ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : دوشنبه 31 ارديبهشت 1403
دوشنبه 31 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 7 اسفند 1390     |     کد : 33334

منتصر باللّه عباسى

درگذشت منتصر باللّه عباسى در سال 248 هجرى قمرى...

درگذشت منتصر باللّه عباسى در سال 248 هجرى قمرى

محمد، معروف به "منتصر باللّه" فرزند متوكل عباسى، پس از قتل پدرش متوكل، در شوال سال 247 قمرى به خلافت رسيد.

متوكل عباسى (دهمين خليفه بنى عباسى) كه در دشمنى با اهل بيت(ع) و شيعيان و محبان آنان معروف و در ستم كارى و سخت‏گيرى بر عموم مردم، زبان زد همگان بود، چند سال پيش از هلاكت خود، فرزندش "محمد منتصر" را به ولايت عهدى برگزيد. وليكن پس از مدتى از اين كار پشيمان شد و در صدد خلع منتصر از ولايت عهدى برآمد. زيرا مى‏پنداشت كه منتصر در انتظارمردن اوست، تا هر چه زودتر، خود به خلافت برسد. از اين رو، هميشه وى را به جاى "المنتصر"، "المستعجل" مى‏خواند. منتصر، از اين كه پدرش متوكل عباسى راه ناسپاسى و انحراف از مسير حقيقت را در پيش گرفته و با خاندان "پيامبر اكرم(ص) " دشمنى نموده و نسبت به مقام شامخ "اميرمؤمنان على بن ابى‏طالب(ع) "، جانب ادب را رعايت نمى‏كرد، بسيار ناراحت بود و بر او اعتراض مى‏كرد و مى‏گفت: على )ع(، سرور ما و شيخ بنى هاشم است.

بدين جهت اگر از خادمان و نديمان دربار، كسى نسبت به حضرت على(ع) بى‏احترامى مى‏نمود، منتصر، وى را تهديد و حتى تنبيه مى‏كرد. متوكل عباسى كه از رويه پسرش خشمگين بود، در صدد خلع وى از ولايت عهدى و جانشينى فرزند ديگر خود "معتز عباسى" برآمد و منتصر را تحقير مى‏كرد و دشنام مى‏داد و به قتل تهديدش مى‏نمود و وزير خود "عبيدالله بن يحيى بن خاقان" را فرمان داد كه بر منتصر سيلى زند.

سرانجام، منتصر و فرماندهان معروف دربار همانند "بُغا" و "وصيف" از رفتار و كردار متوكل به تنگ آمده و در صدد قتلش بر آمدند. منتصر در شب چهارم شوال، در حالى كه پدرش در حال مستى بود، بر او هجوم آورده و وى را در همان حال به هلاكت رسانيد و "فتح بن خاق" را كه به دفاع از متوكل برخاسته بود، به متوكل ملحق كرد.

در همان شب، فرماندهان عالى رتبه با منتصر بيعت كردند و از ساير فرزندان و خانواده متوكل، از جمله از معتز و مؤيد، پسران متوكل عباسى نيز بيعت گرفتند. منتصر عباسى، پس از استقرار در مقام خلافت، دستور داد شهرك "جعفريه" را كه پدرش براى خود و خانواده خويش بنا كرده بود، تخريب كنند و همه ساكنان آن را به سامرا انتقال دهند. هم چنين برادرانش معتز و مؤيد را از ولايت عهدى خلع كرد و از آنان براى اين امر، امضا گرفت و جهت خرسندى سپاهيان خلافت، مواجب ده ماهه آنان را يكجا پرداخت كرد و به اقدامات اساسى همت نمود.

وليكن، خلافتش دوام نيافت و براى تغييرات اساسى و اصطلاحات بنيادى در خلافت عباسيان و جبران ستم كارى‏ها و ناكار آمدى‏هاى پدر و پدران خويش، مهلتى نيافت. زيرا ورمى در دو جانب گلوى او پديد آمد و همان، بلاى جانش گرديد و برخى مى‏گويند كه طبيبش، وى را با نيشتر زهر آلود، رگ زد و در نتيجه، در چهارم و به قولى در پنجم ربيع‏الثّانى و به روايت ابن خلدون، در 25 ربيع الاول سال 248 قمرى بدرود حيات گفت. خلافتش كوتاه مدت بود و تنها شش ماه دوام يافت و به هنگام مرگ، تنها بيست و پنج سال از عمرش گذشته بود.


نوشته شده در   يکشنبه 7 اسفند 1390  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode