته بيشتر محققان سال وفات او را 627 هجري .ق دانسته اند و در مورد چگونگي مرگ او نيز گفته شده كه او در هنگام يورش مغولان به شهر نيشابور توسط يك سرباز مغول به شهادت رسيده كه شيخ بهاءالدين در كتاب معروف خود كشكول اين واقعه را چنين تعريف مي كند كه وقتي لشكر تاتار به نيشابور رسيد اهالي نيشابور را قتل عام كردند و ضربت شمشيري توسط يكي از مغولان بر دوش شيخ خورد كه شيخ با همان ضربت از دنيا رفت و نقل كرده اند كه چون خون از زخمش جاري شد شيخ بزرگ دانست كه مرگش نزديك است. با خون خود بر ديوار اين رباعي را نوشت:


در كوي تو رسم سرفرازي اين است مستان تو را كمينه بازي اين است


با اين همه رتبه هيچ نتوانم گفت شايد كه تو را بنده نوازي اين است


مقبره شيخ عطار در نزديكي شهر نيشابور قرار دارد و چون در عهد تيموريان مقبره او خراب شده بود به فرمان امير عليشير نوايي وزير سلطان حسين بايقرا مرمت و تعمير شد.



ويژگي سخن عطار :


عطار، يكي از شاعران بزرگ متصوفه و از مردان نام آور تاريخ ادبيات ايران است. سخن او ساده و گيراست. او براي بيان مقاصد عرفاني خود بهترين راه را كه همان آوردن كلام ساده و بي پيرايه و خالي از هرگونه آرايش است انتخاب كرده است. او اگر چه در ظاهر كلام و سخن خود آن وسعت اطلاع و استحكام سخن استاداني همچون سنايي را ندارد ولي آن گفتار ساده كه از سوختگي دلي هم چون او باعث شده كه خواننده را مجذوب نمايد و همچنين كمك گرفتن او از تمثيلات و بيان داستانها و حكايات مختلف يكي ديگر از جاذبه هاي آثار او مي باشد و او سرمشق عرفاي نامي بعد از خود همچون مولوي و جامي قرار گرفته و آن دو نيز به مدح و ثناي اين مرشد بزرگ پرداخته اند چنانكه مولوي گفته است:


عطار روح بود و سنايي دو چشم او ما از پي سنايي و عطار آمديم


معرفي آثار عطار :

آثار شيخ به دو دسته منظوم و منثور تقسيم مي شود. آثار منظوم او عبارت است از: 1- ديوان اشعار كه شامل غزليات و قصايد و رباعيات است. 2- مثنويات او عبارت است از: الهي نامه، اسرار نامه، مصيبت نامه، وصلت نامه، بلبل نامه، بي سر نامه، منطق الطير، جواهر الذات، حيدر نامه، مختار نامه، خسرو نامه، اشتر نامه و مظهر العجايب. از ميان اين مثنويهاي عرفاني بهترين و شيواترين آنها كه به نام تاج مثنويهاي او به شمار مي آيد منطق الطير است كه موضوع آن بحث پرندگان از يك پرنده داستاني به نام سيمرغ است كه منظور از پرندگان سالكان راه حق و مراد از سيمرغ وجود حق است كه عطار در اين منظومه با نيروي تخيل خود و به كار بردن رمزهاي عرفاني به زيباترين وجه سخن مي گويد كه اين منظومه يكي از شاهكارهاي زبان فارسي است و منظومه مظهر العجايب و لسان الغيب است كه برخي از ادبا آنها را به عطار نسبت داده اند و برخي ديگر معتقدند كه اين دو كتاب منسوب به عطار نيست.

آثار منثور عطار:

يكي از معروفترين اثر منثور عطار تذكرة الاولياست كه در اين كتاب عطار به معرفي 96 تن از اوليا و مشايخ و عرفاي صوفيه پرداخته است.

گزيده اي از اشعار عطار نیشابوری

اي هجر تو وصل جاوداني اندوه تو عيش و شادماني

در عشق تو نيم ذره حسرت خوشتر ز وصال جاوداني

بي ياد حضور تو زماني كفرست حديث زندگاني

صد جان و هزار دل نثارت آن لحظه كه از درم براني

كار دو جهان من برآيد گر يك نفسم به خويش خواني

با خواندن و راندم چه كار است؟ خواه اين كن خواه آن، تو داني

گر قهر كني سزاي آنم ور لطف كني سزاي آني

صد دل بايد به هر زمانم تا تو ببري به دلستاني

گر بر فكني نقاب از روي جبريل شود به جان فشاني

كس نتواند جمال تو ديد زيرا كه ز ديده بس نهاني

نه نه، كه به جز تو كس نبيند چون جمله تويي بدين عياني

در عشق تو گر بمرد عطار شد زنده دايم از معاني

******
گم شدم در خود چنان كز خويش ناپيدا شدم شبنمي بودم ز دريا غرقه در دريا شدم



سايه اي بودم ز اول بر زمين افتاده خوار راست كان خورشيد پيدا گشت ناپيدا شدم



ز آمدن بس بي نشان و ز شدن بي خبر گو بيا يك دم برآمد كامدم من يا شدم



نه، مپرس از من سخن زيرا كه چون پروانه اي در فروغ شمع روي دوست ناپروا شدم



در ره عشقش قدم در نِه، اگر با دانشي لاجرم در عشق هم نادان و هم دانا شدم



چون همه تن مي بايست بود و كور گشت اين عجايب بين كه چون بيناي نابينا شدم



خاك بر فرقم اگر يك ذره دارم آگهي تا كجاست آنجا كه من سرگشته دل آنجا شدم



چون دل عطار بيرون ديدم از هر دو جهان من ز تأثير دل او بيدل و شيدا شدم



استقرار پرتغالي ها در هرمز و آغاز فصل تازه اي در تاريخ خاورميانه؛ دوران سلطه و استثمار


چهارم ماه مه 1515 پرتغالي ها در جزيره ايراني هرمز مستقر شدند و فصل تازه اي در تاريخ منطقه بازشد كه عنوان آن را «مداخله غرب در خاور ميانه و استثمار اين منطقه» قرار داده اند كه مهد تمدن بشر بوده است - فصلي كه هنوز بسته نشده است. پاپ الکساندر ششم طبق فرمان مورخ چهارم مه 1493 خود، جزاير شرق نصف النهار میانی اقیانوس اطلس را به پرتغالي ها و سرزمين هاي غرب این نصف النهار (قاره آمريکا) را به اسپانيايي ها بخشيده بود!.
درياسالار پرتغالي «آلفونسو دا آلبوكرك (آلبوکرکي)» پس از استقرار در هند، در سال 1507 وارد خليج فارس شده و هرمز را مورد حمله قرار داده بود ولي تصرف هرمز و استقرار پرتغالي ها در اين جزيره هشت سال بعد و با آوردن كشتي های نظامی و تفنگداران بيشتري صورت گرفت. كشتي هاي پرتغالي داراي توپ بودند و مدافعان ايراني هرمز فاقد آن. در آن زمان، پيروزي استعمار اروپا تنها براثر برتري اسلحه و قدرت آتش صورت مي گرفت. به قول مفسران مشرق زمين (مفسران معاصر)، ... و به همين دليل است كه قدرتهای برتر و عمدتا غرب نمي خواهد كشورهاي بيشتري به اسلحه اتمي دست يابند تا برتري خودرا بر آنها از دست ندهد!.
تصرف هرمز هشت ماه پس از جنگ چالدران روي داد (که جنگ چالدران، خود انديشه مداخله ديپلماتيک اروپاييان در ايران و تشديد دشمني ايران نسبت به عثماني را تقويت کرده بود - نفاق مذهبي). رخنه اروپاييان به خليج فارس، شاه اسماعيل صفوي (شاه وقت) را دچار اندوهي عميق كرده بود، زيرا كه ايران فاقد قدرت دريايي موثر بود تا از قلمرو خود دفاع كند و پرتغالي ها با استفاده از همين ضعف ايران (نداشتن توپ و كشتي توپدار)، ظرف شش سال (تا سال 1521 ميلادي) بسياري از جزاير ايراني خليج فارس از جمله بحرين را تصرف و به گمبرون (بندر عباس) دست اندازي كردند و دولت صفويه، تنها از طريق تحريك و تشويق مردم محل به شورش و حملات پراكنده در شب، به كار مبارزه با سلطه اروپاییان ادامه مي داد. در آن زمان توپ هاي پرتغالي باروي قلعه هاي ايران را مي شكافتند و از كمان قلعه بانان ايراني در برابر آتش تفنگ نظامی پرتغالي كاري ساخته نبود. دولت صفويه بعدا با انگلیسی ها متحد شد و پرتغالی هارا از خلیج فارس بیرون راند و با این عمل، «بدتر» را جانشین «بد» کرد. مسائل آسیای غربی برخاسته از همین اشتباه صفویان بوده است زیرا که انگلیسی ها در منطقه ماندگار شدند و .... مورخان در این واقعیت متفق القولند که برخی از مشکلات معاصر ایران ناشی از سیاست های صفویان است
.

سالروز ورود جت به خطوط مسافری

سوم ماه مه سال 1952 يك جت مسافربر انگليسي ساخت كارخانه «دهاويلاند» از لندن به يوهانسبورگ (آفريقاي جنوبي) مسافر حمل كرد و با این پرواز فصل تازه اي در صنعت هواپيمايي باز شد. دهاويلاند در ژوئيه 1949 جت مسافربر ساخته بود كه اين هواپيما به صورت «جت لاينر» از سوم ماه مه 1952 كار خود را آغاز كرد. تاريخ ساخت هواپيماي جت به دوران جنگ جهاني دوم باز مي گردد كه آلماني ها آن را براي جنگيدن اختراع كردند. جت هاي اوليه تا ماه مه 1952 مصارف نظامي داشتند، نه بازرگاني. نخستين جت حمل و نقل توسط ويكرز (وي. سي ـ 1) در ششم آوريل سال 1948 ساخت شده بود كه آن هم به ارتش تحويل داده شده بود. 

 


نوشته شده در   چهارشنبه 13 ارديبهشت 1391  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode